یادداشتی از بهنیا ثابت رفتار؛

مثلث ثابت قدم، اصلاح طلبان و چهره های بومی رمز حضور شهردار شایسته اما غیربومی در رشت

بهنیا ثابت رفتار – انتخاب مسعود نصرتی شهردار سابق قزوین به عنوان شهردار رشت با حواشی فراوانی همراه شد تا جایی که آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان ضمن اشاره به شایستگی های نصرتی از عدم به کار گیری تخصص نیروهای بومی در رشت به شدت انتقاد کرد. انتقادی دلسوزانه و پدرانه که […]

بهنیا ثابت رفتار – انتخاب مسعود نصرتی شهردار سابق قزوین به عنوان شهردار رشت با حواشی فراوانی همراه شد تا جایی که آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان ضمن اشاره به شایستگی های نصرتی از عدم به کار گیری تخصص نیروهای بومی در رشت به شدت انتقاد کرد. انتقادی دلسوزانه و پدرانه که قطعا نباید به سادگی از کنار آن گذشت. اما چه شد که شورای پنجم رشت که اتفاقا اعضای آن هم یک دست بومی هستند به شهرداری شایسته اما غیربومی رای داد؟ 

برای یافتن پاسخ این سوال مجموعه ای از عوامل را باید در نظر گرفت که در ادامه به تعدادی از آنها می پردازیم.

  • عدم تمایل چهره های بومی اثرگذار به شهردار شدن در این مقطع زمانی

نخستین موضوع وضعیت فعلی شهرداری رشت و مشکلات به جا مانده از گذشته است. پروژه های نیمه تمام پرشمار، بدهی های کلان به پیمانکاران، عدم ثبات در لایه های مدیریتی، حقوق ها و بیمه های معوقه، عدم موفقیت شهرداری در ایجاد درامدهای پایدار چشمگیر و جذب سرمایه گذار، نارضایتی شهروندان به خصوص در حوزه آسفالت، ترافیک، محیط زیست و عدم توسعه متوازن شهر و عوامل بسیار دیگر تنها بخشی از مشکلات امروز رشت است.

این مسائل صرفا محدود به دوره اخیر شهرداری نبود و طی سالیان متمادی و به مرور به دردی مزمن تبدیل شده بود. از این رو نمی توان انگشت اتهام را صرفا به سمت ثابت قدم برد و او را مقصر اصلی قلمداد کرد اما به هرحال کار برای شهردار پس از ثابت قدم بسیار سخت تر از ادوار گذشته شده بود.

ثابت قدم با تمام کاستی ها در دوران شهرداری خود، اقداماتی نظیر تغییر چهره مرکز شهر و ایجاد پیاده راه را به یادگار گذاشت که هرچند نفس های بازار را به شماره انداخت و شبکه حمل و نقل شهری را تبدیل به کلافی سردرگم کرد و از لحاظ ظاهری هم شباهتی به اقلیم سرسبز سواحل خزر نداشت و هزینه آن هم سروصدای فراوانی کرد اما رضایت طیفی از جامعه را به همراه داشت و آنها را تبدیل به حامیان اجتماعی فعال ثابت قدم کرد؛ عموما با این استدلال که از شهرداران پیش از خود فعال تر بوده و چهره شهر را تغییر داده است…

مجموعه این عوامل کار را برای شهردار پس از ثابت قدم به شدت سخت می کرد. چرا که شهردار پس از او یا باید در ابتدا به دنبال سبک کردن بدهی ها می رفت و یا باید آنقدر در حوزه اقتصادی، درامدزایی و جذب سرمایه گذار از همان روزهای اول هوشمندانه و قدرتمندانه عمل می کرد که در کنار پرداخت بدهی های کلان به جا مانده از گذشته، برنامه های توسعه ای و عمرانی خود را نیز دست کم با همان آهنگ قبل دنبال می کرد. شاید همین مشکلاتی که اشاره شد نیز برای یافتن علت عدم تمایل بسیاری از چهره های بومی کافی باشد.

  • بودن یا نبودن ثابت قدم؛ مساله این است…

پس از آنکه وضعیت امروز شهرداری رشت سبب شد تا بسیاری از چهره های اثرگذار بومی عطای شهردار شدن را به لقای آن ببخشند و پا به عرصه نگذارند و تنها ۲۱ کاندیدا (و بنا بر شنیده هایی ۲۲ کاندیدا و شاید کمی هم بیشتر) برنامه هایشان را ارائه کنند. در بین این ۲۱ نفر بیش از همه نام ثابت قدم سروصدا به پا کرد. زمزمه های حضور مجدد ثابت قدم رشت را با یک چالش اجتماعی جدید روبرو کرد و حامیان و منتقدان او در شبکه های اجتماعی به تحلیل عواقب بودن یا نبودن مجدد ثابت قدم می پرداختند.

