بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

نگاهی به زندگینامه فریدون مشیری ؛ به مناسبت سالروز تولد

حرف تازه : فریدون مشیری در سی‌ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. جد پدری پدر فریدون از سرداران و اسپهبدان نادر شاه افشار بوده است. پدربزرگ مادری او نیز میرزا جوادخان مؤتمن‌الممالک از شاعران روزگار ناصری بوده است. پدر فریدون، «ابراهیم مشیری افشار» بود و او نیز از علاقه‌مندان به شعر بود و […]

حرف تازه : فریدون مشیری در سی‌ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. جد پدری پدر فریدون از سرداران و اسپهبدان نادر شاه افشار بوده است. پدربزرگ مادری او نیز میرزا جوادخان مؤتمن‌الممالک از شاعران روزگار ناصری بوده است. پدر فریدون، «ابراهیم مشیری افشار» بود و او نیز از علاقه‌مندان به شعر بود و در خانواده او همیشه زمزمه اشعار حافظ و سعدی و فردوسی به گوش می‌رسید. مادرش اعظم‌السطنه ملقب به خورشید به شعر و ادبیات علاقه‌مند بوده و گاهی شعر می‌گفت و پدر مادرش، میرزا جواد خان موتمنالممالک نیز شعر می‌گفته و «نجم» تخلص می‌کرده و دیوان شعری دارد که چاپ نشده است.

به گزارش حرف تازه به نقل از کجارو ، مشیری سال‌های اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران بود و سپس و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آن‌گاه به دبیرستان ادیب رفت.

فریدون مشیری با حکایات سعدی غزلیات حافظ و حماسه فردوسی بزرگ شد. در سال ۱۳۱۱ به دبستان رفت. پدرش او را در دبستان ادب که پشت مسجد سپه‌سالار قرار داشت ثبت نام کرد که با سیاوش کسرایی شاعر نام‌آشنا هم‌کلاس بود. دو سال بعد به علت ماموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت. در مدت هفت سالی که در مشهد بودند فریدون دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت سپس وارد دبیرستان شاه‌رضا شد. سال اول دبیرستان را در مشهد سپری کرد. در سال ۱۳۲۰ به خاطر حمله متفقین و آشفتگی اوضاع به تهران بازگشتند و فریدون را که هنوز سال اول را به پایان نرسانده بود در دبیرستان ادیب ثبت نام کردند و در سال دوم به مدرسه دارالفنون رفت.

او از دوران نوجوانی به شعر علاقه‌مند شد و از همان سال‌ها شعر سرودن را آغاز کرد به طوری که دراولین سال‌های دوران دانشجویی دفتری از غزل و مثنوی داشت و از ۱۳۳۰ به بعد آثارش را انتشار داد و علاقه‌مندان بسیاری پیدا کرد.

مشیری هم‌زمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد، و در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی درگذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت.

روزها به کار مشغول بود و شب‌ها به تحصیل ادامه داد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد کرد، اما او کار در مطبوعات را رها نکرد.

از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشن‌فکر بود. این صفحات که بعدها به نام هفت تار چنگ نامیده شد، به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحه معرفی شدند.

مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه و زن روز را بر عهده داشت.

فریدون مشیری در سال ۱۳۳۳ ازدواج کرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او هم پس از ازدواج، تحصیل را ادامه نداد و به کار مشغول شد. فرزندان فریدون مشیری، بهار (متولد ۱۳۳۴) و بابک (متولد ۱۳۳۸) هر دو در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران تحصیل کردند.

مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سال‌های ۵۰ تا ۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار «هوشنگ ابتهاج»، «سیمین بهبهانی» و «عماد خراسانی» سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گل‌های تازه رادیو ایران در آن سال‌ها داشت.

فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه‌های برکلی و نیوجرسی به طور بی‌سابقه‌ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.

سرانجام فریدون مشیری پس از نیم قرن حضور در فضای شعر زمانه‌اش، در آبان ماه سال ۱۳۷۹ در سن ۷۴ سالگی بر اثر بیماری، چشم از جهان فرو بست. مزار ایشان در بهشت زهرا، قطعه ۸۸ از قطعه هنرمندان ردیف ۱۶۴، شماره ۹ است .

فریدون مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ دورانی متوقف نشد. شعرش بازتابی است از همه مظاهر زندگی و حوادثی که پیرامون او در جهان گذشته و همواره، ستایش‌گر خوبی و پاکی و زیبایی و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمت‌گزار انسانیت است.

نمونه‌ای از شعرهای لطیف مشیری که در یاد اغلب شعردوستان هست شعری است به نام کوچه که شاید بتوان او را گویای شخصیت کامل شعری مشیری دانست:

بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهان‌خانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

زنده یاد مشیری درآمد آخرین شب شعرش را در آمریکا به سازمان کمک به معلولین کهریزک اختصاص داد و با وجود کسالت در این جلسه که در شب یازدهم ژانویه ۱۹۹۸ میلادی در لس‌آنجلس برگزار شد حضور یافت. فریدون مشیری در شب‌های دیگر چنین کاری نکرد و تنها برای کمک به بیماران و دردمندان حاضر شد که خط و شعر خود را بفروشد. جالب است بدانید که آن شب یکی از اشعار فریدون را خانمی به مبلغ ۱۰۰۰ دلار خریده بود و اشعار دیگر هم به تفاوت از ۲۵۰ تا ۵۰۰ دلار خریداری شد. فریدون مشیری همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.