دختر ۲۴ ساله گفت: شهرام به بهانه اینکه خانوادهاش قبل از ازدواج باید مرا ببیند از من خواست با او به ویلای پدر و مادرش در شمال برویم من هم قبول کردم و او مرا به ویلایی برد که میگفت خانوادهاش ساکن آنجا هستند، اما وقتی پایم را در آن ویلا گذاشتم تازه فهمیدم در چه دام وحشتناکی افتادهام.