همین امر سبب شد تحلیل های موشکافانه پرشماری از سایر کاندیداها طی این روزها منتشر نشود و عمدتا تمرکز حامیان و منتقدان شهردار سابق رشت معطوف به بودن یا نبودن او در جمع پنج نفر نهایی شود. 

نگاهی به لیست ۲۱ نفره کاندیداها نشان می دهد اگر آنها را به ۴ دسته متخصص بومی، متخصص غیربومی، غیر متخصص بومی و گزینه های اصلاح طلبان تقسیم کنیم جای برخی از متخصصین بومی در بین ۵ نفر نهایی خالی مانده است و نتوانسته اند آرای کافی را برای حضور در جمع ۵ نفر به دست بیاورند که شاید یکی از مهم ترین دلایل آن تمرکز رسانه ها و فعالین اجتماعی بر بودن یا نبودن ثابت قدم در مرحله بعد بوده است.

  • رفتارهای اصلاح طلبانه دقیقه نودی

در نهایت ۵ نفر یعنی مسعود نصرتی(شهردار سابق قزوین) ، مسعود کاظمی(رئیس سال پایانی شورای چهارم رشت)، مسعود اسلامی(معاون درمان سپاه قدس گیلان)، محمد زالفی(فرماندار اسبق رشت) و مهدی فرشاد فقیه(استاد دانشگاه و فعال اقتصادی) به جمع ۵ نفر نهایی راه یافتند.

در این بین به جز نصرتی که تحصیلات مرتبط و سوابق پرشمار و درخشانی در حوزه مدیریت شهری داشت، کاظمی به عنوان گزینه بومی متخصص شناخته می شد که به واسطه حضور در شورای چهارم با مسائل روز رشت نیز آشنایی کافی داشت و محمد زالفی هم در سال های گذشته تجربیات فراوانی در فرمانداری های گیلان داشت. اما مسعود اسلامی علی رغم تمام شایستگی ها و خوشنامی و پاکدستی و روابط فراوانی که دارد در حوزه مدیریت شهری سوابقی نداشت. در کارنامه مهدی فرشاد فقیه هم ضمن وجود فعالیت های اقتصادی متعدد، در حوزه شهری سوابق زیادی دیده نمی شد. اما اگر اصلاح طلبان از او حمایت می کردند شاید می توانست به عنوان جوانی بومی که اختراعاتی را نیز به نام خود ثبت کرده است به عنوان شهردار بخش عمده ای از مشکلات مالی شهرداری رشت را رفع کند.

اما اصلاح طلبان شورا در این مرحله گزینه هایی مثل سروش اکبرزاده و جمشید رسایی را نداشتند و ظاهرا طیفی ۴ نفره قصد حمایت از محمد زالفی به عنوان شهردار بومی را داشتند. اما از یک سو اصلاح طلبان در اقلیت بودند و از سوی دیگر زالفی علی رغم تمام شایستگی هایی که داشت اما انتخابی منطقی به نظر نمی رسید که بتوان رای تعیین کننده ای به سبد رای او اضافه کرد. چرا که او اصلاح طلب بود و حمایت قاطع ۴ اصلاح طلب از او پذیرش وجود نگاه فراجناحی را سخت می کرد و عملا نگرانی هایی در خصوص سیاسی و جناحی شدن فضای شهرداری به وجود می آورد. انتخاب زالفی که انصافا مدیری توانمند و شخصیتی محترم به است خواسته یا ناخواسته شهر را به سمت دو قطبی شدن پیش می برد.

این تصمیم اصلاح طلبان عملا شانس فرشادفقیه را به شدت کاهش داد و نهایتا مهدی فرشاد فقیه انصراف داد. ادامه این روند ظاهرا باعث شد تا اصلاح طلبان برای زالفی هم نتوانند رای کافی را جمع کنند و فرماندار اسبق رشت نیز انصراف خود را اعلام کرد. 

