تاریخ لشت نشا بسیار پربار و درخشان است
تی تی خبر : سید حنان میرهاشمی از جوانان آینده دار لشت نشاست که در انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر لشت نشاء به عنوان نفر اول در این شهر انتخاب شد. سید حنان میرهاشمی جورشری در سال ۱۳۶۳ از خانوادهای مذهبی و روشنفکر در سرزمین بیمانند لشتنشاء متولد شد. وی فارغ التحصیل کارشناسی «مهندسی کشاورزی: گرایش […]
تی تی خبر : سید حنان میرهاشمی از جوانان آینده دار لشت نشاست که در انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر لشت نشاء به عنوان نفر اول در این شهر انتخاب شد.
سید حنان میرهاشمی جورشری در سال ۱۳۶۳ از خانوادهای مذهبی و روشنفکر در سرزمین بیمانند لشتنشاء متولد شد. وی فارغ التحصیل کارشناسی «مهندسی کشاورزی: گرایش علوم دامی (دامپروری)» است و مدرک فوق لیسانس خود را در رشته «زبانشناسی: آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان (آزفا)» از دانشگاه شیراز گرفته است. سالیان متمادی به تحقیق و تألیف و نویسندگی مشغول بوده و از سال ۹۰ تاکنون موفق به نگارش کتب و مقالات گوناگون شده است.
وی هم اکنون «عضو انجمن علمی-پژوهشی مهرورزان گیل»، «عضو انجمن فرهنگی-هنری خورشید گیل و دیلم»، «عضو سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی جمهوری اسلامی ایران»، «عضو صندوق اعتباری حمایت از نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران»، «عضو مجمع بسیج اقشار شهرستان رشت»، «مدیر گروه لشتنشاء شناسی» و «عضو شورای اسلامی شهر لشتنشاء» است.
در حیطه «ورزش» نیز دارای شالبند قهوهای در رشته ورزشی «کونگ فو توآ» بوده و حائز «خط ۵» در این رشته ورزشی است. در گذشته، در زمینه «آمادگی جسمانی» نیز فعالیتهای گستردهای داشته و در برههای هم به موفقیتهای درخوری در این رشته ورزشی نائل شده است.
مصاحبه این عضو جوان شورای شهر با پایگاه تحلیلی خبری شعاع مشرق را می خوانید:
پس از حضور شورای چهارم شهر لشت نشاء چه تغییراتی در شهرداری و همچنین سطح شهر لشت نشاء رخ داد؟
به نظر بنده و با نگاهی شخصی و البته با صرف نظر از برخی حواشی، چنانچه منصفانه و عادلانه به قضاوت بنشینیم، پس از استقرار شورای دوره چهارم بر مسند مربوطه، به طور کلی، شاهد تغییرات خوب و مثبتی در شهرداری و البته سطح شهر لشت نشاء بودهایم. این تغییرات را میتوان از جنبههای گوناگون اداری، عمرانی و فرهنگی و امثالهم به بحث و بررسی نشست. به عنوان نمونه این شورا در بدو ورود بلافاصله پس از رسمیت یافتن، طبق قانون که یکی از وظایف اصلی و اولیه شورا را انتخاب شهردار واجد شرایط اعلام میدارد، به انتخاب فردی شایسته که مدتی بعد به عنوان دانشجوی دکترا نیز مشغول به تحصیل و مدتی بعدتر به عنوان بخشدار خمام منصوب شد، یعنی آقای دکتر علیرضا مسچیان (فرزند شهید) مبادرت ورزید که نوعاً از خویش کارنامه خوبی هم به یادگار گذاشت.
