از فرماندهی نظامی تیپ رشت و مشارکت در کودتا علیه مصدق تا ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی

قرنی اولین سرلشگر ترور شده ارتش که بود؟

سوم اردیبهشت ماه چهل و سومین سالروز ترور سپهبد محمدولی‌الله قرنی در سال ۱۳۵۸ بود. اما قرنی اولین سرلشگر ترور شده ارتش که بود؟

به گزارش حرف تازه ، موتورسوار مسلحی که اطراف خانه‌اش در خیابان پهلوی پرسه می‌زد به اتهام سرکوب خلق کُرد و سرسختی در برابر دستور وزیر کشور دولت موقت او را با مسلسل یوزی به رگبار بست و پا و شکمش را به شدت مجروح کرد. سرلشگر را به بیمارستان مهر در خیابان زرتشت غربی رساندند و به اتاق عمل بردند اما اقدامات پزشکی بی‌اثر ماند و کار از کار گذشت.

قرنی اولین سرلشگر ترور شده ارتش

به نقل از ایسنا ،  سوم اردیبهشت ماه چهل و سومین سالروز ترور سپهبد محمدولی‌الله قرنی در سال ۱۳۵۸ بود.

در فرم ارزشیابی خدمتی محمدولی قرنی در سال ۱۳۲۴ در یازدهمین سال خدمتش در گارد جاویدان شاهنشاه، ۴۳ خصوصیت و ویژگی اخلاقی و رفتاری در او شناسایی و ثبت شده بود آن هم در دورانی که تعداد زیادی از امرا و درجه‌داران ارتش پهلوی به عیاشی، هرزگی و بی‌بند و باری معروف بودند.

او هوش و استعداد بالایی داشت به نحوی که در دبیرستان نظام بین ۳۲ دانش‌آمور نفر دوم بود و با معدل ۱۷ و ۶۸ صدم با رتبه سوم وارد دانشکده افسری شد.

او همچنین عنوان اولین مغضوب گروهکهای تروریستی و اولین شخصیت نظامی ترور شده به دست گروهک تروریستی فرقان در نظام جمهوری اسلامی ایران به خود اختصاص داد.

محمدولی‌الله

محمدولی‌الله، سومین فرزند میرزا آقاخان اول فروردین ۱۲۹۲ در خانواده‌ای مذهبی و متوسط در تهران به دنیا آمد. پدرش از مدیران اداره مخابرات تهران برای ماموریت کاری چند سالی به شیراز منتقل شد و خانواده در راه برگشت به تهران در شهر آباده شاهد بیماری سخت و مرگ او بودند.

میرزا آقاخان در ۱۰ سالگی محمدولی‌الله بدرود حیات گفت و خانواده او در میانه راه رسیدن به تهران یک سال در اصفهان سکونت گزیدند. محمدولی‌الله در خانواده و در جمع دوستانش محمدولی صدا زده می‌شد. او تحصیلات ابتدایی را در دبستان گل‌بهار اصفهان به پایان رساند و بعد از برگشتن خانواده به تهران، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد و در دبیرستان صاحب منصبی نظام ارتش با معدل ۱۷ و ۶۸ صدم با رتبه سوم به پایان رساند.

محمدولی در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ در ۲۱ سالگی با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغ‌التحصیل شد و دوره ستاد و دوره سه ماهه دانشگاه جنگ را با موفقیت بالا طی کرد.

قرنی در خاطره‌ای از شباهت اسم فامیلش به اویس قرنی، از تابعین و دوستداران پیامبر اسلام، گفت: «۱۶ ساله بودم که نسبت به نام خانوادگیم حساس شدم. به فکر افتادم بررسی کنم تا ریشه و وجه تسمیه آن را بدانم. حاصل بررسیم این شد که نام فامیل من منتسب است به یکی از دوستداران و اصحاب گرانقدر پیامبر اکرم(ص) به‌نام اویس قرنی. مشیت الهی را این‌گونه رقم خورده دیدم که هویت من با واسطه‌هایی به انسانی خداجو مرتبط باشد، در قبال این ارتباط مقدس احساس مسؤولیت کردم و با خود گفتم من موظفم در پاسخ به این لطف خداوندی به‌گونه‌ای عمل کنم که زندگی من شباهت و رنگ و رایحه‌ای شبیه به زندگی آن بنده خاص خداوند داشته باشد.»

