گفتوگو با لطفالله میثمی در پنجاهمین سالمرگ دکتر محمد مصدق؛
«مصدق پوپولیست» یک برچسب انگلیسی است
حرف تازه – امروز درست۵۰ سال از روزی که دکتر محمد مصدق در حصر دستوری محمدرضا پهلوی درگذشت،میگذرد. همو که برخی قهرمان آزادیاش میخوانند و گروهی دیگر چهرهای پوپولیست از او ساختهاند. به زعم برخی از حامیان و مخالفان دکتر مصدق، او در تاریخ سیاسی معاصر ایران به دلایلی چون نمادسازی، هویتیابی و ساخت هژمونی […]
حرف تازه – امروز درست۵۰ سال از روزی که دکتر محمد مصدق در حصر دستوری محمدرضا پهلوی درگذشت،میگذرد. همو که برخی قهرمان آزادیاش میخوانند و گروهی دیگر چهرهای پوپولیست از او ساختهاند.
به زعم برخی از حامیان و مخالفان دکتر مصدق، او در تاریخ سیاسی معاصر ایران به دلایلی چون نمادسازی، هویتیابی و ساخت هژمونی سیاسی، این مدل سیاستورزی ایرانی – در دهههای۲۰ و ۳۰۰ – را از ساحت و بافت تاریخیاش خارج کرده است. مصدق از بازماندههای دیوانسالاری سنتی ایران، خاندانهای منشیان و مستوفیان دوران قاجار بود و بازیگری پراگماتیک در عرصه سیاست. در باور سیاسی مصدق اندیشه مشروطهخواهی و تشکیل دولت ملی مشهود بود. عیار سیاسی مصدق را میتوان ترکیبی از مشروطهخواهی سنتی و تودهای تلقی کرد. در دوره مسئولیت اجراییاش همواره خواهان کسب اختیارات ویژه (تقنینی) بود؛ مصدق در دورهای انحلال پارلمان را در کارنامه سیاسی خود داشته است و در صفحه شطرنج سیاسی ایران به سیاست حزبی و تشکیلاتی معتقد نبود و فقط به تشکیلات جبههای اکتفا کرد. پذیرش این سیاست هم نیمبند بود، چنانچه در جریان دوره هفدهم مجلس اجازه نداد که جبهه ملی با نام او وارد کارزار انتخاباتی شود. مصدق در میان دوگانه سیاستورزی حزبی و تودهای، دومی را به عنوان استراتژی خود برگزید. اتخاذ این روش یعنی سیاستورزی جدا از نهادهای سیاسی و پرهیز از چانهزنی با کانونهای اصلی قدرت. مصدق موجسواری میکرد و پیشبرد اهداف سیاسیاش توام با عواطف سیاسی مردم بود. کمونیسمهراسی، روش سیاسیای بود که مصدق در تصمیمات کلان و خرد داخلی و بینالمللی خود دخیل میداشت. وی خاستگاه تودهای را مبنای عمل سیاسی خود قرار داد و در تفکر سیاسیاش حل موضوعات پراکنده و متنوعی چون بیگانهستیزی، استقلال و رهبری مردمی متمرکز بود و به نوعی سویه سلبی آن بر وجه ایجابیاش میچربید. حال باید دید که سیاستورزی مصدق چه ساحتی از سیاست را در برمیگرفت یا او چگونه سیاستمداری بود؛ پوپولیست، عوامگرا، دموکرات، آرمانگرا و… شکلگیری کودتا چه نقشی در محبوبیت مصدق داشت. مورد انحلال پارلمان در کارنامه سیاسی دکتر مصدق را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ و با استناد به وضع موجود آن دوره، مصدق برای این رویداد چه توجیهی داشت؟ مصدق برخاسته از فرهنگی سنتی چگونه مدرن میاندیشید؟ موضوعات ذکر شده را با «لطفالله میثمی»، مدیر مسئول نشریه چشمانداز ایران، زندانی سیاسی و عضو شورای فعالان ملی- مذهبی بررسی کردیم که معتقد است «مصدق پوپولیست» برچسبی بود که کارگزاران انگلیس در ایران بر چهره او چسباندهاند. این گفتگو از نظر شما میگذرد.
