یک فعال رسانهای اصولگرا نوشت: آنچه در جلسه دیروز این مجلس گذشت نشان داد بخشی از مجلس که مفهوم منافع ملی را نمیداند ترجیح میدهد آن را خرج بازیهای سیاسی کند.
رسانههای اجتماعی کمک میکنند که تولیدکنندگان و هنرمندان بتوانند علاوه بر محصول، روح محصول و منبع الهام آن را منتقل کنند و در کنار این مهم از نظرات سایر خریداران و تجارب منفی و مثبت، توضیحات و ارزشیابیهای آنها آگاه شوند.
انفجار کلینیک سینا اطهر تهران که منجر به جان باختن 19 تن از هموطنان عزیزمان شد واکنش های مختلفی را به همراه داشت. رسانه های نیز مطالب متعددی منتشر کردند که در این بین یادداشت سینا قنبرپور در روزنامه اعتماد و تشبیه این حادثه به پلاسکوی دوم جالب توجه بود.
ترانه جدید «دیگه نمیشه به عقب برگشت» با صدای غلامعلی کویتی پور و دختری به نام پریچهر منتشر شد. این ترانه فضای عمومی کشور را تحت تاثیر قرار داد و مخالفان بر او تاختند که چگونه از «ممد نبودی» و «یاران چه غریبانه»، اکنون به همخوانی رپ غربی با پریچهر رسیده است.
محمد صالح زاده در یادداشتی طنز با عنوان موشِ دَوا برای مرغ سهراب نوشت:
حال مردم رشت این سؤال را از خود میپرسند که با وجود این همه جوان بیکار و خانوادههای نیازمند شغل و در آمد چه دستهایی با چه اهدافی قصد جلوگیری از انجام چنین پروژه عظیمی که به منفعت مردم رشت و استان گیلان است دارند؟
به لیست زیر توجه کنید. گفته می شود این لیست بخشی از اموال چند ده میلیاردی عضو شورا و بانوی ایشان است. بد نیست با هم نگاهی به آن داشته باشیم:
حتما شما نیز متوجه تمرکز مدیران شهری بر مساله سراوان شده اید. در این مطلب به هشت اقدام مهم شهرداری رشت در مدیریت پسماند به طور اجمالی خواهیم پرداخت.
اگر کمی به عقب برگردیم به اواخر دهه ۷۰ خورشیدی نگاهی بیندازیم در خانه هایمان برای صرف وعده های روزانه غذا حصیری میدیدیم که از آن به عنوان سفره وعده های غذایی استفاده می شد.
جناب ایشان از این همه تخلف و رشوه خواری توسط این فرد چنان که در متن کیفرخواست آمده و به عبارت دیگر از حضور مجسمۀ فساد در کنار خود اطلاع داشتهاند یا نه؟
پیمان بازدیدی فعال محیط زیست در گیلان و مدیرعامل موسسه محیط زیستی سرزمین ایده آل ما در یادداشتی به لزوم حسابداری سبز در برنامه های جهاد کشاورزی پرداخت.
مهدی اخوان لنگرودی که روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ در وین درگذشت، تحصیلات عالی آکادمیک داشت، شاعر بود، رمان مینوشت، کافکا، لورکا و بورخس را نیکو میشناخت اما از آن همه کار و پژوهش، آن چه در یادها مانده و با آن توصیف می شود شعر ترانۀ مشهور و ماندگار «گل یخ» است.