دیگر اثری از ژوگو بونیتو در فوتبال ایران نیست | این فوتبال زشت و تحقیرآمیز ارزش دیدن ندارد
فوتبال ما با یک واقعیت روبرو شده است. دیگر اثری از ژوگو بونیتو در فوتبال ایران نیست بلکه به جای آن حالا خسته کننده و گاهی تحقیرآمیز شده است.
به گزارش اختصاصی قلم آزاد، عصر جمعه ای پاییزی و نمایش نه چندان دلچسب ملی پوشان و شکستی تاخ در ورزشگاه شهر ولگوگراد در آب و هوای سرد روسیه کافی بود تا هر بیننده ای پای تلویزیون دلگیر شود و به فکر فرو برود و نگران آینده تیم ملی با این نسل پرادعا شود. فوتبال ما با یک واقعیت روبرو شده است. دیگر اثری از ژوگو بونیتو در فوتبال ایران نیست بلکه به جای آن حالا خسته کننده و گاهی تحقیرآمیز شده است.
شاگردان قلعه نویی که برخی از آنها خودشان را نسل طلایی فوتبال ایران می نامند نه برنامه منسجمی در حمله داشتند و نه نظم و انضباطی در دفاع. یک فوتبال بی سر و شکل از ملی پوشانی که در دقایقی از بازی توان ارسال ۵ پاس سالم و موثر پیاپی را نیز مقابل روسیه نداشتند.
اما مساله فقط شکست در یک دیدار تدارکاتی نیست. فوتبال ایران امروز تهی شده است؛ تهی از بازی خلاقانه، ستاره های گره گشا، فوتبال زیبا و تیم هایی با دل شیر و روحیه جنگندگی. از بازی های ملی تا باشگاهی، همگی کسل کننده، سرد و بی روح شده اند.
نسلی که رو به پایان است و همچنان به خود می نازد بر پیکره فوتبال ایران چنبره زده است. مربیانی در سطح قلعه نویی نیز شهامت عبور از نام این به اصطلاح ستارگان را ندارند. نتیجه هم می شود آبروریزی در فوتبال باشگاهی آسیا و شکست های ناامید کننده تیم ملی مقابل معدود حریفانی چون ازبکستان و روسیه که از سطح متوسط کمی بالاترند.
دیگر اثری از فوتبال زیبا نیست. خبری از فوتبال دیوانه وار تیم اوسمار که باخت ۳ بر صفر را با پیروزی ۴ بر ۳ تعویض کند نیست. خبری از تیم هایی مثل پرسپولیس برانکو که با پنجره بسته و نیمکت خالی با نمایش هایی جذاب به فینال آسیا رسید نیست. خبری از دل شیر پرسپولیس افشین قطبی نیست. خبری از حماسه ملبورن و صعود دراماتیک ایران در پلی آف جام جهانی ۱۹۹۸ نیست. دیگر خبری از شوت سرکش مهدوی کیا به چین نیست. دیگر خبری از شلیک وحشتناک و سوپرگل کریم باقری مقابل کره جنوبی نیست. خبری از دریبل ها و تکنیک ناب بازیکنی مثل علی کریمی و گل های چیپ نیست. دیگر اسطوره ای مثل علی دایی در فوتبال ایران نیست…
فوتبال ایران دیگر دوست داشتنی نیست. مساله فقط برد و باخت نیست. یک روز ایران مقابل آرژانتین و اسپانیا باخت اما بازنده سربلند بود و قلب یک ملت برایش می تپید. وقتی بیرو پنالتی کریس رونالدو را گرفت اشک شوق هزاران نفر سرازیر شد. وقتی طارمی به چلسی قیچی برگردان زد یک ایران به او افتخار کرد اما دیگر خبری از آن مهدی طارمی هم نیست. آن مهدی طارمی که با رامین رضاییان، پنالتی مسی سوارز را بازسازی کرد دیگر فقط در خاطرات پیدا می شود.
برخی نه با فوتبالشان در مستطیل سبز و نه با رفتارشان در خارج از زمین چمن، نتوانسته اند دل هواداران را به دست بیاورند… امروز یک نسل رو به پایان است. نسلی که شاید برای بسیاری از مردم پیش از پایان فوتبالشان به پایان رسیده است. نسلی که آنقدرها محبوب نیست و افتخار چندانی هم برای ایران کسب نکرده است.
فوتبال ایران نیاز به پوست اندازی دارد. از راس آن در فدراسیون گرفته تا مربیان و فوتبالیست هایی که سالهاست پول های چند ده میلیاردی به جیب زده اند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده اند. وقتی کشورهای اطراف میزبان جام جهانی می شوند و ما یک زمین استاندارد برای میزبانی آبرومند بین المللی در تهران نداریم و یا وقتی در سطح دوم باشگاه های آسیا با ۷ گل گلباران می شویم و حریف تیم های درجه دو آسیا نیستیم؛ ژوگو بونیتو که هیچ، این فوتبال آنقدر تحقیرآمیز شده که اصلا ارزش دیدن ندارد…
ارسال دیدگاه