یادداشتی از محمد صالح زاده؛

زیبلاکشی از گیلان تا آنسوی مرزهای کاسپین

محمد صالح زاده در یادداشتی با عنوان زیبلاکشی از گیلان تا آنسوی مرزهای کاسپین به بررسی این شغل سخت سالهای نه چندان دور پرداخت.

حرف تازه – محمد صالح زاده: آدمیزاد هرکجا باشد، با فاصله زیاد و کم، هرنوع اقلیم و عادات، زمانی که با مشکلات مشابه رو می‌شود، برای فائق آمدن بر انواع مشکلات از وسائل یکسان و مشابه یاری می‌گیرد! حال تفاوتی ندارد که کجای این جهان مشغول به زیست است. آدمیزاد هرکجا باشد دیر یا زود برای پیروزی بر رنج‌های خویش دست به کار می‌شود.

در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۸۴۴ میلادی در شهر چوهوئیف استان خارکف اکراین امروزی “ایلیا یفیموویچ رپین” نقاش معروف روسی به دنیا آمد. تولد “رپین” مصادف با سال ۱۲۲۳ خورشیدی وحکومت سومین شاه قاجار (محمد شاه) در ایران بود.

از این نقاشی روسی آثار متعددی بجا مانده است، همچون؛ سیبها و برگها، سادکو، ایوان چهارم روسیه و پسرش ایوان در روز جمعه ۱۶ نوامبر، کرجی کشان ولگا، مهمانی ۱۸۸۳، دوک اعظم عروسش را بر می‌گزیند، و پرتره‌های کشیده شده او از چهره شخصیتهای معروف از جمله : لئوتولستوی، بارونس، آلکساندر ژیر کویچ، موسورگسکی، روبینشتاین و سایر تابلوهای وی که در گالری‌ها و موزه‌های هنر معروف اروپا در معرض دید قرار دارد.

مجموعه (کرجی کشان ولگا یا قایق رانان ولگا) اثر “رپین” از حیث معنوی، انسان، هنری، تاریخی، صنعت کسب و کار از ارزش قابل توجه‌ای برخوردار است.

رپین این مجموعه را بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۷۳ خلق کرده، که برابر با سالهای ۱۲۴۹ تا ۱۲۵۲ خورشیدی در ایران است.

از آنجایی که به دلایل مختلف قحطی در ایران با ادوار حکومت‌های مختلف کم یا زیاد رخ داده، اما قحطی بزرگ ایران در سالهای ۱۲۴۹ و ۱۲۵۰ خورشیدی جز قحطی با تلفات شدید ذکر شده، در زمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه قاجار، قحطی بزرگ که طبق برآورد یک دهم جمعیت ایران از گرسنگی تلف شدند، در حین این دوره از حکومت قاجار در کشور ایران “رپین” با کیلومترها فاصله‌ی مسافتی از شمالِ کشور و سوی دیگر آبهای کاسپین، شروع به مجموعه‌ای نمود که مضمون نقاشی وی در ناحیه شمال کشور ایران محدوده دریای کاسپین هم با جدیت دنبال می‌شد.

در واقع مضمون نقاشی “رپین” جز کارگری‌های سخت و پر اهمیت یک دوره زمانی در شمال کشور ایران بود.  گفته می‌شود؛ رپین زمانی این مجموعه را کشیده که مردم حاضر نبودند، مقابل نقاش‌ها بایستند، تا نقاش آنها را به تصویر در آورد.

مردم باور داشتند؛ که کسی بر روی یک تابلو نقاشی می‌شود، روحش؛ کالبدش را ترک می‌کند. این عقیده کافی بود که نقاشان آن عصر برای پیدا کردن مدل‌های نقاشی خود به مشکل برخورند‌. “رپین” برای طرح مجموعه کرجی کشان ولگا در روسیه به سفر پرداخت، که نهایت در غرب روسیه، کنار پر آب‌ترین و طولانی‌ترین رود اروپا مدل‌های نقاشی خود را جست.

