مسکن مهر با همه اشکالاتش اقدام بزرگی بود/ منتقد، محاسن و معایب را با هم میبیند
حرف تازه – سروش اکبرزاده، فعال سیاسی در یادداشتی با عنوان «نقدِ دولت یا تسویه حساب سیاسی؟» به مسائل وجود فضای نقد و جاری بودن روحیه نقادی در کشور پرداخت که متن این یادداشت را در زیر میخوانید:
از مزایای وجود فضای نقد و جاری بودن روحیه نقادی در کشور، حفظ طراوت در فضای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور است. به عبارتی با انتقاد است که جامعه میتواند سالم و باطراوت باقی بماند.
هر ساختار و سیستم دولتی و حکومتی، فارغ از اینکه تا چه اندازه از بیرون مورد نقد قرار بگیرد، باید به دستگاهی برای نقادی از درون نیز مجهز شود و در واقع یک ساختار خودنقادی را تعریف کند. ساختاری که با آن بتواند به انتقاد از خود بپردازد. اگر در جهان غرب پیشرفتها در بعضی از زمینهها چشمگیر است، یکی از دلایل مهم آن کارکرد auto critic یا همان سیستم نقد از درون است که در دولتها و حکومتهایشان تعبیه شده است.
بنابراین برای پیشرفتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نقد مداوم و بازنگری مستمر در اهداف و روشهای رسیدن به آنها ضروری است. به عنوان مثال دولت ببیند هدفگذاریهایی که تاکنون انجام داده تا چه اندازه درست بوده و چقدر نیاز به تغییر دارد. همچنین بررسی کند که با توجه به برنامههای پنجسالهای که برای توسعه وجود دارد، راههای رسیدن به اهداف درستی که وجود دارد، چقدر کارآمد است؟
اما نقد حکایتش از مخالفتِ برآمده از غرض متفاوت است. هر کس کار میکند، ایراداتی هم دارد که باید مورد نقد و بازنگری قرار بگیرد. این امری طبیعی است؛ اما اینکه فقط ایرادات را ببینیم، نه تنها بیانصافی کردهایم بلکه نقدی هم صورت نگرفته است. ما نباید فقط به پارهای از خللها بسنده کنیم. کسی که نقد میکند باید توان دیدن خوبیها و بدیها را در کنار هم داشته باشد. متأسفانه در کشور ما گروهی از مخالفان دولت طوری رفتار میکنند که انگار دولت از جای دیگری آمده، دشمن مردم است و باید اقداماتش را مدام زیر سؤال برد. اینجاست که مردم باید توجه داشته باشند که چه چیزی را در حکم نقد دولت تلقی کنند و چه چیزی را تسویه حساب شخصی، جناحی و سیاسی بدانند. کسی که فقط در کار دولت اشکال و ایراد میبیند، معلوم است که کارش نقد نیست و عناد است.
میگویند حضرت عیسی به همراه تعدادی از حواریونشان در مسیری میرفتند که ناگهان مرداری را سر راهشان میبینند. هر کدام از حواریون یک جنبه زشت و نامطلوب مردار را برمیشمارد. یکی میگوید چه بوی بدی، یکی میگوید چه تصویر کریهی و … اما حضرت عیسی به دندانهای آن جسد اشاره میکند و میفرماید: چه دندانهای سفیدی. یعنی در یک مردار هم میتوان زیبایی دید. اینکه در هیچ پدیدهای نقاط مثبت نبینند و فقط به طور یکسویه بر بدیها و اشکالات تأکید کنند، ملاکی است برای مردم که آنها را غرضورز بشناسند و مرزشان با کسانی که منتقد هستند، مشخص شود.
همه میدانیم که ایرادهای ریز و درشت در دولت آقای احمدینژاد فراوان بود. با این حال به شخصه امری مانند «مسکن مهر» را با همه اشکالاتی که داشت، اقدام بزرگی میدانم که در آن دولت عملیاتی شد. ضعفهای پرشماری که دولت آقای احمدینژاد داشت و کوتاهقامتی دستاوردهایش، نباید باعث شود که ما کاری مانند «مسکن مهر» را نادیده بگیریم. یا مثلاً به ویژگی مثبت دیگر آقای احمدینژاد یعنی دفاع تمامقد ایشان از اطرافیانشان اشاره نکنیم. اینها نشان میدهد حتی در دولت احمدینژاد به عنوان دولتی که بیشترین ایرادها را درمیان تمام دولتهای تاریخ انقلاب اسلامی داشت هم میتوان نقاط مثبتی یافت، چه رسد به دولتهای دیگر. اینکه هیچ نقطه مثبتی در یک دولت نبینند، معنای قطعی آن این است که با حقیقت عناد دارند. با کسی که معاند حقیقت باشد، چه میتوان کرد؟ به قول مولوی: «چون که ذهن او خیالاندیش شد/ چون دلیل آری، خیالش بیش شد».
خوشبختانه مردم میدانند و تشخیص میدهند که چه چیزی نقد است و چه چیزی از غرضهای شخصی و تسویهحسابهای سیاسی میآید. منتقد محاسن و معایب را با هم میبیند و معاند فقط بدیها را برجسته میکند. هدف منتقد اصلاح و بهبود وضع است و هدف معاند بیرون کردن رقیب از صحنه. مردم نوع رفتارها در قبال دولت را ملاک قرار میدهند و موافقان منتقد را از مخالفان معاند تمییز میدهند و این جای شکر دارد.
ارسال دیدگاه