گفت‌وگو با محمدعلی برنو عکاس گیلانی رئیس جمهور و عکاس سال اروپا؛

روایت ۱۹ سال کار حرفه‌ای از عکاسی افشین رشت تا پاستور

مریم صابری – ساده و صمیمی در رفتار اما در کار جدی و موفق. محمدعلی برنو عکاس موفق رشتی را می‌گوییم. او که البته عنوان دیگری هم می‌تواند پشت سر اسمش آورده شود؛ عکاس رئیس‌جمهور، بهترین عکاس سال اروپا، عکاس چند عکس تحسین‌شده در مجلات و روزنامه‌های معتبر اروپایی و آمریکایی. محمد برنو در میانه […]

مریم صابری – ساده و صمیمی در رفتار اما در کار جدی و موفق. محمدعلی برنو عکاس موفق رشتی را می‌گوییم. او که البته عنوان دیگری هم می‌تواند پشت سر اسمش آورده شود؛ عکاس رئیس‌جمهور، بهترین عکاس سال اروپا، عکاس چند عکس تحسین‌شده در مجلات و روزنامه‌های معتبر اروپایی و آمریکایی.

محمد برنو در میانه روزهای پرفشار کار با نهاد ریاست جمهوری به رشت آمده بود تاکمی هم استراحت کند. به دعوت مدیرمسوول گیل نگاه  او ساعتی مهمان تحریریه شد و برایمان از خاطرات نه‌چندان دورش در رشت و لجبازی با خانواده گفت برای ورود به دبیرستان تا وقتی‌که در عکاسی ورزشی در زمره‌ی نسل نو قرار داشت و از زلزله بم صحبت به میان آورد که هرچقدر تلخ و دردناک بود اما در زندگی حرفه‌ای او زلزله‌ای مثبت ایجاد کرد.

صحبت های محمدعلی برنو متولد ۴ تیر ۵۸ در رشت، دارنده لیسانس عکاسی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران، صاحب ۳ دیپلم افتخار از بنیاد لوسی آمریکا ۲۰۱۴   ipa-int’l photograghy awards، عکاس سال اروپا در سال ۲۰۱۴ در جشنواره px3، دارنده نشان طلای عکس خبری سال ۲۰۱۴ px3 فرانسه و نشان طلای عکس سیاسی سال ۲۰۱۷ px3 فرانسه و ۲ دیپلم افتخار از جشنواره px3 در سال ۲۰۱۷ در کنار چندین مقام جشنواره‌های عکس ایران می‌تواند نکات جالبی هم برای علاقه‌مندان به این حرفه و تمام مخاطبان داشته باشد.

گفت وگو با هنرمندی که عکاسی خبری را سال ۷۸ در روزنامه ابرار آغاز کرد و در ادامه مسیر با روزنامه‌های ایران، همشهری، صبح ورزش، جهان فوتبال، نود، خبرگزاری ایلنا همکاری کرد و در همین ایام عکس هایش در مجله نیوزویک، آژانس کوربیس- سیپاپرس فرانسه و بسیاری از نشریات و رسانه های دنیا منتشر شد تا اکنون که بیش از چهارسال است عکاس رییس جمهور است را در ادامه بخوانید:

تاثیرهای مثبت یک عموی هنرمند

علاقه‌مندی به هنر اگر نگوییم همیشه، برای بسیاری از دوران کودکی و حضور شخصیتی تاثیرگذار به وجود می‌آید. در گفت‌وگوی صمیمانه گیل نگاه  با برنو او از وقتی گفت که در کلاس دوم دبستان تحصیل می‌کرد و عمویی داشت که هنرمند بود؛ عمو به من می‌گفت حتی اگر خط‌خطی می‌کنی بهتر است باهدف این کار را انجام بدی.
جمله‌ای که همیشه در ذهنش ماندگار شد. و اولین «خط‌خطی باهدف او» نقاشی پسر شجاع از روی کارتون در حال پخش تلویزیون بود و بعدها نقاشی شخصیت‌های کارتونی به یکی از سرگرمی‌هایش تبدیل شد.

