ماجراهای ناتمام زنوزی مطلق و تراکتورسازی تبریز / بریز و بپاش‌های نجومی از کیسه ملت؟!

روز گذشته باشگاه تراکتور که چند سال پیش از سپاه به محمدرضا زنوزی مطلق واگذار شده بود، به مس سونگون ورزقان داده شد. اما زنوزی چگونه مالک تراکتورسازی تبریز شد و چرا این باشگاه را دوباره به دولت واگذار کرد؟ رویداد۲۴ در این گزارش فرآیند واگذاری تراکتورسازی و بازگرداندن آن را نشان داده است.

حرف تازه – به نقل از رویداد ۲۴: تیم تراکتورسازی تبریز در حال حاضر در رده سیزدهم جدول لیگ برتر ایران قرار دارد؛ رتبه‌ای که در چند سال گذشته بی‌سابقه بوده و در همه این سال‌ها، تراکتوری‌ها، جزو مدعیان قهرمانی محسوب می‌شدند. افت تراکتور البته ابعاد سیاسی هم پیدا کرده و نمایندگان تبریز در مجلس نسبت به وضعیت این تیم هشدار می‌دهند. مثلا مسعود پزشکیان نوشته «تیم‌های معدنی مانند مس کرمان، مس رفسنجان و گل گهر سیرجان با اتکا به منابعی که به آن‌ها تزریق می‌شود، درحال رشد هستند اما نباید زنده‌کردن تیم‌های دیگر به بهای نابودی دیگر باشگاه‌های کشور مانند تراکتور و ماشین‌سازی تمام شود. بی‌عدالتی در ورزش حرفه‌ای کشور غیرقابل قبول است و اگر قرار است حاکمیت از برخی تیم‌های دولتی حمایت کند، این حمایت باید شامل تمام تیم‌ها باشد و اگر اصل بر خصوصی‌سازی است، باید تمام باشگاه‌های کشور خصوصی شوند.»

همچنین هفته گذشته جمعی از نمایندگان با امضای نامه‌ای خطاب به فاطمی امین وزیر صمت از او خواستار ایجاد شرایطی برای حمایت شرکت ملی مس از باشگاه تراکتور شده‌اند. در این نامه که توسط احمدعلیرضا بیگی نماینده تبریز، آذرشهر و اسکو تنظیم شده، آمده است: «با توجه به هزینه‌های فوق‌العاده‌ای که شرکت ملی مس ایران در قالب تحقق مسئولیت‌های اجتماعی شرکت موصوف برای تیم‌های مس رفسنجان، مس کرمان، مس شهر بابک انجام می‌دهد و با لحاظ نمودن محبوبیت این تیم نزد انبوه هواداران که پرطرفدارترین تیم آسیایی شناخته شده است، ما نمایندگان آذربایجان انتظار داریم پشتیبانی مشابه مادی در قالب قرارداد اسپانسری و متناسب با شان باشگاه تراکتور صورت پذیرد.»

وضعیت خصوصی سازی تراکتورسازی تبریز

چند سال قبل محمدرضا زنوزی مطلق مالک تیم تراکتورسازی تبریز شد و در مدت کوتاهی با خریدن بازیکنان متعدد، چهره‌ای مشهور در تبریز شد. سایت فراز درباره سابقه زنوزی چنین می‌نویسد: «زنوزی در گذشته فقط یک سوله‌دار معمولی در تبریز بوده که با نزدیک شدن به رییس دولت نهم و دهم، ثروت باور نکردنی را رقم زد. زنوزی که سال ۱۳۸۰ تنها یک سوله ۵۰۰ متری داشت در دهه ۹۰ با حمایت‌هایی که از او می‌شد توانست به یک ابر ثروتمند تبدیل بشود. او همان کسی بود که در مزایده پژوی احمدی نژاد را خریده بود.»

تیرماه سال ۱۳۹۱ محسنی‌اژه‌ای سخنگوی وقت قوه قضائیه خبر داد که محمدرضا زنوزی به خاطر مسایل مالی بازداشت شده است. اما ظاهرا او با پرداخت ۱۳۸۰ میلیارد تومان از بدهی‌های خود و تعویق بقیه بدهی‌ها آزاد شد. چند سال بعد هم خبر آمد که او بدهی کلانی به بانک تجارت دارد، با این حال روابط عمومی این بانک طی بیانیه‌ای اعلام کرد زنوزی هیچ گونه بدهی معوقه‌ای به بانک تجارت ندارد!

