طوفان فکری معکوس جناب شهردار
کیوان بهمنش: جناب آقای محمد علی ثابت قدم، شهردار خوب شهر رشت، نمی دانم چگونه بنویسم که از این نوشتار، تعبیر مخالفت با خویش نفرمایید و آنرا تنها یک نقد صلح جویانه از طرف شهروندی بدانید که آرزومند سرانجام نیک مدیریتی جنابعالی است. بگذارید نوشتارم را با گفتاری از دکتر دن آریلی آغاز نمایم: «دن […]
کیوان بهمنش: جناب آقای محمد علی ثابت قدم، شهردار خوب شهر رشت، نمی دانم چگونه بنویسم که از این نوشتار، تعبیر مخالفت با خویش نفرمایید و آنرا تنها یک نقد صلح جویانه از طرف شهروندی بدانید که آرزومند سرانجام نیک مدیریتی جنابعالی است. بگذارید نوشتارم را با گفتاری از دکتر دن آریلی آغاز نمایم:
«دن آریلی، اقتصاددان رفتاری MIT با تعدادی آزمایش های روشنگرانه و اغلب شگفت انگیز بر این تصور عمومی که ما اصولا به شیوه هایی خردمندانه عمل می کنیم، خط بطلان می کشد. آریلی با در هم آمیختن تجربه ی روزمره و پژوهش هایی تحول برانگیز، نشان می دهد که چگونه توقعات، عواطف، هنجارهای اجتماعی و دیگر نیروهای نامریی و گویی نامنطقی، توانایی تعقل ما را به بیراهه می کشاند. آریلی پی برده که نه تنها ما همه روزه اشتباهات ساده ی تعجب آوری انجام می دهیم، بلکه دوباره همان نوع اشتباهات را تکرار می کنیم، ما دائما اضافه می پردازیم، دست کم می گیریم و پشت گوش می اندازیم ؛ قادر نیستیم اثرات ژرف عواطف مان را بر آنچه که می خواهیم درک کنیم ، و بر آنچه که داریم ارزش اضافی می گذاریم. ما به راحتی فرافکنی میکنیم، مشکلات سازمان خود را بر گردن دیگران می اندازیم، تهمت و افترا میزنیم، از مردم انتظارات نابجا داریم و… اما این رفتارهای گمراه کننده، نه تصادفی اند نه بی مفهوم ؛ آن ها اسلوب مندند و قابل پیش بینی–و ما را با شیوه ای پیش بینی پذیر نابخرد می سازند…»
جناب دکتر، احتمالا در مورد طوفان فکری یا بارش افکار و کاربردهای آن در حل مساله چیزهایی را شنیده اید و چه بسا آنرا تجربه کرده باشید. این روش با همه جذابیتش را جنابعالی گاهی اوقات معکوس بکار میگیرید!
گاهی در برخورد با انتقادات، راه حل و ایده جدیدی به ذهن تان نمی رسد، گاهی فکر می کنید که همه راهها را رفته اید و خلاصه هر از گاهی، خود به دست خویشتن موانع ذهنی بسیاری هم برای خود و هم برای ذینفعان خویش ایجاد می نمایید.
با دقت به برخی از پاسخ های عجیب شما به پرسشهای اصحاب رسانه در آخرین نشست جنابعالی با آنان، برای آنهایی که نگران سرنوشت توسعه این شهر دوست داشتنی هستند، این نکته را هویدا می سازید که جنابعالی به جای اینکه در پی حل مسایل باشید، می خواهید مسایل مدیریتی سازمان خویش را تشدید کنید. راحت بگویم، یعنی مساله را بدتر کنید! به عبارتی به جای اینکه مساله را حل کنید، می روید و در جهت حل عکس مساله تلاش می کنید و ایده می دهید!