پدری که مخالف رشته‌های هنری بود

برنو در دوران راهنمایی شاگرد ممتاز بود و در المپیاد ریاضی هم شرکت کرده بود طبیعتا نمی‌توانست به‌راحتی خانواده را راضی کند که به‌جای رشته ریاضی و فیزیک در هنرستان ولی عصر رشت رشته‌ی هنری بخواند.

پدرم می‌گفت: «می‌روی کلاس نقاشی و نقاش می‌شوی؛ چرا هنر بخوانی؟» اما به هر طریقی بود پدر را راضی کرد تا سال اول دبیرستان را در هنرستان آغاز کند اما سال اول تمام نشده به من گفت که حالا که یک سال تجربه حضور در هنرستان را داشتی تغییر رشته بده.»

من هم به‌عمد در امتحانات خردادماه تجدید آوردم تا نتوانم تغییر رشته بدهم. حتی دوباره در شهریور به‌عمد تجدید شدم تا هیچ راهی برای تغییر رشته نماند. می‌گوید بالاخره گرافیک خواندم و گرافیک تاثیر عجیبی در عکاسی ام داشته است.

به همین دلیل هم می‌گوید: به افرادی که الان می‌خواهند عکاسی را شروع کنند می‌گویم ابتدا دوربین را بگذارید کنار و مستطیل بکشید و در آن هر کاری که دوست داریم در قاب دوربین شما ثبت شود طراحی کنید.

اصول ترکیب بندی را ابتدا یاد بگیریم

تاثیر آن روزهای هنرستان آنقدر زیاد بود که هنوز گاهی فکر می کنم که باید در آن دوره بیشتر تلاش می کردم .

آغاز تجربه از عکاسی افشین رشت

در همان دوران دبیرستان عکاسی را نیز تجربه کرد. کارآموزی را در عکاسی افشین که به‌نوعی عکاس خانوادگی محسوب می‌شد.

می گوید: اولین باری که باید عکس می گرفتم و دیگری تائید کند ترس داشتم. داستان آن روز هم به‌صورت کامل یادش مانده است: می‌گفتم هر کاری می‌کنم تی می‌کشم اما فعلا نگو که عکس بگیرم. تا اینکه یک روز که صاحب عکاسی مشغول نوشتن قبض رسید یک مشتری بود به من گفت برو عکس بگیر. در کمتر از یک ثانیه کل بدنم از استرس خیس عرق شد.

آن موقع دوربین دیجیتال هم که نبود باید می‌رفتیم تاریک‌خانه و شیت جا می‌زدیم و اگر برعکس می‌شد تصویری ثبت نمی‌شد. اما به‌هرحال عکس خوب از آب درآمد.

دوربین اولم زنیت با لنز ۵۰ بود

عکاسی که تجربه ثبت تصاویر سه رئیس‌جمهور ایران را داشته یادی هم از استادانش می‌کند. سیاوش یحیی زاده، محمدتقی مرتاض هجری از هنرمندان معاصر گیلان در همین هنرستان معلم او بودند. می‌گوید: گرافیک محیطی را از او یاد گرفتم و کلا در هنرستان و دانشگاه استادان بی‌نظیری داشتم. هیچ‌وقت آن‌ها را فراموش نمی‌کنم.
تحصیل در هنر و به‌نوعی کل‌کل با خانواده باعث می‌شود که در سال ۷۶ در دانشکده عکاسی قبول شوم. دانشگاه آزاد برای آن سال در رشته عکاسی ۱۳۳ دانشجو می‌خواست و رتبه من ۳۳ شد. این رتبه هم البته در عرض ۲۰ روز به‌دست‌آمده بود که در پارک شهر درس می‌خواندم البته وقتمان بیشتر به فوتبال یا فوتبال دستی می‌گذشت تا درس خواندن ولی قبول شدم.

