نجفی تقاضای عفو کرد/ میترا استاد مهدورالدم بود؟/ اظهارات پسر میترا استاد و دختر نجفی از روز قتل
حرف تازه – دقایقی پیش، ابتدا دختر، داماد و یکی از وکلای نجفی وارد دادگاه شدند و سپس شهردار سابق پایتخت به دادگاه آمد.
لاله عقبایی یکی از وکلای محمدعلی نجفی در بیرون دادگاه کیفری گفت: امروز آقای گودرزی و طباطبایی وکالت آقای نجفی در نخستین دادگاه را بر عهده دارند.
برادر میترا استاد وارد دادگاه کیفری شد. او یکی از اعضای خانواده استاد است که تاکید به قصاص دارد.
بر اساس قانون در این پرونده برادر جزو اولیای دم محسوب نمیشود.
گفتنی است با ورود به دادگاه بالش سفیدی که تیرهای کلت از میان آن رد شده بود و به مقتول این پرونده اصابت کرده بود روی میز دادگاه قرار داشت که به حتم از محوریتهای بررسی این روز دادگاه خواهد بود.
قاضی کشکولی در ابتدای جلسه اعلام کرد که قبل از اعلام رسمیت جلسه لازم است با توجه به آثار اجتماعی جرم تذکراتی را در راستای آیین دادرسی کیفری جهت تنویر افکار عمومی و رسانهها بیان کنم.
وی ادامه داد: همانطور که مستحضرید در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد و رعایت آن الزامی است و به موجب قانون ۴۰۰ آیین دادرسی کیفری، محاکمات در دادگاههای کیفری به صورت ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه ضبط و انتشار بدون اجازه دادگاه ممنوع است و به موجب تبصره ۲ ماده ۳۵۳ این آییننامه انتشار رسیدگی به پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است برای حفظ نظم جامعه و حریم شخصی به درخواست دادستان کل کشور و رئیس قوه قضائیه امکانپذیر بوده و این مهم در این دادگاه انجام شده است.
قاضی رسیدگی به پرونده نجفی تصریح کرد: انتشار جریان رسیدگی پرونده به صورت علنی آزاد است و از رسانهها تقاضا میشود در چارچوب موازین قانونی به انتشار اخبار پرداخته و از مسائل حاشیهای پرهیز کنند.
قاضی کشکولی گفت: شاید تشویش اذهان در جریان این پرونده بیشک به دلیل دخالتهای غیرموازین رسانهها بوده، در نتیجه تصمیم گرفته شد در چارچوب موازین و به صورت علنی برگزار شود و برای برپایی دادرسی منصفانه اصولی حاکم است.
وی افزود: در تمام نظامهای حقوقی کشورها این الزامات وجود دارد و در قانون اساسی کشور ما به ویژه در قوانین موضوعه و ماده ۷ و ۲ آیین دادرسی کیفری این اصول مورد توجه است و اصل توافقی بودن رسیدگی و بیطرفی مرجع رسیدگی به همراه حفظ حریم خصوصی و شهروندی مورد توجه قرار دارد و رعایت الزامات آییننامه دادرسی الزامی است. پس در جرایم مهم به اعتبار میزان مجازات و آثار اجتماعی در جامعه به ویژه در این پرونده قاعده مهمی به نام قاعده طلایی از حیث جرمشناسی مطرح است که همان حفظ صحنه جرم است.
قاضی کشکولی گفت: نباید رسانهها بدون حضور مقام قضایی نقش بازپرس و مقام قضایی را ایفا کنند که در مورد این پرونده مقام قضایی در صحنه حضور داشت اما متاسفانه برخی دستگاههای اجرایی سعی کردند در امور قضایی دخالت کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شدند. این تذکر قانونی است و رسانهها در جهت حفظ حریم خصوصی باید موازین قانونی را رعایت کنند.
وی افزود: بر اساس ماده ۳۵۴ آیین دادرسی تذکر میدهم که نطمظ دادگاه را رعایت کنند والا اختلالگران را از دادگاه اخراج و حتی ۳ تا ۵ روز بازداشت خواهند شد. در مورد این پرونده کهقتل خانوادگی است و ممکن است در جامعه اتفاق بیفتد،برای این که در این دادرسی نقش اصول بیطرفی، استقلال قضایی و حریم شهروندی را رعایت کنیم به نماینده دادستان، وکلا، اولیای دم، متهم آقای نجفی، تذکر دادهام که اخلاق را رعایت کنند و مطالبی برخلاف اخلاق و نزاکت در دادگاه ارائه نکنند.
قرائت دست نوشته نجفی در اولین جلسه محاکمه
در ادامه اما رئیس دادگاه گفت: در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد و رعایت آن به موجب قانون الزامی است. بنا به ماده ۴۰۰ محاکمات در دادگاه کیفری ضبط صوتی و تصویری صورت میگیرد و انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است.
