حرف تازه – محمد صالح زاده در یادداشتی با عنوان «شهرسازی یک وزارتخانه نیست!» نوشت: در روز هشتم نوامبر سال یکهزار و نهصد و چهل و نه میلادی استاد فقید دانشگاه بوینوس آیرس (آرژانتین) “پروفسور کارلوس ماریا دلاپائولرا” همزمان با افتتاح انستیتو مطالعات مسائل شهرسازی این دانشگاه این روز را تحت عنوان “روز جهانی شهرسازی” در جهان نام نهاد و از آن پس هر سال در روز هشتم نوامبر را روز جهانی شهرسازی می نامند. هدف اصلی وی از نامگذاری چنین روزی پیشبرد و بالابردن علاقه به مباحث و موضوعات شهرسازی در میان عامه مردم و متخصصان در مقیاس های بین المللی ، ملی و محلی عنوان نمود.
در طی هفتاد سالی که از برگزاری اولین مراسم بزرگداشت این روز می گذرد، تعداد کشورهای برگزار کننده مراسم در این روز در جهان به بیش از سی کشور رسیده است. این مراسم به طور جداگانه در کشورهای مختلف برگزار می گردد اما برخی نهادهای بین المللی حامی این جریان هستند که مهمترین آنها ISOCARP یا جامعه بین المللی برنامه ریزان شهری و منطقه ای می باشد که محل دفتر مرکزی آن در شهر لاهه هلند می باشد.
قبل از ورود به حیطه شهرسازی باید با اصل مطلب این رشته پرداخت. شهر ؛ مکانی بود که در عین واقعیت و عینیت از حقیقت و ذهنیتی نشان داشت که در ورای چهره ظاهری آن رخ پنهان کرده بود.(از شار تا شهر،دکتر سید محسن حبیبی)
فضا در مفهوم موجود خود بتنهایی هستند که هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمی کند ، ولی به محض آنکه یک گروه انسانی فعالیتی را در مکانی مطرح می کند ، معنای نمادین فضا پدیدار می شود. از این پس فضا بستری برای بیان فعالیت و رفتارهای انسانی میگردد و محلی برای تخیل و واقعیت است.
زمانی که بشر به یکجانشینی روی آورد ، دولت را سامان داد و شهر را بنا کرد. در برررسی هایی از متون به جا مانده چه در مقیاس کشور چه در مقیاس جهان و مطالعات میدانی در کشور در زمینه چگونگی شکل گیری کانون های زیستی به معنای عام کلمه و “شهر” به معنای اخص کلمه چند عامل اصلی را روشن میسازد.
بافت های کالبدی و شالوده فضائی شهر یا کانون زیستی به عوامل مختلفی خواهند رسید. که به همراه همه ی این عوامل شهر یا کانون های زیستی شکل و شمایل خاص خود را می یابند ، هویت شهر شکل میگیرد.
وضع موجود ، پدیده تاریخی را میتوان در برابر کانون های زیستی شکل گرفته از دیرباز تا اکنون قرار داد، شناخت تاریخی پدیده ، سنگ زیربنای شناخت وضع موجود است و درک درست از شرایط موجود ، تخمین دگرگونیهای بعدی پدیده که همان “شهر” است را ممکن می سازد.
استاد دکتر سید محسن حبیبی از اساتید شهرسازی کشورمان که به تازگی در سال جاری فوت شده در کتاب شار تا شهر درباره همین موضوع مینویسد: گذشته(سیر تحول تاریخی)پدیده در وضع موجود آن (مستقر) باشد، آینده(دگرگونیها و تحولات بعدی پدیده) در وضع موجود آن(مستتر) است. گذشته موجود را تبیین می کند و موجود آینده را تخمین می زند.
عواملی که شهر را تعریف کرده و خود در آن تعریف گشته اند،به شهر معنا می بخشند و خود در آن معنا شده اند،شهر را پی افکندند و خود در شهر پی افکنده شدند،شهر را به اوج رساندند و برعکس شهر را مورد سوال قرار دادند و خود با آن دچار مساله شدند.
