سرمایه اجتماعی شاهکلید حل بحرانهای اقتصادی و سیاسی کشور
حرف تازه – سجاد حسینی در یادداشتی نوشت: سرمایه اجتماعی شاید بحث به نظر سادهای است که با عدم آگاهی از کارکردها و مفاهیم آن باعث شده به یک عنوان ویترینی تبدیل شود و ما در مراودات و گفتگوها و سیاستگذاری ها در حد یک عنوان بهره ببریم.
سرمایه اجتماعی در یک تعریف عمومی عبارت از یک ظرفیت (جوهر اجتماعی) که هماهنگی و همکاری را در جامعه و گروه، تسهیل میکند. در واقع میتوان سرمایه اجتماعی را یک مفهوم مرکب که دارای سه بعد؛ ساختار، محتوا و کارکرد است تلقی نمود که ساختار اجتماعی آن، همان شبکه ارتباطات اجتماعی است و محتوای آن عبارت از اعتماد و هنجارهای اجتماعی است و کارکرد آن نیز عمل متقابل اجتماعی است.
البته اگر تعاریفی را که هر یک از اندیشمندان عرصه جامعهشناسی از جمیز لکمن، لگنلوری، پنبرات، ویلیامسون، بپکر و فوکویاما مطالعه کنیم که از فرصت این نوشتار خارج است، و با یک جستار ساده در دسترس خواهد بود، نکات خوبی را روشن خواهد کرد که بخشی به عنوان پیش فرض این نوشته مورد استفاده قرار گرفته است:
در گفتار این اندیشمندان عدهای سرمایه اجتماعی را ساختار اجتماعی میدانند و عدهای دیگر، ویژگیها و یا هنجارهای اجتماعی محسوب میکنند
نتیجه و اثر سرمایه اجتماعی را عموماً تقویت هماهنگی و همکاری بین افراد یک گروه و سازمانها با یکدیگر میدانند که به صورت منبع مولد مزیت و بازدهی در روابط اجتماعی از آن نام میبرند.
سرمایه اجتماعی عموماً ترکیبی از اعتماد، هنجارهای متقابل اجتماعی و شبکه ارتباطی تلقی میشود با این تفاوت که فوکویاما معتقد است که هنجارهای متقابل، سرمایه اجتماعی را تولید میکند و آن نیز به نوبه خود اعتماد و جامعه مدنی را به وجود میآورد.
و در واقع آنچه که این نوشتار بر آن استوار است در کل زیر به صورت خلاصه در شکل زیر نشان داده شده:
سرمایه اجتماعی به نوعی محور همه حرکتها از توسعه اقتصادی تا توسعه صنعتی و سیاسی است و خود سرمایه اجتماعی محور و ستون بزرگی با نام اعتماد را داراست که حتی میتوان آن را پایه همهی ابعاد توسعه دانست.
حال با توجه به این شناخت با عنیک جدید مشکلات و مسایل کشورمان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.
در جامعهای که اعتماد اجتماعی (مردمی) به نهادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی از سطح پایینی برخوردار است، بسیاری از هنجارها بر اساس فردیت و اعتماد به فرد به طور معمول با شهرتی معطف خواهد شد نه ساختارها و نهادهای رسمی، نمود آن در زلزله کرمانشاه قابل رؤیت است که بخش بزرگی از جامعه کمکهای خود را شخصاً یا بهواسطه نهادهایی غیررسمی و یا توسط سلبریتیها به مردم کرمانشاه رساندند. اگر درست نگاه کنیم در صورت اعتماد به ساختارها و نهادهای رسمی کشور از هلال احمر، بهزیستی، کمیته امداد و… که دارای نیرو و برنامه برای بحرانهای این چنینی هستند وجود داشت نمیبایست این حجم از کمکها به صورت غیر رسمی ارسال میشد.
موضوع کرمانشاه شاید یک نشانه واضح است. که همه دیدیم و شاید زنگ خطری بزرگ که البته اعتقاد دارم شنیده نشد و به آن درست توجه نکردیم و همه این مسایل را به پای سطح بالای همدردی مردم گذاشتیم.
بارها از ثروت ملی و پتانسیلهای بالای طبیعی و ملی کشور حرف زده میشود اما خروجی آن در جیب مردم دیده نمیشود و عموم جامعه از فقر و بیکاری شکوه میکنند و همین فقر و بیکاری دلیلی برای آسیب به محیط زیست و ناهنجاریهای اجتماعی و افزایش جداییهای زود هنگام زوجها شده است.
سرمایه اجتماعی را نادیده میگیریم و برای کاهش فرسایش آن نه ارتقاء کاری نمیکنیم و مشکلات جامعه ریشهای تر میشود.
هر چقدر سطح سرمایه اجتماعی در یک جامعه بالا باشد حتی اعتراضات صنفی و سیاسی حالت مدنیتر و آرامتری به خود میگیرد و با ساختار دموکراسی منطبقتر میشود.
زنگ خطر دوم پس از کرمانشاه اعتراضات پاییز و زمستان ۹۶ بود که باز شنیده نشد. به محتوای اعتراضات کاری ندارم منظور این نوشتار مدل اعتراضاتی بود که باز با تخریبهای فردی، شعارهای ناهنجار و حتی صدمه زدن به سرمایههای شهری همراه بود.
وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه به سمت ضعف پیش میرود و سطح خوبی ندارد واقعیتها به شکل دیگری بیان میشود و حرف مستندتری از حرف مسئولین در عموم مردم جای میگیرد.
و نوشتارم را با این جمله به پایان میبرم که اگر میخواهیم خوب زندگی کنیم، از محیط زیستمان دفاع و برای آیندگان حفظ کنیم، اگر میخواهیم فقر در کشور با سرمایههای اقتصادی ایران رخت بر بندند اگر میخواهیم در همه شاخص صنعتی سیاسی اجتماعی فرهنگی و مشارکتهای مردم در دنیا سرآمد باشیم نیاز داریم به صورت جدی به مقوله، سرمایه موجود و گسترش و توسعه سرمایه اجتماعی با تمام توان اقدام کنیم.
برای ایرانی سربلند پرافتخار و آرام همگی باید تلاش کنیم.
ارسال دیدگاه