آقای مهندس میثمی، برخی از محققان و پژوهشگران بر این باورند که بخش مهمی از محبوبیت و نسبت دادن سیمایی کاریزماتیک به دکتر مصدق، متاثر از فضا یا جو روانی بعد از کودتای ۲۸مرداد است؛ نظر شما چیست؟
گرچه کودتای امریکاییـانگلیسی ۲۸۸مرداد تا حد زیادی حقانیت و در نتیجه محبوبیت مرحوم دکتر مصدق و یارانش را نشان میدهد، ولی همه محبوبیت مصدق به این ختم نمیشود. قاعده تعرفالاشیاء باضدادها ما را تا حدی به شناخت رهنمون میکند. ولی به شناخت کامل نه. درواقع مصدق را باید از ویژگیهای ایجابی او شناخت. او نهضت ملی ایران و قانون ۹مادهای ملیشدن نفت در سراسر ایران را احیای قانوناساسی انقلاب مشروطیت میدانست و همانطور که میدانیم انقلاب مشروطیت و قانون آن چند سروگردن نسبت به شرایط پیرامونیاش جلوتر و پیشتازتر بود. انقلابی که از سه وجه استقلال، آزادی و عدالت برخوردار بود. مصدق نخستوزیری خود را با دو مولفه شروع کرد. نخست ایفای حقوق ملت ایران در زمینه نفت که وجهه استقلالطلبی و ضداستعماری داشت و دوم اصلاح قانون انتخابات که قرار بود حقوق ملت بیشتر احیا شود و در جهت آزادیخواهی بود. دغدغه اصلی مصدق اجرای قانون ۹مادهای بود و اجرای این استراتژی انقلابی تا آنجا پیش رفت که رسماً اعلام کرد هرکس یا هر گروه یا هر نشریه به نخستوزیر توهین کند پلیس حق دارد او را بازداشت کند. در زمینه عدالت وقتی متوجه شد امریکا نیز در کنار انگلیس به شدت با اصل ملیشدن نفت مخالف است و موانع زیادی را در راه میدید تقاضای اختیارات تام کرد و اصلاحات زیادی را بنیان گذاشت که در این زمینه آقای دکتر فرشاد مومنی(۱) طی دو شماره در چشمانداز ایران اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مصدق را به قلم کشیدهاند که مطالعه آنها بسیار ضروری است.
انحلال پارلمان در کارنامه سیاسی دکتر مصدق، جلوهای غیردموکراتیک پیدا کرده است؛ در این مورد چه تحلیلی دارید؟
اگر منظور از دموکراتیک آرای مردم ایران است که مصدق از ابتدای نخستوزیری خود تا ۲۸۸مرداد و تا پایان عمرش از آرای مردم برخوردار بود. اگر منظور این است که رفراندوم مغایرتی با قانون اساسی انقلاب مشروطیت داشت که باید به روح قانوناساسی توجه کرد که حتی سلطنت را موهبتی الهی میداند که به موجب آرای مردم به شخص پادشاه واگذار میشود، یعنی حتی سلطنت هم مشروط بر آرای مردم است و نکته دیگر اینکه قانون ۹مادهای ملیشدن صنعت نفت مهمتر بود از قانوناساسی انقلاب مشروطیت بود و میتوان گفت این قانون متکاملتر و فراگیرتر بود و قاطبه ملت ایران از دانشگاهها، حوزههای علمیه، مراجع و روستاها آن را تایید کردند و چون دغدغه مرحوم مصدق اجرای این قانون بود، متوجه شد که مجلس هفدهم هماهنگ با این قانون نیست و لذا بخشی از نمایندگان استعفا دادند و مجلس از کارایی افتاد و مصدق به آرای مردم مراجعه کرد. من این کار مصدق را غیردموکراتیک نمیدانم. او مجلس را منحل نکرد، بلکه نمایندهها استعفا دادند و مجلس با یک اقلیتی ادامه داشت.