قاضی شهریاری نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست پرونده اتهامات محمدعلی نجفی گفت: او متهم به مباشرت در قتل عمد همسر دوم خود مرحوم میترا استاد ۳۶ ساله با سلاح گرم و دوم حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز و دیگر ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی است.
سپس بازرسی کارآگاهان در منزل شخصی مشخص شد که آپارتمان مذکور به هم ریخته و حکایت از اسبابکشی هفته قبل از حادثه داشته است. همچنین یک دست نوشته پیدا شد مبنی بر اینکه در یکسال گذشته تلاش زیادی کردم تا بدون خونریزی و توافق مشکلات را حل کنیم اما هیچ راهکاری را مبنی بر طلاق توافقی و گرفتن تمام حقوق خود، نپذیرفت.
در این دست نوشته تاکید شده «همسر دوم من بارها تهدید کرده بود با مردان اجنبی که شما به آنها حساس هستید، همبستر خواهم شد و تا این کار را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و شروع کرد با تماس گرفتن با مردانی که در گذشته با آنها سر و سری داشته است. از نظر من مهدورالدم بودن وی ثابت شده بود و بارها مرا تهدید میکرد تا این روابط زشت را انجام ندهم دستبردار نخواهم بود و دیگر خسته شده بودم و بارها مرا مورد تهدید و توهینهای زشت قرار میداد.»
قاضی شهریاری در ادامه سخنان چنین گفت : پس از کشف این نامه دستور بازداشت نجفیصادر شد.
وی در خصوص صحنه قتل چنین توضیح داد :قتل در حمام اتفاق افتاده بود . آثار خون تا در حمام وجود داشت. کف وان و در و دیوار حمام پراز اثرات خون بود . اثرات شلیک تیرهای مشاهده می شد و این بالشت سفید رنگ که در دادگاه وجود دارد نیز در گوشه ای صحنه قتل افتاده بود که تیرها از درون آن رد شده و به بدن مقتول اصابت کرده بود.
شهریاری بیان داشت : دوربین مداربسته ساختمان محل قتل ؛ ساعت ۱۱ و ۴۳ روز هفتم خردادماه خروج نجفی را در حالی که دو کیف در دستانش بود از محل جنایت را ثبت کرده است که کیف ها را به راننده خود تحویل می دهد.
شهریاری در ادامه از اظهارات راننده نجفی چنین می گوید : قادر به نوشتن اظهاراتش نبود و بیان کرد به خاطر اضطراب و استرس درخواست دارد که ما اظهاراتش را بنویسیم. وی بیان کرد ؛ ساعت ۹ و ۲۶ دقیقه صبح حادثه نجفی با من (راننده ) تماس گرفت و از من خواست به آدرس خانه شان بروم. ساعت ۹و ۴۶؛ ۹ و ۴۷؛ ۹ و ۵۵ با تلفن نجفی تماس گرفتم جواب نداد. به درب خانه مراجعه کردم درب را نجفی باز کرد و دو کیف را به دستم داد تا ببرم و تحویل دخترشان بدهم. کیف را تحویل دخترشان دادم ؛ دختر نجفی در کیف را باز کرد و نامه ای که داخل آن بود را برداشت.
نماینده دادستان بیان کرد: در تحقیقات انجام شده از فرهاد آقازاده او گفت ساعت ۹:۲۶ یوم جاری دکتر نجفی با او تماس گرفته و آدرسی به او داده که به آنجا بیاید. سه بار به آدرس رفتم، به دکتر زنگ زدم جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه کردم زنگ زدم او در را باز کرد و دو عدد کیف قهوهای و مشکی تحویل من داد و خواست که آن را به دخترش زهرا نجفی برسانم.
قاضی شهریاری افزود: فرهاد آقازاده در ادامه تحقیقات بیان کرده کیف را به دختر دکتر نجفی رساندم، بعد از باز کردن کیف نامهای در آن بود که پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه کنید. ما به همراه دختر او به آدرس رفتیم، چند بار در زدیم در را کسی باز نکرد بعد از آن وارد ساختمان شدیم، در حمام با جسد میترا استاد مواجه شدیم که بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتیم. من در آخرین لحظه که با دکتر نجفی صحبت کردم دیدم که شلوار او خونی و مچ پای او زخمی شده است.
اظهارات پسر میترا استاد
وی گفت: در ادامه از مهیار صفری فرزند جهانشاه پسر مقتوله که در آن یوم جاری حضور داشت سئوال کردیم، او گفت برای گرفتن پول آژانس سه شنبه به منزل مادرم رفتم دیدم دو نفر غریبه که یکی دختر نجفی است در محل هستند و گریه میکنند. بعد دیدم مادرم در حمام و خونی است. فکر نمیکردم مادرم مرده باشد هر چه با آقای نجفی تماس میگرفتیم گوشی خاموش بود، او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود معمولا او با مادرم درگیری لفظی و گاهی بدنی داشت، نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.
