خطای نقطه کور / به قلم کیوان بهمنش
کیوان بهمنش – در پاسخ به یادداشت منتشر شده توسط مشاورعالی شهردار رشت (از ینجا بخوانید) جناب دکتر جباری سلام بنده را از سرزمین راستی ها پذیرا باشید و البته خوشا به سعادتان که در شهری تنفس میکنید که با تمام مشکلاتی که در پیرامون این شهر تنیده شده است هنوز هم یکی از خوبترین نقاط این […]
کیوان بهمنش – در پاسخ به یادداشت منتشر شده توسط مشاورعالی شهردار رشت (از ینجا بخوانید)
جناب دکتر جباری سلام بنده را از سرزمین راستی ها پذیرا باشید و البته خوشا به سعادتان که در شهری تنفس میکنید که با تمام مشکلاتی که در پیرامون این شهر تنیده شده است هنوز هم یکی از خوبترین نقاط این کره خاکی است و مملو از مردمانی که مهر از مهمترین مختصاتشان است و به راستی شما را هم یکی از این خوبها میدانیم و خرسندیم امروز در شهر ما ، اندیشمندی همچون شما در کنار راهبر یکی از مهمترین و اثرگذارترین سازمانهای شهر ما قرار دارد و انقدر برایش واژه مهر مهم است که بابت یک خطای بزرگ که نماد بی مهری این روزهای شهر جانمان شده است ، شجاعانه ابراز تاثر و تاسف میکنند .
جناب دکتر گرامی ، بنده هم با جنابعالی هم عقیده ام که ایده های انتزاعی الزاما نباید در یک جبر محاسباتی برابر با ایده های انضمامی باشند ، ولی هم بنده و هم جنابعالی نیک میدانیم که دنیا بر پایه ایده های انتزاعی شکل گرفته و نخبگان جوامع از بدو خلقت بشر سعی نموده اند که این ایده ها را به عینیت تبدیل سازند.
از سر اتفاق بنده هم همین دغدغه جنابعالی را همواره داشته ام و بارها ایده های انتزاعی راهبر سازمان بلدیه شهر را ستوده ام و او را برای خلق این ایده ها تحسین نموده ام ، ولی شاید بدانید که بنده از اولین نفراتی بوده ام که معترض بوده ام چرا این ایده های خوب انتزاعی ، به خوبی بروز و ظهور پیدا نمیکنند، دلایل آن را از ظن خویش برای راهبر این سازمان به نوشتار تبدیل نمودم و بگذریم که چه پاسخ های عجیبی دریافت نمودم و به تب داشتن و افتراهای دیگری متهم شدیم.
جناب دکتر فرق منتقدینی همچون بنده حقیر با شما این است که من فرصت این را دارم که از بیرون برخی از خطاها را ببینم که شاید شما نبینید!
یکی از این خطاهای مهم ، خطای نقطه کور است در نزد راهبر اصلی سازمان بلدیه شهر ما !
نمونه این خطای بزرگ را ما در اتفاق عجیب این روزهای شهر ما که شاید در ادبیات مدیریتی تاریخ معاصر ما بی سابقه بوده است ! مشاهده نمودیم .
جناب دکتر ، ما آدم ها خطاهای دیگران را سریعتر و راحت تر از خطاهای خودمان می بینیم. گرایش به این باور که ما کمتراز دیگران دچارخطا می شویم را خطای نقطه کور (Blind Spot Bias) می گویند. وقتی نمی توانیم خطاهای خود را ببینیم، ممکن است قضاوتها و رفتارهای ما آسیب زا بوده و اثرات منفی به دنبال داشته باشد.
اغلب مردم فکر می کنند که تصمیم هایی که خودشان می گیرند، عاقلانه تر از تصمیم های دیگران است ! همچنین اغلب افراد، دیدن خطاهای دیگران را دوست دارند و کشف آن خطاها را ناشی از هوش و ذکاوت خودشان می دانند و غافل از آنند که خودشان هم برای بقیه جزو دیگرانند!
