موشِ دَوا برای مرغ سهراب (یادداشت طنز)

محمد صالح زاده در یادداشتی طنز با عنوان موشِ دَوا برای مرغ سهراب نوشت:

اختصاصی حرف تازه – محمد صالح زاده در یادداشتی طنز با عنوان موشِ دَوا برای مرغ سهراب به اظهارات اخیر عضو شورای شهر رشت واکنش نشان داد و نوشت:

توی ده شَلَمرود سهراب تک و تنها بود !!!

سهراب  نگو، بلا بگو، تنبل تنبلا بگو، موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه.

نه فلفلی، نه قلقلی، فقط یک مرغ زرد کاکلی، به جز مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود.

تنها روی سه پایه، نشسته بود تو سایه.

باباش میگفت:سهراب میای بریم حموم؟ نه نمیام، نه نمیام.

سرتو میخوای اصلاح کنی؟ نه نمیخوام، نه نمیخوام.

سهراب با این اوضاع و احوال روزها و شبها با مرغ زرد کاکلی اش سپری میکرد. دنیا به کامش تلخ و زهر بود؛ در ده هیچ فردی او را در بَرِ خود نمیگرفت. تنها و تنها به زندگی در انزوای خود و با زخم های زیستن ادامه میداد. سهراب قصه ما به غیر از یک مرغ زرد کاکلی هیچکسی باهاش رفیق نبود.

از قضا در این زمانه که هوا نابس جوانمردانه «گرم» بود؛

یه روز گرم و شرجی دزدی اومد شلمرود…

اون مرغ زرد کاکلی که یورتمه میرفت تو کوچه ها!

سهراب که یه روز  خیلی خسته بود، کنج اتاق نشسته بود…

یه دزد رند ناقلا، شیطون و بدجنس و بلا

اومد و یک کیسه آورد، کاکلی رو دزدید و برد!

تنگ غروب که سهراب، رفت به سراغ کاکلی

نه آب بود و نه دونه بود، نه کاکلی تو لونه بود.

به محض اینکه سهراب از این ماجرا خبردار میشود، همانطور با روی سیاه و ناخن دراز خواند:

یه مرغ نازی داشتم، خوب نِگَهِش نداشتم،

دزده اومد و بردِش ، رو پا نشست و بردش،

مرغ منو گرفتی ای کاش یه روز به چنگ من بیفتی!

داستان  مرغ سهراب برگرفته از چندین داستان متنوع قدیمی است که در ادامه به شرح کوتاهی از آن پرداخته میشود:

سهراب، پسر رستم، بیانگر همان شخصیت معروف داستان های ابوالقاسم فردوسی است که در این داستان نویسنده برای اینکه به سهراب شاهنامه اشاره ی دور و خارج از معنی  داشته باشد، از این نام استفاده نموده است. اما داستان مرغ سهراب به همین جا ختم نمی شود!

در ادامه داستان:

از قضا در این زمانه که هوا نابس جوانمردانه «گرم» بود…

یه روز گرم و شرجی دزدی اومد شلمرود، اون مرغ زرد کاکلی که یورتمه میرفت تو کوچه ها رو بُردش!

توی ده شلمرود، سهراب مرغش تک بود،

یه ده بود و یه سهراب، با روی سیاه و ناخن دراز و یه مرغ زرد کاکلیش.

سهراب پس از دزدیده شدن مرغ کاکلیش عازم شد در قصد پیدا کردن مرغ کاکلیش.

یک‌سره رفت ارومیه، تا ببینه کی به کیه.

این‌ورو دید اون‌ورو دید، اینجا و اونجا سر کشید،

نه مرغو دید، نه دزدو دید!

پس از ارومیه به تبریز و اردبیل رفت اما باز هم نه مرغو دید ، نه دزدو دید!

از اونجا رفت به آستارا ، شهر قشنگ باصفا

گوشه کنارا سر کشید، منطقه حیران گیلانو دید اما نه مرغو دید نه دزد و دید.

از آستارا  بی معطلی، یک‌سره رفت به انزلی

میون دریا کشتی بود، ماهی به این درشتی بود

تو کشتی‌ها سرک کشید، نه مرغو دید، نه دزدو دید.

از اونجا رفت به شهر رشت، اینورو گشت، اونورو گشت

تو شالیزارها سر کشید ، میون پارک ها چرخی زد ، پیاده راه رو سرکشید!

در ادامه:

سهراب پس از گذر از شهرهای مختلف این مرز و بوم در کلانشهر رشت  مرغو دید اما دزد رو ندید.

***

اظهارنظر اخیر و جنجالی محمد حسن علیپور در بین نطق هایش در جلسه شورای شهر رشت با این عنوان : «موش دارو پس از مرغ سهراب چرا؟»  که باعث حواشی های زیاد در سطح شهر و مابین شهروندان شده است شاید از این داستان نشات می گیرد.

