نمیدانم چرا دو نامه مکتوب وزیر ارشاد را اجرا نمیکنند؟
عبداللهیان بلوچی مخالفتها با این فیلم را علیرغم همکاری مقامات فرهنگی و سینمایی ناشی از اعمال سلیقههای فردی و مانعتراشیهایی چون آموزشی بودن موضوع فیلم میداند. ستارههای سینمایی و ورزشی کشور در فیلم «گـــزارش یـک اسیدپاشی»دور هم جمع شدند تا درباره معضل اسیدپاشی و اتفاقات تلخی که برای آمنه بهرامی افتاده بود بحث و اظهارنظر […]
عبداللهیان بلوچی مخالفتها با این فیلم را علیرغم همکاری مقامات فرهنگی و سینمایی ناشی از اعمال سلیقههای فردی و مانعتراشیهایی چون آموزشی بودن موضوع فیلم میداند.
ستارههای سینمایی و ورزشی کشور در فیلم «گـــزارش یـک اسیدپاشی»دور هم جمع شدند تا درباره معضل اسیدپاشی و اتفاقات تلخی که برای آمنه بهرامی افتاده بود بحث و اظهارنظر کنند. بهرامی نخستین کسی بود که توانست حکم قصاص اسیدپاشی را دریافت کند ولی در لحظه آخر بخشش کرد و از حق خود گذشت.پس از آن احمد عبداللهیان بلوچی این ایده را دستمایه کار قرار داد و طی هفت سال فیلم«گزارش یک اسیدپاشی» را ساخت اما از همان وقت و طی چند دیدار کارگردان آن با وزیر ارشاد و دو دستور مکتوب علی جنتی این فیلم نتوانسته است وارد شبکه نمایش خانگی شود. عبداللهیان بلوچی مخالفتها با این فیلم را علیرغم همکاری مقامات فرهنگی و سینمایی ناشی از اعمال سلیقههای فردی و مانعتراشیهایی چون آموزشی بودن موضوع فیلم میداند.این درحالی است که ایده مشابه این فیلم در «لانتوری»رضا درمیشیان تکرار شده است.گفتوگوی ما با تهیهکننده و کارگردان این فیلم را در ادامه میخوانید.
فیلم«گزارش یک اسید پاشی» باوجودی که مورد تایید وزیرارشاد بود،نتوانست به پخش عمومی دربیاید.چرا باوجود تایید و دستور وزیر ارشاد این فیلم وارد شبکه نمایش خانگی نشده است؟
در سال ۸۶ استارت ساخت این مستند زده شد و در سال ۸۷ تصویربرداری آغاز شد و تا چند ماه پیش این کار ادامه داشت. تقریبا در تمام دادگاهها دوربین همراه آمنه بهرامی بود و سعی کردیم بیشتر لحظهها را ثبت کنیم تا اینکه فیلم درسال ۹۳ آماده شد. در همان سال با وزیر ارشاد؛علی جنتی دیدار و گفتوگو داشتم و او قول مساعد برای حل مشکل پخش و عرضه «گزارش یک اسید پاشی» به ما را دادند.پس از آن رییس سازمان سینمایی؛حجت اله ایوبی دستور مساعدت پخش این فیلم را به مراکز زیر مجموعه سازمان سینمایی ابلاغ کرد. با نظر ایوبی فیلم به مرکز گسترش فرستاده شد و مهدی طباطبایی نژاد فیلم را دید و آن را پسندید. مدیرعامل مرکز گسترش اعلام کرد که این فیلم قابلیت پخش در عرصه شبکه نمایش خانگی و ارزش نمایش عمومی را دارد.حسین مسافر آستانه؛ مدیرعامل وقت رسانههای تصویری قراردادی را با ما در تاریخ ۱۵/۱۲/۹۳ منعقد کردند اما پس از آن مدیر روابط عمومی رسانههای تصویری به دلیل اختلافات سلیقهای در زمینه پخش«گزارش یک اسید پاشی» در کار ما سنگاندازی کرد و ضربه شدیدی را به این فیلم وارد ساخت.
منظورتان از این سنگاندازیها چیست؟چه مشکلی با فیلم داشتند؟
سیمون سیمونیان در کار عدم پخش این فیلم ایستادگی عجیبی کرد و فیلم را برخلاف تمام کسانی که آن را دیده بودند تلخ و آموزشی دانست و اعلام کرد که این فیلم به درد آرشیو میخورد اما همین فیلم در شورای قبلی پروانه نمایش که در آن افراد کار بلدی مثل ایرج محمدی،حمیدبهمنی و علیرضاشجاع نوری حضور داشتند به راحتی پروانه نمایش گرفت. نهایتا قرار بود اردیبهشت ۹۴ این فیلم پخش شود.حتی ما این فیلم را با حضور و سخنرانی حسین مسافرآستانه در رشت رونمایی کردیم اما پس از آن خبری هم از او نشد. مسافر آستانه با ما همراهی داشت اما از طریق سیمونیان تحریک میشد و نهایتا چوب لای چرخ پخش فیلم ما میگذاشت.مسافرآستانه در آن وقت درگیر برگزاری جشنوارههای مختلف از جمله جشنواره یاس بود و به ما اعلام کرد که اولویت او برگزاری جشنوارههاست و نه پخش فیلم ما.