عکاسی ورزشی از ابرار تا جهان فوتبال

حضور در تهران باعث می‌شود تا فرصت‌های کاری مختلف نیز برای او به وجود آید. شروع کار او هم در اوایل سال ۷۷ بخش ورزشی ابرار ورزشی بود.

او می‌گوید: علی کاوه و محمد صیاد واقعا خیلی به من کمک کردند. البته با آن‌ها به دلیل رویکرد عکاسی سنتی همیشه در حال بحث بودم. چون من ترجیح می‌دادم که با تکنولوژی جلو بروم.

بعد از یک سال و نیم حضور در ابرار و سپس صبح ورزش برنو تجربه جدیدی در عکاسی ورزشی با رفتن به جهان فوتبال به دست می‌آورد.

او جهان فوتبال را سبب جهش عکاسی ورزشی در ایران می‌داند و می‌گوید: جهان فوتبال فضای متفاوتی داشت. دلیل آن‌هم نگاه خاص پژمان رهبر، ابراهیم افشار و مهدی عاقلی بود که نگاه من به عکاسی ورزشی را عوض کردند.

برنو البته گریزی هم به عکاسان ورزشی آن روزها می‌زند و می‌گوید: در آن سال‌ها معمولا در آخر بازی از زننده گل‌ها دست در گردن هم، عکس می‌گرفتند. اما با تغییر نگاه سعی شد که در حال حرکت عکس بگیرم و اعتقاد داشتم عکاسی یعنی لحظه قطعی و ثبت آن برای بیننده جذاب است.

او دلیل دیگری هم برای شکوفایی عکاسی ورزشی بیان می‌کند و آن دوربین دیجیتال است: آن موقع هرچه که داشتم و نداشتم را فروختم و یک دوربین کانن با بدهی قسط خریدم. البته خرید مموری گران قیمت در سال ۸۰ هم هیچ‌وقت یادش نمی‌رود.

در روزهایی که به همراه چند نفر دیگر با دوربین دیجیتال تمام روزنامه‌های ورزشی را دست داشتند با پیشنهاد مالی خوب مرحوم ناصر احمدپور به نود ورزشی رفت. همان موقع ۴۰۰ هزار تومان برای حضورش در روزنامه به او پیش‌ پرداخت دادند.

زلزله بم و تغییر مسیر زندگی حرفه ای

کار عکاسی خبری ورزشی برنو ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۸۲ حادثه بم پیش آمد: وقتی این حادثه پیش‌آمد، روزنامه همشهری پول بلیت هواپیمای من را داد و قرار شد برایشان عکس اختصاصی بفرستم.

حضور چند روزه در بم باعث اختلاف‌نظر با احمدپور شد. ولی ترجیح دادم که این تجربه را از دست ندهم  با کمک کاوه کاظمی عکس هایم در آژانس عکس کوربیس منتشر شد.

بعد آن عکس‌ها و بازخوردی که گرفتم باعث شد عکاسی ورزشی برای من تمام شود و مسیر زندگی من تغییر کند و وارد عکاسی سیاسی و اجتماعی شوم.

باید برای فردا کاری انجام دهم

صحبت‌های برنو برای تمام تحریریه گیل نگاه  جالب است.  یکی از عکاسان گیل نگاه از او  سوال می‌کند چطور در آن سال‌ها به جوانی مانند شما اعتماد کرده بودند؟

می‌گوید: آن موقع این‌قدر عکاس نبود؛ چون دوربین دیجیتال نبود‌ و البته نگاه جامعه به عکاسی هم خیلی خوب نبود و خیلی ها معتقد بودند باید شغل دوم باشد و فقط اگر عاشق بودی و اصول عکاسی را رعایت می کردی و حرف دیگران برایت مهم نبود شاید می توانستی کار کنی و البته رقابت با قدیمی ها خودش داستانی بود.
با خودم می‌گفتم من امروز اینجا هستم و برای برنامه فردا باید کاری کنم که ماندگار باشد‌ که شاید پس‌فردا نباشم تا بتوانم به این کار ادامه دهم.

می‌گوید این را از محمد فرنود یکی از عکاس‌های بزرگ ایران یاد گرفته است.