برخی از تاریخنگاران دکتر مصدق را به دلیل اینکه خاستگاهی سنتی داشته است، مخالف کار تشکیلاتی و حزبی میدانند؛ این ادله را میپذیرید؟
مرحوم مصدق مخالف کار تشکیلاتی نبود، چرا که او رهبر جبهه ملی بود، منتهی او معتقد بود در شرایط ایران که کشوری است استعمارزده و دستهای مرموز و ایادی بیگانه نفوذ دارند، نباید فقط به یک حزب اعتماد داشت، بلکه باید به شیوه تشکیلاتی ـ جبههای کار کرد و جبهه ملی ایران را مرکب از احزاب، جمعیتها و شخصیتها میدانست که اگر یک حزب سرکوب شود حزب دیگری سر برآورد. ما در عمل دیدیم دیدگاه او از نظر تشکیلاتی کاملاً دست است. دیدیم مسئولان حزب توده افرادی چون دکتر یزدی و دکتر بهرامی چگونه با حزبی به این وسعت و با انسانهایی با انگیزه عدالت چه برخوردی کردند. در سالهای۳۹ تا۴۲ نیز اختلاف نهضتآزادی ایران با برخی از رهبران جبههملی ایران این بود که آنها میخواستند جبههملی را به صورت یک حزب درآورند، ولی رهبران نهضتآزادی ایران معتقد بودند که به روش مصدق باید جبههای عمل کرد. ما در عمل دیدیم حتی حزب جمهوریاسلامی نیز درواقع یک جبههای بود مرکب از تشکلهای مختلف و حتی حزبالله هم که شعار یکدستی میداد، دیدیم با موافقت امام در سال ۱۳۶۶ در آن انشعاب رخ داد و یکدسته روحانیون مبارز شدند و دسته دیگری روحانیت مبارز و اکنون نیز اصولگرایان که به اصول واحدی باور دارند، نمیتوانند با هم به یک نتیجه واحد، اصول و حزب واحدی برسند.
با چه سازوکار یا متغیرهایی میتوان دولت مستعجل دکتر مصدق را دموکراتیک نامید؟ این دولت دموکراتیک چه ویژگیهایی دارد؟
برای اینکه تمامی احزاب آزاد بودند و روزنامهها در اوج آزادی بودند، مخالفان مصدق نیز آزاد بودند. شاید بتوان آزادیهای دوره مصدق را با آزادیهای اول انقلاب مقایسه کرد. من بارها نوشتهام در دوران ۲۸ماهه مصدق کشور ما در اوج آزادیها و در اوج استقلال و در اوج عدالت بود.
برخی از محققان مصدق را دارای وجوه یا ویژگیهای پوپولیستی میدانند، آیا میتوان گفت که صفت پوپولیستی مصدق عارض بر دموکرات بودنش بود؟
مصدق هم به آرای مردم و دموکراسی باور داشت و هم اینکه روحیه دموکراتیک داشت و صادقانه همهچیز را به ملت گزارش میداد. او شخصی بود اصولی و با پرنسیب که با وفاداری به قانوناساسی محبوبیت پیدا کرد و مردم نیز در مقاطع مختلف از او حمایت میکردند. واژه پوپولیست درباره مصدق را شرکت سابق نفت ایران ـ انگلیس از طریق نشریههای وابستهاش باب کرد و متاسفانه عدهای بدون آگاهی این واژه را به کار میبرند. خوب است در این باره به کتاب «کودتای ۱۳۳۲»، نوشته آقای «یرواند آبراهامیان» ترجمه دکتر علی بهفروز از انتشارات صمدیه مراجعه شود. مصدق اگر پوپولیست بود پس از حکومت یا پس از مرگش دیگر خبری از او نمیشد، ولی ما ملاحظه میکنیم پس از کودتا رژیم شاهنشاهی اوج تلاش خود را برای محو نام مصدق و عملکردش بهکار برد و پس از پیروزی انقلاب هم بخشهایی سعی کردند مصدق را لکهدار کنند، ولی خورشید او مرتب از پس ابرهای سیاه درخشیدن بیشتری گرفت و ابرهای سیاه را کنار زد، هماکنون چهره محبوب تاریخ
است.