ستوان قرنی با نشان دادن لیاقتها و شایستگی‌های شخصیتی و نظامیش در فاصله سنی ۲۱ تا ۴۵ سالگی سلسله مراتب نظامی و پست‌های سازمانی مختلف در ارتش را طی کرد. او در سال ۱۳۲۹ در ۳۷ سالگی با درجه سرهنگ تمامی فرمانده نظامی تیپ رشت شد و یک سال بعد به درجه سرتیپی ارتقا یافت.

کودتای نافرجام

اگرچه سرتیپ قرنی در ماجرای قتل فجیع سرتیپ محمود افشارطوس، رییس شهربانی کشور در دوره دکتر محمد مصدق مشارکت نداشت اما از جمله امرا و فرماندهان ارتش بود که در کودتای انگلیسی – آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق و سقوط این دولت مشارکت داشت. سرتیپ قرنی به فاصله کوتاهی از این کودتا با درجه سرتیپی به ریاست رکن دوم ستاد ارتش شاهنشاهی منصوب شد و در مهر سال ۱۳۳۶ به درجه سرلشگری ارتقا یافت.

دوران خوش قرنی در این مسوولیت کوتاه بود. او در اسفند ۱۳۳۶ به اتهام کودتا علیه محمدرضا پهلوی بازداشت و در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد. کودتای سرلشگر قرنی ماجرای جالبی داشت.

در سال‌های اول پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ساقط کردن دولت دکتر محمد مصدق، آمریکایی‌ها رفته رفته جای پای خود را در دربار شاهِ جوان پهلوی باز کردند اما سیاستمداران آمریکایی تا آن زمان چندان روی محمدرضا به عنوان شاه مورد نظرشان حساب باز نمی‌کردند. به همین دلیل طرح کودتا علیه شاه را در اسفند ۱۳۳۶ از طریق سرلشگر قرنی عامل نظامی، دکتر حسن ارسنجانی عامل سیاسی و اسفندیار بزرگمهر رابط سرلشگر قرنی با مقامات آمریکایی را برنامه‌ریزی کردند.

از دیگر سو عوامل جاسوسی اینتل‌ِجنس سرویس انگلیس که تسلط کامل اطلاعاتی بر ارکان ارتش و دربار شاهِ پهلوی داشتند، از قصد آمریکایی‌ها مطلع شدند و از طریق عامل قابل اعتماد خود سید ضیاءالدین طباطبایی، عامل سیاسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ علیه احمدشاه قاجار که نقش محرم اسرار سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس را در همه سالهای قبل و بعد از این کودتا بر عهده داشت، به محمدرضا شاه اطلاع دادند و مانع سرنگونی سلطنت محمدرضا در شانزدهمین سال سلطنت او در زمستان ۱۳۳۶ شدند.

ارتشبد حسین فردوست در خاطراتش که در کتاب انگلیسی‌ها و کودتای قرنی نوشت: «من شخصا در تمام مدت قریب به ۲۰ سال خدمت در دستگاه اطلاعاتی یعنی از شروع کار دفتر ویژه اطلاعات در سال ۱۳۳۸ تا پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ نه از مقامات انگلیسی و نه آمریکایی نشنیده‌ام که فردی را به عنوان مخالف محمدرضا به من و سایر مقامات اطلاعاتی مانند رییس ساواک، رییس اداره دوم ارتش و حتی به خود محمدرضا معرفی کرده باشند. پس این به طور مسجل رویه سرویس‌های اطلاعاتی است که مخالف رییس کشور را به او معرفی نکنند و خود از وجود او استفاده کنند و تنها موردی که شاهد لو دادن یک مخالف محمدرضا بودند در ماجرای سرلشگر قرنی بود که توسط ام آی سیکس لو رفت.