زنوزی با همین سابقه به تراکتورسازی آمد و حالا بعد از چند سال تیم را به امان خدا رها کرده است! همان زمان هم که ظاهرا برای باشگاه دل می‌سوزاند، به دنبال تعطیلی لیگ برتر به خاطر کرونا بود! با این حال نمایندگان تبریزی مجلس، در رفتاری عجیب، خواستار حمایت دولت از یک مجموعه خصوصی دیگر شدند! علیرضابیگی به صراحت در مجلس گفته بود زنوزی در شرایط سختی تراکتور را تحویل گرفت و تیم با مالکیت وی توانست قهرمان جام حذفی شود. این موضوع از دستاورد‌ها و کارکرد‌های با ارزش دوران مدیریتی زنوزی است، هرچند انتقاداتی به مدیریت تراکتور وارد است، اما موضوع اصلی این است که با توجه به شرایط فعلی کشورمان باشگاهداری بخش خصوصی امکان‌پذیر نیست.

بعضی کاربران توییتر فارسی به خصوص به این رفتار‌ها انتقاد دارند. یکی از این کاربران نوشته «عده‌ای از نمایندگان قصد دارند تراکتورسازی را با چندین میلیون دلار بدهی به دولت قالب کنند. معنایش این است که خرج بریز و بپاش‌های زنوزی را مردم فقیر ایران باید پرداخت‌کنند. مافیا تیمی خریده، هزینه قمپوز‌ها را نداده و الان ملت ایران باید صورت حساب را بپردازد. تازه ورزش سه تیتر زده که این انتقال با «رضایت» زنوزی خواهد بود! نخیر رضایت نداشته باشد. کارخانه را در مناقصه می‌خرند، وام کلان صنعتی برایش می‌گیرند، کارگرهایش را اخراج می‌کنند و پول کشور را به تاتارستان یا ترکیه منتقل می‌کنند. خرده بدهی‌هایش را به لطف نماینده‌ها، ملت پرداخت می‌کند.»

البته همان اتفاقی که پیش‌بینی می‌شد هم رخ داد و در حالی که میلیاردها تومان از کیسه ملت هزینه شده بود و در فرآیند مناقصه با کمترین قیمت باشگاه به زنوزی واگذار شده بود، حالا آن را به دولت واگذار کردند. خبرگزاری ایلنا ساعاتی پیش خبری منتشر کرد که در آن آمده جلسه‌ای با حضور وزیر صنعت و چند نماینده مجلس و استاندار آذربایجان شرقی حضور داشتند که خروجی آن جلسه احتمالا بهترین خبری بود که زنوزی مطلق می‌توانست بشنود.

در آن خبر چنین آمده است: «در جلسه امروز نمایندگان استان آذربایجان شرقی در مجلس شورای اسلامی، فاطمی امین وزیر صمت، سعد محمدی نماینده شرکت مس و سردار خرم استاندار آذربایجان شرقی حضور داشتند و در پایان صورتجلسه واگذاری امتیاز دو باشگاه تراکتور و ماشین‌سازی تبریز به باشگاه مس سونگون ورزقان امضا شد. طبق این صورتجلسه، اختیارات کامل دو باشگاه تراکتور و ماشین‌سازی تا روز پنجشنبه به مجتمع مس سونگون ورزقان واگذار خواهد شد و روال قانونی برای انتقال مالکیت این دو باشگاه به شرکت مس نیز طی ماه‌های آینده انجام خواهد شد.» نکته جالب آنکه خود زنوزی مطلق در این جلسه حضور نداشته و حتی نماینده‌ای هم از سوی در جلسه نبوده است؛ این یعنی تا این حد از تصمیمی که قرار بوده گرفته شود، مطمئن بوده است!

محمدرضا زنوزی از خردادماه ۹۷ و پس از توافق با بنیاد تعاون سپاه پاسداران به‌عنوان مالک باشگاه تراکتور انتخاب شده بود و علاوه بر آن مالکیت ماشین‌سازی تبریز را برعهده گرفته بود. اینکه چگونه و با چه فرآیندی تیمی دولتی که سپاه مسئولیت آن را بر عهده داشته، از مواردی است که اگر رسانه‌های آزاد دستشان باز بود، تا سال‌ها می‌توانستند به عنوان سوژه خبری روی آن کار کنند. در فرآیندی غیرشفاف بالاخره زنوزی مطلق مالک باشگاه شد و عاقبت هم مشخص بود: این باشگاه با مشکلات مالی شدید مواجه شد. ورزش سه درباره وضعیت باشگاه در این دوران نوشته: «باشگاه تراتورسازی تبریز در پرداختی به بازیکنان هم دچار تاخیر و مشکل بود، در فصل جاری مسائل  جدی‌تری داشت و از سوی دیگر بخاطر بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتی نتوانست آنطور که باید و شاید تیمش را تقویت کند تا این شرایط منتهی به نتایج ضعیف آنها شود.»

با آنکه مالک باشگاه از سپاه به بخش خصوصی واگذار شده بود، اما اینهم دلیلی نبود که از رانت همیشگی استفاده نکنند. آذری مدیرعامل وقت باشگاه سپاهان درباره اقداماتی که در این باشگاه انجام شده، خبر داده بود که برخی قراردادهای تراکتورسازی با چند بازیکن که مسئله سربازی داشتند، مصداق تخلف بارز بوده است.