شخصیت سیاسی دکتر مصدق از زمان نمایندگی مجلس تا زمان نخستوزیری، چه فراز و نشیبی داشت، آیا در هر دوره با یک مصدق روبهرو هستیم؟
به نظر من مصدق از آنجا که برنامههایش در راستای قانوناساسی انقلاب مشروطیت و احیای آن بود، در تمام طول عمرش شخصیت و ویژگی پایداری داشت. ابتدای نخستوزیری ضدیتش با استعمار چشمگیر بود و آزادیخواهی او در طول حکومتش نمونه بود. بهطوریکه در اسناد آمده است که سفیر امریکا به او پیشنهاد میکند که حزبتوده را غیرقانونی اعلام کند تا مشکل نفت حل شود، ولی او چنین کاری نمیکند. در اواخر حکومتش برای اینکه لایههای عمیقتری از مردم ایران را بسیج کند دست به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی دامنهدار زد و در این مرحله بود که عدالتش چشمگیرتر بود.
پینوشت:
۱ـ دکتر فرشاد مومنی، این ملک عقیم نیست، نگاهی تاریخی به حماسهآفرینیهای ملت ایران در قرن۲۱، چشمانداز ایران، شماره۶۹۹، شهریور و مهر ۱۳۹۰ (بخش اول) و شماره ۷۰، آبان و آذر ۱۳۹۰ (بخش دوم)
آقای مهندس میثمی، برخی از محققان و پژوهشگران بر این باورند که بخش مهمی از محبوبیت و نسبت دادن سیمایی کاریزماتیک به دکتر مصدق، متاثر از فضا یا جو روانی بعد از کودتای ۲۸مرداد است؛ نظر شما چیست؟
گرچه کودتای امریکاییـانگلیسی ۲۸۸مرداد تا حد زیادی حقانیت و در نتیجه محبوبیت مرحوم دکتر مصدق و یارانش را نشان میدهد، ولی همه محبوبیت مصدق به این ختم نمیشود. قاعده تعرفالاشیاء باضدادها ما را تا حدی به شناخت رهنمون میکند. ولی به شناخت کامل نه. درواقع مصدق را باید از ویژگیهای ایجابی او شناخت. او نهضت ملی ایران و قانون ۹مادهای ملیشدن نفت در سراسر ایران را احیای قانوناساسی انقلاب مشروطیت میدانست و همانطور که میدانیم انقلاب مشروطیت و قانون آن چند سروگردن نسبت به شرایط پیرامونیاش جلوتر و پیشتازتر بود. انقلابی که از سه وجه استقلال، آزادی و عدالت برخوردار بود. مصدق نخستوزیری خود را با دو مولفه شروع کرد. نخست ایفای حقوق ملت ایران در زمینه نفت که وجهه استقلالطلبی و ضداستعماری داشت و دوم اصلاح قانون انتخابات که قرار بود حقوق ملت بیشتر احیا شود و در جهت آزادیخواهی بود. دغدغه اصلی مصدق اجرای قانون ۹مادهای بود و اجرای این استراتژی انقلابی تا آنجا پیش رفت که رسماً اعلام کرد هرکس یا هر گروه یا هر نشریه به نخستوزیر توهین کند پلیس حق دارد او را بازداشت کند. در زمینه عدالت وقتی متوجه شد امریکا نیز در کنار انگلیس به شدت با اصل ملیشدن نفت مخالف است و موانع زیادی را در راه میدید تقاضای اختیارات تام کرد و اصلاحات زیادی را بنیان گذاشت که در این زمینه آقای دکتر فرشاد مومنی(۱) طی دو شماره در چشمانداز ایران اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مصدق را به قلم کشیدهاند که مطالعه آنها بسیار ضروری است.