اگر دقت کرده باشید در بسیاری از کشمکش های مدیریت شهری شهر ما (بین شورا و شارمند) هیچکدام از طرفین حاضر نیستند از مواضع خودشان کوتاه بیایند و در واقع دقیقاً بدلیل بروز همین خطا از سوی دو طرف ، کسی حاضر به پذیرش قصور نیست!
جناب دکتر اجازه دهید برای تشریح بیشتر این خطا ، برایتان مثالی بزنم :
سال ها پیش در یکی از کتاب های پائولو کوئیلو تمثیل جالبی خواندم که همیشه در ذهن من هست. او می گفت که ما آدم ها در یک صف طولانی پشت سر هم داریم راه می رویم. و هر کدام از ما آدمها دو تا سبد با خودمان داریم که با یک چوب که بر روی دوشمان است آن ها را با خود حمل می کنیم. یکی جلویمان آویزان است، یکی روی پشتمان آویزان کرده ایم.
نکات مثبت و خوبی هایمان را می اندازیم در سبد جلویی، عیب هایمان را در سبد پشتی. وقتی توی مسیر داریم راه میرویم، فقط خوبیهای خودمان را می بینیم و عیبهای تمام نفرات جلویی مان را همیشه جلوی چشم مان داریم. ولی هرگز عیب های خودمان را نمی بینیم! این تمثیل یکی از بهترین تصویرهایی است که اگر به خاطر بسپاریم می تواند به ما در جلوگیری از خطای نقطه کور کمک کند.
جناب دکتر جنابعالی تنها کسی هستید که میتوانید دوست بزرگوار ما را در کریئر شارمندی بلدیه رشت یاری نمایید که این خطای بزرگ خویش را برطرف نماید ، پیشنهاد میکنم که دو پیشنهاد در این زمینه می تواند برای او راهگشا باشد:
اول اینکه از زوایه دیگران به خود نگاه کند . اینگونه می تواند به سبد پشتی خودش هم نگاهی بیاندازد که در حالت عادی چشم او از دیدن آن نقطه کور است.
دوم اینکه سعی کند مواردی که قبلا فکر می کرد که او کاملا درست می گوید و دیگران کاملا اشتباه می کنند را به خاطر بیاورد تا به به خاطر بسپارد که همیشه حق با او نیست. او هم گوش شیطان کر ممکن است اشتباه کند!
جناب دکتر در سخنان خود از مدیری مثال زدید که مایه فخر مدیران در تاریخ معاصر این سرزمین است . برای شرح و بسط رفتار و عملکرد او نیاز به زمان بیشتری است و متاسفانه وقت حقیر محدود !
تنها به اجمال بگویم که او به آموزه های مدیریت بحران بخوبی واقف بود . او میدانست نسخه ای که برای مدیریت بحران تجویز نموده اند ، « کارایی » نیست ، بلکه نسخه « اثربخشی » است و نیک میدانید که کارایی یعنی « درست انجام دادن کارها » و اثربخشی یعنی « انجام کارهای درست » !
او البته تاوان درست انجام ندادن کارهایش را داد ولی هنوز که هنوزه مردم حلاوت کارهای اثربخش او را زیر کامشان حس مینمایند و افسوس جای مکتب او بسیار خالی است . متاسفانه مجال کافی نیست که دوست گرانقدرم را که امروز بر مسند صندلی شارمندی شهر ما نشسته است از این منظر واکاوی نمایم و انشالله در فرصتهای آتی و پس از فروکش نمودن غبار این کارزار خاکستری شهرمان شاید مجال این کار فراهم آید ! ولی به اجمال بگویم که در عملکرد چند ماهه او نه نشان از کارایی وجود دارد و نه اثربخشی ! و البته این نظر حقیر است و شاید همانند بسیاری از تحلیلگران دچار خطای هاله ای هم باشم .
از اینکه وقت خواهید گذاشت و نظرات بنده را هم خوانید خواند سپاسگزار شمایم. برقرار و پیروز باشید؛ ایام به کام.
انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر میشود.
ارسال دیدگاه