سرهنگ قرنی از افسرانی بود که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شرکت کرد و سپس به علت اعتماد فوق‌العاده آمریکایی‌ها به او با درجه سرلشگری رییس رکن دو ستاد ارتش شد. در آن زمان ساواک وجود نداشت و شهربانی هم از نظر اطلاعات فوق‌العاده ضعیف بود. در این شرایط رییس رکن دو ستاد ارتش مهم‌ترین مقام اطلاعاتی کشور به‌شمار می‌رفت و از نظر اطلاعات نظامی و حتی غیرنظامی یکه‌تاز میدان بود.

حضور سیداحمد خمینی و سایر روحانیون سرشناس در مراسم ترحیم سپهبد شهید قرنی

آمریکایی‌ها همانطور که فرمانداری نظامی تهران و سپس ساواک را به تیمور بختیار سپردند طبق روحیه خود، رکن دو را نیز به دست فردی سپردند که فوق‌العاده جسور و آماده قمار با زندگی با هوش و اهل ایجاد باند در ارتش و غیر ارتش برای وصول به هدف بود. تماس با بختیار و تأثیرات او نیز به این روحیات مزید می‌شد و قرنی را برای ریسک بزرگ زندگیش مستعدتر می‌ساخت.

پس از کشف ماجرا، مشخص شد که قرنی مشغول بررسی طرح یک کودتای نظامی بوده، که محمدرضا را برکنار کند و یک حکومت نظامی را سر کار بیاورد. این طرح از مدت‌ها قبل به‌طور کاملا سری تهیه می‌شد و با توجه به شغل «قرنی» استتار آن آسان بود. قرنی موفق شده بود که موافقت آمریکایی‌ها را به خود جلب کند. این طرح توسط سفارت آمریکا در تهران هدایت نمی‌شد، بلکه ایستگاه «سیا» در آتن در جریان آن بود. افرادی که مستقیم در جریان طرح بودند، عده اندکی بودند. خودِ قرنی، چند افسر مورد اعتمادِ قرنی و اسفندیار بزرگمهر که مدتی رییس اداره تبلیغات، همان سازمانی که بعد به وزارت اطلاعات و جهانگردی تبدیل شد واسطه بین قرنی و آتن مبدل شد و مسافرت‌های متعددی بین تهران و آتن داشت.

جریان به اطلاع محمدرضا رسید و با ترتیب دقیقی چنان عمل شد که قرنی از ماوقع، مطلع نگردد. بزرگمهر در یکی از دفعاتی که از آتن مراجعت می‌کرد در فرودگاه دستگیر شد و به نحوی عمل شد که دستگیری او مخفی بماند. با استناد به مدارکی که انگلیسی‌ها در اختیار گذارده بودند، بزرگمهر اعتراف کرد و اسامی اعضای شبکه را در اختیار گذارد.

قرنی و سایر افراد دستگیر شدند. محمدرضا به خاطر وساطت آمریکایی‌ها برخورد شدید نکرد. قرنی به سه سال زندان محکوم شد که پس از مدتی با مراجعه خانم او به من و تقاضای من از محمدرضا بخشوده شد. قرنی خود را مدیون من می‌دانست و لذا در روزهای بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دین خود را ادا کرد.»

فردوست در خاطراتش مهره جایگزین محمدرضا شاه را علی امینی معرفی کرد و نوشت: «بازجویی از دستگیرشدگان روشن ساخت که واشنگتن، علی امینی نخست وزیر محمدرضا شاه و وزیر دربار پهلوی را مهره‌ای همطراز شاه می‌دانست و به این ترتیب جایگاه امینی در طرح این کودتا مشخص شد.»

نمایندگان دولت موقت در مراسم ترحیم سپهد شهید قرنی

بعد از کودتا

سرلشگر محمدولی قرنی در دی ۱۳۳۹ مورد عفو ملوکانه قرار گرفت و از زندان آزاد شد اما با اخراج از ارتش اجازه نیافت به محل کارش برگردد.

