در صبح دلهره آور بلوار گیلان رشت چه گذشت؟!

حرف تازه : برادر کوچک تر موبایل را از جیب بیرون می آورد و برادر بزرگتر به نزدیکی پست برق می رود تا با قرار دادن آرنجش، در عالم کودکانه مثلا استایل مناسب را برای ثبت تصویر صبحگاهی بگیرد اما ناگهان برق به جانش می پیچد و تمام آرزوهای جوانی اش را خشک می کند! […]

حرف تازه : برادر کوچک تر موبایل را از جیب بیرون می آورد و برادر بزرگتر به نزدیکی پست برق می رود تا با قرار دادن آرنجش، در عالم کودکانه مثلا استایل مناسب را برای ثبت تصویر صبحگاهی بگیرد اما ناگهان برق به جانش می پیچد و تمام آرزوهای جوانی اش را خشک می کند!

خوشحال از پیاده روی صبحگاهی می خواهد شادمانی اش را با گرفتن عکسی تمام کند اما نمی داند چه سرنوشت تلخی انتظارش را می کشد. اتفاق در چشم به هم زدنی به وقوع می پیوندد. برادر کوچک تر موبایل را از جیب بیرون می آورد و برادر بزرگتر به نزدیکی پست برقی می رود تا با قرار دادن آرنجش، در عالم کودکانه مثلا استایل مناسب را برای ثبت تصویر صبحگاهی بگیرد اما ناگهان برق به جانش می پیچد و تمام آرزوهای جوانی اش را خشک می کند! برادر کوچک تر آن چنان وحشت زده است که از قاب دوربین به اتفاقی که افتاده، می نگرد. تاب و توان حرکت ندارد. در چشم به هم زدنی بهار برادرش خزان شده است. صدای فریاد به آسمان بر می خیزد. با گذشت چند روز، هنوز هم ضجه های مادر و برادر دل را ریش می کند.  

به گزارش خزر، جمعه یکم مرداد بود که خبر فوت نوجوانی شانزده ساله در رسانه ها منتشر شد. رسانه های منتشر کننده خبر مدعی شدند که تب سلفی گیری نوجوان شانزده ساله را به کام مرگ فروبرده است. روابط عمومی توزیع نیرو برق هم دلیل برق گرفتگی را بی احتیاطی متوفی اعلام می کند و مدعی می شود زمانی که این نوجوان برای گرفتن عکس سلفی دستش را داخل تابلوی برق می کند، دچار برق گرفتگی شده و جان خود را از دست می دهد! جالب آن که مدیر روابط عمومی توزیع برق گیلان مدعی شکسته بودن قفل تابلوی برق می شود و می گوید: کارشناسان شرکت برق پس از اعزام به منطقه، متوجه شکستگی قفل تابلوی برق شده اند که شکسته شدن این قفل توسط فرد یادشده و یا باز بودن آن از قبل، در دست بررسی است!

بازخوانی اظهارات مدیر روابط عمومی برق منطقه ای گیلان، ممکن است این سوال را به ذهن هر خواننده ای متبادر کند که چرا یک نوجوان ۱۶ ساله باید برای سلفی گیری دستش را داخل تابلوی برق کند؟! هر چند برادر متوفی در گفتوگو با خبرنگار خزر حتی تلاش امیرمحمد برای سلفی گیری را هم رد می کند و می گوید امیرمحمد تنها آرنجش را بر روی تابلو قرار داده و خود او می خواسته که از برادر بزرگتر عکس بگیرد که چنین اتفاقی افتاده است. 

دیشب اما به همت همکلاسی های مرحوم و برای یادبود نوجوان ۱۶ ساله، دوستان بر سر همان تابلوی برقی که جان امیرمحمد را گرفت جمع شده و به یادش شمع روشن کردند. خبرنگار خزر هم در محل حاضر و به گفتگو با مادر، برادر و برخی از کسبه اطرف پرداخت. 

بر اساس مشاهدات عینی در همان حوالی هنوز هم تابلوهای برقی بودند که با نخ گونی و یا بعضا بدون همان نخ، باز به امان خدا رها شده بودند و هر یک می توانستند تهدیدی برای امیرمحمدهای دیگر باشند. مطمئنا این بار دیگر کسی هوس سلفی گیری به سرش نزده بود که بخواهد قفل تک تک این تابوها را بشکند!

مادر امیرمحمد، حال و روز خوبی ندارد هر چه که باشد فرزند ۱۶ ساله اش را از دست داده است. منقطع صحبت می کند و هربار نام فرزند را بر زبان می آورد. هر چند آن چه که پس از آن صبح شوم به وقوع پیوسته است، زخمی بر پیکره روح و روانش گذاشته است، اما عدم دلجویی مسئولان توزیع نیروی برق که حتی یک تسلیت ساده هم در پورتال اطلاع رسانی خود درج نکردند در کنار شایعاتی که ناآگاهانه و شاید هم غرض ورزانه در فضای مجازی منتشر می شود، نمکی است که بر زخم این مادر داغدار پاشیده می شود.  

مادر امیرمحمد به خبرنگار خزر می گوید: من مادر امیر محمد حسین پور هستم، گفتند پسر شما بی احتیاطی کرده، پسر من شانزده ساله بود، پسر من که از دستم رفت اما شاید یک بچه دیگر به پست هایتان دست بزند، یعنی اداره برق در قبال جان مردم مسئولیت ندارد؟! نباید ایمنی این کیوسکها را تامین کند؟! نباید یک قفل و عایق به این کیوسکها بزند؟ اداره برق باید اشتباه خود را بپذیرد تا مجددا مرتکب آن نشود، یعنی هرکس به کیوسک های برق دست بزند و بمیرد بی احتیاطی کرده است؟ باید جلوی مرگ های بعدی گرفته شود تا مادران دیگری مانند من داغدار جگرگوشه شان نشوند، من هرگز نمی توانم پرپر شدن فرزند خود را فراموش کنم و باید تکلیف این وضعیت روشن شود.

حال پدر و برادر خراب تر از آن است که بتوان حتی به گرفتن مصاحبه ای از آنان فکر کرد. امیرمحمد از دست رفت اما حادثه در کمین امیرمحمدهای دیگر نشسته است.
خزر