اگر کمی به عقب برگردیم به اواخر دهه ۷۰ خورشیدی نگاهی بیندازیم در خانه هایمان برای صرف وعده های روزانه غذا حصیری میدیدیم که از آن به عنوان سفره وعده های غذایی استفاده می شد.
حرف تازه – محمد صالح زاده در یادداشتی به مناسبت روز جهانی صنایع دستی نوشت: ما کجای جهان ایستاده ایم ، جهان کجای ما! در این برهه حساس نسل های از دست رفته و باز آمده ، این عصر مجازی و دگرگونی سلیقه ها و علاقه های متعددِ تحمیل شده ، ما کجای این جهان ایستاده ایم.
در این بحبوحه مختلط فرهنگی آیا میتوان از دست رفته ها را باز گرداند یا به نوعی نکوداشت؟ آیا میتوان در این شرایط عجیب و غریب دنیای مجازیِ حقیقی بساطی از دیرباز را روشن نگه داشت؟
چرا میبایست این بساط را روشن نگه داشت؟ آیا در باز آمدگان میلی برای استفسار این بساط خاموش گاه نیمه خاموش در این جهان افسار گسیخته باقی می ماند؟
با تمام این پرسش های بی سرانجام نمیتوان لحظه ای طپش مضطرب قلب را برای از دست رفتنی ها، از دست رفته ها در سراسر وجود آرام نگه داشت.
در جهان خَشمگین امروزی که از طرفی روح دنیای مجازی جریان عمیقی بر سراسر زندگی ها نهاده ، صنایع دستی و تزئینی در حال دمیدن روح لطیفی به خشنی این جهان دارد.
صنایع دستی درسالهای ۱۹۴۲ میلادی، پس از جنگ جهانی دوم با محتوای هنر و فرهنگ مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفت. در دهم ژوئن ۱۹۴۶ میلادی مصادف با ۲۰ خرداد ۱۳۲۵ خورشیدی نخستین همایش جهانی با همراهی اساتید ، هنرمندان و صنعتگران بیش از ۴۰ کشور جهان در نیویورک برگزار شد. در قطعنامهی پایانی این همایش، تأسیس«شورای جهانی صنایع دستی» به عنوان نهاد وابسته به یونسکو تصویب شد. سالروز تأسیس این همایش، به عنوان «روز جهانی صنایع دستی» نامگذاری شد.
با راهاندازی شورای جهانی صنایع دستی ، صنایع دستی و سنتی، به صورت بخشی از حیات فرهنگی- اقتصادی ملتها، مورد توجه قرار گرفت. ایران، از سال ۱۳۴۷خورشیدی مصادف با ۱۹۶۸میلادی از طریق سازمان صنایع دستی کشور، به عضویت این شورا درآمد و در مجمع آسیا و اقیانوسیه مشغول به فعالیت شد. این شورا، در ابتدا با شمار محدودی از اعضا کار خود را آغازکرد. اما هماکنون، ۹۰ کشور جهان را تحت پوشش دارد و دبیرخانهآن، در شهر آمستردام هلند قرار دارد.
۱۰ ژوئن ، ۲۰ خرداد ؛ روز جهانی صنایع دستی است. روزی متعلق به دنیای پر نقش و نگار دست بافته ها و ساخته هایی که با جلوه هایی عاشقانه خلق شده اند و ارزش آنها به حدی است که نمی توان قیمتی برایشان متصور شد.
می توان در ذره ذره آنها عشق خالقشان را لمس کرد و قصه دل خالقش را خواند. رنگ ها و نقش هایی که انگار لب به سخن می گشایند و داستانی شنیدنی را روایت می کنند.
باید گوش جان را تیز نمود و پای تک تک داستان های آنها نشست.
به آثار و صنایعی که تمام مراحل ساخت آن توسط دستان خالقشان و ابزارهای دستی انجام میشود و برگرفته از فرهنگ و هنر و بینش و ذوق مردم هر منطقه است، صنایع دستی میگویند.