بعد از لو رفتن ماجرا کودتا سرلشگر قرنی از آمریکایی‌ها دور شد. او در ماههای زندانیش در زندانهای قزل حصار و قصر با آیت الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی رهبران و چهره‌های سرشناس جبهه ملی و نهضت آزادی آشنا شد و شیفته مرام و مسلک اخلاقمدار آنان شد.

نزدیکی قرنی با روحانیون مذهبی و چهره‌های سیاسی منتقد پهلوی باعث شد بار دیگر در بهمن ۱۳۴۲ دستگیر و به ۹ ماه زندان در زندانهای قزل حصار و قصر محکوم شود. دوره محکومیت قرنی در پاییز ۱۳۴۳ پایان یافت.

با آزادی از زندان همچنان تحت نظر ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور-ساواک – قرار گرفت و از کشور ممنوع الخروج شد. این وضعیت چند ماه ادامه داشت تا سرلشگر توانست ادله محکمی جهت اعاده حیثیت به دادگاه نظامی ارتش شاهنشاهی ارائه کند. پیروزی قرنی در دادگاه نظامی، مقامات عالی ارتش و دربار را مجاب به بازگرداندن او به خدمت تحت نظارت شدید ساواک کرد.

مهدی بازرگان رییس دولت موقت در تشییع جنازه سپهبد شهید قرنی

بربال ارتقا

سرلشگر قرنی در طول ۲۴ سال خدمت در گارد جاودان شاهنشاهی در مقام‌هایی چون فرماندهی گردان دو هنگ چهار توپخانه، فرماندهی گردان ۱۰۵، ریاست رکن دوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرماندهی پارک توپخانه لشکر دو، ریاست رکن سوم لشکر دو مرکز، ریاست ستاد لشکر دو، معاونت اداره دوم سررشته‌داری ارتش، فرماندهی تیپ مستقل رشت، ریاست رکن دوم و معاونت ستاد ارتش عهده‌دار مسوولیت‌های متعددی شد.

او آجودان مخصوص محمدرضا پهلوی و دارای نشان‌های نظامی لیاقت، همایون، دانش و افتخار بود.

انقلاب اسلامی

گرمتر و نزدیکتر شدن رابطه سرلشگر با آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و نهضت آزادی باعث شکل‌گیری دوستی نزدیک بین قرنی و انقلابیون شد. همین عامل موجب شناخت رهبر فقید انقلاب اسلامی از او و قرار گرفتن در ترکیب اعضای شورای انقلاب شد. قرنی شاخه نظامی شورای انقلاب را با دعوت از برخی امیران و افسران عالی رتبه تواب رژیم پهلوی از جمله سرلشکر ناصر فربد، سرهنگ نصرالله توکلی، سرهنگ عزت الله ممتاز و سرتیپ حمید ایران‌نژاد شکل داد.

یک روز بعد از پیروزی انقلاب در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ سرلشگر قرنی به پیشنهاد شورای انقلاب با حکم امام خمینی (ره) به عنوان اولین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد که در این مسوولیت تا هفتم فروردین ۱۳۵۸ که از سوی دکتر بازرگان کنار گذاشته شده، حضور داشت.

او در این سمت ناآرامی‌های گنبدکاووس و گرگان در شمال و شمال شرق و ناآرامی‌های ضدانقلاب در غرب کشور به ویژه در استان کردستان را به خوبی مدیریت کرد.

سرلشگر قرنی در هر ددو غائله بزرگ به موقع توانست از پیشروی عوامل تروریستی ضدانقلاب جلوگیری کند. دوران خدمت قرنی در راس ارتش، هم زمان بود با دامن زدن به جو بدبینیِ برخی اعضای دولت موقت و شدت گرفتن تلاش جبهه دموکراتیک ملی ایران متشکل از حزب توده، منافقین و چریک‌های فدایی خلق به بهانه طاغوتی بودن ارتش.