لطفاً ، یکبار به عنوان یک شخص سوم و بی طرف به برخی از پرسش و پاسخ های آخرین نشست خویش توجه نمایید:
«شهردار سپس به یکی از انتقاداتی که در حوزه حمل و نقل به او وارد میشود پرداخت و گفت: به نظر من این که در شهر ترافیک باشد مهم نیست بلکه ترافیک فقط نباید برای حمل و نقل عمومی وجود داشته باشد»
« ثابت قدم در ادامه به موضوع بدهکاری دانه درشت اشاره کرد و گفت: آیا در یک شهر ، پول یک عدهای باید در دست عدهای دیگر باشد؟ قرار نیست پول شهروندان کمتر برخوردار و یا متوسط در دست اقلیتی باشد که برخی از آنها اصیل نیستند»
« شهروند رشتی باید یک شهروند مشارکتی و اقتصادی باشد/رشت شهروند حرفی نمی خواهد»
« شهروند باید اولا بتواند در امد خود را کسب کند و نه به شخص و نه شهر بدهکار نشود؛ شهروندی که بدهکار است که عوارض خود را پرداخت نمی کند و کسی که بدهکار است نمی تواند ادعای طلب کند.»
و …
جناب آقای دکتر ثابت قدم جنابعالی با الهام از کدام نظریه علمی و فنی و مهندسی این نکته را بیان داشتید که ؛ « به نظر من این که در شهر ترافیک باشد مهم نیست بلکه ترافیک فقط نباید برای حمل و نقل عمومی وجود داشته باشد.»
جناب آقای دکتر تاکنون به اساسنامه سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرها که مصوب وزارت کشور است توجه فرموده اید که در ابتدای آن هدف از استقرار این سازمان را اینگونه بیان داشته است:
«تلاش برای بهبود و اصلاح امر عبور و مرور کلیه وسایل نقلیه در شهر از طریق مطالعه، برنامه ریزی، طراحی، آموزش، نظارت و هماهنگی در امر حمل و نقل و ترافیک شهر می باشد.»
لطفاً بفرمایید در کجای این هدفگذاری سازمان حمل و نقل ترافیک، اسکوپ را فقط ترافیک وسایل حمل و نقل عمومی در نظر گرفته است؟
جناب دکتر، قطعاً خوب میدانید؛ “خدمات اجتماعی” به مثابه یک “کالای عمومی” و “خیر اجتماعی” یکی از نیازهای حیاتی شهروندان هر جامعه می باشد و غالباً توسط سازمانهای عمومی و غیر دولتی (نظیر تامین اجتماعی، مؤسسات خیریه، سازمانهای مردم نهاد و…) تمشیت و تدبیر می شود و چه بهتر که شهرداری ها بعنوان سازمانی که “از مردم” و “با مردم” و “برای مردم” هستند ، متولی “مدیریت ارائه خدمات اجتماعی” به شهروندان باشند.
سوال مشخص از جنابعالی این است که که با استناد به کدام معیار علمی و متون علمی میفرمایید ؛ ترافیک در شهر مهم نیست بلکه ترافیک تنها نباید در سیستم حمل و نقل عمومی وجود داشته باشد؟
جناب آقای شهردار بسیاری از متخصصین این شهر به انتخاب جنابعالی برای مسند شهرداری رشت بسیار امید بسته بودند و حتی به تاریخ ساز شدن جنابعالی در این مسند! چرایی آن را میدانید؟
آنها امید داشتند که نگاه جنابعالی، یک نگاه سنتی نیست بلکه یک نگاه پیشرو و توسعه ای برای شهر است که بصورت جامع میتواند سازمان شهرداری را مبعوث و مکلف به فراهم سازی محیط و بستر مناسب برای کار و زندگی شهروندان رشتی، با رویکرد ارتقاء کیفیت زندگی (معیشت،سلامت و …) نماید.
در این دیدمان جدید شهرداری نه تنها به نیازهای سخت افزاری شهروندان در حوزه های ترافیک (معابر)، حمل و نقل عمومی، مشاعات شهری (مکان های عمومی نظیر بوستان و …) ، ایمنی شهری (آتش نشانی ، اورژانس ، مدیریت بحران حوادث و …)، زیباسازی و بهداشت محیط شهری و … (بطور کلی مقولات مرتبط با کار و سکونت شهروندان) توجه دارد؛ بلکه نیازهای نرم افزاری آنان در حوزه کیفیت زندگی را نیز مدنظر داشته و با ارائه “خدمات اجتماعی” در قلمرو رفاه و تامین اجتماعی، به ارتقاء شاخصهای مربوط به کیفیت زندگـی شهرونـدان کمک می نماید.
