یادداشتی از بهنیا ثابت رفتار؛

لیگ برتر ایران یا آسیا ؛ مساله این است

لیگ برتر ایران یا آسیا ؛ مساله این است…

قلم آزاد – بهنیا ثابت رفتار: عصر امروز بیست و چهارمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران آغاز خواهد شد و بار دیگر احتمالا شاهد رقابتی جذاب میان مدعیان لیگ خواهیم بود؛ لیگی که شاید لیگ برتر ایران باشد اما قطعا لیگ برتر آسیا نیست و فاصله بسیاری با لیگ های معتبر آسیایی دارد.

لیگ برتر ایران یا آسیا ؛ مساله این است

مشکلات زیرساختی فوتبال ایران از یک سو و قوانین دست و پاگیر و دیگر مشکلات همه و همه باعث شده تا روز به روز فاصله باشگاه ها و لیگ برتر ایران از لیگ های معتبر آسیایی بیشتر شود.

هنوز هم بسیاری از باشگاه های لیگ برتر ایران به معنای واقعی حرفه ای نیستند. نه منابع درآمدی مشخصی دارند و نه حتی هزینه هایشان به طور کامل شفاف سازی شده است. نه استادیوم های ایران به شرایط مطلوب نزدیک شده اند و نه تجهیزات تصویربرداری و VAR و تکنولوژی های روز دنیا جایگاه قابل قبولی در فوتبال ایران دارند و همچنان پخش تلویزیونی برخی بازی های شهرستانی با تصاویری با کیفیتی دور از انتظار و ضعیف انجام می شود.

قوانینی چون سقف قراردادها و نحوه جذب بازیکنان خارجی و تعداد آنها و همچنین شرایط سربازی بازیکنان، مزید بر علت شده تا بیش از آن که مدیران ناکارآمد از قوانین سختگیرانه فوتبالی هراس داشته باشند باشگاه ها در حساس ترین رقابت ها با چالش های جدی مواجه شوند. از سوی دیگر قرارداد بازیکنان به دلایل مختلف از جمله همین قوانین داخلی، به نحوی است که یکباره بازیکنان به خود اجازه می دهند تیمشان را رها کنند.

در شرایطی تیم های عربی تا دندان مسلح و تیم های حرفه ای شرق آسیا به مصاف تیم های ایرانی می روند که همین فصل گذشته نگران کسر امتیاز داخلی بابت قراردادهایشان و از سوی دیگر نگران سرباز شدن و یا لژیونر شدن و از دست دادن همین اندک بازیکنان در اختیارشان بودند.

حق پخش تلویزیونی و تبلیغات محیطی و دیگر راه های درآمدزایی باشگاه ها همچنان بلاتکلیف هستند و صرفا با افزایش قیمت بلیط ورودی استادیوم ها، شمار اندک تماشاگران باقیمانده برای لیگ ایران نیز به دلیل شرایط سخت اقتصادی رو به کاهش است.

فوتبال پایه همچنان وضعیت نامناسبی دارد و باشگاه داری تیم های لیگ برتری در رده های پایه وضعیت به مراتب بدتری نسبت به تیم های بزرگسالان دارد. هرچند ناگفته نماند که برخی تیم ها روند رو به جلو و مناسبی در این زمینه داشته اند.

از سوی دیگر خرید و فروش و یا انتقال غیراصولی امتیاز تیم ها گاهی منجر به نابودی برخی تیم های ریشه دار فوتبال ایران شده است. در حالی که برخی کشورهای پیشرفته در فوتبال، سالهاست روش هایی را اجرا می کنند تا تیم های تازه وارد پله پله و با طی کردن سلسله مراتب اصولی خود را از لیگ های چهارم و پنجم کشور به سطح اول فوتبال می رسانند.

به جای آن که قوانین سختگیرانه ای در خصوص برخورد با مدیران ناکارآمد فوتبالی وضع شود؛ قوانینی در راستای فشار بیشتر به باشگاه ها در نظر گرفته می شود و خروجی همه این مسائل انباشته شدن مشکلات چندین ساله باشگاه ها است تا جایی که با رفتن هر مدیر ناکارامدی، خرابه ای به جا می ماند و میلیاردها تومان بدهی به یادگار می ماند و کسی نیز خود را پاسخگو نمی داند.

تیم های خصوصی اصلا حال و روز خوشی ندارند و برخی تیم های پرطرفدار شهرستانی که حتی به بالاترین افتخارات داخلی همچون قهرمانی لیگ و یا فینال جام حذفی می رسند چندی بعد با خطر انحلال و سقوط دست و پنجه نرم می کنند.

حتی تا همین چندی پیش حضور بانوان در استادیوم ها به یک آرزو تبدیل شده بود و سالها زمان صرف بدیهی ترین حقوق شهروندی بانوان این سرزمین شد.

باید پذیرفت که تیم ملی قوی از داشتن لیگی قدرتمند به دست می آید. اگر می خواهیم به جای صعود از مرحله گروهی جام جهانی به افتخارات بزرگتری فکر کنیم و اگر می خواهیم در مسابقات باشگاهی آسیا پس از سالها به افتخاری دست یابیم راهی جز رفع هرچه سریعتر مشکلات لیگ و باشگاه های لیگ برتری نداریم و این موارد که در این مطلب به صورت کلی به آن اشاره شد مواردی است که وزیر ورزش آینده باید مدنظر داشته باشد و خواهان تغییر اساسی در وضعیت فعلی باشد.