در ساخت این صنایع از مواد اولیه بومی و محلی هر منطقه استفاده میشود و همه آن را کالایی برای معرفی ویژگیهای منحصر به قوم و فرهنگ هر منطقه میدانند.
مبادله این صنایع، موجب نوعی ارتباط فرهنگی میان جوامع گوناگون دیگر می شود و روابط میان آنها را بهبود میبخشد.
اقوام و ملت ها در سراسر این کره خاکی توسط صنایع دستی هر قوم و ملت میتوانند مجالی برای بازدید و شناختن اقوام و ملت های دیگر بیابند.
هر روح و هر ذهن کنجکاو برای شناخت فرهنگ اقوام و ملت های دیگر موتور جست و جو گر ذهن خود را فعال می کند تا با دستیابی به آداب و رسوم و فرهنگ های دیگر ملت ها آن بخش فعال ذهن و روح خود را ارضا نماید.
اقوام مختلف ایرانی در گوشه و کنار این مرز پهناور ، با خلاقیت و ذوق هنری و ابتکار دستان شریف خود از دیرباز در تولید صنایع دستی شهره جهانیان بودهاند. تنوع و کیفیت محصولات تولید شده بسیاری از پژوهشگران بزرگ جهانی را برآن داشته تا به بررسی و تحلیل صنایع دستی ایران بپردازند.
کارشناسان سازمان صنایع دستی ایران، دسته بندی را بر اساس روش و تکنیک ساخت آثار در نظر گرفته اند که بر اساس آن ۳۷۰ رشته صنایع دستی ثبت شده به ۲۴ دسته تقسیم میشوند و عبارتند از:
بافته های داری، دستبافی، بافتنی، روکاری، چاپ های سنتی، نمد مالی، سفالگری و سرامیکسازی، شیشهگری، تولید فراورده های پوست و چرم، ساخت محصولات فلزی وآلیاژ، قلم زنی، مشبککاری، حکاکی روی فلزات و آلیاژها، سنگتراشی، حکاکی روی سنگ و معرق سنگ، خراطی چوب، ریزهکاری و نازککاری چوب، منبتکاری، کندهکاری و مشبککاری چوب، حصیر بافی، خاتم سازی، معرق کاری، کاشیگری، ملیلهکاری، میناکاری، ساخت اشیای مستظرفه و هنری، ساخت زیورآلات، ساخت سایر فرآورده های دستی.
تعداد شهرها و روستاهای جهانی صنایعدستی ایران ۱۴ مورد است و کشورمان رتبه اول جهان را از این لحاظ دارد. این شهرها توسط شورای جهانی صنایع دستی انتخاب میشوند و تاکنون ۴۸ شهر و روستا در دنیا به ثبت جهانی رسیدهاند.
شهرها و روستاهای جهانی شده ایران از نظر شورای مذکور عبارتند از:
شیراز؛شهر جهانی صنایعدستی
زنجان؛ شهر جهانی ملیله
ملایر؛ شهر جهانی مبلمان منبت
روستای قاسم آباد گیلان؛ روستای جهانی چادرشببافی
تبریز؛شهر جهانی فرش
اصفهان؛ صنایعدستی خلاق
مشهد؛ شهر جهانی گوهرسنگها
لالجین همدان؛ شهر جهانی سفال
مریوان کردستان؛ شهر جهانی کلاشبافی (گیوه)
سیرجان کرمان؛ شهر جهانی گلیم شیریکی پیچ
آباده فارس؛ شهر جهانی منبت
میبد یزد؛ شهر جهانی زیلوبافی
روستای خراشاد خراسان جنوبی؛ روستای جهانی حولهبافی
روستای کلپورگان سیستان و بلوچستان؛ روستای جهانی سفالگری
متاسفانه در یادداشت فوق به مناسبت روز جهانی صنایع دستی نمیتوان تمام و کمال به این مبحث ارزشمند فرهنگ قومی و محلی پرداخت.بنده به عنوان نگارنده مختصری از مقاله پژوهشی خود را برای مخاطبین گرامی در این یادداشت گنجانده ام تا بتوان در اندک پاراگراف هایی در این یادداشت مطلب فوق را ذکر کنم.
