رضا جمشیدی ؛ نخبه کم تجربه
بهنیا ثابت رفتار : رفته رفته شورای چهارم به روزهای پایانی خود نزدیک می شود و نمرات درج شده در کارنامه کاری ۱۷ عضو سابق و فعلی شورای چهارم به زودی از حالت موقت به قطعی تبدیل می شود. قصد داریم پرونده ای از اعضای شورای چهارم را در پایگاه خبری تحلیلی حرف تازه باز کرده […]
بهنیا ثابت رفتار : رفته رفته شورای چهارم به روزهای پایانی خود نزدیک می شود و نمرات درج شده در کارنامه کاری ۱۷ عضو سابق و فعلی شورای چهارم به زودی از حالت موقت به قطعی تبدیل می شود.
قصد داریم پرونده ای از اعضای شورای چهارم را در پایگاه خبری تحلیلی حرف تازه باز کرده و عملکرد یکایک اعضا را مورد بررسی قرار دهیم.
نفر اول : رضا جمشیدی چناری
دکتر، نخبه، آکادمیک، متخصص و چندین و چند لقب دیگر همه و همه در یک فرد خلاصه می شد؛ رضا جمشیدی چناری.
حضور در کنفرانس ها و همایش های بین المللی و داخلی، پژوهش ها و مقالات متعدد چاپ شده در معتبرترین ژورنال های علمی، عضویت در هیئت علمی گروه عمران دانشگاه گیلان با تخصص ژئوتکنیک، سابقه مدیرگروهی عمران دانشکده فنی دانشگاه گیلان و تسلط بر چند زبان تنها گوشه ای از ظرفیت های های شاخص جمشیدی برای جذب آرای مردمی بود که شاید سال ها چشم به راه یک متخصص نخبه برای شهرشان بودند.
شاگرد اولی صفت جدایی ناپذیر دکتر جمشیدی چناری است. کسی که رتبه ۱ کنکور سراسری رشته علوم ریاضی سال ۱۳۷۴ در منطقه ۳ کشور را به خود اختصاص داد و در سال ۱۳۸۰ نیز رتبه ۱ آزمون دکتری دانشگاه علم و صنعت ایران را کسب نمود.
برخی از فعالان دانشجویی دانشگاه گیلان در جلسات پی در پی از او خواستند تا در انتخابات شورا اعلام حضور کند و با او دست همکاری دادند تا تمام توانشان را برای پیروزی او به کار بندند. سیاسیونی با تجربه تر نیز از بیرون از دانشگاه او را برای حضور در رقابت انتخاباتی شورای چهارم آماده می کردند که اتاق فکر جمشیدی بودند و نقش بسیار پررنگی ایفا کردند. انتخابات شورای چهارم قرار بود همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و این هم به بخت جمشیدی برای بالابردن مشارکت می افزود. رضا جمشیدی “چناری” علاوه بر سبد رای دانشجویان ، به خصوص در دانشگاه گیلان، روی رای غرب گیلانی ها نیز به دلیل اصالت خود حساب ویژه ای باز کرده بود.
رضا جمشیدی چناری که اوضاع را مناسب می دید اعلام حضور کرد و پس از گذر از مرحله تایید و احراز صلاحیت سرانجام انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ برگزار شد. حمایت گروه های دانشجویی به خصوص دانشجویان دانشگاه گیلان که هسته اصلی ستاد انتخاباتی وی را تشکیل می دادند؛ تدبیر و چاره اندیشی دوستان سیاسی از بیرون دانشگاه؛ حمایت تالش زبان ها و پشتیبانی یکی از نمایندگان وقت از او نتیجه داد و جمشیدی با یک رای تاریخ ساز از مرز ۲۰ هزار رای به راحتی عبور کرد و وارد پارلمان شهری شد.
منتخبین شورای چهارم در سال نخست به منتخب اول مردم اعتماد کردند و ریاست شورا را به جمشیدی سپردند. جلب توجه رسانه ها و تبدیل شدن به تیتر یک بسیاری از پایگاه های خبری، روزهای باشکوه جمشیدی را با شکوه تر می کرد و البته دقیقا همینجا نقطه عطف سرنوشت جمشیدی در شورای چهارم بود. روزهایی که فاصله او از افراد شاخص و همینطور طیف دانشجویی حامی اش بیشتر می شد. همان روزهایی که افراد جدیدی دور جمشیدی جوان را گرفته بودند و شاید خودش هم نمی دانست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
نخبه شورا که روزهای خوبی را پشت سر گذاشته بود آنقدر غرق در مشغله های شورا و مصاحبه هایش شد که حتی فرصت نمی کرد در بسیاری از مواقع گوشی همراه خود را پس از هفته ها هم پاسخ دهد. انتظارات مردم نیز روز به روز بیشتر می شد. مردم انتظار تحولاتی اساسی از او داشتند. البته جمشیدی تمام توان خود را به کار بست اما تمام توان جریان حامی اش را نه! شاید با تیم جدیدی که بسته بود و با مشاورانی که در اطراف خود داشت فکر نمی کرد در پیشبرد وعده ها و اهدافش مشکلی به وجود بیاید اما معادلات استاد به هم ریخت !