در ساعات پایانی شورای پنجم رشت عملا با سه انتخاب بین سه مسعود داشت. مسعود اسلامی، مسعود کاظمی و مسعود نصرتی…

اصلاح طلبان در رفتاری اصلاح طلبانه پس از آنکه گزینه ایده آل خود یعنی زالفی را نداشتند تصمیم گرفتند انتخابی منطقی داشته باشند و به همین دلیل در بین این سه گزینه از مسعود نصرتی حمایت کردند. در بین این سه گزینه نصرتی تنها فردی بود که سابقه شهردار بودن داشت و آن هم به ۸ سال شهرداری قزوین و کسب موفقیت ها و عناوین و افتخارات متعدد بر می گشت. ضمن آنکه فردی چندان سیاسی هم به شمار نمی رفت و عملا شهرداری را از آسیب سیاسی و جناحی شدن دور می کرد. 

پیش از این زمزمه هایی به گوش می رسید که طیف ۷ نفره شورا تا ساعات پایانی برای رای یکدست و انتخاب بین نصرتی، کاظمی و اسلامی به اجماع نرسیده است و در نتیجه احتمال شکستن آرا وجود داشت. این تصمیم اصلاح طلبان و سبک سنگین کردن شرایط توسط سایر اعضای شورا نهایتا منجر به این شد همه اعضای شورا به تنها فردی که سابقه شهردار بودن داشته است و برنامه هایش را یک بار اجرایی کرده است رای دهند.

  • سخن پایانی…

با تمام این تفاسیر اما امروز از شهری که ۲۰ هزار مهندس دارد شهرداری بومی نمی توان انتخاب کرد و این موضوع جای تامل و تاسف دارد. شاید ریشه آن به دورانی برمی گردد که در این شهر شهرداری بومی آمد اما شهردارانی برای آینده پرورش نداد و با انتصابات پی در پی جایگاه های مدیریتی شهرداری را تضعیف و انگیزه های پرسنل را به پایین ترین سطح ممکن تنزل داد. شاید به آن دورانی برمی گردد که شهرداری بومی آمد اما بارها مصالح مورد نیاز پروژه ها را از شهرهای دیگر آورد و حتی نیروی انسانی را نیز در مواردی از رشت انتخاب نکرد. یا شاید هم به آن دورانی برمی گردد که مدیرانی بومی از گیلان به رده های بالای دولتی راه یافتند اما تحول چشمگیری در این استان به وجود نیاوردند. هرچه هست صحبت امروز و دیروز نیست اما امروز شهردار ما غیربومی است و قول داده است از ظرفیت پیمانکاران و نیروهای بومی استفاده کند و همین هم جای امیدواری دارد که یک جایگاه را به غیربومی شایسته ای سپرده ایم که می داند باید ظرفیت های مردم رشت را به کار گیرد و استعدادهای این شهر را شکوفا کند.

باید نصایح پدرانه آیت الله قربانی آویزه گوشمان باشد و با یک عزم همگانی از امروز نه فقط برای یک کرسی شهرداری رشت بلکه برای تک تک صندلی های مدیریتی این استان نیروهای توانمند موجود را حفظ و مدیران مستعد بومی را نیز پرورش دهیم و با اتحاد و همدلی غیرت رشتی خودمان را نشان دهیم و توانمندی ها و اولین بودن هایمان را به رخ تمام دنیا بکشیم.

امروز امیدواریم دکتر نجفی را به عنوان استانداری بومی حفظ کنیم و از سوی دیگر نشان دهیم میهمان نوازان خوبی هستیم و مسعود نصرتی را به عنوان شهرداری توانمند در رشت حمایت کنیم. کسی که آمده است تجربیات ۲۷ ساله خود در مدیریت شهری را در اختیار رشت بگذارد را عضوی از خانواده مدیریت شهری رشت بدانیم و از این فرصت استفاده کنیم و با برندسازی رشت در سطح بین المللی ظرفیت متخصصین و جوانان این شهر را شکوفا کنیم. تلاش کنیم مشکلات را به حداقل برسانیم و فضا را برای حضور مدیرانی از درون شهرداری برای شهردار شدن فراهم کنیم تا در دوره های آتی با محدودیت گزینه و عدم تمایل چهره های اثرگذار مواجه نباشیم. امیدوارم دفعات بعد از ابتدا از نگاه و انتخاب های حزبی و جناحی برای مدیریت شهری پرهیز کنیم تا زمان و گزینه های محدودمان محدودتر نشوند و جوانانی بومی که برخی ۲ مدرک دکترای مرتبط و سوابق و تخصص خوبی در مدیریت شهری داشته اند را در هیاهوی بودن یا نبودن ثابت قدم فراموش نکنیم…