در سطح «عمرانی» و «فرهنگی- ورزشی» نیز میتوان به فعالیتها و عملیات و اقدامات متعددی، طی این بازه زمانی که شورای مزبور در جایگاه مورد نظر مستقر گردیده، اشاره نمود. به عنوان مثال به شماری از اقدامات صورت پذیرفته در ذیل اشاره میگردد:
احداث «زمین فوتبال چمن مصنوعی»، ایجاد «زمین والیبال»، ساخت «خانه روستایی»، «احیای پارک و پرداختن به فضای سبز آن به صورت بیسابقه و تجهیز آن به وسایل ورزشی و تندیس و آلاچیق و جز آن»، «لولهگذاری در معابر و خیابانهای متعدد جهت جلوگیری از آبگرفتگی و دفع و جمعآوری آبهای سطحی از قبیل لولهگذاری در پیچ مجاوری واقع در خیابان شهید بهشتی»، «لایروبی رودخانه اشمک در سطحی گسترده پس از سالیان متمادی»، «ساخت و تکمیل پل اشمک، جنب سینمای قدیم»، «سنگفرش پیادهروهای مربوط به معابر و خیابانهایی از قبیل خیابان امام خمینی، خیابان بازارچه، سنگفرش و جدولگذاری پیرامون میدان ساعت و مانند آن»، «آسفالت کوچههای خاکی همچون کوچه شهید رنجی، کوچه شهید محمودی، روکش بخش مهمی از آسفالت خیابان شهید مطهری مربوط به ولم و ساداتمحله و جز آن»، «نوسازی و بازسازی ماشینآلات شهرداری از قبیل اخذ یک دستگاه ماشین آتشنشانی» و غیره.
خداوند را شاکرم که به طور کلی، در حد توان، به برخی از وعدههایی که پیش از موفقیت در انتخابات شورا، به مردم ارائه داده بودم، جامه عمل پوشانده شده است؛ به عنوان مثال، در قسمتی از تراکتها و بروشورهای تبلیغاتی خود به صراحت به «ایجاد فضاهای فرهنگی-ورزشی» اشاره کرده بودم که اینک به لطف پروردگار مقوله مزبور به نحوی شایسته، محقق گردیده است.
لشتنشاییها ارق خاصی به سرزمین خود دارند، این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
اساساًٌ به طور کلی، عشق به وطن و زادگاه، میل و گرایشی طبیعی و نوعاً ذاتی و فطری است که خداوند در وجود مخلوقاتش قرار داده است. انسان رابطه مادی و معنوی فراوانی با زادگاه خود دارد و به نحوی تاریخ زندگیاش با آن پیوندی تقریباً ناگسستنی پیدا کرده است. همین اتصال و پیوندنیز سبب کشش و علاقه او به زادگاه و بوم و بری که در آن تولد یافته، میگردد و همین عشق و علاقه نیز یکی از مهمترین عوامل و برجستهترین انگیزههای حفظ و دفاع و عمران و آبادانی آن خواهد بود. در حدیثی از امام علی (ع) میخوانیم: «عمرت البلدان بحب الاوطان» (شهرها با حب وطن آباد می شود).به نظر بنده بنا به علل معلوم و نامعلوم این عشق و محبت نسبت به زادگاه و موطن اصلی در میان ملل گوناگون از درجات مختلفی برخوردار بوده در میان بعضی اقوام بیشتر و در بین برخی دیگر کمتر است. در میان مردم لشتنشاء نیز این عشق و شیفتگی نسبت به زادگاه از درجه بالایی برخوردار است. لشت نشاء مردمانی سختکوش و اقلیمی مناسب داشته و از اراضی حاصلخیزی برخوردار بوده و یکی از مهمترین قطبهای تولید برنج در استان گیلان محسوب میشود. از دیگر سو، اگر به تاریخ لشت نشاء مراجعه نماییم، مشاهده خواهیم کرد که تاریخ این سرزمین از جهات متعدد، بسیار پربار و درخشان است. به عنوان نمونه به لحاظ مبارزه با ظلم و گرایش به عدل و آزادیخواهی، از منظر بهرهمندی از مفاخر و مشاهیر فراوان و امثالهم میتوان به تورق تاریخ لشت نشاء پرداخت و به دنبال آن، پی به سترگی، عظمت و فروزندگی آن برد.این سرزمین، عادلشاهها را در خود پرورانده، امیره دوباجها و کارکیاعلی حمزهها را تقدیم نموده، لیچاییها و فاطمیها را به دست داده، زیباکناریها، پوررضاها و دعاییها را در خویش پرورش داده، بنابراین یک لشتنشایی اصیل خود را محق میداند که به این سرزمین افتخار کند و به آن ارق داشته باشد و چرا چنین نباشد؟! لشت نشاء در روزگار صفویه بارها علیه حکام مستبد صفوی به پا خاست و در راه رسیدن به عدالت خونها داد. این منطقه در عصر مشروطیت یکی از کانونهای قیام در ایران بود. در روزگار مربوط به قیام جنگل، از مهمترین یاران و پیروان میرزا کوچک، مردم لشتنشاء بودند. استادمیرابوالقاسمی در کتاب «سرزمین و مردم گیل و دیلم» اظهار میدارد: به طور کلی «در تاریخ گیل و دیلم منطقه لشتنشاء بیش از همه مناطق دیگر صحنه پیکارهای خونینی بود…». با این اوصاف اگر لشتنشاییها به سرزمین خویش ارق و عشق نداشته باشند جای شگفتی است.