حال این پارامترهای امید را وقتی با آخرین دکترین ارایه شده جنابعالی در آخرین نشست رسانه ای جنابعالی قیاس می نماییم، امیدمان به یاس تبدیل می شود!
آقای دکتر کدام نظریه و کدام متون علمی و کدام معیار اخلاقی و اجتماعی به شما این حق را می دهد که اینگونه به اصیل بودن و یا غیر اصیل بودن بدهکاران سازمانتان بپردازید؟ مگر در دوران آپارتاید بسر میبریم؟ مگر جنابعالی مرجع تشخیص این هستید که چه کسی حق دارد سرمایه داشته باشد و چه کسی خیر؟
کدام معیار علمی به شما اجازه داده است که عنوان میدارید «شهروند رشتی باید یک شهروند مشارکتی و اقتصادی باشد/رشت شهروند حرفی نمی خواهد» !! ما را میترسانید جناب دکتر ، گویی بنا دارید همانند اینکه برای پروژه های خویش پیمانکار غیر رشتی وارد این شهر نموده اید، رشتوندان غیر مشارکتی و غیر اقتصادی را بیرون کنید از این شهر و به جای آن شهروند غیر رشتی وارد نمایید ؟!
جناب آقای دکتر ، اتفاقا همین ایراد بر شما وارد است که شهر رشت نیاز به شارمند غیر حرفی دارد! و شارمند حرفی نمیخواهد!
لطفاً نگاهی به حرفهایی که تاکنون زده اید، بیندازید!
جنابعالی شعار ایجاد درآمد پایدار و تحول اقتصادی را در زمان اجرای برخی از پروژه های این شهر سر میدادید. حال چه شده است که از عدم درآمد شهرداری سخن میگویید و لیست الفبا برای بدهکاران شهر نشر و بازنشر میدهید؟ شهروند حق دارد که حرف بزند و از شما پرسمان نماید که جناب شهردار لطفا بعد از دوسال بفرمایید پروژه های شما برای این شهر چقدر درآمد زایی نموده است؟ اگر بپرسد میشود شهروند حرفی!؟
چرا کسبه و مغازه داران بازار مرکزی رشت به دلیل تصمیماتی که در سیستم حمل و نقل میدان–شهر مرکزی رشت اتخاذ شده، دلنگرانند و دلنگرانی خود را انعکاس میدهند و عاجز میشوند از پرداخت تعهداتشان به سازمان جنابعالی؟ اگر سوال نمایند چرا اینگونه است ، میشوند شهروند حرفی؟
جناب دکتر اگر از شما پرسمان نماییم که برنامه استراتژی شهر که گفته بودید توسط دانشگاه صنعتی شریف در حال تهیه است، سرانجامش چه شد و آیا این استراتژی با ذینفعان سازمانتان در میان گذارده شده است و اصولا آیا تصمیم به اجرایی نمودن و عملیاتی کردن این استراتژی ها را دارید یا خیر، میشویم شهروند حرفی ؟
اینکه عنوان داریم استراتژی های خوبتان را برای این شهر قبول داریم ولی نمره اجرایی نمودن این استراتژی های خوب توسط جنابعالی صفر است ، میشویم شهروند حرفی ؟
آیا دغدغه های کیفیتی ما در مسیر برند سازی شما، دغدغه حرفی است ؟
آیا وقتی که عنوان میداریم به جای تصمیم به اجرای پارکینگهای بلندمرتبه در هسته مرکزی جرات کنید و به درون زمین روید و پارکینگ زیر زمینی بسازید میشویم شهروند حرفی ؟
جناب دکتر ، مشارکت مردم در پرداخت عوارض و توسعه شهر یک زیربناست که خشت اول آن اعتمادسازی است و نیاز به اعتمادسازی متقابل در یک فرایند برنامه ریزی شده و نرم افزاری دقیق دارد .
