یادداشتی از بهنیا ثابت رفتار:

ما فقط می خواهیم زندگی کنیم

صبح که چشمانمان را باز می کنیم دیگر نه امیدی به آینده خودمان و مملکتمان داریم و نه آرزوهای بلندپروازانه در سر می پرورانیم. چشم که می گشاییم تنها دعا می کنیم که روزمان را با مصیبت کمتری به پایان برسانیم. ما مردمان زیاده خواهی نیستیم. ما فقط می خواهیم زندگی کنیم اما انگار همین هم انتظار زیادی است! انگار هرروز برای زندگی که هیچ برای زنده ماندمان هم باید بجنگیم. بحران از هر سو به سمتمان روانه می شود و هرروز بحران جدیدی رونمایی می شود. 

اختصاصی حرف تازه – بهنیا ثابت رفتار: صبح که چشمانمان را باز می کنیم دیگر نه امیدی به آینده خودمان و مملکتمان داریم و نه آرزوهای بلندپروازانه در سر می پرورانیم. چشم که می گشاییم تنها دعا می کنیم که روزمان را با مصیبت کمتری به پایان برسانیم. ما مردمان زیاده خواهی نیستیم. ما فقط می خواهیم زندگی کنیم اما انگار همین هم انتظار زیادی است! انگار هرروز برای زندگی که هیچ برای زنده ماندمان هم باید بجنگیم. بحران از هر سو به سمتمان روانه می شود و هرروز بحران جدیدی رونمایی می شود.

بحران ناکارامدی مدیران

بزرگترین بحران ها هم بحران ناکارامدی مدیران پرمدعا و توخالی است که هیچ هنری جز آزار و اذیت مردم ندارند. مدیران بی کفایت که اگر رزومه هرکدامشان را بنویسیم چند صفحه ای سیاه می شود! اصلا علت اینکه حال و روز امروزمان اینچنین است به خاطر همین مدیرانی است که سالهاست در لایه های مختلف مدیریتی جا خوش کرده اند و تنها از این صندلی به آن صندلی منتقل می شوند.

بحران کرونا و واکسیناسیون

همین روزها صحبت از برگزاری مسابقات فوتبال با حداکثر ظرفیت استادیوم ها در کشورهای اروپایی نظیر انگلستان مطرح می شود. مسابقات فرمول یک نیز با حضور گسترده هواداران در اتریش برگزار می شود. حتی در باغ وحش اوکلند امریکا واکسیناسیون حیوانات نیز آغاز شده اما اینجا انگار جانمان آنقدر بی ارزش و ارزان شده است که هنوز در ابتدای راه واکسیناسیون هستیم.
مردم در صف تورهای مسافرتی ارمنستان قرار می گیرند تا در کشور کوچک همسایه جانشان را نجات دهند و در مقابل به جای آن که عرق شرم بر پیشانی مسئولین دولتی بنشیند عوارض خروج از کشور را از همین مسافران تزریق واکسن می گیرند و برخی از آنها، منتقدین را «پفیوز» می نامند تا بی شرمی را به اوج خود برسانند.

بحران آب

از کرونا و وضعیت اسفناک مدیریت و واکسیناسیون آن که بگذریم به بحران آب می رسیم. همین چند روز قبل بود که تصاویری از بحران آب در گرگان منتشر شد که مردم به دنبال تهیه چند دبه آب بودند! از آن سو گریه تلخ دختر بلوچ از بی آبی در سیستان و بلوچستان قلب مردم را رنجاند و از سوی دیگر خبرهای تاسف باری از وضعیت ناپایدار آب رسانی در بسیاری از شهرهای کشور مخابره شد.
بحران آب، بحرانی است که حاصل سالها سوء مدیریت و نادیده گرفتن خطر کاهش ذخایر آبی است و حالا بیشتر از همیشه کشور را با خطر مواجه کرده و شاید بیراه نباشد اگر بگوییم با ورشکستگی آبی مواجه شده ایم.