در مورد فرنود ادامه می دهد؛ عکس‌هایی بعد از مرگ فیدل کاسترو منتشر کرد که در آرشیو هیچ عکاسی پیدا نمی‌شد چون فرنود فردی بسیار باهوش است و همیشه به من توصیه می‌کند یکسری از عکس‌های خودت را برای روزهای خاص نگه‌دار و منتشرنکن. موضوعی که به گفته‌ی او نیازمند صبوری زیاد است.

برنو هم از این دست عکس ها داشته و دارد: مثل عکسی که بعد از فوت آقای هاشمی در صفحه اینستاگرام دکتر روحانی منتشر شد یا یکی از عکس های  مجموعه از دکتر روحانی که جایزه برد و بعد از چهارسال منتشر کرد. او حتی تغییر نگاهش را نیز ناشی از توصیه‌های فرنود می‌داند. برنو با یادآوری دوباره حادثه بم می‌گوید: از روزی احساس کردم باید تغییر کنم که در حادثه بم وقتی فرنود عکس‌های من را دید گفت این عکس‌ها برای همشهری خوب است اما به درد اروپایی‌ها نمی‌خورد. نگاهت را عوض کن.

آن‌ها دوست ندارند که زیاد جنازه زیر آوار را ببینند

باید عمق فاجعه را به شکل دیگری نشان بدهی. تا اینکه من آن عکس را در بم گرفتم که زنی بالای سر جنازه است و تا بی‌نهایت خانه‌ها خراب است. این عکس خیلی دیده شد و در یک مجله خارجی نیز منتشر شد.

بعد از ۸۶ با آژانس ایران داکیومنت همکاری داشتم که بعضی از عکس های منتشر شده در خبرگزاری را آنجا هم منتشر می کردند و به‌واسطه آن‌ها با نیوزویک و نیویورک تایمز و چند سایت اروپایی بودند که عکس هایم را منتشر می کردند.

او درباره بحث‌های مربوط به عکاسی آن‌هم در حوزه سیاست هم به اظهار نظر می پردازد.

برنو ابتدا می گوید: اخلاق اجتماعی برای یک عکاس بسیار تاثیرگذار است. اینکه بدانیم چطور برخورد کنیم. یکی از معضلاتی که اکنون با آن درگیریم این است که عکاس سیاسی و دیپلماتیک نداریم و ‌نمی‌دانیم یعنی چه؟ خودم هم در طی چهار سال گذشته متوجه شدم.

برنو در همین ارتباط به طرح این سوال می‌پردازد که از کدام رئیس‌جمهور جهان عکس بد دیده‌اید؟ عکسی نشان بدهید که بشود از آن برداشت تحقیرآمیز کرد؟ او در پاسخ سوال خود گفت: تقریبا از هیچ‌یک از روسای جمهور جهان عکس بد منتشرنشده است اگر هم باشد خیلی کم است.

به گفته او پروتکل‌هایی است که در ایران رعایت نمی‌کنیم؛ یعنی عکاسان ‌هم خودآگاه یا ناخودآگاه نگاه سیاسی‌شان را در ثبت تصاویر دخالت می‌دهند.

کلاس آداب برخورد با رسانه‌ها

او درعین‌حال می‌گوید: البته در این چرخه برخی نکات از طرف سیاست‌مداران ما هم رعایت نمی‌شود. یعنی وقتی مسئولی در هنگام دیدار مقامات نمی‌داند چطور رفتار کند یا وزیری بد می‌نشیند و… من عکاس دچار دردسرهای زیادی می‌شوم.

در همه جای دنیا برای سیاست‌مداران کلاس‌های آموزشی در حوزه رسانه وجود دارد ولی در اینجا ترجیح می دهند که اگر عکاسی عکسی گرفت که برای آن ها ناخوشایند بود یا از حضور آن عکاس در برنامه های بعدی جلوگیری می شود یا می گویند عکس حذف شود.