انحلال پارلمان در کارنامه سیاسی دکتر مصدق، جلوهای غیردموکراتیک پیدا کرده است؛ در این مورد چه تحلیلی دارید؟
اگر منظور از دموکراتیک آرای مردم ایران است که مصدق از ابتدای نخستوزیری خود تا ۲۸۸مرداد و تا پایان عمرش از آرای مردم برخوردار بود. اگر منظور این است که رفراندوم مغایرتی با قانون اساسی انقلاب مشروطیت داشت که باید به روح قانوناساسی توجه کرد که حتی سلطنت را موهبتی الهی میداند که به موجب آرای مردم به شخص پادشاه واگذار میشود، یعنی حتی سلطنت هم مشروط بر آرای مردم است و نکته دیگر اینکه قانون ۹مادهای ملیشدن صنعت نفت مهمتر بود از قانوناساسی انقلاب مشروطیت بود و میتوان گفت این قانون متکاملتر و فراگیرتر بود و قاطبه ملت ایران از دانشگاهها، حوزههای علمیه، مراجع و روستاها آن را تایید کردند و چون دغدغه مرحوم مصدق اجرای این قانون بود، متوجه شد که مجلس هفدهم هماهنگ با این قانون نیست و لذا بخشی از نمایندگان استعفا دادند و مجلس از کارایی افتاد و مصدق به آرای مردم مراجعه کرد. من این کار مصدق را غیردموکراتیک نمیدانم. او مجلس را منحل نکرد، بلکه نمایندهها استعفا دادند و مجلس با یک اقلیتی ادامه داشت.
برخی از تاریخنگاران دکتر مصدق را به دلیل اینکه خاستگاهی سنتی داشته است، مخالف کار تشکیلاتی و حزبی میدانند؛ این ادله را میپذیرید؟
مرحوم مصدق مخالف کار تشکیلاتی نبود، چرا که او رهبر جبهه ملی بود، منتهی او معتقد بود در شرایط ایران که کشوری است استعمارزده و دستهای مرموز و ایادی بیگانه نفوذ دارند، نباید فقط به یک حزب اعتماد داشت، بلکه باید به شیوه تشکیلاتی ـ جبههای کار کرد و جبهه ملی ایران را مرکب از احزاب، جمعیتها و شخصیتها میدانست که اگر یک حزب سرکوب شود حزب دیگری سر برآورد. ما در عمل دیدیم دیدگاه او از نظر تشکیلاتی کاملاً دست است. دیدیم مسئولان حزب توده افرادی چون دکتر یزدی و دکتر بهرامی چگونه با حزبی به این وسعت و با انسانهایی با انگیزه عدالت چه برخوردی کردند. در سالهای۳۹ تا۴۲ نیز اختلاف نهضتآزادی ایران با برخی از رهبران جبههملی ایران این بود که آنها میخواستند جبههملی را به صورت یک حزب درآورند، ولی رهبران نهضتآزادی ایران معتقد بودند که به روش مصدق باید جبههای عمل کرد. ما در عمل دیدیم حتی حزب جمهوریاسلامی نیز درواقع یک جبههای بود مرکب از تشکلهای مختلف و حتی حزبالله هم که شعار یکدستی میداد، دیدیم با موافقت امام در سال ۱۳۶۶ در آن انشعاب رخ داد و یکدسته روحانیون مبارز شدند و دسته دیگری روحانیت مبارز و اکنون نیز اصولگرایان که به اصول واحدی باور دارند، نمیتوانند با هم به یک نتیجه واحد، اصول و حزب واحدی برسند.
