حضور پزشکیان در میان دانشجویان تبریز در حوادث ۱۸ تیر ۷۸ | مروری بر حوادث کوی دانشگاه تهران
به مناسبت سالروز ۱۸ تیر و حمله به کوی دانشگاه تهران، نگاهی به این اتفاق و همچنین حضور پزشکیان در میان دانشجویان تبریز در حوادث ۱۸ تیر ۷۸ و حمله همزمان به دانشگاه تبریز می پردازیم.
در بیستوپنجمین سالگرد واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ ( حمله لباس شخصی ها به کوی دانشگاه) نکتهای که میتوان به روایت جامع سال قبل افزود این است که حسب آنچه آقای سعید الله بداشتی عضو مجمع نیروهای خط امام در جریان رقابتهای انتخاباتی اخیر نوشت مسعود پزشکیان – رییس جمهوری منتخب – نه به عنوان دانشجو که در مقام رییس دانشگاه و نه در تهران که در تبریز حضور داشته و آسیب دیده است.
البته باید توضیح داد وقتی از واقعه ۱۸ تیر ۷۸ صحبت میکنیم در وهله نخست منظورمان حمله به کوی دانشگاه تهران است و دکتر پزشکیان در آن زمان رییس دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده پس لازم است توضیح داده شود در ۱۸ تیر ۷۸ دانشگاه تبریز هم مورد حمله واقع شد.
حضور پزشکیان در میان دانشجویان تبریز در حوادث ۱۸ تیر
به گفته آقای الله بداشتی «مسعود پزشکیان در ماجرای ۱۸تیر ۷۸، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود. بعد از حمله لباس شخصیها به کوی تهران، به دانشگاه تبریز حمله شد. در میانه حمله لباس شخصیها به دانشگاه تبریز، او در میان دانشجویان حاضر شد و در کنار آنها از حیثیت دانشگاه حفاظت کرد… کنار دانشجویان ایستاد و کتک خورد و زخمی شد، ولی از حیثیت دانشگاه و دانشجو دفاع کرد.»
سه سال قبل چون آقای رییسی تازه رییس جمهور شده بود به ذکر نام او در گزارش شورای عالی امنیت ملی درباره ماجرای ۱۸ تیر اشاره شد و حالا که آقای رییسی دیگر در این دنیا نیست و دکتر پزشکیان انتخاب شده ربع قرن بعد از ۱۸ تیر ۷۸ میتوان به او اشاره کرد.
نکتۀ تازه همین بود و بقیه آنچه در ادامه می آید نکاتی است که سه سال پیش و پارسال با ویراستی دیگر با رعایت جمیع ملاحظات و مستند به گزارش های رسمی آوردم.( اگر روایت سال قبل را خواندهاید این نکات برایتان تکراری است و اگر نه چون مستند به روایات رسمی و دور از هر شایبه است میتواند جالب و درس آموز باشد).
۱. شب ۱۸ تیر ۱۳۷۸ ؛ شروع ماجرا به روایت رسمی شورای عالی امنیت ملی از این قرار است:
« فردی که اقدام به نوشتن اطلاعیۀ دستنویس و نصب آن کرده بود از دانشجویان برای تجمع دعوت میکند. نویسندۀ اطلاعیه به اتاقهای دانشجویان مراجعه و درخواست حضور در تجمع و راهپیمایی را میکند.
از ساعت ۲۲ هستۀ اول شامل حدوداً ۱۵ نفر از دانشجویان همراه با نامبرده سایر دانشجویان را ترغیب و تشویق به راهپیمایی کردهاند، این حرکت باتوجه به ویژگی ساختمان شماره ۲۲ کوی دانشگاه (استقرار بیش از ۶۰۰ نفر دانشجو و دارا بودن بیشترین تمرکز دانشجویی) از این ساختمان آغاز و با شعارهایی از ساکنان ساختمان مذکور میخواهند به جمع آنها ملحق شوند.