چرا شما به سراغ وزیر ارشاد رفتید.این مساله در خود سازمان سینمایی قابل برطرف شدن نبود؟
عملکرد ضعیف رسانههای تصویری باعث شد که ما پیگیریمان را از راس هرم یعنی شخص وزیر ارشاد شروع کنیم. مدتی بعد وزیر ارشاد در دی ماه سال گذشته در رشت حضور پیدا کرد و ما موضوع پخش فیلم «گزارش یک اسید پاشی»را با او در میان گذاشتیم. وزیر ارشاد فکر کرده بود با دستور اول مشکل پخش این فیلم حل شده است.در همان وقت دستور شفافی را برای حجتاله ایوبی نوشت اما پس از آن سیمون سیمونیان در یک اظهارنظر عجیبی عنوان کرد که پول پخش فیلم را باید تهیهکننده آن پرداخت کند. این موضوع پیش از این سابقه نداشته است. ما هم با کمک افرادی چون حسن زاهدی و جهانگیرمیرشکاری طی ۴۸ ساعت پخشکننده پیدا کردیم. اگر افرادی در مقابل این اظهارات بیانیه بفرستند من میتوانم با ارائه مستندات حرفهای خودم را اثبات کنم.
باوجود اینکه مدیرعامل موسسه رسانه تصویری تغییر کرد و مصطفی ابطحی به جای حسین مسافرآستانه منصوب شد در روند کار شما گشایشی فراهم نشد؟
مصطفی ابطحی را هنوز ندیدهام. چند وقتی است که درگیریهای خانوادگی داشتهام و پس از آن تصادف کردم و نتوانستم این موضوع را پیگیری کنم.در حال حاضر نمایندگان مجلس و دوستانی هستند که کمابیش کار پخش این فیلم را دنبال میکنند. متاسفانه قرارداد ما با موسسه رسانههای نمایش خانگی باعث شد که نتوانستیم فیلم را به جشنوارههای داخلی یا خارجی ببریم و در آنها شرکت کنیم. ما حتی با تلویزیون هم وارد مذاکره شده بودیم اما نمیدانم چرا دو نامه مکتوب وزیر ارشاد را اجرا نمیکنند و نمیگذارند که فیلم روند طبیعی پخش و انتشار خود را طی کند؟
دلیل اینکه نتوانستهاید در جشنوارهها فیلم را نمایش دهید به قرارداد شما با موسسه رسانههای تصویری برمیگردد؟
بله؛ بالای ۱۵ عنوان فیلم پس از ما با موسسه رسانههای تصویری قرارداد بستند و پخش شدند. مستند «من ناصرحجازی هستم» یکی از فیلمهایی بود که بعد از ما ساخته و پخش شد. پخش یک فیلم هزینه زیادی ندارد. بنای ما این بود که «گزارش یک اسیدپاشی» در پنجاه هزار نسخه و به صورت مویرگی پخش شود. البته من اعتقاد دارم این فیلم سوپرمارکتی نیز است و میتواند به فروش نسبتا خوبی در شبکه نمایش خانگی برسد. دلیل آن هم چهرههایی است که بدون هیچ دستمزد و چشمداشت مالی در فیلم حضور پیدا کردهاند.
آیا نمیشد فیلم را درگروه هنرو تجربه اکران کرد؟این موضوع را تا چهاندازه پیگیری کردید؟
خیلی به دنبال اکران «گزارش یک اسید پاشی» در گروه هنر و تجربه نیستم. اعتقاد من این است که این فیلم فیلمی ژورنالیستی است و نه یک اثر هنری صرف. روندی که این فیلم طی میکند گزارشوار است و بخشی از آن به سابقه و تجربه مطبوعاتی من برمیگردد.به همین دلیل اکران در گروه هنر و تجربه مورد توجه و تاکید من نبود.
آمنه بهرامی تا چهاندازه با روند ساخت و اجرای «گزارش یک اسید پاشی»موافق بود؟
ما در «گزارش یک اسیدپاشی» تمام افرادی را که آمنه به آنها علاقه داشت سر صحنه فیلمبرداری آوردیم.البته با یک استثنا که آن هم محسن چاوشی بود. مثلاهانیه توسلی همکلاسی آمنه بود و با علاقه در فیلم ما حاضر شد. ما از هنرمندان و ورزشکاران بسیاری دعوت کردیم تا درباره آمنه بهرامی و معضل اسیدپاشی صحبت کنند از جمله رضا کیانیان، بهنوش بختیاری، نیوشا ضیغمی، امیر حسین مدرس، نیما شاهرخ شاهی، تهمینه میلانی، پوران درخشنده، خشایار اعتمادی، امیر تاجیک، حمید بهمنی، حسن عباسی، آرش برهانی،هاشم بیک زاده، سپهر حیدری، افشین پیروانی، مجید نامجو مطلق، حشمت مهاجرانی،هانیه توسلی، سعید مظفری زاده و حمید استیلی در این فیلم حضور پیدا میکنند.