گوستاو لوبون می گوید:” مردمی که تعصب میهن دوستی در روح آنها به ضعف گذاشته باشد خیلی زود در تاریخ عالم نابود خواهد شد بی آنکه حتی فرصت طی کلیه مراحل انحطاط را داشته باشد.”
هر دوره لشت نشاء یک نماینده مجلس در بهارستان داشته است فکر می کنید امسال و با این تعداد کاندیدا باز هم شاهد چنین اتفاقی باشیم؟
البته اینکه لشتنشاء همواره یک نماینده به مجلس روانه کرده صرفاً مختص به سالهای بعد از انقلاب نیست بلکه این مقوله در برههای از سالهای قبل از انقلاب نیز مرسوم بوده است و بازتاب آن را نیز میتوان در برخی نشریات آن روزگار همچون نشریه «گیلان ما» در سال ۱۳۲۹ نیز به نظاره نشست که در این نشریه نوعاً به این امر شکوه و اعتراض به عمل آمده است که نمایندگان رشت در واقع رشتی نیستند و لشتنشایی میباشند. به هر حال،امیدوارم که مجدداً شاهد چنین رویدادی باشیم. نه تنها یک نماینده بلکه حتی بیشتر از یک نماینده داشته باشیم. نمایندگانی شایسته، توانمند، دلسوز و خدمتگزار که نه تنها به لشت نشاء خدمت کنند بلکه در جایگاه نمایندگی، به کل شهرستان رشت و البته به همه مردم گیلان و متعاقباً به تمامی مردم ایران خدمت و ادای دین نمایند. در کل باید عرض کنم که بیشتر این عزیزان چه در انتخابات نمایندگی مجلس به موفقیت دست یابند و چه موفق نشوند، در زمره بزرگان و مفاخر این سرزمین قرار دارند و خواهند داشت و نامشان دستکم در گوشهای از تاریخ لشتنشاء ثبت خواهد شد. امیدوارم هر آنکه باکفایتتر، صالحتر، لایقتر و شایستهتر است بر کرسیهای واقع در مجلس تکیه زند.
گفته میشود دستی هم در کتابنویسی و همچنین شعر و شاعری دارید؛ کمی درباره کتابهایتان توضیح دهید.
اینجانب علیالخصوص، از سال ۱۳۹۰ به صورت جدی به سمت تحقیق و تألیف و تحریر گرایش یافتم. این تحقیقات بیش از هر چیز در قلمرو بانشناسی، گویششناسی و به ویژه مقولات مربوط به دستور زبان گیلکی صورت پذیرفته است. لازم به ذکر است که شاید بیش از ۹۰ درصد آثار بنده در خصوص مقولات و موضوعات برخاسته از زادگاه و سرزمین مادری من یعنی «لشت نشاء» است.در واقع تا آنجا که میتوانستم، کوشش کردهام که در راستای ارتقا و اعتلای فرهنگ این سرزمین گام برداشته و قلمم را در این راستا به حرکت درآورم.
