شهرداران چون احساس میکنند زمانشان کوتاه است به فعالیتهای نمایشی و پرهزینه روی می آورند
حرف تازه – سروش اکبرزاده یکی از فعالان سیاسی مطرح گیلان است. وی در انتخابات دوره های اول و دوم شورای شهر رشت برگزیده و به عنوان رئیس آن انتخاب شد. سروش اکبرزاده در مباحث تئوریک همیشه زبانزد بوده است. با وی درباره شوراهای رشت و چالش هایی که با آن ها روبرو بوده اند […]
حرف تازه – سروش اکبرزاده یکی از فعالان سیاسی مطرح گیلان است. وی در انتخابات دوره های اول و دوم شورای شهر رشت برگزیده و به عنوان رئیس آن انتخاب شد.
سروش اکبرزاده در مباحث تئوریک همیشه زبانزد بوده است. با وی درباره شوراهای رشت و چالش هایی که با آن ها روبرو بوده اند گفتگویی انجام دادیم که می خوانید:
• • به نظر می رسد که شوراها تاکنون ناکارآمد بوده اند، چرا ؟
• ابتدا باید تفکیکی قائل شویم مابین شوراها در مقام تعریف و شوراها در مقام تحقق!
شوراها در مقام تعریف قابل دفاع هستند چرا که تقریبا همه نظریه پردازان حوزه سیاسی برآنند که کوچک شدن دولت و تفویض اختیارات به آنچه که محصول صندوقهای رای است. نتایج عملی مثبت خواهد داشت و توزیع قدرت، نظارت بر عملکردها را نیز سهل تر و بهتر می سازد.
اما اینکه چرا برخی صاحبنظران، شوراها را با توجه به تجربه ۱۸ ساله آن در مقام تحقق ناکارآمد تلقی می کنند، دلایل مختلفی می توان برای آن ذکر نمود که اهم آن عبارتند از :
۱- مکانیزم صحیح برای انتخاب وجود ندارد. مثلا در بررسی صلاحیت های نامزدهای انتخاباتی در ادوار گذشته بعضا شاهد آن بوده ایم که افراد دارای صلاحیت با سلایق سیاسی خاص مورد بی مهری قرار گرفته و حذف شده اند این در حالیست که افرادی در سطح بسیار نازل به واسطه آنکه آهسته رفته که کسی شاخشان نزند و همیشه « ابن الوقت « بوده اند به راحتی تایید می شوند.
البته دوره دوم انتخابات شوراها کاملا استثناء بود. در آن دوره اعمال سلایق سیاسی در تایید صلاحیت کاندیدا در کار نبود و حتی نمایندگان ملی – مذهبی ها هم توانستند تاییدیه بگیرند و وارد عرصه انتخابات شوند.
در بحث مکانیزم انتخاب ایراد دیگری هم وجود دارد که بر می گردد به وام دار شدن کاندیداها به افراد ذی نفوذ یعنی تا وقتی که احزاب فراگیر در جامعه بوجود نیامده و منتسبین به جریان اصلاح طلبی هم مورد بی مهری قرار می گیرند.کاندیداها سعی می کنند با هویت فردی وارد این عرصه شوند و چون هزینه تبلیغات روز به روز بالاتر می رود و شکل های جدیدی بخود می گیرد در نتیجه کاندیداهای مطرح وامدار افراد و گروههای ذی نفوذ در پشت صحنه انتخابات می شوند که بعدها تاثیر آنان را می توان در انتخاب شهرداران و سایر تصمیمات کلیدی در شهرداری مشاهده کرد. نمی توان گفت باید سریعا جامعه حزبی شود تا شاهد این اشکالات نباشیم.
جامعه که از کسی دستور نمی گیرد! تا زیرساختها تعبیه نشود و « رای مبتنی بر آگاهی « در جامعه شکل نگیرد اوضاع همین است که هست.
اما حداقل زایش دموکراسی در جامعه را با کج سلیقگی های خود به تعویق نیاندازیم!…..