با چه سازوکار یا متغیرهایی میتوان دولت مستعجل دکتر مصدق را دموکراتیک نامید؟ این دولت دموکراتیک چه ویژگیهایی دارد؟
برای اینکه تمامی احزاب آزاد بودند و روزنامهها در اوج آزادی بودند، مخالفان مصدق نیز آزاد بودند. شاید بتوان آزادیهای دوره مصدق را با آزادیهای اول انقلاب مقایسه کرد. من بارها نوشتهام در دوران ۲۸ماهه مصدق کشور ما در اوج آزادیها و در اوج استقلال و در اوج عدالت بود.
برخی از محققان مصدق را دارای وجوه یا ویژگیهای پوپولیستی میدانند، آیا میتوان گفت که صفت پوپولیستی مصدق عارض بر دموکرات بودنش بود؟
مصدق هم به آرای مردم و دموکراسی باور داشت و هم اینکه روحیه دموکراتیک داشت و صادقانه همهچیز را به ملت گزارش میداد. او شخصی بود اصولی و با پرنسیب که با وفاداری به قانوناساسی محبوبیت پیدا کرد و مردم نیز در مقاطع مختلف از او حمایت میکردند. واژه پوپولیست درباره مصدق را شرکت سابق نفت ایران ـ انگلیس از طریق نشریههای وابستهاش باب کرد و متاسفانه عدهای بدون آگاهی این واژه را به کار میبرند. خوب است در این باره به کتاب «کودتای ۱۳۳۲»، نوشته آقای «یرواند آبراهامیان» ترجمه دکتر علی بهفروز از انتشارات صمدیه مراجعه شود. مصدق اگر پوپولیست بود پس از حکومت یا پس از مرگش دیگر خبری از او نمیشد، ولی ما ملاحظه میکنیم پس از کودتا رژیم شاهنشاهی اوج تلاش خود را برای محو نام مصدق و عملکردش بهکار برد و پس از پیروزی انقلاب هم بخشهایی سعی کردند مصدق را لکهدار کنند، ولی خورشید او مرتب از پس ابرهای سیاه درخشیدن بیشتری گرفت و ابرهای سیاه را کنار زد، هماکنون چهره محبوب تاریخ
است.
شخصیت سیاسی دکتر مصدق از زمان نمایندگی مجلس تا زمان نخستوزیری، چه فراز و نشیبی داشت، آیا در هر دوره با یک مصدق روبهرو هستیم؟
به نظر من مصدق از آنجا که برنامههایش در راستای قانوناساسی انقلاب مشروطیت و احیای آن بود، در تمام طول عمرش شخصیت و ویژگی پایداری داشت. ابتدای نخستوزیری ضدیتش با استعمار چشمگیر بود و آزادیخواهی او در طول حکومتش نمونه بود. بهطوریکه در اسناد آمده است که سفیر امریکا به او پیشنهاد میکند که حزبتوده را غیرقانونی اعلام کند تا مشکل نفت حل شود، ولی او چنین کاری نمیکند. در اواخر حکومتش برای اینکه لایههای عمیقتری از مردم ایران را بسیج کند دست به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی دامنهدار زد و در این مرحله بود که عدالتش چشمگیرتر بود.
پینوشت:
۱ـ دکتر فرشاد مومنی، این ملک عقیم نیست، نگاهی تاریخی به حماسهآفرینیهای ملت ایران در قرن۲۱، چشمانداز ایران، شماره۶۹۹، شهریور و مهر ۱۳۹۰ (بخش اول) و شماره ۷۰، آبان و آذر ۱۳۹۰ (بخش دوم)
ارسال دیدگاه