در پایان شب دشنههای بلند، به لطف کارایی بیرحمانۀ گشتاپو و اساس، هیتلر کنترل کامل آلمان را به دست آورد.
به گزارش حرف تازه ، به نقل از عصرایران ، «شب دشنههای بلند» (Night of the Long Knives) به کشتاری گفته میشود که آدولف هیتلر در اوایل ژوئیه سال ۱۹۳۴ برای پاکسازی حزب نازی از مخالفان خودش به راه انداخت. در این کشتار، هر کسی که در حزب نازی خطری برای هیتلر به شمار میرفت، و نیز برخی افرادی که دشمنان سابق هیتلر بودند اما دیگر فعالیت سیاسی نداشتند، به قتل رسیدند.
در حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (یا حزب نازی)، چهرههای برجستهای بودند که با نظرات هیتلر دربارۀ آیندۀ آلمان موافق نبودند. هیتلر در ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شده بود و از ۱۹۳۴ پیشوای آلمان هم شد.
در شب دشنه های بلند چه گذشت؟
آدولف هیتلر
پیشوا در واقع دیکتاتوری بود که دیگران فقط باید از او تبعیت میکردند. بنابراین کسانی که تا دیروز متحد هیتلر بودند و در همکاری با او، حزب نازی را به حزب اول آلمان ارتقا داده بودند، دیگر نمیتوانستند در ساختار و فضای سیاسی آلمان جایی داشته باشند مگر اینکه کاملا مطیع هیتلر میشدند.
ولی این افراد هنوز متوجه تغییر اساسی شرایط سیاسی آلمان نشده بودند و در برابر هیتلر استقلال رای داشتند و بعضا با او مخالفت میکردند. در رأس این افراد، ارنست روم قرار داشت که فرمانده نیروهای شبهنظامی حزب نازی بود که به عنوان اسآ یا پیراهنقهوهایها شناخته میشدند.
این نیرو عامل اصلی به قدرت رسیدن هیتلر بود ولی ارعاب و خشونتش در خیابانها، مایۀ نگرانی فرماندهان ارتش آلمان و نیز خود آدولف هیتلر شده بود. در واقع اسآ بیش از حد قدرتمند شده بودند و کسی باید جلوی آنها را میگرفت تا هیتلر احساس خطر نکند.
تقابل اساس و اسآ در واقع تقابل هیتلر با رقبایش در درون حزب نازی بود. اختلافات ایدئولوژیک و جنگ قدرت بین نازیستها، طبیعتا نمیتوانست به شکلی مسالمتآمیز حلوفصل شود. پاکسازی حزب نازی از عناصر مخالف هیتلر، از مدتها قبل توسط هیتلر و هرمان گورینگ برنامهریزی شده بود و توسط اساس و گشتاپو عملی شد.
برخی از مورخان گفتهاند نیروهایی از ارتش آلمان نیز در این عملیات شرکت داشتند ولی این نکته قطعی نیست. اگرچه فرماندهان ارتش آلمان از نقش تهدیدآمیز ارنست روم و پیراهنقهوهایها در هراس بودند و از کشتهشدن ارنست روم و خلع ید نیروهایش استقبال کردند.
ارنست روم
روم در صدد بود که ارتش آلمان را در نیروی شبهنظامی خودش (اسآ یا پیراهن قهوهایها) جذب کند و اگر به سمت اجرای چنین پروژهای میرفت، قاعدتا با فرماندهان ارتش مشکل پیدا میکرد و از آنجا که جو ارعاب در آلمان نازی در آن مقطع تحت هدایت او بود، احتمالا برخی از فرماندهان ارتش قربانی جاهطلبی او میشدند.
فرد دیگری که در شب دشنههای بلند در راس “فهرست سرکوب هیتلر” بود، گرگور اشتراسر نام داشت که تا اواخر سال ۱۹۳۲ رهبری جناح چپ حزب نازی را برعهده داشت. او مخالف برجستۀ سرمایهداری بود.
وقتی که هیتلر دستور داد اسآ زیرمجموعۀ ورماخت (یا نیروهای مسلح آلمان) شود، ارنست روم از کوره در رفت و در غیاب هیتلر، او را “سرجوخۀ مضحک” نامید.
آنچه امکان وقوع شب دشنههای بلند را میسرتر کرد، تهدید پاول فون هیندنبورگ رئیسجمهور آلمان بود که گفت اگر هیتلر موفق به کنترل جنگهای خیابانی روزانه بین پیراهنقهوهایها و کمونیستها نشود، حکومت نظامی اعلام خواهد کرد.
پاول فون هیندنبورگ
هیندنبورگ در ۲ اوت ۱۹۳۴ درگذشت و این دستور را در همان ماههای پایانی عمرش صادر کرد. در اواخر ژوئن و اوایل ژوئیه ۱۹۳۴، واقعۀ شب دشنههای بلند در آلمان رقم خورد و طی آن صدها نفر از مخالفان آدولف هیتلر کشته شدند. تعداد کشتهشدگان را از ۴۰۰ نفر تا ۱۰۰۰ نفر ثبت کردهاند.
در این عملیات پاکسازی، هزاران نفر هم دستگیر شدند. اگرچه ۴۰۰ تا هزار کشته برای رژیم مخوف هیتلر رقم بالایی نیست، ولی این واقعه در آغاز دوران سلطۀ هیتلر بر آلمان رخ داد و ضمنا کسانی که کشته شدند، اکثرا اعضای حزب نازی بودند. سلاخی همحزبیها قاعدتا نمیتوانست رقمی نجومی را شامل شود.