در سال ۹۰ از پایاننامهام تحت عنوان «تحلیل نحوی نظام انواع بند در زبان گیلکی و ارتباط آن با مقولههای وجه، زمان و نمود»، تحت نظر پروفسور «جلال رحیمیان» در دانشگاه شیراز دفاع نمودم. سال بعد که یکی از پربارترین سالهای تحقیقاتی این بنده حقیر محسوب میشود موفق به نگارش دو کتاب تحت عناوین «نمود کامل در زبان گیلکی: بر اساس دادههای اخذشده از گیلکی لشتنشایی» و «انواع بند در زبان گیلکی: بر اساس دادههای اخذشده از گیلکی لشتنشایی» گردیدم. در این دو کتاب اساساً به نکات دقیق و ظریفی اشاره شده است که حداقل در سطح کشور، شاید برای نخستین بار مطرح گردیدهاند. کتاب سوم اینجانب در حیطه شعر و ادبیات، تحت عنوان «درآمدی بر رباعی» است که در سال ۹۳ به زیور طبع آراسته شده است. فصل پایانی این کتاب به تعداد معدودی از رباعیات سروده شده به وسیله اینجانب اختصاص داده شده است، که در ذیل به مواردی از آنها اشاره میگردد:
یک عمر به پای تو غلامی کردیم / خود را به تو باختیم و خامی کردیم
دیگر به خیابان دلم پا مگذار / که اعلام حکومت نظامی کردیم
*******
تو غرق مصیبتی سفر کن تا عشق / حل کن همه مشکلات خود را با عشق
یا عشق بگو که ذکر یا عشق دواست / محظوظ شود هر که بگوید یا عشق
*******
مست از می صدق و پارسایی هستیم / مستغرق بحر بی ریایی هستیم
دلباخته راه رهایی هستیم / زیرا همگی لشت نشایی هستیم
کتاب چهارم اینجانب نیز که به تازگی در شهریور سال ۹۴ منتشر شده است، «نان خشک: بیسکویت سنتی لشتنشاء» نام دارد. این کتاب اگر چه نسبت با سایر آثار من از حجم کمتری برخوردار است ولیکن از جهاتی، پرزحمتترین و متعاقباً دلپذیرترین آنها نیز بوده است. موضوع این اثر کلاً در خصوص سه خوراکی و سوغاتی سرزمین لشتنشاء – «نان خشک»، «تختخی» و «ناپلیون» – به انضمام تاریخچهای از منطقه لشتنشاء و البته تاریخچهای مربوط به قنادی و قنادان قدیمی این بوم و بر میباشد. در پژوهشی میدانی-کتابخانهای، مبتنی بر اسناد و شواهد متقن و مستحکم، برای نخستین بار در این کتاب، نوعاً به نحوی بیسابقه، سه محصول سنتی مزبور به نام پاک لشتنشاء ثبت و ضبط گردیده است.
در هر حال، با نگارش آثاری در خصوص زادگاه مادری خویش، از هم اکنون بر این اعتقادم چنانچه روزی از این عرصه خاکی پای به دیار باقی بگذارم، به ویژه مردم نجیب لشت نشاء، نه صرفاً به دلیل آنکه روزی روزگاری در مقام و کسوت «شورا» به ایفای نقش پرداختهام بلکه اساساً به دلیل گامهایی که به وسیله نگارش آثار مکتوب، در راستای حفظ، رشد و ارتقا و اعتلای فرهنگ بومی این سرزمین برداشتهام، تابوت بنده را به دوش کشیده و به تشییع خواهند پرداخت! به قول یکی از بزرگان، «اگر میخواهی پس از مرگ فراموش نشوی، یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری کن که قابل نوشتن باشد». بنده بر این باور هستم که تا به امروز «چیزهایی را به رشته تحریر درآوردهام که حداقل نزد مردم لشتنشاء از قابلیت خواندن برخوردار میباشد». انشاء الله که همین طور خواهد بود. در هر صورت اینجانب از منظر فرهنگی دستکم در یک شاخه، دین خود را به سرزمین خود ادا کردهام؛ امیدوارم که پروردگار و متعاقباً مردم بزرگوار لشت نشاء نیز از بنده راضی و خشنود بوده باشند و کلیه خبط و خطاهای بنده را به عزت و عظمت و بزرگواری خویش ببخشند.