تندروی‌ها در آن دوره صبر سرلشکر قرنی را تمام کرد. او در واکنش به جوسازی‌ها و القائات منفی علیه ارتش در مصاحبه‌ای مطبوعاتی گفت: «گر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می‌افتد. بنده در ارتش شکلی به وجود می‌آورم که دشمنان کشور نتوانند کوچک‌ترین لطمه‌ای به ایران وارد کنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید به تدریج و با مرور زمان صورت بگیرد. ارتش ایران سابقه ۲۵ ساله دارد که شاهد تخلفات افراد گوناگون بوده است و به همین منظور پاکسازی‌هایی صورت گرفته است و این روند برای اصلاح و سالم ماندن ارتش همچنان ادامه خواهد داشت.»

در غائله کردستان و سرکوب شورشیانی که قصد حمله به پادگان سنندج داشتند با دولت موقت اختلاف نظر پیدا کرد. سرلشگر قرنی در واکنش به پیام صدر حاج‌سیدجوادی، وزیر کشور دولت موقت مبنی بر جلوگیری از پرواز هواپیمای جنگی بر فراز شهر سنندج که محل مذاکرات هیات اعزامی دولت و نمایندگان کردستان بود، مقاومت کرد و پاسخ داد: «تا زمانی که از طرف رهبر انقلاب مسوولیت اداره ارتش را به عهده دارم تسلیم دستور وزیر کشور نخواهم شد.»


حیاط منزل سپهبد شهید محمدولی قرنی در خیابان ولی عصر

شدت اختلافات

با شدت گرفتن اختلافات بین رییس ستاد کل ارتش و دولت موقت به دستور مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت در هفتم فروردین ۱۳۵۸ از ریاست ستاد کل ارتش کنار گذاشته شد.

سرلشکر شادمهر، قائم مقام ستاد کل ارتش و دوست نزدیک قرنی در خاطره‌ای از آن دوره، گفت: «یک روز به من گفت استعفای من را بنویس. من که موقعیت او را درک می‌کردم برایش نوشتم. استعفای خود را به قم نزد امام راحل (ره) برد. امام استعفای او را گرفت و گفت خیر شما بفرمایید سرکارتان. چند روز بعد بازرگان ایشان را به دفتر خود دعوت کرد و گفت می‌خواهم شما را به عنوان سفیر به اسپانیا بفرستم. سرلشکر قرنی در پاسخ گفته بود اتفاقاً زمان شاه هم همین مسئولیت و همین کشور را برای من در نظر گرفته بودند که من نپذیرفتم. بازرگان گفته بود اگر بگویم استعفایت را قبول کرده‌ام چه فرمایش داری؟ گفته بود من که به شما استعفا ندادم؛ من به امام استعفا دادم؛ بازرگان گفته بود اگر بگویم که امام استعفای شما را پذیرفته است چه فرمایش داری که سرلشکر قرنی با شنیدن این حرف از همان دفتر بازرگان به من تلفن کرد و گفت من رفتم منزل دیگر نمی‌آیم؛ من هم بلند شدم از ستاد بیرون آمدم. می‌خواستند برای من ماشین بیاورند گفتم نمی‌خواهم و با تاکسی به منزل رفتم.»

استعفانامه

سرلشگر قرنی در نامه استعفای خود نوشت: «معاون نخست‌وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب می‌داند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد، هر روز دستوراتی صادر می‌نماید که ارتش بایستی شاهد لطمه‌ای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و … وزیر دفاع بدون مشورت و نظرخواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود می‌رود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده می‌گوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه‌ها کشانده بود، نگهداری سربازخانه‌ها را رها کرده و به موطن خود می‌روند و شب هنگام عناصر توده‌ای وابسته به سیاست‌های خارجی با کامیون‌ها به سربازخانه‌ها می‌روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر می‌برند. … دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه‌ترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آنجا می‌فرستد که با ورود آن‌ها و اولین سخن‌پراکنی که می‌کنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت می‌کنند و در جلوی همین هیأت فرمانده پادگان را گلوله‌باران می‌کنند.»

