علوی چگونه تنها شد؟ | دیگر کلیدواژه ثبات مدیریتی ناجی شهردار نیست

روز گذشته بار دیگر طرح سوال اعضای شورای اسلامی شهر رشت از سید امیرحسین علوی شهردار رشت، با ۹ امضا اعلام وصول شد. این طرح سوال از آنجا تعجب برانگیز است که هنوز از طرح سوال قبلی شورانشینان مدت زیادی نگذشته است و علوی باید در چهارمین ماه حضور خود در راس شهرداری برای دومین بار به سوالات شورانشینان پاسخ بگوید و احتمالا این بار پروسه استیضاح را طی کند!

اختصاصی حرف تازه – روز گذشته بار دیگر طرح سوال اعضای شورای اسلامی شهر رشت از سید امیرحسین علوی شهردار رشت، با ۹ امضا اعلام وصول شد. این طرح سوال از آنجا تعجب برانگیز است که هنوز از طرح سوال قبلی شورانشینان مدت زیادی نگذشته است و علوی باید در چهارمین ماه حضور خود در راس شهرداری برای دومین بار به سوالات شورانشینان پاسخ بگوید و احتمالا این بار پروسه استیضاح را طی کند!

علوی چگونه تنها شد؟

شاید این سوال برای شما هم به وجود بیاید که سید امیرحسین علوی به عنوان فردی که چند ماه قبل با اکثریت آرا به عنوان شهردار این شهر انتخاب شد چگونه به این سرعت تنها شد و در سراشیبی سقوط قرار گرفت؟

در پاسخ به این سوال باید نکات مختلفی را در نظر گرفت که در ادامه به آن می پردازیم:

۱- تجربه تاریخی نشان می دهد میانگین عمر مدیریتی شهرداران در شهر رشت بسیار کوتاه و کمتر از یک سال است. اسلاف و پیشینیان او نیز با سلام و صلوات آمده بودند اما دیری نپایید که آن استقبال خوش با یک بدرقه بد همراه شد و یکی پس از دیگری کنار زده شدند و در نهایت هم نه از این شهر و استان وزیر و سفیران پرشماری راهی مرکز شدند و نه مردم شهر توانستند در سایه ثبات مدیریتی دمی بیاسایند! از آن زمان که بلدیه امور رشت را در دست داشت تا امروز که شهرداری زمامدار امور است در بر همان پاشنه می چرخد! پس این اشتباه شخص علوی بود که جایگاهی که برای بار سوم با رای مردم در پارلمان شهری به دست آورده بود را با جایگاهی که متکی به تصمیمات لحظه ای شورانشینان است تعویض کرد. همان زمان هم برخی معتقد بودند انتخاب علوی به عنوان شهردار راهی است که او را هم از شورا خارج کند و هم چندی بعد از شهرداری…

۲- پس از قبول مسئولیت و حضور در راس شهرداری، علوی نتوانست در افزایش مشارکت مردمی و ایجاد پایگاه اجتماعی چندان موفق باشد که مهم ترین دلیل آن عدم استفاده صحیح از ظرفیت رسانه ها بود. این اشتباه استراتژیک سبب شد در بزنگاه ها برخی از رسانه های مورد اعتماد تیم علوی پشت او را خالی کنند و دست علوی خالی بماند و شورا نیز به خود جرات دهد هر زمانی که اراده کرد پا روی گلوی شهر و شهردار بگذارد. دیگر نه رغبتی برای حمایت از علوی در دیگر رسانه ها وجود داشت و نه مردم با این حجم از مشکلات اقتصادی و فاصله از نهادی مثل شهرداری، برایشان تفاوتی داشت که چه کسی شهردار این شهر باشد! بنابراین در زمان طرح سوال از علوی، خبری هم از آن جریان سازی های مردمی که در حمایت از ثابت قدم شکل می گرفت نبود.