در این پاراگراف که در سطر قبل خواندید تمام عوامل را کنار هم استاد سید محمود حبیبی چیده است. که شهر همان کانون زیستی چگونه به وجود آمد ، به وضع موجودش نیم نگاهی انداخت و پیشینه تاریخی هر شهر را مورد تامل ویژه ای قرار داده و شهروندان و شهرسازانی که در شهر می لولند و می اندیشند و برنامه ریزی و طراحی شهر را هدایت می کنند. همه عوامل ساختاری شهر از ابتدا تا اکنون را میبایست مورد بررسی و کنکاش قرار داد تا بتوان به خود شهر رسید.
الکساندر میچرلیخ شهرشناس معروف آلمانی که در شهرسازی آلمان نقش بسزایی دارد ، در کتاب ناپذیرا بودن شهرهای ما) جمله درخشانی دارد، مینویسد: هر چه محیط ناخوشایندتر باشد انسان بیشتر در لاک خود فرو رفته و خانه برایش مهم تر می شود و بالعکس. فردگرایی افراطی امروزی، واکنشی در برابر زیاده روی فاشیستی گذشته است(نادیده انگاشتن فرد در برابر ملت) باید بین فرد و جمع تعادل ایجاد نمود. شهر مانند مادری است که باید آغوش خود را بر روی فرزندانش ، چه در خوشیها و چه ناخوشیها باز نگاه دارد؛ شهر اگر مادری خود را ثابت کند، فرزندان خود را پایبند خویش می سازد و گرنه این فرزندان در بزرگسالی به خاطرات ناخوشایند کودکی اندیشیده و به مادر خود پشت کرده، همه تقصیرها را به گردن وی می اندازند و نسبت به سرنوشتش بی تفاوت خواهند شد. حس تعلق خاطر به مکان در نتیجه تجربیات و خاطره ها به دست می آید و نه اثاثیه، مبل و صندلی. انسان ازمحیط جدایی ناپذیر است. داشتن روابط همسایگی ضروری است. آدم ها، انسانیت خود را مدیون شهرها هستند.
و به همین طور شهر با شهروندانش شکل و شمایل به خود میگیرد. روابط متقابلی بین شهر و شهروندان وجود دارد.
اما شهرساز ، شهرساز یک شهروند است اما شهروندِ شهرساز!
بله ! درخوانش اول کمی دور از ذهن می باشد ، اما یک شهرساز باید یک شهروند خوب باشد تا بتواند یک شهرساز خوب شود. شهرسازی که با هویت شهرها و شهر مورد نظر تمام و کمال آشنایی نداشته باشد ، نمیتواند شهرساز خوبی شود. جغرافیای شهرها پیچیدگی خاص خود را دارد ، نمی شود بدون آگاهی به شهری در مورد آن شهر نسخه ای پیچید ، حال این نسخه طراحی شهر باشد و چه برنامه ریزی شهر .
همانطور که یک مدیر شهری باید در صورت نخست یک شهروند خوب باشد ، تا بتواند یک مدیر شهری خوبی شود. شهرساز هم می بایست به نحو احسن با انواع و اقسام جغرافیای شهر و پیچیدگی های مسائل شهری واقف باشد و در جست و جوی فهم هویت شهر به صورت مستمر تلاش نماید. تا بتواند در ارتقا بخشیدن شهر در راستای هویت اصلی شهر گام بردارد و بستر برنامه ریزی و طراحی شهر را فراهم نماید.
در دهه های اخیر در مسئولیت های شهری چه در کشور چه در استان و شهر خودمان شاهد چهره هایی بودیم که در مسند مدیریت شهری به عنوان اعضای شورای شهر و مدیران شهرداری ها و شهردارها با کمال تاسف باید گفت: که ضعیف ترین دهه های شهر و شهرسازی کشور را رقم زده اند . به طوریکه که چهره های ورزشی ، سیاسی ، هنری بدون علم و آگاهی از این مسئله حیاتی پا به عرصه نهاده اند که عملکردشان را مستقیم در شهرها و شهرسازی کشورمان مشاهده می کنیم.