فهرست افرادی که باید کشته میشدند، توسط هاینریش هیملر و راینهارد هاینریش تهیه شد و با کمک هرمان گورینگ و ویلی لمان، نامهای نامطلوب خارج از اسآ نیز وارد فهرست شد. این چهار نفر، افراد امنیتی ردهبالای دستگاه حکمرانی آدولف هیتلر بودند. اگرچه ویلی لمان، که خود شخصا در کشتار شب دشنههای بلند شرکت داشت، بعدها به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شد.
در ساعات اولیۀ صبح سیام ژوئن، هیتلر وارد هتل هنسل باوئر در باد ویسه شد. ارنست روم و دیگر رهبران اسآ در آن هتل بودند و از حضور هیتلر شگفتزده شدند. نیروهای اساس و گشتاپو اکثر رهبران اسآ را دستگیر کردند و فرماندۀ نظامی اسآ، ادموند هاینز، را با یک افسر هجدهسالۀ اسآ در بستر یافتند و او را در همان بستر کامجوییاش به ضرب گلوله کشتند.
سپس هیتلر در حضور جمعی از حامیان خود در مونیخ سخنرانی کرد و اقداماتش را پاسخی قوی به یک طرح خیانتکارانه برای سرنگونی حکومتش توصیف کرد. هدف از این سخنرانی آتشین، آمادگی برای ورود به مرحلۀ دوم عملیات بود.
در مرحلۀ دوم عملیات شب دشنههای بلند، جوخههای قتلعام گشتاپو به خانۀ قربانیانِ ازهمهجا بیخبر رفتند و آنان را درجا اعدام کردند.
فرانتز فون پاپن که معاون هیتلر بود، دو هفته قبل از این عملیات، در یک سخنرانی از هیتلر انتقاد کرده بود. نویسندۀ سخنرانی انتقادی او، یکی از نخستین کسانی بود که در خانهاش به قتل رسید.
هربرت فون بوز، وزیر امور خارجۀ فون پاپن، وقتی که نیروهای هیتلر به سراغش آمدند، در برابر بازداشت مقاومت کرد و به ضرب گلوله کشته شد. همچنین یکی دیگر از نزدیکان پاپن، اریش کلاوسنر، پشت میز کارش در وزارت ترابری کشته شد.
خود پاپن هم دستگیر و مجبور به استعفا شد ولی گورینگ شفاعتش را کرد چراکه زندۀ او را برای نازیسم مفیدتر از مردهاش میدانست. پاپن را به عنوان سفیر آلمان در اتریش، راهی زادگاه هیتلر (اتریش) کردند.
فرانتز فون پاپن
از دیگر کسانی که در این عملیات کشته شد، کورت فون اشلایشر مشاور اسبق هیتلر بود؛ زمانی که هیتلر هنوز پیشوای آلمان نشده بود. اشلایشر در حضور همسرش در خانه کشته شد. وابستۀ نزدیک او، فردیناند فون بردوو را نیز به صندلی بستند و گلولهبارانش کردند.
چهره برجستۀ نازیها، که اهمیتش کمتر از ارنست روهم نبود، یعنی گرگور اشتراسر، با اینکه در پایان سال ۱۹۳۲ از عرصۀ سیاسی کنار کشیده بود، قربانی دیگر هیتلر بود زیرا هیتلر با رقبای سیاسی سابقش هم تسویه حساب میکرد.
اشتراسر از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و او را رها کردند تا بر کف زمین از خونریزی بمیرد. مرگ او تقریبا یک ساعت طول کشید و نشانهای از بیرحمی عمیق رفقای حزبی سابقش بود.
گرگور اشتراسر
علاوه بر چهرههای ردهبالای سیاسی و نظامی، پیادهنظام اسآ هم در شب دشنههای بلند تلفات قابل توجهی داد. حدود ۸۹ فرد ردهبالا و مشهور کشته شدند و باقی پیادهنظام اسآ بودند. یعنی پیراهنقهوهایهای وحشی و سنگدلی که گرفتار افرادی وحشیتر از خودشان شده بودند.
در بین قربانیان خاص و شناختهشده، وکلا و پزشکان و روزنامهنگاران و حتی منتقدان موسیقی نیز به چشم میخوردند.
ارنست روم هم که رهبر اصلی اسآ و بزرگترین تهدید برای هیتلر بود، بعد از اینکه حاضر به خودکشی نشد، کشته شد. به او یک رِوُلوِر دادند تا خودکشی کند ولی او سرپیچی کرد و گلولهای در قبلش خالی کردند.
در پایان شب دشنههای بلند، به لطف کارایی بیرحمانۀ گشتاپو و اساس، هیتلر کنترل کامل آلمان را به دست آورد و جامعۀ مدنی را در این کشور نابود کرد.
با اینکه هیتلر در سرکوب کمونیستها ید طولایی داشت، وقتی خبر کشتار شب دشنههای بلند به ژوزف استالین رهبر کمونیستهای جهان رسید، استالین با فریادی تحسینآمیز به اطرافیانش گفت: «دیدید در آلمان چه گذشته است؟ این هیتلر عجب آدمی است! میداند با مخالفان سیاسیاش چه بکند!»
ارسال دیدگاه