آقای رفیعی نوده!

با آبروبری های رشت آشنا شوید

بهنیا ثابت رفتار: در مطلبی منتشرشده از محمد علی رفیعی نوده،  رییس شورای اسلامی شهر رشت پیرامون درخواست شهردار رشت در خصوص تیم داری حرفه ای و خرید یکی از دو تیم داماش و سپید رود صحبت کرد و در بخشی از سخنانش گفت : با سوء مدیریتی که شهردار دارد فقط می‌خواهد آبروی شهر رشت را ببرد! تصمیم گرفتم مواردی […]

بهنیا ثابت رفتار: در مطلبی منتشرشده از محمد علی رفیعی نوده،  رییس شورای اسلامی شهر رشت پیرامون درخواست شهردار رشت در خصوص تیم داری حرفه ای و خرید یکی از دو تیم داماش و سپید رود صحبت کرد و در بخشی از سخنانش گفت : با سوء مدیریتی که شهردار دارد فقط می‌خواهد آبروی شهر رشت را ببرد!

تصمیم گرفتم مواردی را به ایشان یاداوری کنم و قضاوت در خصوص اینکه چه مواردی اعتبار و آبروی رشت را زیر سوال می برد را به شخص محمدعلی رفیعی نوده و مخاطبان بسپارم.

آقای رفیعی! بد نیست اگر نمی دانید، بدانید و اگر یادتان نیست به شما یادآوری کنم که چه اتفاق هایی در شهر رشت رخ داده است تا شاید در میان آن موارد به گزینه های مناسب  تری برای “آبروبری رشت” برسید.

۱٫ ماجرای شهر خلاق خوراک / روابط بین المللی به درد ما نمی خورد! / هر رفتی، آمدی دارد!

چندی پیش، رشت پس از مدت ها تلاش و پیگیری مسئولین، به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی در یونسکو ثبت جهانی شد. موضوعی که بسیاری از کشورها آرزوی آن را داشتند و دارند و تلاش بسیاری برای دستیابی به چنین مواردی می کنند. اما این ثبت جهانی از سوی برخی اعضای شورا بی اهمیت جلوه داده شد. دو دعوتنامه به شهرداری رشت ارسال شد. یکبار برای حضور در پارما و بار دیگر به منظور حضور در پکن از دکتر ثابت قدم به عنوان شهردار یکی از شهرهای شبکه شهرهای خلاق دعوت به عمل آمد و در هر دو سفر تعدادی از اعضای شورا مخالفت کردند و شخص شهردار به هیچکدام از دو سفر نرفت.

اما جالب تر از مخالفت با این دو سفر، مواضع و دلایل برخی از عزیزان بود. یک عزیزی گفت روابط بین الملل به درد ما نمی خورد! یکی هم گفت هر رفتی، آمدی دارد! یکی هم با این استدلال که شهرداری در پرداخت حقوق پرسنل خود مانده است، پای باقالاقاتوق را به صحن شورا کشید تا از اهمیت موضوع بکاهد! “یکی از عزیزان” که حتی نمی دانست در ایران، رشت تنها شهر خلاق خوراک شناسی است و در مجموع، رشت و اصفهان تنها شهرهایی از ایران هستند که در شبکه شهرهای خلاق ثبت شده اند گفت برخی بی دلیل در خصوص سفر پارما سروصدا کرده اند و هیچکدام از شهرداران ایران در آن سفر حضور نداشته اند! آیا چنین تصمیمات و چنین اظهاراتی که بعضا از روی اطلاعات کم نیز بوده، آبروی رشت را نبرده است؟

۲٫ حمایت از رسانه های “زرد و قهوه ای” که حرمت فرزند شهید را هم نگه نداشتند

در چند روز گذشته یکی از رسانه ها که همواره روابط حسنه ای با یکی از اعضای پرحاشیه شورا داشته است در اقدامی عجیب مطلبی را در خصوص فرزند یکی از شهدای گرانقدر نوشت. مطلبی که هرچند به طور مستقیم نامی از کسی در آن برده نشد اما همگان به راحتی با گراهای داده شده به یک فرد مشخص می رسیدند. حمایت برخی اعضای شورا از رسانه ای که حتی حرمت فرزند شهید را هم حفظ نکرد و سعی در بازی با آبروی آن “جوان” داشت چه معنا و مفهومی دارد؟ هرچند که آن جوان آبرویش را از پدر شهید و گرانقدرش و فعالیت سالم و رفتار شایسته خود در جامعه کسب و تضمین کرده است و با چنین صحبت هایی آبرویش خدشه دار نمی شود اما باید دانست حمایت یکی از اعضای شورا از چنین رسانه ای آبروی رشت را می برد نه نامه نگاری شهردار برای تیم داری! کسانی که یک روز کتابی به دست گرفتند که فلان شخص تحمل انتقاد ندارد و برای منتقدین کتاب چاپ کرده است، بازی با آبروی دیگران را مساوی با انتقاد می بینند؟ چه جوابی برای فردای خود در قیامت دارند؟ آیا از تمام سفارش های دین مبین اسلام غافلند و آبروی مومنی را به بازی می گیرند و یا دانسته چنین مطالبی می نویسند؟ نشنیده اند که باید آنچه برای خود می پسندند برای دیگران بپسندند و آنچه برای خود نمی پسندند نباید برای دیگران هم بپسندند؟ این اقدامات رسانه های “زرد و قهوه ای” آبروی آن فرزند شهید را نمی برد بلکه آبروی رشت را می برد که مسئولینی دارد که گاهی به جای مقابله با چنین بداخلاقی های رسانه ای، تمام قد به دفاع از همین رسانه ها می پردازند.

