سایه روشن علی کریمی در سپیدرود
هدف این گزارش، کنکاش عملکرد فنی علی کریمی یا میزان پرداختیاش به بازیکنان در نقش مالک و حتی رتبه یکی به آخری سپیدرود در لیگ برتر نیست، بلکه می خواهیم نتایج مثبت مدیریتی حضور او را در سپیدرود بررسی کنیم. در واقع با تحلیل نقاط ضعف ورزش و فوتبال گیلان، اشارهای داشته باشیم به سایه روشنهایی که با حضور علی کریمی در جامعه فوتبال گیلان افتاده است.۱ – حفظ اقتدار و استقلال باشگاه
۲ – ساماندهی نظام مالی و قراردادهای باشگاه
۳ – حذف مداخلهی هواداران
مالکان قبلی برای مدیریت باشگاه باید در چند جبهه اداره کل ورزش و جوانان، هیئت فوتبال، بازیکنان، رسانهها و جریان هواداری وابسته میجنگیدند و شاید مهمترین جبهه، آن جریانهای هواداری بود که طبق دستور، روزانه و مکرر در شبکههای مجازی و به طور وسیع علیه مالکان جوسازی میکردند و با تشکیل اجتماعات اعتراض آمیز هدایت شده در مقابل اداره کل ورزش و جوانان، هیئت فوتبال، استانداری، فرمانداری، دفتر نماینده ولی فقیه، ساختمان باشگاه سپیدرود و… هم مالکان را تهدید میکردند و هم این که فضا برای هر نوع برنامهریزی مختل میشد.
به جرات می توان گفت که بزرگ ترین خدمت علی کریمی به سپیدرود حذف مداخلات رسانهها و جریان هواداری وابسته به هیئت و برخی سیاسیون شهر بوده. از زمان حضور کریمی در سپیدرود و به عنوان مالک، جریان هواداری مداخله گر و وابسته، نه تنها هیچ تحرک منفی ندارد و در رسانه ها نمی نویسد و تجمعی و شعار اعتراض آمیز و اهانت آمیز و تهدید آمیزی نمی دهند بلکه کاملا آرام و مطیع در راستای منافع و سیاست های باشگاه حرکت می کنند.
به نظر می رسد این فرمانبرداری و هضم شدن در اراده باشگاه ، دستاوردی است که کریمی برای تیمش به ارمغان آورده است. با تصدی کریمی بر سپیدرود به عنوان مالک، شکاف موجود به شکل تعجب برانگیزی ترمیم شد! به طوری که هیچ رسانه منتسب به هواداری نه تنها دیگر علیه باشگاه مطلبی نمی نویسند بلکه به طور کاملا اطاعت آمیزی آن چه را که مد نظر باشگاه است بازتاب می دهند.
۴ – تقویت انسجام درون تیمی
برای تاثیرگذاری و مداخله در حوزه مدیریتی سابق باشگاه سپیدرود، یک شبکه سازمان یافته که یک ضلعش در اداره کل ورزش و هیئت فوتبال و ضلع دیگرش به حوزه ارتباطات اجتماعی غیر شفاف و غیر رسمی و ضلع نهایی اش به حوزه سیاسی مرتبط بود، به صورت منسجم عمل می کردند، اضلاع این شبکه به طور مستقل به بازیکنان و کادرفنی وقت سپیدرود، مرتبط بودند و دقیقا منویات آنان را اجرا می کردند.
به وقتش به صورت زنجیره ای علیه مدیران باشگاه مصاحبه و تخریب و تهدید می کردند و هرجا هم لازم بود دست به اعتصاب می زدند.
باندی که در درون تیم وجود داشت هم در مدیریت باشگاه و تعیین مالکیت دخالت می کردند و هم به میل خود سقف قرارداد را تعیین و نیز در جذب بازیکنان و چینش بازیکنان درون زمین اعمال نظر می کردند و این وضعیت در ایجاد شکاف در درون تیم و شکستن انسجام آنان نقش بسزایی داشت. مروری بر مصاحبه های فصل گذشته بازیکنان و کادر فنی سپیدرود بر این امر گواهی می دهد.
با حضور جادوگر در سپیدرود این عارضه کنترل شده است و بازیکنان کنونی سپیدرود فقط به مسئولیت های فنی خود عمل می کنند. نه مصاحبه خلاف اراده باشگاه انجام می دهند و نه در امورات باشگاه دخالت می کنند و نه رفت و آمدی به اداره کل ورزش و هیئت فوتبال و گروه ورزشی صدا و سیما دارند و نه از حقوق عقب افتاده خود سخنی به میان می آورند و کاملا در خدمت فنی تیم هستند.
علی کریمی در مجموع توانست ادامه حیات شبکه های غیر رسمی مداخله گر و منفعت طلب را مختل سازد. به نظر می رسد که کار بزرگ کریمی قطع حیات فاجعه آمیز این شبکه های در هم تنیده و مداخله گر در امور باشگاه بوده است.
۵ – تثبیت نظام واگذاری مالکیت باشگاه
سنت شناسایی شده اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال در واگذاری امتیاز سپیدرود به خریداران، مبتنی بر شرایط اضطرار بوده است.
به این معنی که، زمانی امتیاز سپیدرود را واگذار می کردند که در وضعیت بن بست قرار داشته و راهی جز واگذاری پیش روی خود نداشتند.
پورمحسن، بیات، تن زاده و نوین در چنین شرایطی مالک سپیدرود شدند و البته همواره مهندسی چگونگی واگذاری و سپس بازپس گیری باشگاه توسط اداره ورزش و هیئت فوتبال رقم خورده است.
















ارسال دیدگاه