در واکنش به این درخواست بعضی از ساکنان امتناع نموده و تعدادی به این افراد میپیوندند و به همین ترتیب دانشجویان مذکور از مقابل ساختمان ۱۸، ۱۹ و ۲۱ حرکت کرده و ساکنان آنها را جهت پیوستن به خود ترغیب مینمایند. به این شکل در ساعت ۳۰/۲۲ با نزدیک شدن به در اصلی کوی، با شعار «نگهبان در را باز کن» جمعیتی حدود ۱۵۰ نفر از در کوی خارج شده و مرحله اول ماجرای کوی را شکل دادند.»
۲ . لباس شخصیها؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی از قول بهاءالدین شیخالاسلام سخنگوی وقت وزارت کشور گزارش داد:
«دانشجویان پس از بازگشت به کوی دانشگاه تهران، با حمله تعدادی از افرادی که لباس شخصی بر تن داشتند و به سمت دانشجویان سنگ پرتاب میکردند، روبهرو شدند و متعاقب این مسأله با تحریک شدن برخی دیگر از دانشجویان، تعداد دانشجویان معترض به حدود ۵۰۰ نفر رسید که در اثر درگیری آنان، شیشههای ساختمانهای کوی و تعدادی از خودروهای پارک شده درمحل شکسته شد».
(نفوذ و نقش آفرینی لباس شخصیها به حدی بوده که مدیر کل وقت کوی دانشگاه در مصاحبه با «امتداد» گفته برای ورود به کوی با تحکم به یک موتور سوار نیروی انتظامی صحبت کرده تا تصور کند او هم از لباس شخصی هاست و ما را به داخل کوی ببرد).
۳. گروه های فشار؛ روزنامه همشهری این گونه روایت کرد:
« آن چند ساعت نیمه شب هجدهم تیر که به ناگهان کشور را با بحرانی ساخته دست آشوبطلبان مواجه کرده بود، پای همه مقامهای مسئول را به نوعی به میدان کشید. ضابط فرماندار تهران که در ساعات بروز تهاجم علیه دانشجویان بیپناه درمحل حاضر بود از شورای تامین استان تهران برای نیروی انتظامی ابلاغیهای آورده بود که طی آن نیروی انتظامی موظف شده بود ضمن دور کردن افراد گروههای فشار از محل و آزاد کردن تمام دانشجویان بازداشت شده، خود نیز به هیچوجه وارد کوی نشود. ضابط فرمانداری تهران ابلاغیه را خواند، ولی نتوانست [… ] را متقاعد به پذیرش آن کند.».
۴ . روایت دانشگاه تهران؛ روابط عمومی دانشگاه تهران درباره نخستین ساعات وقوع بحران چنین گزارش داد:
«حدود ساعت ۲۳:۳۰ معاون اداری و مالی کوی به مدیرکل خوابگاهها (کوهی) اطلاع داد که تعدادی از دانشجویان در اعتراض به جلوگیری از انتشار روزنامه سلام و مصوبه مجلس دست به تجمع زده و قصد خروج از کوی را دارند که بلافاصله مدیر کوی با انتظامات خوابگاه تماس گرفته و موارد لازم را گوشزد نمود.
سپس طبق روال معمول به کشیک حراست نیروی انتظامی یوسفآباد، وزارت اطلاعات و ستاد خبری نیز اطلاع داد و سپس به کوی حرکت نمود. زمانی که به کوی رسید، دید که دانشجویان بازگشت نموده و عموماً وارد کوی شدهاند و حدود ۴۰ الی ۶۰ نفر در خارج کوی تجمع نمودهاند. ایشان میگوید: «ضمن صحبت با بچهها متوجه شدم که دانشجویان تا درب دانشکده فنی رفته و به تقاضای پرسنل انتظامی بازگشته و با ذکر صلوات و شعار «نیروی انتظامی، تشکر تشکر» برنامه ختم شده است.