۳٫ ماجرای مریض و روانشناس

بارها یکی از اعضای شورا گفت یا من مریض هستم یا آقای شهردار و برای مشخص شدن این موضوع بارها در خواست روانشناس کرد. اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد یکی از این دو فرد از سلامت کافی برخوردار نیستند. آیا حضور مدیرانی که سلامت لازم و کافی را ندارند و نیاز به روانشناس جهت مشخص شدن وضعیت سلامتیشان است در شورا و شهرداری صحیح است و به صلاح رشت است؟ آیا آبروی رشت را نمی برد؟ این ادبیات در شان شورای اسلامی شهر رشت و به طور کلی مجموعه مدیریت شهری است؟ اگر این ادعا به طور کلی بی پایه و اساس است بیان آن با چنین جملاتی در صحن شورا، بازی با آبروی رشت نیست؟

۴٫ عضوی که وکیل و زبان همه اعضا می شود! / خیلی از عزیزان در ورزشگاه برای اولین بار در سی چهل سال اخیر دیده شدند تا عکس یادگاری بگیرند و در زحمات دیگر مسئولین شریک شوند

کار شورای چهارم با نطق های تکراری و مخالفت های فرسایشی به جایی رسیده است که در برخی محافل شورای سوم موفق تر از شورای چهارم ارزیابی می شود! طبیعتا شورای سوم با آن حجم از حواشی مالی حداقل در این حوزه مورد تایید نیست هرچند در آن شورا هم افراد صالح و سالمی حضور داشتند. اما شورای چهارم به کجا رفته است که چنین قضاوتی حتی در بخشی از جامعه صورت می گیرد؟ قطعا عملکرد ضعیفی از مجموعه شورا دیده شده است البته این عملکرد به تک تک اعضای شورا بسط داده نمی شود اما مردم مجموعه شورا را قضاوت می کنند. هر هفته از دودستگی ها می شنوند اما به خوبی می دانند چه کسانی دلشان برای این شهر می سوزد و چه کسانی خواسته مردم را خواسته خود می دانند و چه کسانی به دنبال مسائل دیگری هستند. مردم بهترین قضاوت را خواهند داشت و به امید خدا این قضاوت را در انتخابات دوره بعد با اقتدار نشان می دهند تا شهر را به دست دلسوزان بسپارند نه کسانی که می خواهند خودشان جلو بروند و مابقی اعضای شورا را به دنبال خود بکشانند! کسانی که البته در این دوره هم به هدف خود نرسیدند.

شورا پانزده نماینده دارد. چطور می شود یک نفر زبان پانزده نفر شود و بگوید به دلیل عملکرد ضعیف شهردار، اعضای شورا موافق با تیم داری شهرداری نیستند. آقای رفیعی اگر قرار بود حرف شما فصل الخطاب و لازم لاجرا باشد چه نیازی به پانزده عضو بود؟ شما که قانون را بهتر از ما می دانید نگاهی به دور و اطراف بیندازید و از همان قانون استفاده کنید تا ببینید چطور شهرداری های دیگر به راحتی تیم داری می کنند و ما مرگ تدریجی یک رویا را می بینیم و به سوگ داماش نشسته ایم؟ آبروی رشت زمانی می رود که رشت با چند دهه سابقه در فوتبال و با استعدادهای فراوان، هیچ تیمی در لیگ برتر ندارد. آبروی رشت زمانی رفت که مردم در ورزشگاه عضدی مسئولین مربوطه را برای نجات داماش صدا زدند اما خیلی از آنها را ماه ها و سالها ندیدند تا اینکه روز صعود سپیدرود به لیگ یک رسید و خیلی از عزیزان در ورزشگاه برای اولین بار در سی چهل سال اخیر دیده شدند تا عکس یادگاری بگیرند و در زحمات دیگر مسئولین شریک شوند! راستی آن زمان که شما مایل به تیم داری شهرداری بودید؛ مصوبه ای برای غیر قانونی بودن تیم داری ندیدید؟ غیر قانونی نبود؟ اهداف دیگری در پشت آن ادعا مستتر نبود؟

۵٫ از خودکار کوبیدن رییس شورا روی میز و زنده کردن یاد دوران مدرسه تا الفاظی که در ورزشگاه هم نشنیده بودیم/ رعایت نکردن شانیت شورا