وقتی جنابعالی به عنوان یک مهندس تمام شهر را از زاویه سخت افزاری میبینید ، بطوریکه یکی از مدیران سازمانتان در مصاحبه خویش صراحتا از سیاست « راه بنداز و جا بنداز » جنابعالی سخن میگوید ، آنگاه بیاییم از شما پرسش نماییم برای اعتماد سازی ، زدن بنر بر سر خانه مردمی که از روی وضعیت رکود مسکن نتوانسته اند سرمایه خودرا احیاء نمایند و به ناچار به شما بدهکارند، کار درستی نیست و مغایر است با هدف توسعه سرمایه گذاری در شهر ، میشویم شهروند حرفی!؟
چرا نگاه نمیکنید به شهرداری های پیشروی میهن که چه سیاستهای تشویقی برای مشارکت مردمانشان در پرداخت عوارض دارند ؟ اگر سوال نماییم سیاستهای تشویقی شما کجاست میشویم شهروند حرفی؟
جناب دکتر ، روابط عمومی سازمان شما پیش از شروع به احداث پروژه بسیار خوب میدان – شهر مرکزی رشت ، تصاویر طرحی را به استحضار مردم شریف شهرمان رسانید ، که همین شهروندان پس از اجرای این پروژه متعجبانه از شما پرسش نمودند پس کجاست طرحی که به رخ و منتمان کشاندید ، این که طرحی دیگر است اجرا نمودید ؟ پرسش به حق این شهروند را به حساب چه میگذارید ؟ آیا باز هم اورا شهروند حرفی میدانید؟
راستی اگر از شما سوال نماییم ، حال که مدتهاست اعضای محترم شهر بنای تعامل با شما را گذارده اند ، شما را چه شده است که این بار قصور را بر گردن مردم شهر می اندازید که شهروندی که حرف میزند میشود شهروند حرفی !!! شاید در این اتفاق ، مقصر اصلی جنابعالی نباشید و اصل قصور بر گردن شورایی باشد که به شما تذکر جدی نمیدهد که بعد از بارها انداختن توپ قصور در زمین شورا ، حالا نوبت انداختن همان توپ در زمین شهروندان رشتی شده است و گویا این توپ انداختنها در زمین این و آن، دلمشغولی جدید شما شده است ! شاید هم برای همین توپ بازی هاست که علاقه مند به تیمداری در ورزش فوتبال شده اید ؟
اگر از شما سوال نماییم چرا به طور کلی از شورا تا مردم همه مقصرند جز جنابعالی میشویم شهروند حرفی؟
جناب دکتر با مردم رشت لطفا مهربانتر باشید، از درجه بندی آنها جداً اجتناب نمایید، باور و امید مردم را به یاس تبدیل نفرمایید . یقین دارم که نیک میدانید؛ یکی از آرزوهای دیرینه بشر، دستیابی به آن نوع شیوه زیست بوده است که زندگی او را با بهروزی وکامیابی قرین سازد. اندیشه “آرمانشهری” بخشی از این اندیشه است که جنابعالی نیز بارها از آن سخن گفته اید و به مردم وعده داده اید.
اگر حقیقتاً و راستین در اندیشه این هستید که سازمان تحت رهبری شما درصدد تسهیل راه شهروندان در مسیر کمال است و اگر بدنبال ریشه یابی مشکلات ساکنین این شهر هستید، بسیاری از این معضلات را در ساختار مدیریتی خودتان جستجو کنید،که با اندکی توجه و دیدی همه جانبه تر به سادگی قادر به حل آنان و پیشگیری از استرس ها و هیجانات شما و شهروندان خواهید بود.