در این لحظه متوجه حضور چندین دستگاه خودروی پلیس شدم که در روبهروی کوی توقف مینمایند که بلافاصله به سمت آنها رفته و تذکر دادم که مسأله تمام شده و اصلاً چرا حضور یافتهاند و خواهش نمودم صحنه را ترک کنند، چون دانشجویان تحریک خواهند شد که عموم آنها ضمن موافقت، مرا به صحبت با «حاجی» [سردار میراحمدی] توصیه نمودند که در این حال شخصی با لباس شخصی و دهان و دندانهای سیمکشی شده که توان چندانی هم برای صحبت نداشت ضمن توهین و اهانت و زدن ضربه به بدن اینجانب به من گفت که «تو چهکارهای؟ برو گم شو» و سرگرم آرایش نیروهای خود گردید.
اینجانب دوباره به سمت او رفتم و ضمن تحمل همه اهانتها به او گفتم مراسم دانشجویان خاتمه یافته. اگر پنجدقیقه به من مهلت بدهید، همه آنها را به اتاقهایشان بازخواهم گرداند. ایشان ضمن اهانت و زدن ضربهای به من گفت: «همه اینها زیر سر توست، فردا برایت پروندهای بسازم که ببینی! فردا تو را بازداشت خواهم کرد. تو را از لحاف بیرون میکشم .خواهی دید با شما چه میکنم! همۀ اینها کار شما دولتیهاست.»
… «من که ناامید شده بودم از او دور شدم. در همین حال دستور حمله به افراد خویش را صادر نمود و در کمال ناباوری اینجانب و دانشجویان، حدود ۱۵ سرباز ضدشورش به دانشجویان حمله نمودند و دانشجویان به داخل هجوم آوردند که یکنفر از سربازان ضدشورش نیز توسط دانشجویان گرفته شد و با وساطت اینجانب، وی به داخل انتظامات هدایت و چون امنیت جانی نداشت باز بلافاصله با هدایت اینجانب و کمک پرسنل انتظامات آزاد شد و پس از این مرحله بود که زدوخوردهای (سنگپرانی) دوطرف شروع شد …»
۵. بعد از ظهر جمعه؛ گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران دربارۀ روز جمعه ۱۸ تیر از این قرار است:
« بنا به گفته شاهدان پس از حمله انصار، دانشجویان غیرقابل کنترل شده و هیچ فردی یا گروهی نمیتوانست آنها را آرام نماید. در این اثنا نیروی انتظامی با مراجعه به بیمارستانها قصد خارج کردن مجروحین از بیمارستانها را داشتهاند که در مواردی منجر به درگیری با پرسنل بیمارستان شده است. ساعت ۱۶:۲۵ دقیقه طی هماهنگی صورت گرفته با جابر انصاری (یکی از معاونین نیروی انتظامی) مقرر شد برای کاستن از حساسیت دانشجویان، نیروی انتظامی از محوطه دور شده و از دید دانشجویان خارج شوند، ولی این کار بههیچوجه صورت نگرفت. بعدازظهر روز جمعه حدود ساعت ۲۰ با حضور وزیران علوم، بهداشت و کشور تا لحظاتی فضا آرام شد ولی دانشجویان سخنان وزیرکشور را قانعکننده ندانسته و بحران فروکش ننمود.»
۶. تنها کشته؛ در بیانیه رسمی شورای عالی امنیت ملی تصریح شد:
« تنها فردی که در حادثه تهاجم به کوی جان خود را از دست داد افسر وظیفه مرحوم عزت ابراهیمنژاد اهل پلدختر بود. نامبرده روزهای تعطیل را در خوابگاه دانشجویی و در کنار دوستان خود میگذرانده است.».
۷. کارگروه ویژه و گروه فشار؛ شورای عالی امنیت ملی روز شنبه ۱۹ تیر از تشکیل یک «کارگروه ویژه برای بررسی همهجانبه و رسیدگی دقیق به ابعاد، عوامل و علل پیدا و پنهان حادثه و برخورد قاطع با گروههای فشار که با حرکتهای غیرقانونی خود منشأ مشکلات فراوانی هستند» خبر داد. برای اولین بار یک نهاد رسمی در این سطح اصطلاح «گروه فشار» را به کار میبرد.