بحران قطعی برق

از بحران آب که عبور کنیم به بحران قطعی گسترده برق در شهرهای مختلف ایران می رسیم. اتفاقی که مردم را به شدت کلافه کرده و صدای اعتراض آنها از استوری و پست های انتقادی فراتر رفته و به سطح کوچه و خیابان ها رسیده است و کمتر کسی است که در طول شبانه روز به بیان شدیدترین انتقادات از این افتضاح مدیریتی نپردازد.
قطعی برق در حالی در ایران اوج گرفته است که برخی منتقدین مواردی نظیر استخراج بین کوین، صادرات برق به کشورهای همسایه و کمبود تولید و ضعف زیرساخت ها را که در این سالها توجهی به آن نشده است از مهم ترین علل این مشکلات می دانند.
یک نفر از خاموشی های گسترده تر طی روزهای آینده می گوید و آن یکی مسئول هم درخواست اعلام جدول قطعی برق را دارد و احتمالا گمان می کند مردمی که روزانه در خانه و محل کار و … دست کم ۵ الی ۶ ساعت با بحران بی برقی و قطع اینترنت مواجه اند و بیماران بستری در بیمارستانها هم با قطعی برق جانشان به خطر می افتد در مقابل چنین پیشنهادی اشک شوق در چشمانشان حلقه بزند!
بله در تمام این سالها آقایان با چنین کارنامه و چنین تفکراتی مدیریت کرده اند که حال و روز امروز مردم ما این است. این مسائل نه به بحران خارجی ارتباط دارد و نه ریشه یابی های عجیب و غریب نیاز دارد. این موارد به طور مستقیم به بحران ناکارامدی مسئولین بر می گردد. در این دولت که قطعا انتظار دیدن روز خوش دور از ذهن است و در دولت بعدی هم بعید است اتفاقات بسیار ویژه ای رخ دهد تا شرایط را به طور کامل تغییر دهد.

کلکسیون بحران ها

به این موارد بحران اشتغال، مسکن، تورم، فقر، فرار مغزها، رانت، فساد، گرد و غبار، آلودگی هوا، آمار تصادفات جاده ای، انحصار صنعت خودرو و… را نیز اضافه کنید تا ببینید چه کلکسیون رنگارنگی از بحران ها را کنار هم چیده ایم. با بارش چند سانتی متری برف خیابانهایمان قفل می شود و با افزایش چند درجه ای دما تامین برق برایمان غیرممکن می شود! بلایای طبیعی و غیر طبیعی و موارد اینچنینی را نیز فراموش نکنیم که بعد از هرکدام سیل کمک های مردمی باید به داد آسیب دیدگان برسد! به بسیاری از شهرهایمان که نگاه می کنیم دیگر هیچ نشانی از شور و نشاط اجتماعی و حرکت در مسیر توسعه و آینده روشن نمی بینیم و هرروز اوضاعمان بدتر از دیروز می شود و خشم و آسیب های اجتماعی روز به روز در حال افزایش است.
دیگر کاسه صبر مردم در حال لبریز شدن است و ما با قلمی که در دست داشتیم وظیفه داشتیم تا گوشه ای از بحران هایی که همگی آنها را لمس کرده ایم را بار دیگر یادآوری کنیم و از مسئولین ارشد مملکت بخواهیم تا دیر نشده است از ظرفیت نخبگان، متخصصین و دلسوزان برای تغییر اوضاع و احوال امروز بهره ببرند که اگر این بار و در در دولت جدید هم اینها در حد شعار باقی بماند مشخص نیست در آینده چه اتفاقاتی را شاهد باشیم…
یادمان نرود مردم ما انتظار بیجا و نامعقولی ندارند. ما فقط می خواهیم مثل تک تک کشورهایی که مردمانشان هیچ برتری نسبت به مردم ما ندارند زندگی کنیم. نه اینکه تنها دست و پا بزنیم تا زنده بمانیم و روزمان را به شب برسانیم!
ما فقط می خواهیم زندگی کنیم. همین…