ناطق نوری در تلویزیون:
نادان ها ذهن برخی مردم را خراب کردند/ حالاکه هاشمى رفته، تلویزیون هر شب می خواهد برای او برنامه پخش کند / هیچکس را به اندازه هاشمی اذیت نکردند
حرف تازه : حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری با حضور در ویژه برنامه شبکه یک به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی گفت: مردم ما هنوز شوکه و داغ هستند؛ فقدان آقای هاشمی را هر چه بگذرد بیشتر احساس میکنند. گزیده سخنان ناطق نوری در زیر می آید: عده ای انتقاد می کنند اما تحمل پذیرفتن انتقاد […]
حرف تازه : حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری با حضور در ویژه برنامه شبکه یک به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی گفت: مردم ما هنوز شوکه و داغ هستند؛ فقدان آقای هاشمی را هر چه بگذرد بیشتر احساس میکنند.
گزیده سخنان ناطق نوری در زیر می آید:
عده ای انتقاد می کنند اما تحمل پذیرفتن انتقاد را ندارند. مرحوم هاشمی در کشور ما جزء معدود افرادی بود که از این ظرفیت برخوردار بود. واقعا گاهی من از ظرفیت زیاد ایشان خلقم تنگ می شد. ظرفیت او عجیب بود.
آیت الله هاشمی انسان ریاکاری نبود. او از دو چهره بودن و تملق بدش می آمد و ازهرکسی که این خصلت ها را داشت متنفر بود. او صراحت لهجه داشت و آنچه را تشخیص می داد را عمل می کرد و می گفت و باکی هم نداشت که علیه او چیزی می گویند و یا کسی خوشش می آید یا بدش می آید که این اخلاق ایشان هم یک دستور اسلامی است.
چرا مردم برای درگذشت یک روحانی با تمام هجمه ای که سالیان سال است علیه روحانیون وجود دارد تا این حد ناراحت می شوند؟ به خاطر خصوصیات اخلاقی و مدیریتی او در دوران زندگیش بود. هرچه بگذرد فقدان هاشمی بیشتر احساس می شود. آزادگی،صریح اللهجه بودن و صبوری دلیل این محبوبیت است.
امام (ره) آنقدر به آیت الله هاشمی اعتماد داشت که به او پیشنهاد تاسیس حزب داد و بعد پیشنهاد تاسیس حزب جمهوری اسلامی را مطرح کردند. آقای هاشمی در این باره همیشه می گفت که امام در آن زمان پول درست و حسابی ای در اختیار من گذاشت تا حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دهم. اینگونه بود که این حزب با تلاش آقای هاشمی و در کنار کسانی مانند شهید باهنر، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی، آیت الله خامنه ای و غیره شکل گرفت.
برخی نادانها، کمظرفیتها یا مغرضان ذهن جمع کثیری از مردم را نسبت به مسئولان خراب کردند و این به سود مردم و نظام نیست. وقتی این گروه، آن گروه را زیر بار تهمت و اتهام و بد و بیراه بکشاند مردم بدبین میشوند. مردم به اجماع مرکب میرسند و به کل نظام و انقلاب و اسلام بیاعتماد میشوند.
امام از دنیا رفت. همه مضطرب بودیم که اگر این اسطوره تاریخ از دنیا برود انقلاب و نظام چه میشود. خبرگان جمع شدند و آقای هاشمی به عنوان رئیس خبرگان ناگهان جملهای میگوید. این خدمت و تدبیر کمی است از جانب این مرد فداکار و خداپرست؟ تا قیامت اگر نسبت به این نعمت شاکر باشیم و بر او رحمت بفرستیم کم است. خبرگان میرفت به سمت رهبری شورایی اما یکباره یادآوری میکنند جلسهای را که خدمت امام رسیدند و از مرحوم حاجاحمدآقا هم کد میآورند.
ایشان روزی به ما گفت گاهی سحر که بیدار میشوم برای نماز، قدری روی تخت مینشینم. در همین چند لحظه فکر میکنم اگر خدای ناکرده خبر برسد که مقام معظم رهبری خوابید و بیدار نشد، انقلاب چه میشود؟ به محض اینکه این فکر به مغزم میرسد، به قدری مضطرب میشوم که بلند میشوم، فشارم میافتد و زمین میخورم زیرا مانند ایشان را نداربم. این عشق به رهبری شعار و تملق نیست.
وقتی اخلاق از جامعه رخت بربندد، خدا کم شود و ایمان سست شود، همین میشود. ما مردهپرستیم. وقتی دیشب رفتم و چهره آقای هاشمی را دیدم بیاختیار نتوانستم خودم را نگه دارم چون تمام بیمهریها، توهینها، تهمتها و کژاندیشیها را که گروهی نسبت به ایشان روا داشتند لحظهای در ذهنم مرور شد. هم دیروز و هم امروز که رقتم جماران، منقلب شدم. منقلب شدنم از این نیست که ایشان درگذشت چون انسانها به هر حال میمیرند. جفا این است که هیچکس را به این اندازه اذیت نکردند. چرا؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟
من واژه نفوذی را زیاد قبول ندارم. خودمانیم. چرا فرافکنی کنیم؟ با تنگنظری نمیتوانیم کشور را اداره کنیم.
هاشمی تا بود این همه صحبتها کردند، حالا تجلیل میکنیم. صدا و سیما در شش شبکه هم از هاشمی بگوید بسیار خوب است اما او رفت. تا هستیم قدر هم را بدانیم.
تا که بودیم نبودیم کسی، کشت ما را غم بی همنفسی / تا که رفتیم همه یار شدند، خفتهایم و همه بیدار شدند / قدر آیینه بدانیم چو هست، نه در آن وقت که افتاد و شکست.
انتخاب
ارسال دیدگاه