همسر سپهبد شهید قرنی بر سر مزار او در حرم حضرت معصومه(س)

اولین ترور

سرلشگر محمدولی قرنی ۲۸ روز بعد از این برکناری در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ به دست حمید نیکنام، عضو گروهک تروریستی فرقان در نزدیکی منزلش در خیابان پهلوی ترور شد.

روزنامه کیهان بعدازظهر روز ترور سرلشگر قرنی در شرح ماجرا نوشت: «طبق اطلاع رسیده حادثه حدود ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حوالی سینما امپایر رخ داد و به گفته شاهدان یک موتورسوار مسلح به سوی سرلشکر قرنی تیراندازی کرده و دو گلوله از ناحیه پا و شکم به او اصابت کرده است. در این حادثه، مهاجم از مسلسل یوزی استفاده کرده است. قرنی را پس از حادثه تیراندازی به بیمارستان مهر منتقل کردند و بلافاصله به اتاق عمل بردند اما تلاش برای نجات وی مؤثر واقع نشد و نامبرده درگذشت.

ظهر امروز در یک تماس تلفنی با سرلشکر ناصر فربد، رییس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، وی گفت: «به‌طوری‌که به ما اطلاع داده‌اند، یک موتورسوار مسلح به مسلسل یوزی به طرف سرلشکر قرنی تیراندازی کرده است. از طرف ارتش، رییس بهداری ارتش و یک تیم پزشکی به بیمارستان مهر اعزام شدند تا چگونگی حادثه را مورد بررسی قرار داده و اقدامات لازم را برای معالجه به عمل آورند. مسؤولان بیمارستان مهر نیز اعلام کردند در این حادثه دو نفر که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند به بیمارستان منتقل شده‌اند اما هویت شخص دیگر هنوز مشخص نشده است.»

علل ترور

در اطلاعیه‌ای که از طرف گروه فرقان منتشر شد وی متهم به سرکوب خلق کُرد شده بود. از دیگر دلایل ترور وی که از سوی گروه فرقان مطرح شد، سرسختی قرنی در مقابل دستور وزیر کشور دولت موقت بود.

همسر سپهبد محمدولی قرنی بعد از ترور در مصاحبه‌ای گفت: «سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقاء یافت اما زمانی که متوجه اسلام‌زدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانت‌های آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشگری پشت پا زد.»

گروهک تروریستی فرقان بعد از ترور رییس ستاد کل ارتش، مرتضی مطهری، حاجی طرخانی، محسن بهبهانی، حاج مهدی عراقی و پسرش، آخیم لایپ (آلمانی)، قاضی طباطبایی و دکتر محمد مفتح را در سال ۱۳۵۸ ترور کرد.

این ترور سپهد محمدولی‌الله قرنی اولین مقام جمهوری اسلامی ایران بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد نفرت گروهکهای ضدانقلاب و معاند نظام قرار گرفت و ترور شد. پیکرش را به حرم حضرت معصومه انتقال دادند و در یکی از رواقهای به خاک سپردند.

او بعد از شهادت با یک درجه ارتقا به مقام سپهبدی ارتقا یافت. روحش شاد و یادش گرامی.

منابع:

مصطفی الموتی، بازیگران سیاسی از مشروطه تا ۵۷، ۲/۳۹۴

اسفندیار بزرگمهر، کاروان عمر، سخن، تهران، ۱۳۸۲، صص ۴۱۶ الی ۴۲۲

غلامرضا نجاتی، ماجرای کودتای سرلشگر قرنی، تهران، رسا، ۱۳۷۳، صص ۸۹ الی ۹۳

آیت‌الله حاج سیدمحمد هادی میلانی، تهران، مرکز بررسی اسناد (تاریخی) ۱۳۸۰، ص ۹۵

مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، ج۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ۱۳۸۳، ص ۹۷

مظفر شاهدی، ساواک سازمان اطلاعات وامنیت کشور، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۷۱