رفتارشناسی رسانه های کاسبکار:ادعای اصولگرایی با دکترای تخریب

تی تی خبر : سال ۵۹ که مهندس مهدی بازرگان در بیمارستان بستری شد، شهید رجایی با وجود مخالفت بعضی اطرافیان به دیدار وی رفت و از او عیادت کرد. وقتی بعضی جوانان مذهبی مدعی شدند که چرا به دیدار کسی رفته ای که مخالف دولت وی است در پاسخ گفت: «مهندس بازرگان معلم من است […]

photo_2016-01-30_23-57-20تی تی خبر : سال ۵۹ که مهندس مهدی بازرگان در بیمارستان بستری شد، شهید رجایی با وجود مخالفت بعضی اطرافیان به دیدار وی رفت و از او عیادت کرد. وقتی بعضی جوانان مذهبی مدعی شدند که چرا به دیدار کسی رفته ای که مخالف دولت وی است در پاسخ گفت: «مهندس بازرگان معلم من است و من برای او احترام قائل هستم.»

نمونه اخلاق مداری و معرفت مداری امثال شهید رجایی امروز در جامعه آن قدر گم شده است که عده ای تازه به دوران رسیده که هیچ سابقه ای در انقلاب و دفاع مقدس و برهه های حساس تاریخ ندارند از برکت هشت سال دولت «پاکدست» خود را تنها یگانه ارزش ها و آرمان های انقلاب می دانند و در وهله اول با کسانی مخالفت می کنند که جانشان را در این راه پر خطر انقلاب گذاشته اند و نسبت به این انقلاب حق آب و گل دارند.

ولی افسوس که ثمره تمام تلاش ها و اقداماتشان توسط کسانی به چالش کشیده می شود که از سیاست تنها کاسبکاری آن را فهمیده اند و با همه ادعاهایشان از این خاصیت فراتر نرفته اند.
به واسطه گسترش قارچ گونه رسانه ها و مدارک تحصیلی ، هرکس با کپی کردن چند مقاله کپی شده و یادداشت از این و آن تحت عنوان دکتر و مهندس برای خود در رسانه ای کاسبی به راه انداخته و با به راه انداختن موج تخریب و تهدید در نظر دارد که به جا و مقامی برسد.

جایگاه بعضی از این افراد در حدی ‌ست که در بهترین حالت درباره آسفالت کوچه و خیابانی در «شاهاندشت» مازندران گلایه کنند اما حال در مقام دکتر با قیافه ای متفکر پشت به دوربین ژست می گیرند و به مانند بچه های مدرسه با قرمز و آبی کردن کردن جایی از نوشته خود این گونه القا می کنند که این قسمت از نوشته ما مهم تر از قسمت های دیگر است!

این دکترهای ما کارشان به جایی رسیده که امروز درباره صلاحیت سیدحسن خمینی با وجود تاییدیه مراجع بزرگ اظهار شک و تردید می کنند. دریغ از این که حتی یک کتاب مقدمات حوزوی را مطالعه کرده باشند.
هرچند از روی سادگی یا ضعف مدیران یا طنز روزگار ما است که مشاهده می کنیم همین افراد که مسئولی را با شانتاژ خبری و هوچی گری به سوی بازداشتگاه روانه می کنند در نهایت مدافع وی شناخته می شوند!

کافی است به خبررسانی و هجمه هایشان نگاه کنید. دردشان این است که چرا فلان مدیر که با فلان رسانه ارتباط خوبی دارد به ما کمک مالی نمی کند. اسم این را هم گذاشته اند افشا گری !و بعد معتقد می شوند که در راه رضای خدا دارند موش می گیرند!

کافی است کسی را با خود دشمن کنند که حسابش با کرام الکاتبین است و در این راه دکترای تخریب دارند.

اگر یک نگاه خیلی کوچکی به این همه تخریب ها و تعریف های این رسانه ها کنید متوجه می شوید که هیچکدام این ها به دلیل مسائل جناحی و اصولی نیست. در این میان مشخص است یا پولی در میان است که یا داده شده و در رثای وی منتشر می شود یا داده نشده و حکم به تخریب وی می کنند. از شهردار لاهیجان گرفته تا شهردار رشت و مدیرکل مخابرات استان و فلان نماینده اگر باجی می دادند اکنون قهرمان هم معرفی می شدند.
حالا هم که این افراد در جدیدترین گام خود به دکتر فیاض زاهد حمله می کنند و با استفاده از نام اختصار وی و توهین و تخریب سعی در این مساله دارند که اینگونه القا کنند که گویا زاهد یک انسان خطرناک در حد مخالفان نظام است!

اما گویی غافلند که چنین کاری حداقل در حیطه این افراد نیست که در چنین جایگاهی نیستند. حداقلش این است که زاهد سابقه حضور در دفاع مقدس و جانبازی را دارد و به عنوان استاد دانشگاه و یک چهره علمی و برجسته نام برده می شود و از سوی دیگر در انتخابات شورا و مجلس محبوبیت قابل توجهی را به دست آورده است، افرادی که با صرف هزینه های هنگفت حتی نتوانستند در میان رده های میانی انتخابات شورای شهر هم قرار بگیرند و جز کپی کردن و کارهای کودکانه چون برجسته کردن فونت قرمز و آبی در یادداشت های خودشان و تخریب و شانتاژ در رسانه ها اقدام موثری انجام ندادند چگونه می توانند از وی یک هیولا بسازند؟

شما ابتدا پایبندی خودتان را به ارزش ها و اصول ها مشخص کنید و بعد ادعای انقلابی بودن کنید.

در این ممکلت امثال مهندس بازرگان و بسیاری دیگر از شخصیت های تاریخی و مذهبی نیز در انتخابات ردصلاحیت شدند و یا با درک این موضوع در آن شرکت نکردند ، اما دلیلی بر این نیست که آن ها ناصالحند و شما کاسبان تازه به دوران رسیده مهاجر می توانید برای ایشان شاخ و شانه بکشید.

درد امروز امااین است کسی مثل شهید رجایی نیست که ارج و مقام معلمان خود را پاس بدارد. درد بزرگ تر ما این است که کسانی در سال ۸۴ داعیه طرفداری شهید رجایی شدند که در نهایت کاسبان ناسپاس ار درون حضورشان به بیرون درز کرد و مدعی شد.

منبع : خبرآزاد