“ولگا” که در کتابهای قدیمی پارسی از آن به عنوان (آتِل) یاد شده است، رودی با ۳۷۹۲ کیلومتر طول در غرب روسیه، در میان تپه‌های والدای، استان تور با ارتفاع ۲۲۵ متر واقع شده است، این رودخانه پس از گذشتن از مسیرهای طولانی به دریای کاسپین می‌ریزد، در واقع گریز دریای کاسپین به آبهای آزاد توسط کانال (ولگا-دن) صورت می‌پذیرد. به گفته برخی از محققین منابع آبی ؛ بزرگترین ذخایر آبی جهان در کنار ولگا قرار دارند، که از منابع آبی این رود تغذیه می‌شوند.

در منابع آبی گسترده زمین علل خصوص حوزه کاسپین یکی از وسایل حمل و نقل مسافر و بار “کرجی” بود.

کرجی وسیله‌ای که موجب حرکت و تکاپو و کرجی بان عامل حرکت در سطح آب می‌شد، در واقع کرج به نوعی قایق‌های بادبانی که برای حمل مسافر و بار و سایر موارد از جمله ؛ صیادی، پره‌اندازی و.. از آن استفاده می‌شود. کرجی انواع و اقسام مختلف را شامل می‌شده که انواع متنوع آن توسط ‌اندازه طول و عرض، باربری، مسافر کشی، نوع بادبان آن به نام‌های مختلف خوانده می‌شود. از کرجی‌های پرکاربرد و معروف حوزه دریای کاسپین می‌توان به اوشقون، کرجی ترکمن، بندر کرجی، پره کرجی، کرجی مسافربری، مالاکرجی، لوتکا، یک واگنی و دو واگنی، لاکومه و بارکاس اشاره داشت. بعضی از این انواع کرجی‌ها در روسیه، ترکمن صحرا، انزلی ساخت می‌شدند.

بازوی قدرتمند کرجی بانان با پارو سینه‌ی آب را می‌شکافد، گاهی نیز که کرجی‌ها بر خلاف جریان آب و باد در حرکت بودند، باید از نیروی انسانی برای کشیدن و به حرکت در آوردن کرجی تلاش می‌کردند، این فعالیت و تکاپو در یک حرکت جمعی به انتقال مسافر و بار در گذشته منجر می‌شد.

این سوی کاسپین؛ شمال ایران در دوره حکومت قاجار شهرهای شمالی (رشت – انزلی) از اهمیت خاصی برخوردار بودند، در واقع موقعیت جغرافیایی شهرهای استان گیلان و مسیر ارتباطی آنها از طریق دریای کاسپین به اروپا به امتیاز آنها می‌افزود. حکومت قاجار هر چقدر که در مسیر ارتباط زمینی ضعیف عمل می‌نمود، اما با توسل به موهبت طبیعی و امتیاز دریای کاسپین، وجود شهرهای بازرگانی رشت و انزلی کنار دریا توانست خود را با دنیای اروپا از هر لحاظ ایمن سازد. مسیر آبی دریای کاسپین به صورت ارتباط داخل کشور (رشت به انزلی) و چه به صورت راه یابی به اروپا به امتیازاتی همچون رفت و آمد مسافر و تجار، رفت و آمد کالاها منجر شد.

زیبلاکشی (zibalakasy) ؛ به حرکت کرجی توسط فعالیت نیروی انسانی در مواقعی خاص گفته می‌شود، طناب بلند با قطر ضخیمی به نوک دکل کرجی‌ها بسته می‌شد، و کارگران شاغل در این فعالیت آنسوی دیگر طناب را به خود می‌بستند و کرجی‌ها را در مواقعی که خلاف جریان آب در حرکت بودند، یا وزش شدید باد جریان داشت، با نیروی بدنی خود می‌کشیدند، تا کرجی‌ها مسافت باقی مانده تا ساحل را طی کنند. نفر دیگر که سکان دار کرجی(لوسمان) بود، در انتهای کرجی می‌نشست، با پاروی بلندی کرجی را هدایت می‌نمود.