منظور از گروه فشار، لباس شخصیها بودند و جالب این که سردار نظری فرمانده انتظامی تهران که در زمستان همان سال محاکمه شد در دفاع از عملکرد پلیس، مهمترین عامل تحریک کننده را لباس شخصیها دانست و گفت:
«این افراد نیز سوابق کیفری دارند و در بین لباسشخصیها و مراجع قضایی شناخته شدهاند. من اسامی لباسشخصیها را در شورای عالی امنیت ملی، شورای تأمین استان و وزارتکشور اعلام کردهام و رسماً برای تشکیل پرونده به قوهقضاییه دادهام».
۸. رییسی،تاجزاده و وحیدی در کمیتۀ تحقیق؛ روز یکشنبه ۲۰ تیر ۷۸ کمیتۀ تحقیق، تشکیل شد. در گزارش شورای عالی امنیت ملی یک بخش هم به این کمیته اختصاص یافت:
«۱. آقایان ابراهیم رئیسی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور ۲. مرتضی رضایی، رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۳. عباسعلی فراتی، دادستان دادسرای نظامی استان تهران ۴. احمد وحیدی، رئیس اداره اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۵. غلامرضا ظریفیان، نمایندۀ وزیر فرهنگ و آموزش عالی ۶. مصطفی تاجزاده و غلامحسین بلندیان (به تناسب موضوع) از وزارت کشور ۷- جمال شفیعی، نماینده وزارت اطلاعات.
این کمیته با مسئولیت علی ربیعی عضو دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی در محل دبیرخانه مستقر شد.»
۹. منصفانه یا نادقیق؛ گزارش شورای عالی امنیت ملی با اتکا به کمیته تحقیق منتشر شد. با این که رییس جمهور خاتمی این گزارش را «حاصل تحقیقات منصفانه، محققانه و محتاطانه و باتوجه به صدها سند و گزارش و تصویر و گفتوگو با شاهدان و مطلعان» توصیف کرد اما آیتالله جنتی در خطبههای نمازجمعه گفت: «قضاوتهای کمیته تحقیق در زمینۀ حادثۀ کوی دانشگاه خیلی هم دقیق نیست و حتی برخی از اعضای آن میگویند، از محتوای آن اطلاع نداشتهایم یا قبل از تایید نهایی ما منتشر شده است.»
۱۰. گزارش رسمی؛ در گزارش رسمی شورای عالی امنیت ملی آمده بود:
بعد از حضور جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ و رفتارهای غیرمدبرانه ایشان، درگیریها، به طور پلکانی رو به اوج نهاده است. در این میان به نظر میرسد تعدادی از افراد که مایل به خاتمه این وضعیت نبودهاند از این فضا استفاده نموده و بر شدت آن افزودهاند.
– برخوردهای نامناسب نیروهای انتظامی از یکسو، عصبانیت دانشجویان و اقدام به فحاشی نسبت به پرسنل ناجا و پاسخ متقابل از سوی نیروهای شخصی و بازداشت موقت یکی از سربازان توسط دانشجویان از سوی دیگر، بر التهاب و عصبانیت طرفین بخصوص ناجا افزوده و زمینه را برای تصمیمات غیرمدبرانه فراهم میسازد.
– به اعتقاد اعضای جلسه نحوه اظهارات افراد مسئول، به خصوص مسئولان ذیربط، در این گونه ناآرامیها، به ویژه در آن شرایط خاص، میبایست حساب شده و دقیق بوده و به نوعی ابراز نگردد که باعث تحریک احساسات شود.
– نتایج تحقیقات نشان میدهد که جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ با توجه به وجود آثار عصبانیت در رفتار ایشان، فاقد تدابیر لازم در حل ماجرا بوده و بیتدبیریهای نامبرده موجب انعقاد نطفه ناآرامی گردیده است. همچنین به نظر میرسد عدم رعایت دستورالعملهای موجود در اینگونه موارد و رفتار متناسب با سلایق ازجمله علل به وجودآورنده حادثه کوی بوده است.