۳- علوی حمایت بدنه شهرداری را تقریبا به طور کامل از دست داد. او در مدت کوتاه حضور خود در شهرداری به نقطه ای رسید که حتی برخی افراد منتسب به خودش نیز حضور یا عدم حضور او در راس شهرداری را چندان مهم نمی دانند! شیوه مدیریتی یک طرفه او، که ریشه در روحیه اقتدارگرایانه علوی داشت، سبب شد برخی مدیران زیرمجموعه او نیز ساز مخالف بزنند و به عنوان مثال در زمانی که برای دفاع از بودجه به کمیسیون های شورا می روند اکثریت آنها به جای دفاع به انتقاد از بودجه بپردازند و تحقق آن را در شرایط فعلی غیرممکن بدانند. از سوی دیگر کم کردن اضافه کار پرسنل در نخستین ماه حضور به عنوان شهردار، مجموعه ای چند هزار نفری را در برابر او شکل داد. مجموعه ای که می توانست حامی او باشد حالا در مقابل او قرار داشت و از گوشه و کنار مجموعه زمزمه های نارضایتی شنیده می شد. هرچند علوی با نیت اصلاح رویه اشتباه گذشته اقدام به تغییرات بنیادین در ساختار اداری و مالی شهرداری کرده بود اما رفتار مجموعه مطابق انتظار او پیش نرفت.

۴- انتصابات علوی به ویژه انتصاب نزدیکان اعضا به جای آن که مخالفینش را با او همراه سازد تبدیل به پاشنه آشیل او شد. پدر و داماد و اقوام برخی شورانشینان مستقیم یا غیرمستقیم در همین دوران مسئولیت گرفتند اما همان اعضای شورا برای آن که اثبات کنند نقشی در انتصابات نداشته اند و به دنبال امتیاز نبوده اند مصمم تر از قبل پروژه برکناری علوی را در دستور کار قرار دادند. علوی در محاسبات خود در برخورد با افراد دچار مشکل شده بود و به توصیه دلسوزانی که معتقد بودند حتی در صورت برکناری نباید تن به این انتصابات می داد گوش نکرد. شعار شایسته سالاری و آزمون های مرتبط با آن را سر داد اما طوری عمل کرد که گویا شایسته تر از نزدیکان اعضای شورا پیدا نکرده است! این انتصابات حتی منجر به ایجاد فاصله ای طولانی تر بین دو طرح سوال نیز نشدند و تنها علوی را در برخی رسانه ها و افکار عمومی زیر سوال بردند.

شاید به جرات بتوان گفت بزرگترین مشکل علوی از ابتدای شورای ششم نداشتن تیم مشاوره کاربلد و دلسوز بود. او از ابتدا یک تصمیم اشتباه در خصوص حضور در راس شهرداری رشت داشت و در ادامه در همراه ساختن مردم، رسانه ها، خانواده شهرداری و شورا نشینان چندان موفق نبود. هرچند علوی دیدارهای بسیاری را با مسئولان کشوری برگزار کرد و سعی داشت بودجه های ملی مناسبی برای رشت به ارمغان بیاورد اما فضای کار برای او چندان مناسب پیش نرفت. او طرح ها و پروژه های متعددی را آغاز کرد که بدون شک اگر عمر مدیریتی اش اجازه دهد تاثیرات آن در شهر دیده خواهد شد.

هرچند به نظر می رسد دیگر کلید واژه «ثبات مدیریتی» نتواند او را از وضعیت فعلی نجات دهد اما باید گفت بدون شک در شرایطی که کمتر چهره شاخصی برای حضور در راس شهرداری رشت اعلام آمادگی می کند علوی ظرفیتی است که نیاز به فرصت و حمایت بیشتر دارد. البته اگر خودش بخواهد! شاید در این شرایط او نیز رفتن را به ماندن ترجیح دهد. اما اگر ماندنی شود باید منتظر یک خانه تکانی اساسی در شهرداری رشت و احتمالا تیم و تشکیلات او باشیم چرا که با این تیم ادامه کار غیرممکن به نظر می رسد…