در مجموعه نقاشی‌های “رپین” که کرجی کشان ولگا را در سالهای (۱۸۷۰-۱۸۷۳) به تصویر در آورده ؛ میبینیم که یازده کارگر با فرم‌های مختلف طناب‌های بلند و ضخیم کرجی را به بدن خود بسته‌اند، و هرکدام به نحوی در حال کشیدن کرجی هستند.

“زیبلاکشان” ولگا که “رپین” آنها را پس از سفرهای متمادی در روسیه به عنوان مدل پیدا نموده و به تصویر در آورده است. نشان از فعالیت انسانی و کارگری دارد که در آن روزگار جز کارهای طاقت فرسا بود، همانطور که در مجموعه “رپین” مشاهده می‌کنم ؛ هرکدام از آن یازده کارکتر با انواع و اقسام حس‌های مختلف درد، رنج، بیخیالی، انزوا، دگرگونی توام هستند، و همچنین تازه وارد شدن به این کار طاقت فرسا که بیانگر تصویر آن سفید پوستی است که هنوز چهره اش سیاه و فرتوت نیست و نیز لباسش چرک و قدیمی نشده است.

حرفه کارگری “زیبلاکشی” که در زبان روسی (بورلاچستو) میخوانند، گرچه امروزه به یک فعالیت خاموش و بی کاربرد رسیده است، اما در دوره‌ای کنار منابع آبی؛ رودخانه ها، دریا، دریاچه‌ها جز طاقت فرسا‌ترین حرفه‌های کارگری محسوب میشد، اما بنا به مقتضیات همان دوره با نبود امکانات حمل و نقل و ارتباطات جاده‌ای جز مشاغل کارگری مشقت باری محسوب میشد.

 مراکز تجاری شهر رشت در عهد قاجار که امروزه به بافت قدیمی شهر رشت مشهور است، مسافت مراکز تجاری(بازار) تا بندر پیربازار به یکساعت و نیم با گاری‌ها و ارابه‌ها تخمین شده بود، در واقع مردم رشت و سایر نقاط از رشت تا پیربازار مسافتی یکساعت و نیم را طی می‌کردند، تا خود را به بندر پیربازار برسانند، و از بندر با کرجی ۳ ساعته خود را به بندر انزلی می‌رساندند. اگر هم سیاحان و تجار به اروپا قصد سفر داشتند، در بندر انزلی به کرجی‌های مخصوص مسافربری ملحق می‌شدند.

به روایت پیران در پیربازار ۴۰۰ تا ۵۰۰ کرجی کار می‌کرد، در هرکرجی معمولا ۳ تا ۵ نفر و بنابر نوع کرجی گاه ۸ تا ۱۲ نفر کار می‌کردند، که هرکدام به لقب کرجی بان(نگهبان کرجی) و ملاح مشهور بودند که در حمل و نقل حرف اول را می‌زدند. کفترودی می‌نویسد؛ با یک حساب سر انگشتی با احتساب تعداد کرجی‌ها و میزان کارگر مورد نیاز هرکرجی، در حدود چند هزار نفر فقط در مسیر پیربازار به انزلی به عنوان کرجی بان اشتغال داشتند‌ و از این راه امرار معاش می‌کردند.

طبق پژوهش نگارنده ؛ در هنگام عبور از بندر پیربازار به سوی انزلی به علت جریان موافق آب که حرکت کرجی را آسان می‌کرد، معمولا زیبلاکشی صورت نمی‌گرفت، بلکه با قدرت بادبان و پارویِ کرجی هدایت می‌شد، اما در هنگام برگشتن از انزلی از دهانه رودخانه تا بندر پیربازار، چون کرجی مخالف جریان آب در حرکت بود، می‌بایست کرجی‌ها را با طناب بکشند و همچنین در مواقع وزش باد ؛ “زیبلاکشی” امری ضروری بود.