– حضور برخی از افراد شخصی به عنوان گروه فشار از قبیل (…) در این مقطع محرز بوده و حضور این افراد در تشدید درگیریها مؤثر بوده است.
۱۱. دوشنبه و تغییر فضا؛ از روز دوشنبه فضا تغییر میکند. از یک طرف دانشجویان در محوطه کوی خواستار رسیدگی به ماجراهای ۱۸ و ۱۹ تیر بودند و از سوی دیگر گروههایی در سطح شهر از مرز تقسیمبندیهای اصلاحطلب – محافظهکار خارج میشوند.
خاتمی که استعفای دکتر مصطفی معین وزیر علوم را که آن زمان «فرهنگ و آموزش عالی» نام داشت نپذیرفته بود در دیدار او و معاونان وزارت علوم «حوادث کوی را از تلخترین وقایع نظام جمهوری اسلامی دانست و ضمن تاکید بر اهمیت وفاق ایجادشده در سطح کشور در محکوم دانستن حوادث کوی، کنترل احساسات برانگیخته شده توسط دانشجویان را نشانه منطقی بودن جنبش دانشجویی کشور دانست و با اشاره به مقاصد مخالفان نظام که یا بر اساس نادانی و جهالت دشمنی میورزند و یا کسانی هستندکه پیشرفت این مملکت را نمیخواهند، گفت: تنها اقدامی که ما را از افتادن در دامی خطرناک نجات می دهد، هشیاری و تشخیص منافع اصلی و پرهیز از افتادن در دامان هیجانات زودگذر است.» فضا کاملا تغییر کرده بود و روز ۲۱ تیر تظاهرات پراکندهای انجام شد.
۱۲. محوطۀ دانشگاه تهران؛ روزنامه همشهری در صفحه دوم روزنامه ۲۲ تیر نوشت:
«نیروهای یگان ویژه که به اسلحه گرم، گاز اشکآور و باتوم مجهز بودند با شلیک تیرهای هوایی و پرتاب گاز اشکآور سعی کردند تظاهرکنندگان را متفرق کنند. برخورد نیروهای یگان ویژه با دانشجویان و تظاهرکنندگان که به دستگیری گروهی از آنان منجر شد به ایجاد موج جدیدی از مخالفت در دانشجویان انجامید و گروهی که مجدداً با برگشت به دانشگاه تهران در محل مسجد و داخل محوطه دانشگاه اجتماع کرده بودند با سردادن شعارهایی علیه نیروی انتظامی، دو روزنامه عصر و خشونتطلبان، خواستار حمایت مردم شدند.
این راهپیمایی به مقصد میدان ولیعصر در شرایطی آغاز شد که دانشجویان مستقر در محوطه داخلی دانشگاه تهران همچنان بر تداوم تجمع در داخل دانشگاه تاکید داشتند و راهپیمایی بدون مجوز وزارت کشور در سطح شهر را غیرقانونی میدانستند.»
۱۳. سخنان رهبری روز ۲۱ تیر؛ آیتالله خامنهای روز ۲۱ تیر در دیدار دانشجویان گفتند:
«… حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی، به خصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت به هیچوجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور _ چه دانشجویان و چه غیردانشجویان _ فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هرکسی بوده، فرق نمی کند، چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن.
کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلف میکنند، باید با آنان برخورد بشود، اما کسی که تخلفی نکرده است، کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی نسبت به او انجام گرفته است. این که صد نفر یا دویست نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرفهایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه و مجوزی نمیشود برای اینکه کسانی در هر لباس و یا هر نامی، وارد آن محیط بشوند و کارهای ناروایی انجام بدهند.»