که آن دزد رند و ناقلا، شیطون و بدجنس و بلا، با یک کیسه، مرغ کاکلی سهراب قصه را دزدیده بود و پس از گذر از شهرهای مختلف در رشت از بس که آن مرغ زرد کاکلی دزد رند و ناقلا را وازده آورده بود ، بدنبال داروی موش بود که مرغ زرد کاکلی را سر به نیست کند!

آن دزد رند و ناقلا ، شیطون و بدجنس و بلا در کلانشهر رشت به دنبال پیدا کردن داروی موش بود که سهراب مرغ زرد و کاکلی اش را در مجاورت بازار بزرگ رشت پیدا میکند. مرغو دید اما دزدو ندید!

این اظهار نظر محمد حسن علیپور در جلسه شورای شهر ربطی به آن مصرع شعر معروف ندارد که میگوید: نوش دارو پس از مرگ‌سهراب.

بلکه احتمالا محمد حسن علیپور این عضو شورای شهر به این داستان قدیمی اشاراتی دارد تا بتواند به جا انداختن ذره ای از این داستان کم رمق با جایگاهی که در پارلمان شهری رشت دارد، گامی مثبت در توسعه همه گیری این داستان خاموش و دور مانده از ذهن و زبان مردم برداشته باشد.

محمد حسن علیپور عضو اصلی پنجمین دوره شورای شهر رشت با ۱۸ هزار و ۸۱۵ رای به عنوان کاندیدای راه یافته به پنجمین دوره انتخابات شوراها در رشت بعد از آقایان؛ احمد رمضانپور نرگسی، اسماعیل حاجی پور، امیر حسین علوی و فرهام زاهد به عنوان پنجمین کاندیدای راه یافته به پارلمان شهری رشت با رای باور نکردنی در بهار ۹۶ به عنوان عضو اصلی در شورای اسلامی شهر رشت برگزیده شد.

در مورد کارنامه این عضو شورای شهر تا به امروز اخبار متعددی نشر داده شده است و بر همه شهروندان فهیم رشت کارنامه پیشین کاری وی  تا قبل از ورود به پارلمان شهری آشکار است.

در بسیاری از خبرهای رسانه های محلی گیلان اگر جستجو نماییم در مورد فضائل، اظهارات و نطق های این عضو ساده شورای شهر رشت نظرات مثبت و منفی و انتقاد هایی نمایان می شود.

اغلب نطق های محمد حسن علیپور پنجمین عضو شورای شهر رشت که در کارنامه انتخاباتی خود با پیشی گرفتن از افراد متخصص و باتجربه شورایی  ادوار گذشته همچون رضا رسولی، حجت جذب، محمد حسن عاقل منش و فاطمه شیرزاد با رای ۱۸ هزار و ۸۱۵ نفری جز اعضای راه یافته ای بود ، که با تعجب همگانی شهروندان رشتی همراه بود.

اما این آخر ماجرا نبود، بلکه این عضو که در گذشته ای نه چندان دور به عنوان یک پاکبان به شغل شریف مشغول بود، همچون سر و صدای اولیه ای که پس از انتخابات شوراها در سال ۹۶ در شهر رشت به راه انداخت، آمده بود تا مابقی گرد و خاک هایش را در سطح کلانشهر رشت به راه بیندازد.

محمد حسن علیپور از بدو ورودش در پارلمان شهری رشت جز اعضایی خبرساز بود! که رسانه های محلی گیلان در همه جلسات رسمی شورا حواسشان را نسبت به نطق های پر رمز و راز وی جمع می کردند که علیپور به عنوان یک عضو شورا که در کارنامه کاری خود به شغل شریف پاکبانی مشغول بوده است، چطور میتواند از پس وظایف محوله خود در پارلمان شهری بر آید و به عنوان یک عضو شورا چه برنامه هایی در مدیریت شهری دارد؛ یا ندارد؟

شهروندان فهیم رشت در طول ادوار شوراهای شهر به این باور رسیده اند که پارلمان شهری رشت برای اعضا میدانی ست برای رسیدن به اهداف شخصی که در سر می پرورانند.

اغلب اعضای پارلمان در دوره های مختلف شوراها در رشت، پارلمان شهری را مکانی میدانستند و می دانند برای نشان دادن خود تا بتوانند در این دوره چهارساله برای مابقی تصمیمات شخصی و حزبی خود در آینده گامی برداشته باشند و شورا مرکزی شده برای هر موضوعی غیر از مدیریت شهری!!

موشِ دَوا برای مرغ سهراب (یادداشت طنز)

موشِ دَوا برای مرغ سهراب (یادداشت طنز)

حرف تازه : انتشار یادداشت های فعالان اجتماعی و رسانه ای الزاما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت آشنایی مخاطبان با فضای روز جامعه منتشر می شود.