قاسم غلامی کفترودی در کتاب تاریخ بندر پیربازار نوشته؛(ژاک آمریکایی که در سال ۱۸۷۰ میلادی (۱۲۴۹ش) از پیربازار عبور کرده می‌نویسد:خیلی عجیب و قابل تماشا آمد، طرز قایقرانی‌های آنجا در یک رودخانه مرداب که متعلق است با دریا، قایق‌های بزرگی در آنجاست که طناب‌های بلند دارد،آن قایق‌ها پر می‌شود از بار و مسافر، آنگاه طناب‌ها را از طرف خشکی بر کتف و کمر حمالان بسته، مانند اسب گاری قایق را می‌کشند و گاهی که خسته می‌شوند برای هیجانِ اعصاب خود و هم زور شدن، یک ذکر را شروع کرده که شبیه به سرودهای قشونی است، نظیر این قایقرانی را در هیچ جا ندیده بودم)

کفترودی در همان کتاب می‌نویسد؛ کارگران زیبلاکش بندرپیربازار در هنگامی که طناب‌های ضخیم کرجی را بر بدن خود بسته‌اند، کارگران با هم با ذکر الله، محمد(ص)، علی گویان آن را به جلو می‌رانند.

به روایت پیران در پیربازار ۴۰۰ تا ۵۰۰ کرجی کار می‌کرد، در هرکرجی معمولا ۳ تا ۵ نفر و بنابر نوع کرجی گاه ۸ تا ۱۲ نفر کار می‌کردند، که هرکدام به لقب کرجی بان(نگهبان کرجی) و ملاح مشهور بودند که در حمل و نقل حرف اول را می‌زدند. کفترودی مینویسد؛ با یک حساب سر انگشتی با احتساب تعداد کرجی‌ها و میزان کارگر مورد نیاز هرکرجی، در حدود چند هزار نفر فقط در مسیر پیربازار به انزلی به عنوان کرجی بان اشتغال داشتند‌ و از این راه امرار معاش می‌کردند.

خانم کارلاسرنا که در سال ۱۸۷۷ میلادی(۱۲۵۶ ش) از پیربازار عبور کرده، درباره کرجی بانان می‌نویسد: این ملاحان از نژادهای مختلف و چابک‌ترین آنها سیاهانند، پاروزنان خشن. با بالا تنه‌ها و ساق‌های عریان، مشترکا یکدیگر را به فعالیت وا میداشتند. گروهی از خدا و محمد(ص) مدد می‌خواهند و دیگران با یاری از علی(ع) بدان پاسخ می‌دهند.(کفترودی؛ ص ۵۵، تاریخ بندر پیربازار)

بنابر روایت کفترودی از نوشته‌های سیاحان و سفرنامه‌ها ؛ هرکدام به نحوی از کرجی‌ها و کرجی بانان و زیبلاکشان سخن گفته‌اند؛ بر طبق پژوهش نگارنده: کرجی بانان و زیبلاکشان بندر پیربازار

در رشت که در مسیر پیربازار به بندر انزلی مشغول بودند؛ افرادی بومی و غیربومی، داخل و خارج محدوده و کشور بودند. از آنجا که عده‌ای از این کارگران در حین کار طاقت فرسا برای تجدید قوای بدنی خود ذکرهای مختلف را بر لب می‌آورند؛ شیعیان و سنی‌های مسلمان در کنار هم در بندر پیربازار مشغول به فعالیت بوده‌اند. امروزه نیز قسمتی از حوالی و روستاهای پیربازار و پیرامون، سنی‌های مسلمان گیلان سکونت دارند.