…
« وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فورا استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار می کنم، من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد، منتها با انضباط. این گونه حرکاتی که ملاحظه شد کسانی به دانشگاه حمله کنند، ناشی از بیانضباطی است. با هر نامی انجام بگیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام بگیرد، غلط است، اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام بگیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام که در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچکس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد، چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟!
چرا گوش نمیکنند؟! حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش میآورد، مثلا فرض کنید اهانت به رهبری کردهاند، باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مومن و حزباللهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والا حالا فرض کنید یک جوان، یا یک دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد، چه اشکالی دارد؟ من از او صرف نظر می کنم.»
۱۴. نامۀ فرماندهان به خاتمی؛ با این که تصور میشد با سخنان رهبری دیگران تمام نگاهها را متوجه جریانات خارج از نظام میکنند ۲۴ فرمانده سابق و شاغل در سپاه نامه سرگشادهای به سیدمحمد خاتمی منتشر کردند که در آن ضمن تاکید بر این که «حمله به کوی دانشگاه امری ناپسند و بد و زشت بود» تصریح شد:
«جناب آقای رئیسجمهور، امروز وقتی چهره رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتفهایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است…
جناب آقای رئیسجمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آن قدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست.
در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسۀ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم».
در میان امضاها نام این سرداران دیده میشد: «غلامعلی رشید، عزیز جعفری، و محمدباقرقالیباف.»
۱۵. پیام رهبری دربارۀ وقایع دو روز؛ رییس جمهوری اتفاقات دوشنبه و سهشنبه را با جمعه و شنبه متفاوت توصیف دانست. هم شعارها و خواست ها تغییر کرده بود و هم گروه های دیگر وارد صحنه شده بودند. در این فضا آیتالله خامنهای پیامی صادر کردند که ناظر به اتفاقات آن دو روز بود و نه ۱۸ و ۱۹ و۲۰ تیر:
«ملت رشید و غیور ایران! مردم عزیز تهران، دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهکهای سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شدهاند.
دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کردهاند انقلاب و مردم مومن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنهانگیزی خود، راه سلطه امریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند، ولی غافل از اینکه ملت مومن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را بهشدت منکوب خواهد کرد».
۱۶. دعوت سازمان تبلیغات اسلامی؛ به دنبال این پیام سازمان تبلیغات اسلامی دعوت به راهپیمایی کرد:
«اظهارات دردمندانه و هشداردهنده مقام معظم رهبری موجی از خروش انقلابی در اقشار مختلف جامعه پدید آورد که آمادگی خود را جهت محکوم ساختن توطئه، اعلام و انزجار و تنفر از حرکتهای موذیانه عوامل نفوذی و پشتیبانی مقام معظمله و ریاست محترم جمهوری پیرامون تلاش برای ایجاد آرامش و امنیت اعلام کنند. بر اساس این دعوت قرار شد روز چهارشنبه ۲۳ تیر ساعت ۱۰ صبح دانشگاه تهران پذیرای حضور شرکتکنندگان در راهپیمایی «لبیک به مقام معظم رهبری و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی» باشد.
سخنران راهپیمایی ۲۳ تیر ۷۸ حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که گفت: «این حوادث درس بزرگی برای همه جناحها و گروهها بود و به ما نشان داد که قواعد بازی را اول باید بیاموزیم و بدون آشنایی به قواعد بازی ورود در صحنه رقابتهای سیاسی ممکن است خطرات جبرانناپذیری را برای ما به وجود آورد.»
روز بعد – ۲۴ تیر- هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «لازم نبود در این موقع همهچیز با مردم در میان گذاشته شود و کم کم همه چیز درک میشود، فعلاً این فتنه و آتش خاموش شد.
شاید درس دیگری که از این حوادث گرفته شود، این است که جریانهای سیاسی ظرفیت خودشان را بفهمند، لقمههای بیشتر از دهانشان برندارند و در حدی که ظرفیتشان هست وارد مسائل کشور بشوند. کارهای خیلی بزرگ را با یک عده جوان هرچند خوشنیت و خوب و علاقهمند نمیشود انجام داد.»
