یادداشتی بر دوسالانه نقاشی گیلان سال ۹۷
حرف تازه – مژگان شادی: متن پیش رو یادداشتی کوتاه بر دوسالانه نقاشی گیلان است که در آذر ۱۳۹۷ در شهر رشت برپا شد.
نگارنده به عنوان یک شرکت کننده و همینطور ناظر یک جریان هنری ، آنچه را که مشاهده کرده، بیان می کنم. هدف از این نوشتار ، این است که به یک اتفاق هنری ، نگاهی دوباره و دقیق بیافکنیم تا با واکافی نقاط مثبت و منفی و تبادل اطلاعات در خصوص آن گامی موثر برداشته و قبل از انجام یک طرح فرهنگی هنری، با یرنامه ریزی صحیح و اصولی،در هرچه بهتر برگزار شدن آن ،موفق تر عمل کنیم.
در ابتدا میل دارم از تیم اجرایی این جشنواره تشکر کنم. اینکه پس از سالها ،تعدادی از دوستان ،به کمک اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان ،تلاش مجدد برای راه اندازی انجمن هنرهای تجسمی، داشتند ، امری تحسین برانگیز بوده و به حتم می بایست خبری خوشحال کننده باشد .اما نحوه تشکیل انجمن و گزینش افراد غیر بومی، می تواند سوالات متعددی را برانگیزد . بسیاری از دوستان که با شنیدن این خبر سکوت اختیار کردند نیز، شاید همین حال و هوای من را داشته و دارند.
هنگامی که در سایت اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی گیلان فراخوان دوسالانه نقاشی را دیدم ، اول از همه تعجب کردم. تعجبم از این بود که چرا این اتفاق مهم در حالیکه پس از خواب چند ساله، برگزار می شود، اینقدر بی سرو صدا و بدون هیچ گونه تبلیغاتی در شرف انجام است؟ و هنوز مهر تاسیس انجمن هنرهای تجسمی خشک نشده، برگزاری دوسالانه کاری عجولانه بنظر می رسید. اینگونه تصمیم ها اگر چه در نگاه اول ، خوب بنظر می رسند اما در نهایت محصولی نارس به بار خواهند نشاند.
به هر ترتیب تصمیم گرفتم که شرکت کنم. این فستیوال نه تنها موقعیت خوبی برای دیدار با هنرمندان قدیم بود بلکه باب آشنایی با هنرمندان جدید را نیز باز می کرد. این گردهمایی ولو با نواقص اجرایی اش ، که قابل پیش بینی بود، می توانست همچون نسیمی بهاری درخت یخ بسته هنر گیلان را از خواب زمستانی بیدار کند .
زمان برگزاری نمایشگاه ۱۰ الی ۱۶ آذر اعلام شد. بنده به عنوان عضو شرکت کننده، از افتتاحیه جا ماندم. مشغله های روزمره گاه موجب فراموشی است اما، می توانست با یک خبر رسانی ساده ، چه در کانال انجمن هنر های تجسمی و یا از طریق سامانه جشنواره، موجب یادآوری باشد. یکی از مسائلی که می توان در خصوص این جشنواره مورد بررسی قرار داد، کاستی ها ی تبلیغاتی آن است؟ برای مثال می توان پرسید: این همه بیلبورد در سطح شهر؟ می شد چند تایی هم برای این دوسالانه رزو می شد؟
روزی که در سالن نمایشگاه آثار و نام نقاشان را بازدید می کردم، مهمترین چیزی که نظرم را جلب کرد حضور اکثریت خانم ها بود. کتمان نمی کنم که به عنوان یک خانم حضور گسترده ی خانم ها ،موجب دلگرمی ام شد، اما می دانستم به حتم آقایان بسیاری شرکت نکرده اند. چرا که نام قریب به اتفاق هنرمندان آقا را آن جا ندیدم.در ضمن در همان روز فهمیدم که نمایشگاهی از پیشکسوتان نیز در گالری دیگری برگزار شده .است که بسیار دورتر از مکان نمایشگاه اصلی بود. با پذیرش این موضوع که برپایی نمایشگاه اثار اساتید و مدعووین در چنین جشنواره هایی مرسوم و متداول است، اما دور بودن دو مکان نمایشگاهی بنظرم از دیگر نواقص این جشنواره بود که جای بحث وگفتگو دارد .
در این جا قصد نقد و بررسی آثار را ندارم.. اما باید عرض کنم که در میان آثار به کارهایی برخوردم که به هیچ عنوان بنظرم در شان نمایشگاه دوسالانه نقاشی گیلان نبود، طی گفتگو با یکی از بانیان انجمن ایشان گفتند:« که من هم مخالف شرکت دادن این کارها بودم اما دیگران هم نظر خود را داشتند و … » به هر حال می توان شتاب زدگی در تصمیم بر برگزاری این دوسالانه در این مدت کوتاه را وقتی هنوز انجمن نقاشان با اعضا حتی یک نشست علنی نداشته است را در آثار دید. برگزیدن هیات گزینش آثار، از دست مسائلی است که باید روی آن تمرکز کنیم، تا در داوری به نتایج بهتری برسیم. تا مجبور نشویم در دور داوری نهایی آثاری را دوباره حذف کنیم. این خود مورد دیگری است که باید در چند و چونی اش به گفت و گو بنشینیم.