ظاهرا در حال حاضر از لحاظ مالی دچار مشکل و بدهکاری شدهاید.دراین مورد توضیح دهید؟آیادرصورت پخش فیلم عوایدی به آمنه بهرامی میرسد؟
آمنه بهرامی در فیلم ما ذی نفع است و بخشی از فروش فیلم به او تعلق میگیرد. میدانیم که او دیه خود را نگرفته و از حق و حقوق خود گذشته است اما مشکلات پخش فیلم باعث شد که من به بسیاری از عوامل فیلم از جمله آمنه بهرامی بدهکار باشم. آمنه بهرامی درحال حاضر شرایط بهتری دارد و به زندگی امیدوارتر است.
به نظر شما چرا فیلمهای مستند و فیلمهای هنری کمتر در شبکه نمایش خانگی عرضه میشوند و راه پخش آنها تقریبا بسته است؟
متاسفانه شبکه نمایش خانگی با فیلمهایی که فضای مستند دارد همکاری نمیکند و توجهی به آن ندارد. برای مثال فیلم«آقای خاص» که درباره فیروزکریمی بود پخش خیلی نداشت. متاسفانه فیلمهایی با ارزش کیفی ج چون از درجه کیفی ج پایینتر نداریم هنوز تولید نشده وارد شبکه نمایش خانگی میشوند اما بسیاری از فیلمهای مستقل پشت در میمانند.
«گزارش یک اسید پاشی» چه تاثیری میتواند روی مخاطب داشته باشد؟آن هم در شرایطی که موضوع اسیدپاشی بارها تکرار شده است؟
مردم ما مردمی احساسی هستند. برنامه«ماه عسل» و داستان زندگی افراد در ماه رمضان روی احساسات و افکار مردم تاثیرات زیادی میگذارد. امیدوارم با پخش این فیلم به قشر جوان و نوجوان آگاهی و هشدار اجتماعی درستی داده شود چراکه اسیدپاشی پدیدهای عمومی است و مربوط به دسته و حزب خاصی نمیشود. من با پخش فیلم «گزارش یک اسیدپاشی» به دنبال کسب پولهای میلیاردی نیستم و انتظار ندارم فیلم ما مانند فیلمهای اصغرفرهادی پخش شود اما اگر بتوانیم یک نفر را از اسیدپاشی منصرف کنیم به هدف خودمان رسیدهایم.
فیلم«لانتوری»موضوعی مشابه داستان فیلم شما دارد.به نظر شما فیلم«گزارش یک اسید پاشی» تا چهاندازه روی آن فیلم تاثیر داشته است؟
کسانی که فیلم را دیدهاند آن را آموزنده دانستهاند.آنها اعتقاد دارند که این فیلم باعث میشود بسیاری از جوانها با عواقب و پیامدهای اعمالی چون اسیدپاشی آشنا بشوند. متاسفانه در صفحه حوادث روزنامهها بارها با این مساله ناگوار اجتماعی روبهرو شدهایم و اسیدپاشی به پدیدهای بسیار سطحی، دم دستی و همهگیر تبدیل شده است.مسئولان رده بالای وزرات ارشاد با ما مساعدت داشتهاند اما در حقیقت مشکل این فیلم یک بحث شخصی و لجبازی یک شخص است. اخیرا فیلم «لانتوری»رضا درمیشیان به موضوع اسیدپاشی آمنه بهرامی با مشخصاتی تقریبا شبیه فیلم ما پرداخته البته او اسامی شخصیتها را تغییر داده است.جزییاتی در فیلم«لانتوری»اشاره شده است که فکر میکنم فیلم من را دیده است چون جزییاتی در این فیلم وجود دارد که برگرفته از«گزارش یک اسیدپاشی»است.
روز گذشته، خبری تلخ در فضای مجازی پیچید. «اسیدپاشی در دره شهر» تیتر خبر این بود و باز تاکید بر اینکه گویی بد نیست آثاری که در راستای بازدارندگی یا اصلاح جامعه هستند در حاشیه و دور از اکران نمانند و با نمایش این آثار به حتم جنبه پیشگیرانهای در مقابل رخ دادن اتفاقاتی از این دست شکل میگیرد.هنرمندان نشان دادهاند همراه اصلاح جامعه حرکت میکنند. کاش مسئولان هم در این راه با هنرمندان همراه شوند.
ارسال دیدگاه