چه چشم اندازی برای شهر لشت نشاء متصورید؟
در کل، با صرف نظر از جزئیات، چشماندازه «توسعه»، آن هم«توسعه پایدار و همه جانبه». فیالواقع، رشد و پیشرفت در همه زمینهها و نه رشد و پیشرفتی تک بعدی. من معتقدم که از جهات متعدد عمرانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره لشتنشاء حقیقتاً این ظرفیت و پتانسیل را دارد که به رشد و بالندگی دست پیدا کند. با نگاهی آینده نگر، توسعه بایستی موزون و متوازن و استوار باشد و حتماً به «توزیع عادلانه امکانات» توجهی ویژه مبذول گردد.
وقتی صحبت از چشمانداز میشود با عنایت به جایگاهی که در آن قرار دارم به طور ناخودآگاه به یاد تدوین یک «سند چشم انداز» میافتم. یک سند چشم انداز ۱۰ ساله، ۱۵ ساله، ۲۰ ساله و امثالهم. اگر چه لشتنشاء در قیاس با کلانشهرها شهری کوچک مینماید اما به هر حال بد نیست که در رابطه با این شهر نیز به تألیف و تدوین یک سند چشمانداز مبادرت ورزید. برای تدوین این مقوله مثلاً میتوان انتخاب مشاورین خبره یا گزینش متخصصین امر از دانشگاههای خوب کشور را در دستور کار قرار داد که البته در راستای تحقق این امر میبایستی همه جوانب مربوطه را مد نظر قرار داد.
به طور کلی، لشتنشاء در رابطه با سامانه دفع فاضلاب و جمعآوری آبهای سطحی و فرسودگی سیستم آب شرب علیالخصوص در روستاها با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. معابر فراوانی وجود دارند که از مقوله آسفالت بیبهرهاند و یا آنکه نیاز به بهسازی یا تعریض و بازگشایی دارند. بر معضلات مربوط به راهها و شریانهای ارتباطی و کمربندیها بایستی به نحوی ویژه متمرکز شد. صنعت گردشگری از مواردی است که باید با ایجاد زیرساخت ها به آن توجه شود. فضاهای فرهنگی، ورزشی، تفریحی را بایستی توسعه و گسترش داد. بیکاری اگر چه در سطح کلان نیز مطرح بوده و معضلی تقریباً عمومی محسوب میشود اما به هر حال در راستای ایجاد اشتغال و بهبود فضای کسب و کار بایستی قدمهای اساسی برداشت. شغل بسیاری از مردم منطقه کشاورزی است و به مشکلات مربوط به این بخش نیز به طور اساسی میبایست پرداخت. محیط زیست از مقولات بسیار جدی است که به نگاهی خاص و مستمر نیاز دارد. جذب حداکثری سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در بخشهای گوناگون درونشهری و برونشهری و جلب مشارکتهای عمومی در جهت گسترش فعالیتهای تولیدی از اهمیتی خاص برخوردار است. به طور کلی نیاز است که در خصوص مشارکت مردم و نهادهای مربوطه در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی با هماهنگی دستگاههای ذیربط برنامهریزیهای اساسی صورت پذیرد.
در پایان بسیار امیدوارم که لشتنشاء در آینده علیالخصوص با عنایت به رشد و بالش و پرورش نسل جوان خوب و فرهیخته در خود، به جایگاهی که شایسته آن است خواهد رسید. هیچ گاه نبایستی نهال زیبای امید را در خود بخشکانیم. بنده حقیر در یکی از کتابهای خود چنین نگاشتهام:
«لشت نشاء و البته گیلان هنوز هم شاهد زخمهای عمیق و فراوانی بر جسم و جان خویشتن است اما مغرور و امیدوار با قلبی تپنده و چشمانی باز و پرنور به آینده مینگرد».
در انتها، رباعی زیر را که به تازگی سرودهام، تقدیم میکنم به تمامی مردم شریف و نجیب لشت نشاء:
دانی که شعار عاشقان چیست رفیق
بی لشت نشاء نمی توان زیست رفیق
این باغ دل و جان من است از ما نیست
هر کس غم این باغ در او نیست رفیق
منبع : شعاع مشرق
ارسال دیدگاه