نماینده دادستان گفت: از زهرا نجفی تحقیق به عمل آمد که در تحقیقات گفته است آقای آقا زاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو کیف دستی به من دادند من به همراه همسرم و آقای آقازاده به منزل بابا آمدیم، چند باز زنگ زدیم خودمان در را باز کردیم بابا و خانم استاد را صدا کردیم، همان موقع پسر میترا استاد رسید، به سمت سرویس بهداشتی رفتیم و من دیدم که میترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد میباشد.
شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد کیف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفی رفتیم. کیفها به همراه سه برگ کشف شد در داخل کیف شش عدد گوشی که در فویل پیچیده شده بود و متعلق به متهم نجفی، مقتوله و فرزند مقتوله است کشف گردید.
وی ادامه داد: در بررسی نامهای کشف شد که متهم نجفی در آن میگوید ” او در اردیبهشت ۹۶ با عدهای به دیدن من آمدند و گفتند که کاندیدای شورای شهر هستند و من او را به دوستانم معرفی کردم، البته آن زمان او محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصی داشتیم و مطالبی را درباره زندگی خود به من گفت که مسلمان و مطلقه است؛ اما او قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته است، بعد از آن به عقد موقت کسی در وزارت خارجه در میآید، بعد از آن هم به عقد موقت شخص دیگری در آموزش و پرورش درآمده است و همه این موارد را همسر او اطلاع داشت که بعد از آن در تیرماه به عقد موقت من درآمد که اشتباه کردم.
چرا نجفی عازم قم شد؟
شهریاری در تشریح روز حادثه از قول نجفی گفت: فرزندش محیا به مدرسه رفت و مقتوله شروع به فحاشی کرد. لباسش را درآورد و وارد حمام شد. اسلحه سازمانی که مسلح بود و یک بالش را برداشتم تا سلاح دیده نشود. مقتوله جلوی وان بود. اسلحه را نشان دادم، ترسید. یک دست را روی شانهام گذاشت و گفت علی غلط کردم. یک تیر نشانه رفت و چند تیر زده شد. تیر آخر به قلبش خورد و در وان افتاد. آنجا بود که با خودم کلنجار میرفتم که خودکشی کنم یا نه. دو یادداشت نوشتم و به اتوبوسرانی بیهقی رفتم و روانه قم شدم و حتی آنجا یکی مرا شناخت.
شهریاری افزود: نجفی در اعترافات خود نوشته به قم رفتم و کیفی که در آن اسلحه بود را به امانتداری بردم امام را شناختند و گفتند میتوانی به داخل ببری. آنجا خواستند با من عکس بگیرند و تسلیت هم گفتند. اینجا بود که فهمیدم که همه از ماجرا باخبر شدهاند. با یک سواری به ترمینال جنوب رفتم و سپس خود را به پلیس معرفی کردم.
شهریاری درباره آلت قتاله و نحوه کشف گفت: اسلحه مذکور به همراه شش فشنگ همراه و ۵ گلوله زده شده بود. سلاح در بدو امر گفته شده با مجوز بوده ولی تمدید نشده و همچنین سلاح به حرم برده شده است و در نتیجه دادرسی ۸ فشنگ در این اسلحه تأیید و ۵ پوکه جنایی به دست آمده و سلاح از نوع جنگی و غیرخودکار بوده است.
خواسته اولیای دم
در ادامه جلسه قاضی کشکولی گفت: با توجه به عدم حضور اولیای دم، از وکیل مرحومه استاد میخواهم اگر شکایت و مطالبی دارند بیان کنند.
گفتنی است وکیل مدافع اولیای دم میترا استاد گفت: حکم قصاص و اشد مجازات متهم را درخواست دارم و دفاعیات مشروح طی لایحهای تقدیمتان شد.
ماجرا از دید دختر نجفی
در ادامه این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه، گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم. شهادت میدهم و قسم میخورم جز واقعیت چیزی نگویم. در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. در یکی از آنان نامهای از پدرم که شامل سه صفحه بود مشاهده کردم و به دلیل اینکه پدرم در آن نامه از مردم ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم. حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم. چند بار آقای آقازاده زنگ زد ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز گردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولی صدایی نشنیدیم و هیچ کس در را باز نکرد و ما نهایتاً ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل. همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.
زهرا نجفی ادامه داد: من بر اساس نامهای که در آن نوشته شده بود انا لله و انا الیه راجعون. نگران شدم و فکر کردم میخواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده. اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتماً صدای ضبط شده ما خواهد بود. خود اورژانس مکالمهها را ضبط میکند.
زهرا نجفی افزود: من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود هست و اول متوجه نشدم که او تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
وی افزود: آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دودیدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.
قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس، بالش روی جسد افتاده است دلیلش چیست؟ که او گفت: بالشت روی جسد نبود. کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.
قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
قاضی کشکولی رئیس دادگاه، حدود ساعت ۱۲ ظهر، پایان اولین جلسه رسیدگی را اعلام کرد و گفت که جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه خواهد بود.
ادامه دارد…
ارسال دیدگاه