در تمام دنیا وقتی اتفاقی افتاد و عکسی ثبت شد تقریبا غیر ممکن است که دیده نشود.

به گفته این عکاس شناخته‌شده‌ی ایران، امروز عکس تاثیرگذارتر از فیلم است و تنها کمتر از یک دقیقه از حضور یک مقام پشت تریبون یا هر اتفاق مثبت و منفی دیگری امکان انتشار عکس ممکن شده است.

حذف عکس‌های آرشیوی

برنو تجربه‌هایی نیز برای عکاس‌های گیل نگاه دارد. از سخت گیری نکردن برای حذف عکس‌های آرشیوی تا تعداد شات هایی که می‌توان برای هر برنامه عکاسی زد.

او می‌گوید: زمان تاثیر زیادی بر اهمیت عکس‌ها دارد به همین دلیل شاید عکسی امروز خوب باشد و چهار سال دیگر اهمیتش را از دست می دهد و فقط تصویری ثبت شده است.

بحث به گزارش تصویری می‌رسد و مسائلی که این روزها سایت‌ها با آن درگیرند. می‌گوید: در یک گزارش تصویری لازم نیست تعداد زیادی عکس داشته باشیم. گزارش تصویری تعریفی دارد و باید یک شروع و پایانی داشته باشد.

یکی از عکاسا گیل نگاه از او می پرسد: آیا در گزارش تصویری می‌شود استوری جا داد یا در استوری می‌شود گزارش تصویری جا داد؟ او توضیح داد: چند عکس پشت سر هم از یک اتفاق می‌تواند گزارش تصویری باشد اما استوری نیست. اما در یک استوری می‌توانیم چند تصویر پشت‌ هم داشته باشیم.

روش کار در پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری

اما نوع عکس گرفتن و چیدمان عکس‌ها در سایت ریاست جمهوری نیز برای همه جالب است.

برنو داستان سایت ریاست جمهوری را متفاوت می‌داند؛ پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری یک سایت رسمی است و من باید برای آن عکس رسمی انتخاب کنم. چون سایت مادر و مرجع هستیم نمی‌توانیم خیلی از حاشیه‌های عکاسی را منتشر کنیم.

تا جایی که بتوانم عکس‌هایی به‌جز پرتره و دست دادن‌ها منتشر می‌کنم تا جذابیت بیشتری برای مردم داشته باشد.

اما بارگذاری عکس‌ها دست من نیست و بر اساس نیاز روزنامه‌ها و دیگر سایت بعضی عکس‌ها با تشابه خیلی کم بارگذاری می‌شود.

او می‌گوید: زمان‌ برای عکس گرفتن بسیار کم و گاهی دو دقیقه است در دیدار مقامات با رییس جمهور بر اساس پروتکل عکاسی می‌شود.

برخی محدودیت‌ها نیز سبب تغییر در زاویه عکس‌ها می‌شود. مثلا رئیس‌جمهوری با خانمی از هلند دیدار داشت که لباسش طبق عرف ایران مناسب نبود و من باید از زاویه‌ای عکس می‌گرفتم که شاید از نظر حرفه‌ای چندان مناسب نبود اما طبق سیاست‌های حاکم باید عمل می‌کردم تا پس از آن شاهد حاشیه نباشیم.

او توضیح داد: از نظر حرفه‌ای عکس‌های محمد برنو تنها در سایت ریاست جمهوری خلاصه نمی‌شود و از تصاویر مختلف و جذاب رئیس‌جمهور در فضای مجازی هم استفاده می شود.

برنو از سال ۸۲ تا ۸۴ تجربه‌ی عکاسی در نهاد رهبری را هم داشته است. این عکاس گیلانی درباره تجربه‌ی مورد اشاره هم گفت: در آن زمان هنوز سایت رهبری راه‌اندازی نشده بود و در مناسبت‌های مختلف برای عکاسی، از خبرگزاری‌ها به بیت رهبری عکاس معرفی می‌شد که چند عکاس به انتخاب مسئولان این نهاد برای عکاسی مراسم‌های مختلف حضور پیدا کنند که من هم از خبرگزاری ایلنا به این برنامه ها می رفتم.

