نگاهی به ماجرای هیئت رئیسه شورا؛

پیشگر صادق است ؛ پیشگر خیلی صادق است!

حرف تازه : در آغاز مسیر انتخاب هیئت رئیسه سال چهارم شورای چهارم رشت، طیف اقلیت امروز، اکثریت آن روزها بود! آن زمان گمانه زنی ها از کاندیداتوری پیشگر و علوی از سوی این طیف برای ریاست به گوش می رسید اما در نهایت جمع بندی به گونه ای بود که ظاهرا قرار بود علوی را برای […]

حرف تازه : در آغاز مسیر انتخاب هیئت رئیسه سال چهارم شورای چهارم رشت، طیف اقلیت امروز، اکثریت آن روزها بود! آن زمان گمانه زنی ها از کاندیداتوری پیشگر و علوی از سوی این طیف برای ریاست به گوش می رسید اما در نهایت جمع بندی به گونه ای بود که ظاهرا قرار بود علوی را برای ریاست و پیشگر را نایب رییسی معرفی کنند. شیرزاد، موسوی روزان، حاجی پور، رسولی، جذب، علوی و نیکومنش نودهی هفت نفری بودند که آن زمان با حضور پیشگر اکثریت شورا محسوب می شدند.

می گفتند کسی هم کسی را در این طیف مجبور به پذیرفتن این چینش برای ریاست و نایب رییسی نکرده بود و گویا شرایط موجود مورد پذیرش همه اعضای طیف بود و نظر تک تک افراد پرسیده شده بود.

تا آن زمان محمدحسین واثق کارگرنیا گزینه احتمالی طیف مقابل معرفی می شد. در روزی که عیسی مهدوی ریاست جلسه شورا را بر عهده داشت (شاید هم ساعت و دقایق آخر) پیشگر احتمالا یکباره و به واسطه برخی افراد مورد اعتمادش متوجه عدم وجود صداقت از سوی برخی هم طیفانش شد! و در نتیجه بدون آنکه لحظه ای منافع شخصی را در نظر بگیرد صادقانه گفت که تکلیف ایجاب کرد که ورود کند و کاندیدای ریاست شود. در همان لحظه، هم طیفان همین چند دقیقه و چند ساعت قبل او دلخور شدند و صحن را ترک کردند در حالی که باید این صداقت پیشگر را تحسین می کردند!

این ها همه مربوط به همان روزی است که نفهمیدیم چرا برخی رسانه ها از آن به عنوان “روز سقوط اخلاق  ” نام بردند و برخی اقدام پیشگر را تکرار ماجرای “الهه راستگو ” در رشت دانستند.

پیشگر صادقانه به نایب رییسی شورا راضی بود و صادقانه تا روز آخر پای عهد و پیمان خود ایستاد و صادقانه گفت که ریاست به هر قیمتی ارزش ندارد. او صادقانه از افشاگری های اطرافیان مورد اعتمادش و علل این تصمیم گفت و احتمالا صادقانه هم حرف هایش را روی کاغذی نوشت و در آن جلسه صادقانه به یکی از شورانشینان رساند…

همه مسائل نشان می داد ریاست شورا اصلا برای پیشگر مهم نیست و او هم هرگز قصد نداشته از اعتماد همکاران شورایی خود به نفع شخص خود بهره ببرد. پیشگر اصلا و ابدا به دنبال این نیست که نفر تعیین کننده باشد و از این تعیین کننده بودن به نفع خود بهره ببرد و این موضوع را هم در ماجرای استیضاح و هم در ماجرای هیئت رئیسه و موارد اینچنینی نشان داده است و همه حرف هایش را صادقانه زده است. او فقط و فقط به فکر رشت است. او می خواهد خدمت کند. او می خواهد بار مسئولیت را به دوش بکشد. او گاهی می خواهد بار مسئولیت را یک تنه به دوش بکشد. او می خواهد بتواند پاسخگوی افکار عمومی باشد. او خیلی به فکر رشت است! اصلا تغییر موضع پیشگر مگر چیزی را به نفع او تغییر می داد که بخواهیم چنین فکر کنیم؟ مگر چیزی جز هجمه رسانه ای از سوی برخی رسانه ها برای او در پی داشت؟

او گاهی به خاطر صداقت بیش از حدی که دارد از عدم وجود صداقت به شدت دلگیر می شود و صرفا به واسطه همین صداقتی که دارد و حرف و عملش همیشه یکی است و هیچوقت تغییر موضع عجیب و بی دلیل نمی دهد بدون آنکه حتی به طور همزمان با هر دو طیف وارد مذاکره شود صادقانه کاندیدای ریاست می شود. احتمالا در صورت ادامه آن جلسه اعضای طیف مقابل با دیدن صداقت پیشگر تحت تاثیر قرار می گرفتند و به او رای می دادند و او رئیس شورا می شد. همانطور که از فردای آن روز اعضای آن طیف مواضعی در خصوص قطعی بودن حمایتشان از پیشگر اعلام کردند. به نظر می رسد این حمایت ها بیشتر به واسطه صداقت فرانک پیشگر به دست آمده است.

او ظاهرا افراد قابل اعتمادی در اطراف خود دارد. کسانی که می توانند در یک روز پرده از اسرار مالی برادر شخصی بردارند. کسانی که می توانند در یک روز او را از معامله های ماجرای استیضاح و ریاست شورا با خبر سازند. احتمالا فقط همان ها خبر داشته اند که تا آن روز خود پیشگر چیزی نمی دانسته است و هیچ فرد دیگری هم به او این موارد را انتقال نداده است. واقعا کسانی که می توانند جلوی ضررهای سنگینی برای رشت را بگیرند نباید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند؟ اصلا چرا از میان افراد قابل اعتمادی که می شناسد شهردار آینده رشت انتخاب نشود؟ کاش اسامی این افراد را هم صادقانه بگوید. او پیشگر است ولی صادق است؛ شاید از چند روز دیگر هم او به واسطه صداقتش به ریاست شورا برسد و صادقانه ترین ریاست ادوار شورای رشت را رقم بزند. چون پیشگر صادق است؛ پیشگر خیلی صادق است!