یاد و خاطره دکتر معین گرامی باد؛

نیما یوشیج این مرد را ندید اما او را وصی خود کرد/ همه جای جهان جایش بود!

«محمد معین» را همه می‌دانند که لغت‌نامه‌نویس بود، ولی کمتر کسی از امروزی‌ها می‌داند که چه مرد نازنینی بود! سختکوش بود، ذهنی قوی داشت، وطن‌دوست بود و مهربان و محترم بود و یک «ایرانی» تمام‌عیار.

حرف تازه – ۱۳ تیرماه سال ۱۳۵۰ شمسی در تهران درگذشت، ولی پیش از آن در عمر کوتاهش مأموریت بزرگش را انجام داد. در سال ۱۲۹۷ شمسی در رشت و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد و نامش هم معلوم می‌شود از کجا آمده است؛ وقتی بدانیم پدربزرگ فاضلش لقب «معین‌العلماء» داشت. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و نزد همین پدربزرگ پرورش یافت و خیلی زود شد آن‌چه باید می‌شد؛ باسواد و بافرهنگ و خدمتگزار به مردم و به زبان فارسی و ریشه‌های فرهنگ ایرانی.
در جوانی شد نخستین فردی که در رشته ادبیات فارسی در ایران دکترا گرفت و شد همکار «علی اکبر دهخدا» در تدوین لغت‌نامه دهخدا. وقتی هم دهخدا با ایرانی‌ها وداع کرد، بنا به وصیت دهخدا، دکتر معین شد مسئول امور لغت‌نامه تا جلدهای بیش‌تری از آن چاپ شود. تا همین‌جا و همین‌قدر که خدمت کرده بود برای باقی‌ماندن نام و آوازه‌اش کافی بود؛ ولی مگر فقط همین‌هاست! ۲۳ جلد کتاب نوشت برای ایرانی‌ها و مقالات بسیاری هم نوشت و کتاب‌های بیشتری را هم تصحیح و ترجمه کرد و چون «نیما یوشیج» بدون این‌که حتی دکتر معین را دیده باشد او را وصی و قیم آثارش کرده بود برخی از آثار نیما نیز با نظارت او چاپ شد. نیما وصیت کرده بود: «بعد از من هیچ‌کس حق دست‌زدن به آثار مرا ندارد به جز دکتر محمد معین اگرچه او مخالف ذوق من باشد… دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده‌ام مثل کسی است که او را دیده‌ام… اگر شرعا می‌توانم قیم برای ولد خود داشته باشم، دکتر محمد معین قیم است. ولو این‌که او شعر مرا دوست نداشته باشد».
دکتر «محمد معین» به‌قول ایرانی‌ها خوب زندگی کرد؛ به مردم و سرزمینش خدمت کرد، در نهایت احترام زیست و نام نیک از وی باقی ماند
همه‌جای جهان، جایش بود!
دکتر معین فقط فارسی بلد بود و لغت‌نامه می‌نوشت؟ نخیر! به زبان‌های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و عربی تسلط داشت. کلی هم برای‌ سخنرانی‌ در محافل‌ علمی یا مطالعه‌ و تحقیق به‌ کشورهای‌ خارجی از جمله‌ آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، هلند، بلژیک، سوئیس، شوروی، ترکیه، ایتالیا، فنلاند و هند دعوت‌ می‌شد. مدال و نشان هم زیاد داشت؛ از انواع نشان علمی در ایران و تقدیرنامه از دانشگاه‌های دنیا تا جایزه عالی آکادمی ادبیات فرانسه و نشان هنر و ادبیات دولت فرانسه و نشان لژیون دونور. همه‌جای دنیا او را می‌خواستند و همه‌جای جهان جایش بود. ولی با این حال چه کار کند، خوب است؟ چون لغت‌نامه دهخدا مرجعی جامع و تخصصی و مفصل بود و بیشتر به کار محققان ادب فارسی می‌آمد دکتر معین نشست و برای مردم عادی لغت‌نامه‌ای کوچک‌تر و جمع‌و‌جورتر نوشت؛ «فرهنگ فارسی معین» که ۶ جلدی بود. باقی وقتش را چه می‌کرد؟ وقتی نداشت دیگر با آن‌همه تألیفات و آن لغت‌نامه. ولی دخترش دکتر «مهدخت معین» تعریف کرده است که: «به‌خاطر دارم که برای برادران و خواهرم که همه از من کوچک‌تر بودند بعدازظهرها قبل از استراحت بسیار کوتاه، چند دقیقه‌ای قصه می‌گفتند؛ آن هم قصه‌هایی که فی‌البداهه از ذهنشان تراوش می‌کرد. سر بزنگاه داستان را نگه می‌داشتند، بقیه را روز بعد می‌گفتند. ۱۰ دقیقه هر روز داستان می‌گفتند».
لغت‌نامه دهخدا بسیار مفصل و تخصصی است و در مقابل «فرهنگ فارسی معین» برای استفاده عموم مردم تدوین شده است
ما ایرانی هستیم
حالا این‌که مدام گفتیم دکتر معین ایرانی بود و به ایران خدمت می‌کرد، خودش چقدر به این مسائل پایبند بود و برایش مهم بود؟ خاطره‌ای دیگر بخوانید از دختر استاد معین که خودش جانِ کلام و حُسن‌ختام است: «پدرم برای تدریس و سخنرانی به آمریکا رفته بود. خواهرم ۵ یا ۶ ساله بود. روزی در حیاط منزل در حالی‌ که شلوار جین پوشیده و کلاه «کابوی» [گاوبازان آمریکایی] بر سر داشت، به اتفاق دو برادرم، عکسی انداختند. مادرم عکس را برای پدر فرستاد. نامه پدر رسید. نوشته بود عکس بچه‌ها خیلی قشنگ بود ولی ما ایرانی هستیم و بچه‌ها باید لباس ایرانی بپوشند و با آداب و رسوم ایرانی زندگی کنند».
تصویری از آرامگاه دکتر معین در آستانه اشرفیه 
نیما یوشیج این مرد را ندید اما او را وصی خود کرد

نیما یوشیج این مرد را ندید اما او را وصی خود کرد

فارس