پادشاه عریان و فریادِ ناشنیده
حرف تازه – نسل جوانِ اصلاح طلبِ حاضر که در حال گذار به میانسالی ست دوره ای را تجربه میکند که کنشگری فرد محور و خلاقانه و با آزادی بیشتر از قیود سنتی،فراگیرتر و مورد اقبال تر است. «ایجاد و حل بسیاری از زمینه ها و مسائل اجتماعی، به ابتکار و انتخاب فردی این نسل بستگی داشته است و این امر نمایانگر آزادی بیشتر فرد و پشت پا زدن به فشارها و دشواری های تحمیل شده از جریان عادی سنتی است»[۱].
مشاهده ی نوعی از اقتدار گرایی در رفتار نسل اول اصلاح طلب با ویژگی هایی چون «کثرت گرایی محدود بر خلاف شاخص و شایسته سالاری،مبنا قرار دادن نگرش های متمایز به جای ایدئولوژی هدایت گر ،گرایش به رهبر و یا گروه کوچکی از رهبران با اعمال محدودیت های پیش بینی شده »[۲] در ایجاد فاصله نسل حاضر از نسل اول تاثیرات مهمی داشته است،خصوصا بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ وشوراهای ۹۶ وباقی ماندنِ خودخواسته ی نسل اول در متن و راس جریانِ کنش سیاسی و اجرایی اصلاح طلبی ، این پیام را به ذهن نسل بعد متبادر کرد که گویا قرار نیست هیچ فرآیند توافقی و یا تفویضی در برون سپاری قدرت از نسل اول شکل گیرد.
روند الیگارشیکِ زعمای اصلاح طلب ، میدان فعالیت سیاسی و اجتماعی را برای نسل بعد از خود به گونه ای شکل داد که هرگونه نتیجه و توفیق را نه از مسیر کادر مطبوع ، بلکه از مجرای جمع گرایی(collectivism) و شکل دهی جمع ها و تصمیم گیری در گعده های مستقل در یابد.
نسل دوم اصلاح طلبی اینگونه ره یافته است که «درستی و صداقت، مهمترین خصوصیاتی هستند که هر کنش سیاسی و اجتماعی باید از آنها برخوردار باشد. نشانه های وجود این خصوصیات در رقابت سالم و راهبری مجموعه بر اساس زمینه مثبت قدرت و مدیریت اخلاقی نمایان خواهد شد.» [۳] چه بسا در نگاه اول اینگونه ارزیابی شود که این نسل دچار نوعی بی هنجاری(Anomie) شده است ولی واقعیت قضیه آنست که «هریک از ما جوانان در جریان اجتماعی شدن ،یک حس هویت شخصی و توانایی اندیشه و عمل مستقل پیدا کرده است»[۴] به همراه پذیرش این واقعیت که راهبرد ” نیل به توسعه ، نه با تقید به رعایت فرمان ، بلکه پذیرش قانون و اتکا به اندیشه ی آزادی و اصالت فرد و هویت یگانه انسان هاست »[۵] تحقق می یابد.
از این روست که این نسل از همراهی با قالب های سنتی کنش سیاسی سر باز می زند و در صورت قرار گرفتن در جایگاه تصمیم گیری به روشی عمل می نماید که برای تحلیل گران ضد ساختار و ضد جریان جلوه می کند.
اما چون نیک بنگریم، خروجی این تصمیمات را درست تر وصادقانه تر از همراهی با بده بستان ها می یابیم(چنانکه لازمه ی کنش سیاسی است).
به بیان عامیانه تر شاید بتوان گفت که اعلان رای جوانترین عضو شورای شهر، مصداق فریاد آن کودکی باشد که عریانی پادشاه را علنی می کرد.فریادی حاوی صدای زنگی که : … بیدار شوید،دستتان خالی تر از آن است که وانمود می کنید.
اما آنچه پایداری سیاسی نسل حاضر اصلاح طلب راتهدید می کند، غلظت اقتدار گرایی نسل اول نیست.بلکه معامله گری ومنفعت طلبی درون و برون جریانی عده ای در این نسل است که حتی به بهانه کسب قدرت بیشتر و آزاد کردن قدرت مدنی از چنگال اقتدار گرایان دو جناح، جز تعبیری ماکیاول پسندانه از این دست معاملات و لابی ها را به ذهن متبادر نمی کند.
به عبارتی “هیچ راه نادرستی برای انجام کاری درست وجود ندارد” و یا بالعکس “هیچ راه درستی برای انجام کاری نادرست وجود ندارد “.[۶]
نگارنده که خود در تعریف نسل دوم می گنجد،دوره ای را شاهد بوده است که پیگیری تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی هزینه های زیادی را بر اصلاح طلبی تحمیل کرده است و اکنون نیز به جد معتقد است علاوه بر الزام تشدید شده به پیگیری توسعه سیاسی (با هدف فرار از سکون و رخوت سیاسی ) , باز تعریف فرآیند های جاری اصلاح طلبی باید با حضور نسل دوم وسوم صورت گرفته و به منصه ظهور برسد.
پانویس :
۱- ]نقل به مضمون-جامعه شناسی- آنتونی گیدنز،ترجمه منوچهر صبوری-نشر نی-فصل اجتماعی شدن ودور زندگی-صفحه ۹۳[
۲- ]برداشتی آزاد از “سیاست و حکومت تطبیقی”،پل بروکر،ترجمه سمیعی اصفهانی-نمایه صفات و ویژگی های اقتدارگرایی در نگاه نظریه پردازان کلاسیک-صفحه ۴۴[
۳- ]قدرت مدیریت اخلاقی،کنت بلانچارد،ترجمه بهزاد رمضانی-نشر اوحدی-فصل اصول پنجگانه مدیریت اخلاقی-صفحات ۵۵-۱۰۳ و ۱۰۴[
۴- ]جامعه شناسی- آنتونی گیدنز،ترجمه منوچهر صبوری-نشر نی-فصل اجتماعی شدن ودور زندگی-صفحه ۹۵
۵- ]ایران امروز در آینه مباحث توسعه،حسین عظیمی،نشر فرهنگ اسلامی-فصل ۳-اندیشه و بصیرت های اصلی در تمئن معاصر-صفحه ۴۹[
۶- ))] قدرت مدیریت اخلاقی،کنت بلانچارد،ترجمه بهزاد رمضانی-نشر اوحدی- صفحه۲[
ارسال دیدگاه