به فرض مثال وقتی عضو شورای شهر رشت از جغرافیای این شهر آگاهی ندارد و دوره های متوالی عضو شورای این شهر می شود. نتیجه اش می شود وضعیت اسفناک زیستی ، اقتصادی ، عمرانی و شهری ، فرهنگی ، اجتماعی که هم اکنون در شهر رشت مشاهده می کنیم . این وضعیت نه تنها در رشت بلکه گریبان گیر تمامی شهرهای کشورمان است ، که افرادی با عدم تخصص در مسند مدیریت شهری تکیه زده اند و افرادی واجد شرایط با علم و اگاهی و تخصص رشته ای با سالها تجربه تدریس و کارهای پژوهشی و اجرایی خانه نشسته اند و با مختصر ساعات تدریس روزهای خود را سپری می کنند. ولی در همان شهر عضو شورا با سی سال سابقه و بازنشستگی در موضوعی غیرمرتبط به دلیل جایگاه سیاسی و حزبی به ریاست شورا می رسد و مدام با تصمیم گیری های جهت دار و خارج از تخصص شهر و شهرسازی در پسرفت مدام شهر دلالت دارد.
از حق نگذریم یکی از دلایل این عملکرد ضعیف در شهرها به شهرسازان متخصص و با تجربه هم بر میگردد که بجای ورود مدام به این عرصه هرچند که فضا بسیار تنگ است ، میتوانند خود و تخصص خود را ثابت کنند و در این امر شهرسازان جوان را ترغیب و راهنمایی نمایند.
در روند آینده یک شهر بغیر از همه عوامل شکل دهنده در شهر،شهرساز است که در ابتدای امر یک شهروند آگاه بوده ، که به شهروندِشهرساز آگاه دست یافته است، میتواند نقش مستمر و متخصصی در شهر و شهرسازی آن شهر ایفا کند.
پس از گذشت سالها هنوز آنطور باید و شاید مردم از این رشته دانشگاهی آگاهی ندارند ، تا حدی که این رشته را وزارتخانه ای میدانند! باید خاطر نشان کرد که رشته شهرسازی در واقع جز رشته های مهندسی است اما در دانشکده هنر و معماری تدریس میشود. بهتر است به جای واژه شهرسازی از برنامه ریزی شهری استفاده شود تا وظایف این رشته بهتر شناخته شود. در کشور ما در مقطع کارشناسی تمامی دانشگاه ها از جمله سراسری،آزاد، پیام نور ، جهاد دانشگاهی ، علمی و کاربردی رشته شهرسازی با عنوان مهندسی شهرسازی دانشجو می پذیرد و در مقطع کارشناسی ارشد به چندین رشته مرتبط از جمله:برنامه ریزی شهری ، طراحی شهری و مدیریت شهری تقسیم می شود که علاقمندان به هرکدام از این رشته ها می توانند با انتخاب آن و فرایند آزمون به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در ایران بپردازند و در مقطع دکترا به دکترای شهرسازی نائل شوند.
شهرسازی عبارت است از مطالعه طرحریزی و توسعه شهرها با در نظر گرفتن احتیاجات اجتماعی و اقتصادی با توجه به حداقل رساندن مشکلات شهری و پاسخگویی به نیازهای عمومی جمعیت شهری، آنچه که به طور معمول در شهرسازی صورت میگیرد، طراحی، تقویت و تنظیم فضا به منظور ایجاد توسعهای موزون است، دانش شهرسازی به بررسی کلیه تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فیزیکی یک شهر میپردازد و تلاش میکند که روابط موجود در یک شهر را در قالب یک نظام هماهنگ، مدیریت و سازماندهی کند.