عده‌ای دیگر از سیاحان خارجی در عبور از پیربازار ؛ به وضعیت کثیف و آشفته بندر اشاره دارند، و در نوشته‌های خود عده‌ای از کرجی بانان را بد نامیده‌اند.

به طور مثال جکسن در سال ۱۹۰۶ میلادی (۱۲۸۵ ش) از پیربازار عبور کرده، می‌نویسد: پیربازار جای کثیفی است که در آن غیرممکن است انسان با کرجی بانان بیشرمی که گویی جامعه‌ی همه‌ی رذائل و نادرستی‌ها هستند، که خاص کرجی بانان بنادر کم اهمیت است.(کفترودی؛ص۵۵)

از معروفترین کرجی بانان قدیم بندر پیربازار عبارتند از: کربلایی احرام، مشهدی عزت، حاجی قربان، سید موسی باستانی، کربلایی حسین بحرپیما، رضا تاجرباشی، ولی کرجی بان، مشهدی نصرت جان قارداش، رحمت کرجی بان می‌توان اشاره داشت.(کفترودی؛ ص ۵۶)

در سال ۱۲۸۴ خورشیدی مظفرالدین شاه اولین اتومبیل را وارد ایران کرد، پس از او حاج امین الضرب از تجار رشت اولین کسی بود که برای خود اتومبیل خرید‌.

عزیز طویلی از پژوهشگران استان گیلان می‌نویسد: بالاخره با احداث جاده‌ی شوسه از غازیان به رشت – قزوین-تهران، کرجی بانی به تدریج رونق خود را از دست داد و با آمدن اتومبیل و کامیون، تقریبا تعطیل شد. کرجی‌های کوچک‌تر فقط در سطح مرداب به رفت و آمد تا انزلی ادامه می‌دادند، که آنها هم با کشیده شدن جاده‌ها از کار باز ماندند.

تا زمان حکومت احمد شاه حدود ۱۰ نفری در ایران اتومبیل داشتند، یکی از این ماشین‌ها در حدود سال ۱۲۹۲ خورشیدی از پیربازار به رشت مسافر بری می‌کرد.

به این شکل تقریبا در اواخر سالهای حکومت قاجار بندر پیربازار به دلایل مختلفی از جمله؛ پس روی آب، احداث جاده و ورود اتومبیل از رونق افتاد، به این ترتیب شغل کرجی بانی و زیبلاکشی نیز به سمت خاموشی و نابودی رفت.

زیبلاکشی حرفه‌ای از یک کار مشقت بار کارگری، در زمانی که دریای کاسپین حکم جهانی نو را برای کشور فراهم می‌کر.  این راه ارتباط دریایی که شاهان قاجار را روانه اروپا ساخت و دانشجویان ایرانی که از این طریق به اروپا سفر می‌کردند، تا با دنیای جدید آشنا شوند.

دریایی که اسباب و وسایط گام‌های نخست مدرنیته کشور را در عهد قاجار با بازوان نیرومند زیبلاکشان فراهم کرد، تا دریچه‌ای نو را در اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور باز کند.

نقاش روسی که برای طرح‌های خود در زمانه‌ای که جهل عده‌ای فضا را برای تابلوهایش تنگ می‌نمود، با سفر به مدل‌های رئالی دست یافت تا برای طرح هایش مدل‌های حقیقی از جامعه بیابد، و زندگی کارگران کرجی را از نزدیک به تماشا نشست و ترسیم نمود.

 روایتی از رنج، زندگی و کار در میان آدمیانی که هرکجا باشند، با فاصله‌های زیاد و کم از هم، در هنگام مشکلات مشابه، برای رفع مشکلات به وسائل مشابه متوسل می‌شوند‌‌.

زیبلاکشی از گیلان تا آنسوی مرزهای کاسپین

زیبلاکشی از گیلان تا آنسوی مرزهای کاسپین

محمد صالح زاده

مرور