چرا باید آنها که به یک جریان سیاسی وابسته اند معمولا بیم تایید صلاحیت داشته باشند و تا آخرین روزهای انتخابات نتوانند برنامه ریزی کنند.
اتفاقا باید آنهایی را که صف بندی سیاسی روشنی دارند و وابسته به احزابند در اولویت قرار داد زیرا آنان وامدار و پاسخگو به حزبشان خواهند بود که دارای شناسنامه است و به افراد و گروههای پشت صحنه ای که تعریف شده نیستند و معمولا منافع اقتصادی را تعقیب می کنند وابسته نیستند.
اگر گرایش شفاف سیاسی داشتن ولو انتقادی را مذمت کنیم و احزاب را از صحنه خارج کنیم آنوقت خواهیم دید که یک مولتی میلیاردر لیست می بندد یا یک شهردار برای انتخاب مجدد خویش! حساب دلالان انتخاباتی و حرفه ایهای این عرصه نیز جداست که خود بحث مفصلی دارد.
یقین بدانید هرچه از حزبی شدن انتخابات جلوگیری شود، بسوی دکانداری در این عرصه پیش خواهیم رفت!
• • آیا عوامل دیگری هم برای ناکارآمدی شوراها وجود دارد؟
• بله، نکته دوم متوجه قوانین و حوزه اختیارات شوراها است معمولادر همه جای دنیا وقتی از شوراهای شهر سخن به میان می آید، منظور پارلمان محلی و شهری است یعنی نظارت بر همه آنچه که در شهر می گذرد اعم از خدمات شهری، نظارت بر ساخت و سازها، بهداشت، امور راهنمایی و رانندگی و انتظامی، فرهنگی و غیره … اما وقتی شورای شهر به هیئت مدیره شهرداری تبدیل شود آنهم هیئت مدیره ای که فاقد اختیارات لازم است و فقط قدرت تعویض شهردار را دارد، خوب مدام از همان تنها اختیار خود استفاده خواهد نمود .
تا آنجا که بنده از دوره اول و دوم بیاد دارم لوایح در شهرداری و شورا یک سویه اند یعنی فقط می توانند از سوی شهرداری به شورا بیایند و طرحهای شورا هم پس از تایید شهرداری و ارجاع از سوی شهرداری قابل تصویب اند.
این تمرکز قدرت در شهرداری یعنی همان چیزی که با روح تشکیل شوراها مغایر است، باید برای این امور راهکارهای قانونی اندیشیده شود بنده براین باورم که با توسعه اختیارات شورای شهر از یک سو وانتخابی شدن شهرداران از سوی دیگر، تا حدود زیادی از این منازعات معمول فاصله خواهیم گرفت!
• • در این میان برخی شوراها بیش از بقیه دچار چالش بودند از جمله شورای شهر رشت، مشکل کجاست؟
• از نظر من مشکل همان است که عرض کردم ، منتها به حسب نوع افرادی که در هر دوره رای می آورند، گاه این مشکلات بیشتر خودنمایی می کند. مثلا در دوره اول انتخابات شوراها، شورای شهر تهران به دلیل منازعات مابین اعضاء آن بدترین عملکرد را داشت در صورتی شوراهای مراکز استانهای مختلف کشور در تعامل با یکدیگر در آن دوره خوب عمل کردند.
در دوره اول، زمانی که هنوز شورای عالی استانها شکل نگرفته بود، ما بعنوان روسای شوراهای مراکز استانها، تشکلی خودجوش ایجاد کرده بودیم و بصورت مستمر با یکدیگر ارتباط داشتیم که نتیجه آن آیین نامه ها و سیاستگذاریهای تیپی بود، که توسط همه شوراها مورد تصویب قرار گرفت، یک تجربه موفق در هر شهر به سایرین انتقال می یافت و این تعاملات به بهبود عملکرد سیستم شهرداری می انجامید. بطور مثال تا آنجا که یادم می آید مشهد جز یکی- دو شهر اولی بود که اتوماسیون اداری را در ساختار خود اجرا کرده بود بلافاصله هیاتی توسط شورا و شهرداری رشت برای الگوبرداری از آن به مشهد گسیل گردید و نتیجه آن بود که : پس از مدت کوتاهی آن سیستم را در رشت به اجرا در آوردیم.
البته پس از تشکیل شورای عالی استانها، که بنده نیز به نمایندگی از شوراهای استان گیلان به عضویت آن در آمدم، آن تعامل از میان رفت و دغدغه ها تغییرکرد.
در همینجا باید بگویم با آنکه بنده ریاست کمیسیون فرهنگی شورای عالی استانها را در دور اول برعهده داشتم، متاسفانه آن نهاد و اصولا شوراهای فرادست را ناکارآمد میدانم چرا که بواسطه فقدان اعتبارات لازم مجبورند از وزارت کشور، استانداری و یا فرمانداری بودجه ناچیزی دریافت نموده و عملکردی فانتزی و سمبلیک داشته باشند.
یا باید شان شورای عالی استانها را در حد مجلس شورای اسلامی بالا برد و یا آنکه تعطیلش نمود.
بنده مصوبات و عملکرد روسای شوراهای مراکز استانها و شهرهای بزرگ را در دو سال اولیه تشکیل شوراها بمراتب تاثیرگذارتر از عملکرد سایر شوراهای فرادست می دانم.
• • رابطه شورای شهر رشت با شهرداران منصوب خود چگونه بود؟
• ما در دوره اول شورا ابتدا که آمدیم سعی کردیم رابطه صمیمانه ای با مهندس رحمت حمیدی که مدیر بسیار مقتدر و موفقی هم بودند برقرار کنیم… بعد از دو سال احساس کردیم از آنجا که مردم به ما رای داده و انتظار تغییر داشتند باید تغییری در مدیریت شهرداری رخ دهد.
این بود که ابتدا با مرحوم آیت الله احسانبخش نماینده محترم وقت ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت به واسطه ارتباط نزدیکی که مهندس محمد مهدی الطافی (نایب رئیس شورا) با ایشان داشتند، وارد مذاکره شدیم.
در اینجا خوب است خاطره ای را نیز برایتان نقل کنم ما از ابتدای پیروزی انقلاب جزء بچه های باقرآباد محسوب می شدیم و طبیعتا رابطه نزدیکی با آیت الله احسانبخش نداشتیم، البته راستش آنست که اصلا رابطه نداشتیم.
وقتی من به ریاست شورای اسلامی شهر رشت برگزیده شدیم مهندس الطافی عزیز، نائب رئیس محترم شورا گفتند خوب است به دیدار ایشان برویم و من پذیرفتم. ساعتی که به دیدار ایشان رفتیم، ایشان در اطاق دیالیز و در حال دیالیز بودند، استقبال بزرگوارانه و فوق تصوری از ما کردند… پس از اتمام دیالیز و گفتگوهای مفصلی که داشتیم من ایشان را برای حضور در جلسه علنی شورا، دعوت کردم و ایشان پذیرفتند. ایشان با توجه به شرایط خاص جسمانی معمولا به جاهایی که پله داشتند نمی رفتند و افراد و نهادها برای دیدار و گفتگو معمولا به منزل ایشان واقع در خیابان حاجی آباد می رفتند.
اما چهار نفر ویلچر ایشان را در دست گرفتند و حدود ۳۰ پله تند و تیز در ساختمان استیجاری شورای شهر واقع در خیابان شریعتی بالا آوردند وقتی مهندس الطافی از ایشان پرسیدند چرا حضور در ساختمان شورا را پذیرفتید، ایشان فرمودند آقای سروش سالها از من فاصله داشته است حال اگر نمی پذیرفتم شاید فکر می کرد بواسطه ذهنیتی که از گذشته دارم دعوتش را قبول نکرده ام، لذا قبول کردم بیایم.
مرحوم آیت الله احسانبخش در آن دیدار بیش از همه مرا شرمنده ساخت و بر تجربیاتم بسیار افزودند، روحشان شاد باشد.
ایشان در مورد تغییر مهندس رحمت حمیدی نیز که عنایت خاصی به وی داشتند به من و مهندس الطافی فرمودند تغییر حق شماست و من دخالتی نمی کنم و وقتی هم که مهندس حمیدی پی بردند که ما بدنبال تغییر هستیم با بزرگواری پذیرفتند و استعفاء دادند و بحث استیضاح و به تبع آن منازعات ژورنالیستی اصلا به میان نیامد.
بعد از ایشان هم مهندس شگفت را که از خانواده بزرگی در شهر رشت بودند و تحصیل کرده اتریش به عنوان شهردار برگزیدیم و تا انتهای دوره اول تعامل خوبی با ایشان داشتیم.
• • کدام شهرداران کارنامه موفقی داشتند؟
• در دو دوره ای که بنده در شورا حضور داشتم سعی کردم با همه شهرداران رابطه خوبی داشته باشم حتی با شهردارانی که به لحاظ سیاسی در صف بندی جناح راست محسوب می شوند ارتباطات صمیمانه ای داشتم و همواره آنچه به نظرم می رسید با ایشان در میان می گذاشتم بطور مثال روزی در دوره دوم از مهندس رضا ساغری خواستم( با توجه به آنکه من نیز به ایشان رای داده بودم) با هم به دیدار آقای کرباسچی برویم و از تجربیات ایشان استفاده کنیم، ایشان نیز پذیرفتند و با هم به دفتر مهندس کرباسچی، شهردار اسبق تهران رفتیم و بدون آنکه آنرا خبری کنیم تا عوارضش گریبانگیر کسی شود، ساعتها با ایشان صمیمانه سخن گفتیم و از راهنماییهای ایشان بهره مند شدیم.
اما صادقانه باید بگویم ضمن احترام به همه شهرداران بعدی، من بیش از همه، آقایان مهندس رحمت حمیدی و مهندس مرتضی شگفت را تحسین می کنم که در دوره اول شورا افتخار همکاری با ایشان را داشتم.
• • نظرتان درباره شهردار کنونی رشت که موافقان و مخالفان دو آتیشه ای دارد، چیست؟ عمده ترین ضعف و قوت وی چیست؟
• یکی از نویسندگان مشهور بر این باور است که بجای صحبت از افراد و حوادث، درباره برنامه ها سخن باید گفت، البته اگر نیتتان اصلاح گری باشد.
اجازه دهید بجای مخالفت یا موافقت با افراد در این فضای سیاستزده و پرتنش از برنامه ها و ظرفیت ها سخن بگوییم امروزه تلاش و اکتیویته زیادی در شهرداری مشاهده می شود و با توجه به شناختی که بنده از مجموعه توانمندیها و مدیران این مجموعه دارم، ظرفیت برای انجام کارهای بزرگ و زیربنایی بسیار زیاد است اما اقدامات زیربنایی نظیر بازکردن خیابان، ساخت فرهنگسراها، احداث پارکهای بزرگ و برنامه داشتن برای توسعه شهر و نحوه ساخت و ساز در آن از اموری است که نتایج آن در طول زمان و شاید پس از یک دوره چهارساله ظاهر می گردد و شهرداران چون احساس میکنند زمانشان کوتاهتر است به فعالیتهای نمایشی و پرهزینه روی می آورند مثلا پیاده روسازی از فلکه گیل به سمت پلیس راه رشت- تهران چه معنایی می تواند داشته باشد، چه کسی در آن مسیر میخواهد پیاده روی کند که اینهمه سنگ از خارج و داخل استان حریداری می شود. چرا پیاده روهای داخل شهر را مرمت نمی کنیم، چرا به پیاده روهای کمربندی که محل تردد مردم است توجه نمی شود و از آن بالاتر چرا چاله_ چوله های شهر را آسفالت نمی کنیم، بسیاری از خاکیها از این وضع اسفبار خیابانهای شهر بهتر بنظر می رسند …
یا بستن بخش اعظم خیابان اصلی شهر به منظور احداث خطوط B.R.T!؟ فاصله از فلکه دکتر حشمت تا مصلی یا بعدها فلکه گیل چقدر است که چنین سازوکاری بخواهیم تعریف کنیم؟
در تهران از آزادی تا امام حسین، فاصله با توجه به ترافیک چنان زیاد است که جدای از خطوط ایستگاهی و کندرو به B.R.T هم نیاز دارند اما این لزوما نسخه بیماری شهر رشت هم نخواهد بود. برنامه داشتن با تقلید کورکورانه و نمایشی فرق می کند…
چرا از کارهای ارزشمند آقای قالیباف که به واقع پس از مهندس کرباسچی موفق ترین شهردار تهران هستند الگو نمی گیریم؟
چرا مثل او در رشت بلوار امام علی را به قدر طاقت بودجه این شهر تعریف نمی کنیم. تونل توحید و حکیم پیش کشمان! حداقل خیابان های شهر را درست آسفالت کنیم. ترافیک شهر رشت امروز مردم را کلافه کرده است، همه اقشار جامعه چه آنها که شاسی بلند دارند و چه آنان که یک پراید قسطی خریده اند از این وضع ناراحتند.آنوقت آمده ایم چهاراه اصلی شهر را بسته ایم در حالیکه هیچ آلترناتیوی برای آن راه قبلی تعریف نکرده ایم!
این از زندگان که هیچ کاری برایشان نمی کنیم، آنوقت می خواهیم برویم و دهها میلیارد تومان خرج کنیم تا مزار مردگان شهر را آباد کنیم.چه کسی این طرح را داده است که گورستان تازه آباد را باید یکسان سازی کرد؟ در پایتخت نیز چنین اقدامی صورت نمی گیرد، بله بهشت زهرا یکسان سازی شده اما از همان ابتدای تاسیس، چنانچه باغ رضوان رشت هم در دوره ما یکسان سازی شد و هم سطحی قبور در آن مورد توجه قرار گرفت. اما کجا در تهران رفته اند و گورستانهای ابن بابویه و امامزاده عبدالله و ظهیرالدوله و دروازه دولاب را یکسان سازی کرده اند؟
زیبایی آن گورستانها به همان سنگ قبرهای قدیمی و سطوح متفاوتی است که در طول سالیان و بر اساس سلایق مختلف ساخته شده اند.
تازه آباد رشت ویترینی است از سلایق، تعلقات و فرهنگ مردم این دیار!
نوع خطوط بکار رفته در سنگها و اشعار و متون برگزیده شده، همه و همه می تواند نمایانگر فرهنگ این سرزمین و بمنزله کتابی باشد برای مطالعه آیندگان!
صرف نظر از بعد فرهنگی و تاریخی چرا چنین اعتباری را باید برای تخریب این میراث ارزشمند در نظر گرفت، از بعد دینی آیا این امر اسراف نیست؟
از نظر من باید این تصمیم باستحضار مفتیان و فقیهان شهر رسانیده شود تا فتوی آنان در خصوص این اسراف بزرگ و فاجعه آمیز اخذ گردد….
تازه بفرض هم که بخواهیم گورستان را به زعم خود زیباسازی کنیم، کدام برنامه، کدام طرح وکدام کارشناس زیباسازی را برای این منظور در نظر گرفته ایم؟ همان که آن پل عابر پیاده کریه المنظر را در نزدیکی یکی از درهای ورودی تازه آباد ساخته است؟
آخر در کجای ایران چنین پل عابر پیاده بد شکل و بی قواره ای ساخته می شود که در شهر رشت ما باید شاهد ساخت آن باشیم؟ رشتی که یکصد سال پیش دروازه فرهنگی ایران به اروپا محسوب می گردیده است.
بگذریم، اگر بخواهیم به جزئیات بپردازیم، مثنوی یکصد من کاغذ می شود …
امیدوارم که با تعامل مثبت میان شورا و مجموعه مدیران شهرداری، از این پس شاهد فعالیتهای اساسی و متناسب با سبقه فرهنگی این شهر باشیم.
ارسال دیدگاه