اما مهندس شهرساز با مطالعه و بررسی روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم در شهر، برنامهای برای یک شهر ارائه میدهد، برنامهای که تصویرگر سیمای شهر در آینده است، مهندس شهرساز می تواند در تغییر سیمای شهر، ایجاد بدنه چشم نواز و منظری خوب و آرامش بخش و پیش بینی تمام تمهیدات لازم که تامین خدمات عمومی شهر را منظور کند، فعالیت داشته باشد.
شهرساز یک شهر را برنامه ریزی و طراحی می کند، بنابراین باید یک دید وسیعی داشته باشد، او باید شرایط و الزامات مختلف محل مورد نظر از جمله اقلیم، فرهنگ را در نظر گیرد.
یک طراح شهری باید به کمک خلاقیت و نوآوری در طراحی شهری آنها را به بهترین شکل در برنامه ها و طراحی های خود لحاظ کند.
یک شهرساز چه در حیطه برنامه ریزی و چه در طراحی شهری باید چهارچوب صحیح قرار گیرد تا بتواند از پس این مسائل تخصصی بر آید:
تهیه طرح ها و نقشه های شهری و منطقه ای انجام پروژه های طراحی، ساخت محوطه ها، تفکیک اراضی و تایید نقشه های ساخت و ساز و نظارت بر اجرای پروژه های ساختمانی و شهرسازی ، دادن مشاوره به مدیران و مسئولان در امور شهری و طراحی و برنامه ریزی برای ایجاد انواع شهرک های مسکونی، تجاری و صنعتی ، برنامه ریزی و طراحی شهرهای جدید و بررسی نتایج و اثرات انواع پروژه های عمرانی روی مسایل شهری و شهرنشینی ، برنامه ریزی و مدیریت سیستم حمل و نقل شهری و تلاش جهت توسعه آن ، طراحی اولیه یا مجدد خیابان ها و معابر با هدف افزایش ایمنی و راحتی همه افراد جامعه و کاهش ترافیک و ازدحام ، برنامه ریزی و اخذ تدابیری برای کاهش اثرات سوء زندگی شهری ، مکان یابی عناصر و کاربریهای گوناگون شهری ، مهارت و توانمندی های مورد نیاز مهندس شهرسازی علاقه به فعالیت های مهندسی و مباحث شهرسازی داشتن درک و ذوق هنری (زیرا حوزه کاری مهندس شهرسازی تلفیقی از هنر و مهندسی است)داشتن اطلاعات کافی در حوزه های مختلف شهری، جامعه شناسی، انسانی، اجتماعی،اقتصادی، جامعه شناسی شهری و …توان تجزیه و تحلیل مناسب ، توان انجام کار تیمی ، مهارت های ارتباطی و مذاکره ای مناسب ، توان خوب در سازماندهی و مدیریت زمان ، داشتن خلاقیت و نوآوری ، توان خوب در طراحی و شناخت روانشناسی رنگ ها (به خصوص برای مهندسان طراحی شهری) و آشنایی با زبان انگلیسی از مفاد مهم در این علم فنی و مهندسی وبرنامه ریزی شهری است.
در سال جاری استاد فقید شهرسازی کشورمان دکتر سید محمود حبیبی از چهره های فاخر و مولف کتب شهرسازی و اساتید جامعه شهرسازان را از دست دادیم ، با یاد و خاطر ارزشمند این استاد عزیز و فرهیخته هشتم نوامبر دوهزار و بیست ، روزجهانی شهرسازی را به یکایک مهندسین شهرساز ، علاقه مندان این رشته و شهروندان شهر پژوه تبریک عرض مینمایم و امیدوارم بستری برای تحول در این امر مهم فراهم شود تا با برنامه ریزی شهری دقیق به شهر آرمانی مان برسیم. و در آینده ای نه چندان دور در برنامه آموزش و پرورش کشور این حرفه در هنرستان های کشور تدریس شود.
شهرسازی یک وزارتخانه نیست!
ارسال دیدگاه