در پایان به بخش بومی و قومی گیلک خواهیم پرداخت.
استان شمالی گیلان به جهت همجواری با آب های نیلگون دریای کاسپین و دارا بودن جاذبه های طبیعی، تاریخی، فرهنگی، هنری و گردشگری فروانش همواره مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی بوده است. بدلیل آب و هوای مناسب و جاذبه های مختلفی که در این استان حاشیه دریای کاسپین موجود است در فصول مختلف سال با گردشگران متعددی روبه رو می شود. گرچه در دهه اخیر متاسفانه گردشگران تنها به عنوان گردشگر حضور نیافته اند و مصیبت هایی به محیط زیست و منابع طبیعی وارد نموده اند که هرکدام از این ها به صورت مفصل قابل بحث و تحلیل هست. اما استان مان گیلان جز استان های پر گردشگر کشور محسوب میشود.
صنایع دستی در گیلان به جهت پیشینه تاریخی از شمال تا جنوب استان ، و از شرق به غرب آن دارای تنوع صنایع دستی مختلف بومی و محلی است. یکی از شهر هایی که در استان گیلان دارای بیشترین صنایع دستی می باشد، آستانه ی اشرفیه نام دارد. این شهر مابین شهر رشت و لاهیجان رو به شرق گیلان واقع شده است. قرار گیری در این مسیر منجر شده است تا گردشگران بسیاری در آن اقدام به خرید صنایع دستی نمایند.
سایر شهر های پر اهمیت در این خصوص می توان به ماسوله، رشت، لاهیجان، انزلی، املش و …. اشاره نمود. از عمده ترین صنایع دستی استان می توان به حصیر بافی، رشته دوزی، بامبو بافی، لباس محلی، خراطی، چادر شب بافی، نازک کاری، چوب تراشی، منبت و معرق چوب، سفالگری، مروار بافی، کاشی معرق، چلنگری، مینای خانه بندی، گلیم بافی، جاجیم بافی، جوراب بافی، شال بافی، عروسک بافی، قلاب بافی و ….. اشاره نمود.
ما کجای جهان ایستاده ایم و جهان کجای ما!
اگر کمی به عقب برگردیم به اواخر دهه ۷۰ خورشیدی نگاهی بیندازیم در خانه هایمان برای صرف وعده های روزانه غذا حصیری میدیدیم که از آن به عنوان سفره وعده های غذایی استفاده می شد. اما در حال حاضر و عصر مجازی همان سفره های حصیری گیلان در قالب عکس های نوستالژی در فضاهای مجازی دیده می شوند که اغلب با جملات احساسی رویت و بازدید میخورند! اما هیچگاه به جای حسرت های مجازی به دنبال استفاده مجدد از آن حصیرهای گیلانی نبوده ایم. اگر به صورت کلی به این موضوع حساب سرانگشتی کنیم ، ۸۰ درصد از مردم این منطقه برای از بین نرفتن این صنایع بومی و محلی تلاشی در خور آن نمیکنیم به غیر از افسوس خوردن از نوع مجازی، لایک و کامنت چیزی در باز زنده نگه داشتن آن انجام نمی دهیم.
اینگونه باز خوردها در مقابل این صنایع دستی دوست داشتنی و لطیف که هرکدام از روح و دستان خالق لطیفشان ساخته می شوند ، اثری منفی در پی دارد. با این بازخوردها و تعبیر ها در مقابل این صنایع دستی عظیم محلی مان دیر یا زود شامل فروپاشی کامل این صنایع خواهیم شد ، گرچه تا به امروز بیش از نیمِ تمام این صنایع دستی و تزئینی محلی کاربرد، تولید و چشم گیری خود را از دست داده است. این نابودی فرهنگی و هنری بومی با سرعت هرچه بیشتر در این عصر مبتذل مجازیِ نادرست پیش می رود و یارای مقاومت و ایستادگی در مقابل آن نیست.
آیا در باز آمدگان میلی برای استفسار این بساط خاموش گاه نیمه خاموش در این جهان افسار گسیخته باقی می ماند؟
ارسال دیدگاه