بعضی منابع ورزشی می‌گویند گردش اقتصادی لیگ برتر فوتبال ایران، بیش از ۵۰ میلیون دلار است. این رقم بالایی برای یک لیگ فوتبال محسوب نمی‌شود، اما نمی‌توان از رقم بالای آن چشم پوشید. با این حال ساختار فوتبال ایران شفاف و حرفه‌ای نیست. مثلا هیچ رقمی از پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال، در اختیار تیم‌های لیگ برتری قرار نمی‌گیرد. تعرفه آگهی در مسابقات ورزشی مهم بیش از ثانیه‌ای صد میلیون تومان است و قیمت آگهی زیرنویس هم رقمی معادل همین عدد را دارد. یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد، تیم‌های پرسپولیس و استقلال، که از ارگان‌های حاکمیتی، سرمایه جذب می‌کنند، نیز برای نهاد‌های دیگر حاکمیتی (صدا و سیما) ارزش‌آفرین هستند. اما تیم‌هایی که جز در شهر خود هواداری ندارند و شبکه‌های سراسری تمایلی برای پخش زنده مسابقات آن‌ها ندارد، با کدام توجیه اقتصادی و سیاسی و ورزشی، از ارقام نجومی برای قرارداد بستن با ستاره‌های فوتبال بهره می‌برند؟

یکی از مهمترین تیم‌هایی که در دو دهه گذشته از منابع شرکت‌های دولتی برای خرید فوتبالیست بهره برده است، تیم سپاهان اصفهان است که چند بار نیز به خاطر اسپانسر‌های مختلف، نام آن تغییر کرده است، از سیمان سپاهان اصفهان گرفته تا فولاد مبارکه سپاهان! پیش از این رویداد۲۴ گزارشی درباره حضور برادران ریخته گران در این تیم سپاهانی منتشر کرده بود، اما مسئله این است که این تیم ورزشی، در دوره‌های مختلف، محلی برای هزینه‌های نجومی بوده است به طوری که در بیشتر سال‌ها، بیشترین هزینه برای استخدام فوتبالیست‌های درجه یک در این تیم انجام می‌شد. الگوی تیم سپاهان که ناشی از قهرمانی‌های متعدد آن بود به مرور به تیم‌های دیگر هم سرایت کرد. جالب اینجا بود که بعضی شهر‌های کم‌جمعیت، مثل جم، سرچشمه و… نیز در این فرایند صاحب تیم‌های فوتبال شدند. بعضی شهر‌ها مثل قم، قزوین و همدان هم امتیاز چند تیم قدیمی را خریدند و بعد از چند سال و تغییر مدیران، آن‌ها را منحل کردند. خواسته تیم‌های رانتی به طور خلاصه این بود. دولت در شهری که سابقه ورزشی چندانی ندارد، سرمایه‌گذاری کند و یک تیم را به قهرمانی‌های پشت سر هم برساند!

حالا حساسیت نمایندگان تبریز روی تیم‌های استان کرمان است. البته قسمتی از حرف آن‌ها درست است که درآمد مس کشور نباید در دو تیم خاص هزینه شود. اما خواسته آن‌ها برای انتقال این هزینه‌ها به تبریز، درخواستی منطقی به نظر نمی‌رسد. جالب اینجاست که ورزش‌هایی که در رسانه‌ها مطرح نیستند، اما قهرمانان ملی و عناوین جهانی دارند مثل کشتی و والیبال یا ورزش‌های عمومی و پایه مثل ژیمناستیک و شنا و دو و میدانی و ورزش مدارس و دانشگاه‌ها زیاد مورد توجه این نمایندگان نیست. به نظر می‌رسد هدف اصلی، دیده شدن در رسانه‌هاست و توسعه عمومی ورزش، اهمیتی برای سیاستمداران ندارد.

در ایران همه چیز خصوصی شده است؛ از واردات واکسن گرفته تا بهداشت و درمان کشور و حتی نفت و پتروشیمی. حتی مدارس و دانشگاه و سیستم آموزشی کشور را هم به بخش خصوصی داده‌اند تا نادرترین اتفاق در دنیای لیبرالیسم رخ دهد؛ چه آنکه هیچ کجای دنیا سیستم تامین اجتماعی و آموزش عمومی را تا این حد خصوصی نمی‌کند، اما در ایران همه چیز را خصوصی کرده‌اند، با این حال آنجا که باید این کار انجام شود، نمی‌شود و تیم‌های فوتبال یکی پس از دیگری دولتی می‌شوند! این یعنی یک کارگر یا کارمند در یک سیستم دولتی نهایتا چهار تا ده میلیون تومان حقوق می‌گیرد، اما بازیکن فوتبال لیگ برتر که او هم حقوق‌بگیر دولت محسوب می‌شود، در بدبینانه‌ترین حالت بین صد تا چهارصد میلیون حقوق ماهانه دریافت می‌کند؛ آنهم از کیسه بیت المال!