پس از مدتی، جمشیدی روزی از عدم تعامل نهادهای دولتی صحبت می کرد و روزی دیگر از عدم همکاری برخی نمایندگان. به نظر می رسید رابطه او با همان نماینده وقت حامی اش نیز تغییر کرده و در حال ورود به فاز جدیدی است!
جمشیدی پس از فراز و فرود های فراوان سرانجام در خرداد ۹۴ استعفا داد؛ البته به گفته خودش به دلیل ادامه تحصیل و گذراندن دوره های تکمیلی تحصیلی در خارج از کشور. اما همانطور که بسیاری از مردم انتظار داشتند جمشیدی برای انتخابات مجلس اعلام آمادگی کرد و رسما وارد عرصه انتخابات از حوزه انتخابیه رشت شد.
شاید بارها جمشیدی چناری از دلایلش برای استعفا گفته باشد اما همچنان دوستان او معتقدند استعفایش از شورا اشتباه بزرگی بود. تصمیمی که هم کرسی شورا را از جمشیدی گرفت و هم هرگز او را به نزدیکی های کرسی سبز بهارستان هم نرساند.
جمشیدی در شرایطی تصمیم به استعفا گرفت که شنیده می شد حتی یکی از اعضای شورا که رابطه چندان نزدیکی هم با او نداشت به او در خصوص تصمیم اشتباهش گفته بود و پیشنهاد داده بود که به جای رشت از یکی از شهرهای اطراف نام نویسی کند تا نیاز به استعفا نباشد و در صورت تایید صلاحیت و کسب آرای لازم نیز می توان استعفا داد. ضمن آنکه پس از تایید صلاحیت امکان تغییر حوزه انتخابیه نیز وجود دارد. به هر حال دکتر جوان کاری شبیه به آنچه منوچهر جمالی انجام داد را صلاح ندانست و با تصمیمی عجولانه استعفا داد.
بسیاری معتقدند جمشیدی بیشترین آسیب را به دلیل کم تجربگی و غرور خود دید. جمشیدی با انتخاب مغرورانه مجلس به جای شورا در آن مقطع زمانی محکوم به شکست بود و بازی باخت باختی را آغاز کرده بود. به این دلیل که یا تایید صلاحیت نمی گرفت و شورا را هم از دست می داد و یا اگر تایید می شد لیست اصلاح طلبان برای حضور همزمان او و جعفرزاده هیچ شانسی قائل نمی شد. حتی اگر بر فرض موفق می شد از نام جعفرزاده بگذرد و سرلیست اصلاح طلبان شود باز هم احتمالا قادر به دورهم جمع کردن آن دانشجویانی که خالصانه برایش کار کردند و جمشیدی فراموششان کرد نبود و در نتیجه حضور درخشانی را نوید نمی داد و اصلاح طلبان هم شاید به همین دلایل چنین ریسک بزرگی را نمی پذیرفتند.
به هر حال شورای چهارم برای او نیمه کاره تمام شد و به مجلس دهم بر خلاف انتظار هواداران جمشیدی ۹۲ اصلا نتوانست نزدیک شود. حالا دکتر رضا جمشیدی چناری به مراتب پخته تر از سال ۹۲ شده است. شاگرد اول بودنش هم به او کمک کرده است تا مهندسی معکوس انتخابات را با همین یک دوره حضور نیمه کاره در شورا به خوبی بشناسد. اما اگر می خواهد به بلند پروازی های خود ادامه دهد باید به رضا جمشیدی زمستان ۹۱ تبدیل شود تا سخنش بر دل ها بنشیند و اثرگذار باشد.
تمام شده دانستن جمشیدی اشتباه ترین سخنی است که می توان بیان کرد. جمشیدی به معنای واقعی مهندس عمران است. اگر راهی برای بازگشت نیابد راهی می سازد اما بر می گردد. راهی که شاید بهتر باشد برای ساختنش برخی موانع سد راهش را نیز حذف کند تا راهی هموار و مستقیم تر در پیش داشته باشد و نیاز به حرکت زیگزاگی نباشد! بزرگترین موانع پیش روی جمشیدی را می توان برآمده از تصمیمات شخص رضا جمشیدی دانست که شاید امروز با تجربه های ارزشمندی که با دست آورده است به راحتی قادر به گذر از آنها باشد.
ارسال دیدگاه