روز اختتامیه نسبتا شلوغ بود. غالب چهره ها آشنا بودند. در سالن اجتماعات که عده ای سرپا ایستاده بودند. باب ورودم به سالن دکور صحنه نظرم را جلب کرد. اگر بگویم مرا به دوران کودکی ام برد اغراق نکرده ام. دوران ابتدایی، در مدرسه ای در روستا، از آن جشن ها که در دهه ۶۰ ما بچه ها مسئول تزینش بودیم. در ردیفی که نشسته بودم چندین عزیز دیگر نیز بنا کردند به خندیدن و صحبت درباره دکور. این بود که جایم را تغییر دادم، این مساله نه تنها برایم خنده دار نبود،بلکه مایه تاسف بود که پس از گذشت حدود سی سال و اندی، این همه تغییر در عرصه هنر و دکوراسیون داخلی .شاید اگر این برنامه متعلق به یک عرصه اقتصادی یا علمی مثل سازمان نظام پزشکی بود ، بسیار وزین تر چیدمان می شد. می توان حدس زد که مسائل اقتصادی که جامعه هنری با آن دست و پنجه نرم می کند ، دلیل عمده این گونه مسائل است. باید برایش چاره اندیشی کرد. اما، در خصوص همین جشنواره بنظرم می شد از حداقل ظرفیت ها بهره برد و آبرومندانه تر برگزار کرد.
کم کم که برنامه شروع شد، مرحله به مرحله ، دستپاچگی و نپختگی را در کل مراحل مراسم می دیدم. ریز و درشت . پرداختن به جزئیات در حوصله این متن نمی گنجد.دوستان مدعو برای سخنرانی همه از عزیزانی بودند که اگر چه در باب هنر ،خوب سخنرانی می کردند، اما می شد با کمی تغییر، جایی نیز برای هنرمندان نام آشنا در حوزه هنرهای تجسمی استان باز می کردند. همایش کم شرکت نکرده ام. مراسم تحسین و تمجید و تجلیل هم کم حضور نداشته ام. همه شبیه همین مراسم بود. اداره ای سازمانی که به عنوان مجری است فقط نام یک سری ا ز افراد را برجسته سازی می کند. من همه را دیدم الا خود هنرمندان عزیز. انگار این نمایشگاه برپا شده بود و یک عده آثارشان را آورده بودند که شخصیت هایی دیگری دیده شوند. می شد به جای بازی با کلمات برای مخاطبین هنرهای تجسمی که بیشتر عادت به دیدن دارند نه شنیدن، برنامه های بصری تدارک دید و بسیار دلپذیر تر بود اگر با هنرمندان عزیز منتخب در حد یک بیوگرافی مختصر هم که شده از زبان خودشان آشنا می شدیم.اینکه با توجه به فضای کم ،عده ی بسیاری بالا بایستند که جایزه را دست به دست کنند و برای هنرمندان عزیز جایی برای ایستادن نباشد، در شان مراسم و خصوصا هنرمندان محترم نبود.
بطور کلی در خصوص این جشنواره می توان موارد بسیاری را بر شمرد که جای بازنگری داشته و برای جامعه هنرمندان گیلان ضروری می نماید.تعدادی را بنده این جا ذکر خواهم کرد:
۱-بررسی چگونگی انتخاب تیم مجری و دبیران جشنواره و هیات داوران اولیه و ثانویه
۲- بررسی دلیل عدم استقبال و یا عدم حضورهنرمندان گیلان در این جشنواره
۲- چرایی حضور گسترده خانم ها و عدم حضور فعالانه آقایان
۳- بررسی و تحلیل رویکردها در نحوه گزینش آثار-تیم برگزیننده آثار- چرایی گزینش یا رد یک اثر
۴- بررسی مکان و محیط برگزاری نمایشگاه ( افتتاحیه و اختتامیه)
۵ – بررسی نواقص و دلائل اطلاع رسانی و تبلیغات محیطی
۶- چگونگی گزینش داوران و بررسی داوری آثار
۷-نقد آثار پذیرفته شده و نقد آثار برگزیده و نامزد شده
۸-بررسی چالش ها و موانع اقتصادی و تامین بودجه
در آخر امید دارم که با نگارش این یادداشت کوتاه، گام کوچکی برای دعوت هنردوستان به هم اندیشی و هم فکری درباره جامعه هنرهای تجسمی گیلان برداشته باشم. بررسی و تحقیق در خصوص چرایی روحیه تک رو و انزواطلب شایع در جامعه هنری گیلان، امری تازه نیست و باید بپذیریم که یکروزه حل نخواهد شد.اما دست یافتنی است. با بررسی و تحقیق و هم اندیشی و نشست های موثر ،حول محور اتفاق مبارکی که برای جامعه هنرمندان گیلان رقم خورد، می توان برنامه ای بلند مدت و هدفمند تدوین کرد. برای رفع کمبودها و نواقص در گام اول، بایستی پذیرای حقایق بوده و با مثبت نگری شنونده و پذیرای نقد باشیم . سپس برای رفع موانع دست و پاگیر جاده هنرگیلان ، از همدلی و همکاری دوستان هنرمند متعهد ، دانش آموخته و با تجربه بهره برده تا بتوانیم، قدم های موثرتری برداریم.
دوستان عزیز می توانند نظرات و پیشنهادات خود را به ایمیل نگارنده ارسال کنند.
با تشکر
مژگان شادی
حرف تازه: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه