توابین چه کسانی هستند؟
اختصاصی حرف تازه – به دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نزدیک می شویم. به همین بهانه به طور مختصر به مرور یکی از رویدادهای سالهای نخست انقلاب پرداخته ایم.
معرفی
در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب، چندین گروهک منافقین فعالیت داشتند. آنها دست به عملیات انتحاری می زدند و هزاران نفر را به خاک و خون کشیدند. به همین علت از آنها به عنوان گروه های تروریستی یاد می شود و دهه شصت، با ترورهای صورت گرفته توسط این گروهک ها در ذهن ایرانی ها شکل گرفته است.
یکی از مشهورترین گروه های منافقین، سازمان مجاهدین بود. آنها عملا معتقد بودند که هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی می زدند. منافقین خرابکاری های بسیاری را رقم زدند تا جایی که عملا آزادی آنها برابر با آسیب به جامعه تلقی می شد.
در اوایل انقلاب اعضای آن گروهک ها دو مسیر را انتخاب کردند. گروهی اصرار به مخالفت همراه با آشوبگری های خود داشتند و در تلاش برای پیوستن به منافقین خارج از کشور بودند و گروهی دیگر راه توبه را انتخاب کردند و از گذشته خود اظهار ندامت کردند که از این گروه با عنوان توابین یاد می شود. گروهی از توابین حتی پس از توبه در عملیات های مختلف برای مبارزه با منافقین نیز کمک می کردند.
شاید برای بسیاری از جوانان امروزی صحبت از تعقیب و گریزهای اول انقلاب برای مبارزه با این گروهک های تروریست کمی ناشناخته باشد اما این بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین است.
نگاه تاریخی و نظر رهبر معظم انقلاب
البته نگاهی تاریخی به ماجرا ما را به یاد توابین صدر اسلام می اندازد هرچند تفاوت های بسیاری نیز در این دو گروه وجود دارد. زمانی که لشکر یزید بن معاویه به بی رحمانه ترین شکلی آب را به روی امام حسین(ع) و یاران وفادارش بست و واقعه تلخ عاشورا را رقم زد؛ پس از آن ماجرا گروهی به خودشان آمدند و پشیمان شدند و توبه کردند و پس از آن قیام توابین شکل گرفت.
هرچند توبه در اسلام پذیرفته است و بهتر از ادامه دادن راه اشتباه است اما همین توبه نیز زمان و کیفیتی دارد. رهبر انقلاب در خصوص آن گروه از توابین فرمودند: « توابین آن جماعتی بودند که بعد از آنکه حادثهی کربلا اتّفاق افتاد و امام حسینِ عزیزِ دل پیغمبر با آن وضع به شهادت رسید و آنهمه حادثه اتّفاق افتاد، اینها به جوشش آمدند که عجب، ما نشستهایم؟ بلند شدند قیام کردند -عدّهی زیادی هم بودند- رفتند، حکومت هم با اینها مقابل شد، همهی آنها هم کشته شدند، شهید شدند. امّا آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ اثر صد نفر از آنها به قدر اثر یک نفر حبیببنمظاهری است که در کربلا شهید شد؟ نه، [چون]کار را به وقت خودش انجام ندادند. اگر شماها میخواستید دفاع کنید از امام حسین، از پیغمبر، از حریم ولایت، از حرکت حق در مقابل باطلِ یزیدی، روز عاشورا باید [کاری]میکردید؛ وقت را از دست دادید! این تاریخ است؛ در تاریخ نمونههای اینجوری فراوان داریم.»
حتی اگر ۵۰۰ نفر از آنان در حماسه عاشورا در کنار امام حسین (ع) و یاران وفادار ایشان بودند شاید تاریخ به گونه ای دیگر رقم می خورد. همانطور که اگر در سالهای مبارزه برای پیروزی انقلاب و سالهای نخست پس از آن، توابینِ گروهک های منافقین، زودتر به خودشان می آمدند و راهشان را جدا می کردند خون های کمتری به زمین می ریخت و جنایت های کمتری به وقوع می پیوست.
نفاق و نفوذ
اما از منظری دیگر، نگرانی هایی نیز همچنان وجود دارد. اگر ریشه یابی پدیده نفوذ توسط برخی تحلیلگران را مبنا قرار دهیم و تلاش بیگانگان برای در اختیار داشتن برخی جایگاه های مدیریتی کشور توسط عناصر دست نشانده خودشان را جدی بگیریم؛ این نگرانی ایجاد می شود که مبادا در میان توابین، برخی افراد با اهدافی دیگر تظاهر به توبه کرده باشند اما همچنان به راهشان ادامه دهند و حتی طی این سالها برخی افراد دیگر در بیرون از حلقه آن روزها نیز به آنها پیوسته باشند و خواسته یا ناخواسته نقش آفرینی کنند.
وقتی برخی تحلیلگران ریشه پدیده نفوذ را در کشور تشریح می کنند و معتقدند برخی عناصر وابسته به جایگاه های حساسی نیز دست یافته اند و گروهی در داخل همچنان با آنها هم صدا می شوند و حمایتشان می کنند این نگرانی بسیار جدی می شود که نفاق و دورویی همچنان در میان برخی جریانات تداوم داشته باشد و اینگونه افراد همچنان جایگاه هایی را در اختیار داشته باشند.
به نظر می رسد نفاق و نفوذ دو پدیده جدایی ناپذیر باشند که نیاز به بصیرت انقلابی و چشمانی تیزبین برای شناسایی این افراد را دوچندان می کند. امروز در شکل جدیدی این پدیده ها ایفای نقش می کنند. ایجاد یاس و نارضایتی در میان مردم از روش های مختلف، یکی از این اشکال جدید است که اتفاقا برخی مدیران نیز خواسته یا ناخواسته در این بین به خوبی نقش خود را ایفا کرده اند!
ارسال دیدگاه