حاجی پور بازی خیلی ها را فقط و فقط با تکیه بر حرف درستش و ایستادگی بر بدیهی ترین اصول فوتبال حرفه ای خراب کرد.
امروز هرچند داماش به عنوان امید نهائی همه تیمهای ناکام مقابل پرسپولیس شناخته می شود اما در درجه اول امید هوادارانی است که مدتهاست پای این تیم مانده اند.
جنگل نابود، دریا و تالاب نابود، تیم های ورزشی نابود، محیط زیست نابود، مسئول این همه نابودی نه اعراب هستند و نه آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی، مسئول نابودی گیلان مدیران نالایقی هستند که بخاطر حفظ پست و صندلی خود آینده فرزندان گیلان را به نابودی کشاندند.
همانطور که در خبر ها آمده است: مراحل بازیافت چندین هزار تن “پسماند کلره” که از واحدهای پتروشیمی استان خوزستان به دو استان قزوین و گیلان منتقل شده از آغاز سال جاری با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست توسط “شرکت بلیش” در این دو استان در حال انجام است
در بازدید امروز با یک فاجعه اخلاقی و انسانی در محل نگهداری سگ های بی خانمان در مکان سازمان کود آلی مواجه شدم. جایی که حتی آب آشامیدنی هم از این حیوانات بی گناه دریغ می شود. توبیخ و برخورد قاطع با مسببان این عمل و رسیدگی فوری به وضعیت این موجودات بی گناه که اسیر دست ما با ادعای انسانیت شده اند طبق روال قانونی تسلیم ریاست شورا گردید.
شب گذشته به شبی تلخ برای رشتوندان بدل شد.سقوط یک باشگاه، یک تاریخ، یک فرهنگ و اضمحلال یک پایگاه اجتماعی برای جوانان این شهر و آنان که دل در گرو سپیدیِ رودی به عزمت قدمت این شهر دارند فرجام تلخ شاهنامه رشت گردید.
سپیدرود از ابتدای فصل افتاده بود. تیمی که اندک رمق و انگیزه و توان حضورش در میان گرگهای لیگ برتر، درمیان خباثتها و خیانتهای مدعیان مدیریت فوتبال گم شد.
بهتر است به جای اینکه بگوییم اوضاع ما بهتر از اروپاست به دنبال این سوال بگردیم که چرا با وجود بیمه و یارانه، احساس عمومی رفاه و برخورداری از تأمین اجتماعی نیست؟
یکی از معاونین سابق و پرحاشیه شهرداری رشت طی ابلاغی کارشناس حوزه مدیریت خدمات شهری شد.
اصالت به اسم نیست، اصالت به تپیدن قلبهای عاشقان یک تیم برای آن است، اصالت یعنی ماندگاری در عین سختی، اصالت یعنی حیات با چنگ و دندان و اصالت یعنی داماش… و در نهایت باید گفت کسانی که داماش را اصیل نمیدانند باید تعریف خود از اصالت را تغییر دهند.
دردها مشخص اند اگر میتوانید راه مداوایش را به ما نشان دهید.ما نسل سومی های انقلاب تصمیم گرفته ایم اسم جوان را دیگر یدک نکشیم که این نام دهن پر کن به دستاویزی برای برخی ها تبدیل شود تا زخم هایمان را دیده دست به نمکدان شوند...
ماههاست که دیگر شهر بارانهای نقرهای به بلاتکلیفی عادت کرده است. از درودیوار این شهر کِسالت میبارد و خیابانهایش بغضهای فروخورده ۹ ماه و اندیِ خود را فریاد میزنند. راستی قرارمان را به یاد دارید؟! گفته بودیم از شرِ حواشی شورای چهارم شهرمان را خلاص خواهیم کرد! اما نه…