سپیدرود دیگر چیزی ندارد جزء خون، اشک، عرق و کار سخت!
حرف تازه – سپیدرود دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. از همان هفته اول نامش در میان تیمهای سقوط کرده دیده می شود و همه گویی به این باور رسیدند که دیگر کار تمام است. دیگر حتی کسی برای خرید تیم نیز پا پیش نمی گذارد. نه آهی در بساط مالک جدید است و نه حسی برای خریدار جدید! بازیکنانی که با تیم های مختلف نیز فسخ کرده اند نمی خواهند ادامه فوتبال خود را در در چمن مصنوعی سردار ادامه دهند. تا همین جا هم سه بازیکن عطای کار حضور در سپیدرود را به لقایش سپرده اند و ممکن است آن قدر شکست بخورد که دیگر هیچ کس این فصل سپیدرود برایش اهمیتی نداشته باشد.
اوضاع سپیدرود چیزی است مثل اوضاع مملکت ما! با انواع بحران ها و البته تحریم ها! صدای اعتراض آن چنان بلند است که هر لحظه ممکن است کسی را بگیرد. هر لحظه امکان دارد از بالا تا پائین در ورزشگاه سردار جنگل مورد عنایت قرار گیرد و تمام ترس همین جاست.
ولی آن چه باقی مانده است هویتی است که هرگز به این راحتی دستخوش تغییر نمی شود. سپیدرود تیمی مثل خونه به خونه نیست که بیشتر از آن که تیم مردم بابل باشد تیم مالکش لقب بگیرد که با ناز و ادا تیمش را در لیگ آزادگان به بازی نگیرد. سپیدرود در لیگ گیلان هم بازی کند همچنان پابرجا است. اکنون که دیگر حتی یک اتاق سه در چهار نیز در ساختار اداری باشگاه باقی نمانده با خود آن ها است که انتخاب کنند سپیدرود در کجای این فوتبال ادامه دهد. سپیدرود بازیچه سیاسیون شده است و آن ها به جای کار برای تیم فقر آورده اند اما آن چه اهمیت دارد این است که هرگز نمی توانند آن را بخشکانند. رشت تیمش را رها نمی کند. دیگر بعد از این با بازیکنانش است که بیشتر از پا با قلبشان بازی کنند و یاد حرف چرچیل بیفتند که دیگر چیزی ندارند جزء خون، اشک، عرق و کار سخت!
ارسال دیدگاه