سپیدرودی که از خاکستر برخاست به آسانی تسلیم نخواهد شد
سجاد علیپور – سپیدرود را از روی سکوهای بتنی سرد و خیس در زیر بارانهای نقره ای رشت میشناسم.
در سکو کسانی را تماشا میکردم که یکصدا فریاد میکشیدند و در زمین عده ای در گل و لای دنبال توپ می دویدند و هر بار با آشنا شدن توپ با تور دروازه سکو و آدمهای زمختش به آسمان میپریدند و صدایی که برایم به عنوان شاد ترین لحظه زندگی به ثبت رسیده.
آن وقتها کودک بودم و برایم تخمه و اسکمو فروش جذاب تر از دویدن عده ای دنبال توپ بود یا هر وقت یکی میرقصید شور و همهمه ای براه می افتاد و دورش حلقه میزدند و من فکر میکردم او شادترین انسان روی زمین است بعدا فهمیدم او را لیدر صدا میزنند و کارش فریاد زدن است اما عجیب بود که چرا یک نفر که حنجره سالمی داشته باشد را برای این کار انتخاب نمیکنند اینها را آن موقع نمیفهمیدم.
اولین بار اجرای موسیقی زنده را نیز در ورزشگاه شنیدم، که سازهایش طبل و شیپور بود ضرب و خاصی را میزدند و بعدش با گلوی پاره نعره میکشیدند آن موقع اما یکی میگفت این بازی ناموسی است اگر ببازیم بیچاره ایم الان که فکر میکنم واژه ناموس را هم در همان ورزشگاه در بازی سپیدرود یاد گرفتم یا عده ای که میگفتند بچه ها با غیرت بازی کردند واژه غیرت را هم آنجا شنیدم ، البته گاهی که اوضاع بازی خوب نبود عمو با اخم به من میگفت گوشت را بگیر ولی من تمارض میکردم اولین بار فحش را نیز در آنجا شنیدم و تمارض را همانجا یاد گرفتم دوست عمویم در جایگاه مقابل نشسته بود و همیشه به خودم میگفتم اینها چطور بعدا در روی هم نگاه میکنند البته بعدا که پرسیدم به من گفتن که فحش ها در هیچ کتابی نوشته نشده اند.
از سپیدرود فهمیدم رنگها نیز قابل پرستش اند و رنگ قرمز را هم میتوان پرستید ، از آن موقع حدود ۳۰ سال میگذرد.
دیروز پس از دیدن یک صحنه همه چیز جلوی چشمم مثل نوار به عقب برگشت قبل از آن اصلا یادم نمی آمد که چنین خاطراتی از سپیدرود در ذهنم وجود داشته است.
وقتی که خداداد رو به ارتش سرخ شاخ و شانه میکشد و به آنها فحاشی میکند و نتیجه چهار بر صفر است او حتما میداند که روی نیمکت یک تاریخ و یک فرهنگ نشسته و مطمئنا میداند که برای تشویق شدن باید در آنجا باشد .
خداداد عزیزی غزال تیزپا حماسه ساز ملبورن را ایکاش هیچ وقت آن شب نمیدیدم ، مرد پر حاشیه فوتبال ایران بجای سجده عذرخواهی لب به فحاشی میگشاید او مطمئنا مردم رشت و سپیدرود را خوب نشناخته سپیدرودی که از خاکستر برخواست به آسانی تسلیم نخواهد شد البته فحاشی هواداران نسبت به او را نباید نادیده گرفت ولی خداداد باید از قبل میدانست که سپیدرود برای رشت حکم ناموس را دارد و خداداد اولین بار نبود که فحش میشنید اما چه باعث شد که او در رشت احساس کند که میتواند به هوادار ناسزا بگوید.
سپیدرود اکنون درگیر بی لیاقتی بعضی مسئولین شده ، مسئولینی که این تیم را برای رای خود میخواهند برای مطرح شدن و برای سوء استفاده از نامش و همه میدانند که خداداد مقصر نیست ، مقصر کسی است که به یک مربی آنقدر جسارت میدهد که پس از بازی بگوید هوادار برایم اهمیت ندارد.
کدام مدیر غیر مردمی پشت او را محکم کرده و به او فهمانده که مدیریت باشگاه از خواست مردم جداست؟ تراژدی ترین قسمت داستان جائیست که مربی تیم حریف اشک تمساح بریزد چه کسی بهتر از هوادار میداند که نتیجه حال سپیدرود حاصل لابی چه کسانیست؟و چه کسی بهتر از هوادار نقش بعض ها را در این نابسامانی میداند؟
ارسال دیدگاه