در نهاد ریاست جمهوری نه می‌بینم و نه می‌شنوم

طبیعتا عکاس ریاست جمهوری بودن سبب می‌شود تا در جاهایی حضور پیدا کنید که بقیه عکاس ها نمی‌توانند.

با لبخند می گوید: فرنود در یکی از ورک شاپ های خود گفته بود برنو عکاس ریاست جمهوری است و کور ،کر و لال. برنو معتقد است که در این ژانر از عکاسی باید امین باشی؛ شاید این تصور ایجاد شود که سیستم و نوع ارتباط روزانه کاری در نهاد ریاست جمهوری باعث تبدیل‌شدن عکاس به روزمرگی شود اما این موضوع برای همه صدق نمی‌کند و تلاشم این بوده که حوزه‌ی کاری‌ام به‌طور کامل بر نگاه شخصی‌ام به عکاسی سوژه هایم تاثیر ملموس نگذارد.

او که حدود  ۱۹ سال است در حرفه‌ی عکاسی مشغول فعالیت است می‌گوید: ثبت واقعیت و دوره ای از تاریخ با ارزش تر از هر چیز دیگری است و من تمام تلاشم این است روایتگر خوبی باشم.

سرقت تمام زندگی در سال ۸۹

این عکاس گیلانی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از طرف خبرگزاری مامور عکاسی از یک نامزد ریاست جمهوری بود  از خاطرات تلخ سرقت بخش بزرگی از آرشیو عکس‌هایش هم گفت: در سال ۸۹ همه عکس‌هایم دزدیده شد؛ آنهم در بازه ای که تمام آرشیو عکس‌های متعلق به ریاست جمهوری خاتمی، عکس هایی از رهبری، هاشمی رفسنجانی، عکس های ورزشی و عکس های انتخابات ۸۸ و محمود احمدی‌نژاد که در دوران ریاست جمهوری او عکاس ایلنا بودم را جدا کرده بودم.

برنو ادامه داد: قرار بود عکس‌هایم را به آرشیو روزنامه ای بدهم اما در یکی از این روزها که هارد و لپ تابم را با همین هدف بیرون آورده بودم، در توقفی کوتاه صندوق‌عقب ماشین را باز کردند و همه‌چیز را به سرقت بردند و تنها تعداد معدودی عکس برایم باقی ماند که در ایمیلم بود.

تجربه ۱۹ سال کار حرفه‌ای

این عکاس درباره تجربه حدود دو دهه فعالیت مستمر در حرفه‌ی عکاسی هم گفت:به این نتیجه رسیده‌ام که زندگی پرسروصدا و حاشیه‌سازی نمی‌تواند باعث موفقیت شود. مثلا من در سال ۸۷ اولین عکاس ایرانی بودم که عکسم از محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت ایران کنار جرج بوش رئیس‌جمهور آمریکا بر روی جلد مجله نیوزویک منتشر شد.

اما من خیلی به رسانه‌ای کردن این موفقیت در ایران نپرداختم و بدون سروصدا به ادامه‌ی کارم پرداختم.

و یا وقتی سال ۲۰۱۴ جایزه بهترین عکاس سال اروپا راگرفتم و در سال ۲۰۱۷ مدال طلای بخش سیاسی جشنواره در فرانسه را گرفتم و ۷-۸ لوح تقدیر از جشنواره‌های معتبر خارجی دریافت کردم هم همین مشی را داشتم و سعی کردم برای لذت خودم کار انجام دهم.
برنو ادامه داد: می‌دانم اگر آرام نباشم نمی‌توانم عکس خوبی بگیرم و چکیده تمام این روزهای من این است که هر کس هر کاری می‌کند تو کاری نداشته باش.