آقای رفیعی بهتر است گاهی اشتباهات و نقاط ضعف خودمان را در خلوت به خودمان یاداوری کنیم تا همواره با توپ پر و با چشمی که فقط نیمه خالی لیوان را می بیند دیگران را قضاوت نکنیم. آقای رفیعی خودکار کوبیدن شما روی میز در صحن شورا چه معنا و مفهومی دارد؟ مگر این جا مدرسه و دبستان است که با کوبیدن خودکار روی میز همکاران خود را در شورا ساکت کنید؟ چرا نقش رییس شورا را در حد مبصر کلاس تنزل می دهید؟ دانش آموزان مدرسه در سن آموزش و تعلیم و تربیت هستند اما اعضای شورا هریک نماینده طیف وسیعی از مردم رشت هستند. نمی توان رفتاری یکسان در این دو مورد داشت.
چرا وقتی شهردار را به صحن شورا دعوت می کنید اجازه پاسخ دادن نمی دهید تا مجبور شود برود و خودش نشست خبری برگزار کند و پاسخ بدهد؟ چرا طوری برخورد می کنید که احساس کنیم (یا حداقل بنده احساس کنم) در شورا گاهی سلیقه ای تصمیم گیری می شود ؟ آبروی رشت آن روزی رفت که اعضای شورا به دلیل آنچه بی احترامی و رعایت نشدن شانیت شورا دانستند جلسه را ترک کردند. آبروی رشت آن روزی رفت که خبرنگاران پس از آن جلسه الفاظی را شنیدند که حتی در ورزشگاه هم نشنیده بودند!! تا بروند و بنویسند که نگذارید بچه های شما از نزدیک شورا رفت و آمد کنند و باز هم آبروی رشت برود.

۶٫ بهره برداری ابزاری از ارزش ها برای پیشبرد حب و بغض های شخصی

آنچه بیش از همه آزاردهنده بوده این است که متاسفانه گاهی برخی مسئولین از بعضی ارزش ها در راستای پیش بردن مقاصد خود بهره برداری ابزاری می کنند. به جای آنکه سخنان مقام معظم رهبری را درک کنند تعمق و تامل کنند و بیشتر به مفهوم آن سخنان بیندیشند تا چراغ راه این نسل و نسل های آینده قرار دهند، حتی پس از آنکه تذکراتی در یک نامه سرگشاده به آنها داده شد باز هم بر سخنان خود پافشاری کردند. گاهی دیده می شود برخی خوشان را ملاک و معیار قانون قرار می دهند که اگر غیر از این بود جلوتر از قانون حرکت نمی کردند. آبروی رشت آن روزی رفت که شهردار رشت، شهردار منتخب شورای چهارم، که پیش از این نیز یکبار سابقه شهرداری داشت با رژیم بعثی مقایسه شد و بنده هنوز هم منتظرم تا روزی برسد که آن عزیز به وعده خود عمل کند و بنده را به همراه خود به شهرداری ببرد و تخلفات را اثبات کند تا از بلاتکلیفی خارج شوم و کسی اسیر “بگم بگم” ها نشود.

۷٫ قرار دادن خود در زمره مدافعین والامقام حرم

آقای رفیعی! آبروی رشت آن روزی رفت که شخصی همه جا فریاد زد می خواهم برای دفاع از حرم به سوریه بروم و خود را در زمره مدافعین والامقام حرم قرار داد اما نرفت. این شخص قصد مانور تبلیغاتی داشته است؟ آیا با این کار اعتبار و آبروی شهر و استانی که هشت هزار شهید تقدیم نظام کرده است توسط این فرد زیر سوال نرفت؟ 

بگذریم از آن که در ۱۷ سال اخیر ۲۴ تغییر در راس شهرداری رشت دیده شده است. که خود سوالات فراوانی را به همراه دارد. اگر شهرداران ضعیفند چرا انتخاب می شوند و اگر شهردارن مناسبی هستند چرا به سرعت برکنار می شوند؟ ضعف از شوراها بوده است یا شهرداران؟ آن عزیزی که نگران رکورد گینس در تغییرات درون سازمانی شهرداری بوده است خبر از این آمار عجیب دارد؟

در پایان باید یاداور شوم که حضور تیم هایی مثل داماش و سپیدرود در لیگ دو و یا پایین تر، با این پیشینه در فوتبال کشور آبروی رشت را می برد نه تیم داری شهرداری رشت. حال و روز داماش گیلان در هیچ دوره ای به این وخامت نبوده است و حالا که نیاز به کمک دارد فرصت مناسبی برای ورق زدن خاطرات گذشته نیست.  ضمنا تاکید می کنم تا زمانی که بسیاری از شهرداری های کشور تیم داری می کنندنباید اجازه بدهیم این حق از مردم رشت گرفته شود. بیاییم همه با هم دست در دست یکدیگر بدهیم و تیم های فوتبال رشت را نجات بدهیم.