یادداشتی از علیرضا فکوری؛
در سوگ گیسوان سوخته ی دخترکان میهن/ گورم را گم می کنم!
علیرضا فکوری با انتشار یادداشتی به واقعه آتش سوزی مدرسه ای دخترانه در سیستان و جان باختن 4 کودک واکنش نشان داد.
حرف تازه – علیرضا فکوری : این نخستین بار نیست که شماری از ما می میریم؛ به خاطر این که یک نفر کارش را درست برنمی سازد.
یک بار هواپیمای زمانه ی ”دقیانوس” از دهان غار”کهف”به پرواز در می آید و شماری از ما را می ریزد به پای زاگرس، زمانی هم ترن از ریل می رود بیرون تا جان گروهی دیگر را از تن بیرون کند. همه ی اینها را بگذارید کنار هزاران جنازه ای که سالها از میان آهن پاره های ساخته شده در کشور در می آوریم و رج شان می کنیم کنار جاده ها.
سوزانترین این مرگها – که چندباری رخ داده – آتش افتادن به جان کودکان در حریم مدرسه هاست؛ ازگیلان گرفته تا سیستان.
این هفته، در حالی که نبرد بر سر ”لحاف ملانصرالدین”(آرای انتخاباتی) حوزه ی آموزش و پرورش، بین وزیر و هواداران و روابط عمومی و کمیسیون وابسته در مجلس و … در گرفته و داغ بود، باز هم سوختن دخترکان تازه پای میهن در کلاس درس، آتش به جان این سرزمین بدسرنوشت انداخت.
اگر چه توییت چند خطی یکی از مزدبگیران وزارت آموزش و پرورش، آن قدر برای همپیاله های شان در مجلس گران آمد که گفتند: یا باید وزیر “نظری” نامی را برکنار کند یا ما خودش را برکنار می کنیم، تاکنون نشنیده ام که به پاس زندگی سوخته ی چهار جان نازنین و نیمسوزی جانهای دیگر، کسی به وزیر چشم و ابرویی نازک کرده باشد.
از بردن نام چنین موجوداتی، روزگار حالم بد می شود. گمان می برم: اکنون که چنین “وجدان ستیز”هایی گورشان را گم نمی کنند، پس من باید گورم را گم کنم. باشد؛ گورم را گم می کنم… همه گور خودمان را گم می کنیم تا شمایان به آینه افتخار کنید.
ارسال دیدگاه