پرداخت به موقع حقوق تنها خواسته پاکبانان رشت است
اکبان رشتی که با بازگرداندن یک قطعه طلا به صاحبش این روزها در صدر اخبار این شهر است، گفت: تنها خواسته من و همکارانم، پرداخت حقوق به موقع مان است. به گزارش حرف تازه به نقل از مهر، پاکبان پاکدست این روزها بر سر زبان هاست. اکبر صبری که به مدت چهار سال در منطقه […]
اکبان رشتی که با بازگرداندن یک قطعه طلا به صاحبش این روزها در صدر اخبار این شهر است، گفت: تنها خواسته من و همکارانم، پرداخت حقوق به موقع مان است.
به گزارش حرف تازه به نقل از مهر، پاکبان پاکدست این روزها بر سر زبان هاست. اکبر صبری که به مدت چهار سال در منطقه یک شهر رشت پاکبان است، به دلیل امانتداری و پاکدستی اش مشهور شده تا حدی که در صحن علنی شورای رشت از وی تقدیر به عمل آمد. دلیل اینهمه توجه به وی، بازگرداندن یک قطعه طلای پیدا شده در گرگ و میش صبحگاهی در کف خیابان و بازگرداندن آن به صاحبش است.
اگرچه دو ماهی از چنین حرکت اخلاقی وی می گذرد اما به تازگی از سوی شهرداری منطقه یک رشت مورد تقدیر قرار گرفته و دلیل آن نیز، پیگیری شهروندی است که صاحب طلا بوده و تلاش کرده با معرفی وی به عنوان پاکبانی پاکدست به شهرداری منطقه، امانتداری وی را پاسخی شایسته دهد.
صبری که از چهار سال پیش طی قرارداد با شرکت پیمانکار دهکده سبزپوش به عنوان پاکبان شهرداری مشغول به رفت و روب هر روزه خیابان های منطقه یک رشت است، هر روز از ساعت یک ربع به پنج صبح تا یک ظهر در خیابان های بلوار گیلان، به رفت و روب خیابان و کوچه ها می پردازد. در اواخر فرودین ماه امسال هنگامی که هنوز خورشید تلألوهای نورانی خود را به کف خیابان های تاریک رشت نتابیده بود، وی در بلوار گیلان مشغول به کار بود که برق زدن چیزی بر کف خیابان نظرش را جلب می کند.
وی شرح ماجرا را اینگونه تعریف می کند: هنگامی که به چیزی که بر روی زمین افتاده بود نزدیک شدم دستبندی را دیدم که کف خیابان افتاده است. هوا هنوز گرگ و میش بود و نمی توانستم مطمئن باشم که ارزشمند است.
صبری می افزاید: به کار خود ادامه دادم و هنگامی که هوا کاملا روشن شد دستبند موردنظر را برانداز کردم و با دیدن عیار حک شده روی آن مطمئن شدم که قطعه طلاست.
پاکبان پاکدست پس از اینکه متوجه ارزشمندی و قیمتی بودن دستبند می شود دو برگه کاغذ برداشته و با نوشتن شماره تلفن خود اعلام می کند که قطعه طلایی پیدا شده و از صاحب آن می خواهد که با دادن نشانی آن، از وی قطعه را دریافت خواهد کرد.
صبری می گوید: چندروزی گذشت و خبری از صاحب دستبند نشد تا اینکه یک روز یک خانم با تلفن من تماس گرفت و گفت که خواهرش دستبند خود را گم کرده و احتمالا قطعه طلای یافته شده همان است.
وی ادامه می دهد: از آن خانم خواستم که صاحب طلا خود بیاید و مشخصات طلا را بدهد. فردای آن روز بود که یک دخترخانم به همراه پدرش مرا در منطقه یافتند و با دادن مشخصات دستبند، متوجه شدم که وی صاحب دستبند است. دستبند در جلوی درب خانه آن ها پیدا شده بود.
صبری اظهار می کند: با دادن دستبند، پدر آن دخترخانم یک تراول ۵۰ هزار تومانی به عنوان مژدگانی به من داد و اسم و شماره تلفن من را در نزد خود نگه داشت. اگرچه آن روز نمی دانستم که چرا مشخصات مرا می خواهد اما بعد از دو ماه متوجه شدم که به شهرداری منطقه یک مراجعه کرده است و به عنوان تقدیر از من، شرح ماوقع را به مدیر منطقه اطلاع داده است و از این اقدام من تجلیل کرده است.
بعد از گزارش این شهروند به شهرداری منطقه، مدیر منطقه تمهیداتی به خرج داده و از پاکبان پاکدست تقدیر می کند و اینگونه است که طی یک ماه گذشته نام دو پاکبان در رشت در صدر اخبار قرار می گیرد. یک پاکبان (محمدحسن علیپور) که به عنوان عضو شورای رشت انتخاب می شود و پاکبان دوم اکبر صبری که به عنوان پاکبان پاکدست در راس اخبار این روزهای رشت و گیلان قرار گرفته است.
وقتی با صبری درباره حضور همکارش در پنجمین شورای رشت به صحبت می نشینیم می گوید: تمام هدف ما برای رای دادن به اقای علیپور این بوده که بتوان به وضعیت حق و حقوق پاکبانان به عنوان زحمتکشانی که به موقع از حقوق و مزایای خود بهره مند نمی شوند، دفاع کند.
وی ادامه می دهد: اگرچه شرکت طرف قرارداد موظف به پرداخت حقوق به پاکبانان است اما بدهی های شهرداری به شرکت ها باعث می شود که عملا عواقب آن دامان پاکبانان را بگیرد و این روزها که خرج و هزینه زندگی برای همه سخت و سنگین است، پاکبانان با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنند و به دستمزد خود به موقع نرسند.
به گفته صبری، هر چندماهی پیدا کردن اموال مردم در کف خیابان ها از سوی پاکبانان اتفاق می افتد. یافتن مدارک و همینطور گوشی های تلفن از سوی صبری و بازگرداندن آن ها به صاحبانشان از دیگر تجربیات این پاکبان است اما آنچه که وی بر آن اصرار دارد پاکدست بودن نارنجی پوشان زحمتکشی است که گاهی در پایان ماه، حقوق خود را دریافت نمی کنند و شرمنده خانواده و صاحبخانه هایشان می شوند.
ارسال دیدگاه