هر کس هر جا هست تو جای دیگری باش

برنو می‌گوید صحبت‌ها و نصیحت‌های خوب همیشه در گوشش می‌ماند؛ از عمو تا پدر، و در کار حرفه‌ای هم افرادی مانند محمد فرنود و کاوه گلستان و محمد صیاد و …
کاوه گلستان می‌گفت اگر روزی درجایی ایستادی که هیچ‌کس آنجا قرار نداشت مطمئن باش تو چیزی می‌بینیی که بقیه نمی‌بینند. پدرم هم می‌گفت شغلت مهم نیست و سعی کن بهترین باشی. من هم سعی می‌کنم خودم باشم و خودم را درگیر مسائل حاشیه‌ای نمی‌کنم و تلاشم این است. حتی سعی کرده‌ام سبک لباس پوشیدنم هم بر اساس علاقه و انتخابم باشد.

داستان انتخاب برنو به‌عنوان عکاس سال اروپا

عکاس گیلانی رئیس جمهوری توضیح داد: هنوز وقتی آن عکس‌ها که مربوط به اعدام چند جوان به جرم زورگیری است را می‌بینم حالم بد می‌شوم.

اما نتیجه‌ی کارم تا امروز این شده است که از آن تاریخ دیگر از مراسم اعدام عکس رسمی منتشر نشد.

برنو در ادامه توضیحاتش در این ارتباطات گفت: خیلی مهم است که کی و کجا عکست را منتشر کنی. از مراسم اعدام دو جوان اعدامی عکس گرفتم. به دلایلی من آن روز تجهیزاتم را در اختیار نداشتم و با دوربین و لنزی برای عکاسی رفتم که لنزش هم خراب بود. اما این خرابی به من کمک کرد عکس ها حال و هوای خاصی داشته باشد. حدود یک سال از ماجرا گذشته بود و تصمیم گرفتم عکس های اعدام را برای مسابقه ارسال کنم و نتیجه آن هم شد عکاس سال اروپا در آن سال.

برنو از بازتاب‌های این کار و رسانه‌هایی که او را متهم به سیاه نمایی از اوضاع کشور کردند هم‌سخن گفت و توضیح داد: در این مواقع به‌عنوان عکاس این پاسخ و در واقع پرسش را مطرح می‌کنم که اگر نفس عمل منفی است چرا انجام می‌شود؟ و حالا که اجراشده چه ابایی از تصویر کشیدن آن وجود دارد؟

در عصر تکنولوژی هیچ چیزی پنهان نمی ماند

داستان انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و دریافت جایزه برای عکس های پرتره حسن روحانی و تقدیم نشان طلا به روحانی صحبت های آخر برنو در گفت وگو با گیل نگاه  است.

مهمترین وقایع سال ۹۶ برای او انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بود که به گفته برنو پر از استرس و التهاب بود. این عکاس توضیح داد با وجود آن که طی ۴ سال گذشته روزهای بسیار پرهیجان و در عین حال با استرس فراوان را کنار روحانی تجربه کرده بود ولی این بار داستان متفاوت تر بود و باید شور و هیجان و فضای انتخابات را با عکس هایم به بیننده منتقل می کردم.

برنو از حضور گسترده طرفداران روحانی در سخنرانی ها گفت و این که  بر این باور است در این ارتباط موفق بودیم چون خیلی جاها متهم شدیم به اینکه عکس ها فتوشاپ است و وقتی رقیب تخریب نادرست می کند یعنی بازی را باخته است.

اتفاق خوشحال کننده برای برنو چند روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی روحانی شکل گرفت، اعلام نام برندگان جایزه بلافاصله بعد از انتخابات برایم خوشحال کننده بود چون مجموعه ای عکس پرتره محیطی از روحانی که در بخش خبری-سیاسی جشنواره Px3 فرانسه ارسال کرده بودم نشان طلا گرفت و من نتیجه تلاش چهار ساله خودم را گرفته بودم و تصمیم گرفتم به همین دلیل مدالم را به کسی که سوژه اصلی عکس های من بود و در تمام این مدت ذهنم درگیر گرفتن عکس خوب و متفاوت از ایشان بود تقدیم کنم؛ یعنی دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری ایران.