۱۷. تاوان افشای قتلهای زنجیرهای؛ ۱۲ روز بعد – ۵ مرداد ۱۳۷۸ رییس جمهوری (سید محمد خاتمی) در همدان گفت:
«دشمنان تلاش کردند تا بگویند دانشگاه در مقابل نظام، حوزه و اسلام قرار دارد. تلاش کردند تا دین را مقابل آزادی قرار دهند، تلاش کردند تا این مسأله را القا کنند که امنیت با آزادی سازگار نیست، در حالی که برای این که امنیت داشته باشیم باید آزادی را قبول کنیم. در داخل و خارج برای ایجاد این توهم تلاش میشود که میان سران نظام و رأس نظام اختلاف وجود دارد. هیچ وقت اختلاف وجود نداشته و من میگویم که دولت و رییسجمهوری هماهنگی کامل با رهبر معظم دارند و اجراکنندۀ نظرات ایشان هستند.
بهعنوان نمونه عرض کنم که آن جریان خطرناک و منحرف که در درون وزارت اطلاعات کشف شد و رییسجمهوری تصمیم گرفت تا قاطعانه با آن برخورد کند، بیشترین تأکید از سوی مقام معظم رهبری بود که فرمودند قضیه تا آخر پیگیری شود که اگر این حمایتها نبود، امروز با مصیبتهایی مواجه میشدیم. امروز هم برخورد با آن قضیه از مهمترین اولویتهای دولت است و به امید خداوند و با تأییدات رهبر معظم انقلاب و حمایت شما مردم تا پیدا کردن آخرین ریشههای فساد و قطع کردن آن پیش خواهیم رفت.
خوشبختانه این فساد توسط وزارت غیور اطلاعات کشف شد و با همکاری قوه قضاییه تا حصول نتیجه پیگیری خواهد شد. از پیش میدانستم که کشف این جریان تاوان سنگینی دارد و بنده متنظر بحرانآفرینیها بوده و هستم، اما با خدای خود و شما ملت پیمان میبندم تا کشف و دفع آن عامل فساد پیش خواهیم رفت. آن کشف آنقدر بزرگ بود که به دادن این تاوانها میارزید… حمله به کوی دانشگاه از جنایاتی بود که قلب همه را از مقام معظم رهبری تا علما و ملت ایران به درد آورد.»
۱۸. برکناری فرهاد نظری و محاکمه و تبرئۀ او؛ روز سوم شهریور سردار مرتضی طلایی به عنوان فرمانده جدید انتظامی تهران و به جای فرهاد نظری معرفی شد و آغاز به کار کرد و جلسات ۱۵ گانۀ محاکمات قضایی پرسنل متهم نیروی انتظامی و فرمانده آنان برگزار و با حکم تبرئه فرمانده و افراد تحت مسئولیت وی و محکوم شدن دو سرباز خاتمه یافت.
سردار فرهاد نظری و ۱۷ متهم دیگر – که همه پرسنل نیروی انتظامی بودند – از اتهامات وارده تبرئه شدند و تنها فرهاد ارجمندی متهم ردیف سوم به اتهام لغو دستور به دوسال حبس و ستوان اُروجعلی ببرزاده متهم ردیف پنجم به اتهام سرقت ماشین ریشتراش به ۶ ماه حبس و پرداخت یکمیلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند. ( در سال ۹۷ برخی رسانهها خبر دادند او به درجه سرهنگی رسید و مدتی رییس یک کلانتری هم شد).
سردار فرهاد نظری درحالی حکم تبرئه دریافت کرد که در یکی از جلسات دادگاه (۲۴۰ روز پس از واقعه کوی) و در مقام متهم ردیف اول پرونده در مقام دفاع از خود گفته بود: «گردن من در مقابل قانون از مو باریکتر است و من طناب دار را بر گردن میاندازم و بر آن بوسه میزنم، ولی حاضر نیستم ببینم به دانشگاه یا نیروی انتظامی اهانت شود.»
ارسال دیدگاه