جناب دکتر اگر به این موضوع مهم واقف نیستید ، لطفا از مشاور ارشد جامعه شناس خویش بهره بگیرید که برایتان بازگو نماید که مدیران شهری باید امکان حضور مردم در فضاهای شهری را به وجود آورند تا ارتباطات اجتماعی به نحو گسترده ای بین شهروندان ایجاد شود . گسترده شدن ارتباطات اجتماعی باعث تقویت تعلق خاطر افراد به محل زندگی و بالارفتن ضریب امنیت روانی جامعه و نشاط اجتماعی می شود . نه اینکه دکترین ارایه دهید و بفرمایید ترافیک مهم نیست ، سیستم حمل و نقل عمومی نباید ترافیک داشته باشد!! و براحتی باعث گسسته شدن این ارتباطات شوید بطوریکه مردمان خوب این شهر را نا امید نمایید که هیچ اراده ای برای حل ترافیک این شهر نزد شما وجود ندارد ! در این زمینه شهرداری های موفق دنیا سالها است که با نگاه فرهنگی و اجتماعی متفاوتی از یک دستگاه خدماتی صرف که کارش جمع آوری زباله و آسفالت خیابان ها است، به یک نهاد تاثیرگذار در توسعه روابط انسانی در شهر تبدیل شده اند. در این قبیل شهرداریها و کلان شهرها وظایف و حوزه عمل شهرداری به کیفیت زندگی شهروندان مرتبط شده و هسته ها و سلولهای اولیه هر شهر که خانه های شهروندان می باشد، هدف گیری شده و طیف وسیعی از خدمات توسط شهرداری ها در حوزه “شهری” ،” اجتماعی” و “اداری” به آنان ارائه می شود.
جناب دکتر ثابت قدم ، شهردار خوب شهر ما ، امروزه ، حوزه عمل شهرداریها به تناسب رشد ، توسعه و تعالی کشور ها بسط عمودی واقفی یافته است . بدین ترتیب که از نظر “خدمات شهری” حوزه عمل شهرداریها به تناسب گسترش و پیشرفت شهرها توسعه یافته و از سویی دیگر حوزه عمل شهرداریها شامل بخشهایی از “خدمات اجتماعی و خدمات اداری” مورد نیاز شهروندان نیز گردیده است، به نحوی که در حال حاضر شهرداریها و شهروندان نقش تعیین کننده و مؤثری در ساختار سیاسی کلان شهرها ایفاء نموده و بالمال شهرداران کلان شهرها واجد نقش های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی مؤثری در سطح کشور می شوند.
و اما سخن پایانی؛
امروزه شهرداری ها ، یوتیلیتی خدمات اجتماعی ، اداری و شهری هستند ! لطفا به این مهم توجه کنید!
اگر شهرها را بعنوان یک مجتمع صنعتی فرض نماییم . در این قبیل مجتمع ها یک کریدور یا یوتیلتی برای ارائه تمامی خدمات وابسته و همگانی (نظیر آب ، برق ، گاز ، تلفن، فاضلاب عادی و پساب صنعتی، خوراک صنعتی و …) مورد نیاز کارخانجات ایجاد می نمایند و در نوع پیشرفته تر، این خدمات را به حوزه های رفاه پرسنل کارخانجات ( کمپ استراحت ، تامین غذا و … ) تعمیم میدهند. ایده “ورود شهرداری ها به عرصه یکپارچه سازی مدیریت ارائه خدمات اجتماعی” یا “تجمیع پیشخوانها ، درگاهها و ایستگاه های پاسخگویی و ارائه خدمات اجتماعی در شهرداری ها” گواه این نکته است که امروزه شهرداران شهرهای پیشرفته تلاش دارند تا وجه اجتماعی خدمات شهری را تقویت نموده و شهرداریها را علاوه بر حوزه ارائه خدمات شهری سخت افزاری (ترافیک ،ساخت و ساز و …) به حوزه خدمات شهری نرم افزاری (مرتبط با کیفیت زندگی شهروندان ) سوق دهند.
حال خود بهتر صلاح خویش را تشخیص میدهید که آیا کماکان میخواهید نگاه سخت افزاری به این شهر داشته باشید و یا اینکه نگاه خویش را بازنگری نموده و شهر را از زاویه نرم افزاری بنگرید .
حرف تازه صرفا به بازنشر یادداشت های روز می پردازد و انتشار آن به معنای تایید یا عدم تایید آن یادداشت نیست. این حق برای تمامی افراد مرتبط با مطالب مندرج در حرف تازه محفوظ است که نظرات و یا جوابیه خود را از طریق همین رسانه منتشر نمایند.
ارسال دیدگاه