ماجرای عکس حاشیه‌ساز؛

بهزاد نبوی: ۴۰ سال است با هم مرتبطیم/ توکلی: سر موضع خودمان هستیم

این عکس در شرایط فعلی که به نظر می‌رسد دغدغه اتحاد و هم‌افزایی نیروهای داخلی در برابر اعمال فشارهای خارجی به یک اولویت تبدیل شده، در همین راستا تعبیر و مورد استقبال قرار گرفت.

حرف تازه – این عکس در شرایط فعلی که به نظر می‌رسد دغدغه اتحاد و هم‌افزایی نیروهای داخلی در برابر اعمال فشارهای خارجی به یک اولویت تبدیل شده، در همین راستا تعبیر و مورد استقبال قرار گرفت.

در حاشیه دیدار افطاری فعالان سیاسی با رئیس جمهوری که شنبه هفته گذشته برگزار شد، یک عکس بسیار پر بازتاب شد آنجا که بهزاد نبوی و احمد توکلی دو چهره شاخص از دو جناح سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا که برخی حتی اختلافات آنها در کابینه میر حسین موسوی را عامل ایجاد جناح چپ و راست می‌دانند، جلو دوربین محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی قرار گرفتند.

ایران نوشت: این عکس در شرایط فعلی که به نظر می‌رسد دغدغه اتحاد و هم‌افزایی نیروهای داخلی در برابر اعمال فشارهای خارجی به یک اولویت تبدیل شده، در همین راستا تعبیر و مورد استقبال قرار گرفت. اما روزنامه کیهان در شماره پنجشنبه خود نگاه دیگری به این عکس داشت و آن را سناریوی طراحی شده از سوی محمد عطریانفر و اصلاح‌طلبان دانست برای زمینه‌سازی جهت رفع حصر و ممنوع التصویری سید محمد خاتمی. برای واکاوی ادعای کیهان موضوع و داستان این عکس را از احمد توکلی، بهزاد نبوی و محمد عطریانفر جویا شدیم که ماحصل آن در ادامه آمده است.

توکلی: سر موضع خودمان هستیم

عکس شما و آقای نبوی بسیار بازتاب داشت. اما برخی رسانه‌ها نوشتند توطئه‌ای درکار بوده و آقای عطریان فر برنامه‌ریزی کرده تا شما کنار هم بایستید و درنهایت هم گفتند منظوراز این عکس، زمینه چینی برای رفع حصر و ممنوع التصویری آقای خاتمی بود. آیا توطئه‌ای بود که شما و آقای نبوی کنار هم بایستید؟

کاملاً تصادفی بود. لااقل از نظر من تصادفی بود، چون من برنامه‌ای برای این کار نداشتم و نمی‌توانم به آنان هم نسبت بدهم که از این عکس مقصود دیگری داشتند. ما ناگهان با هم برخورد کردیم، مضافاً اینکه ما (من و آقای نبوی) سال‌ها با هم کار کردیم و حالا هم با هم دشمنی نداریم، من با برخی کارهای ایشان مخالفم و ایشان هم با برخی کارهای من. ما نمی‌توانیم براساس این مخالفت‌ها روابط انسانی خود را کنار بگذاریم. ائمه اطهار(علیهم السلام) حتی با کسانی که مخالف‌شان بودند وصلت می‌کردند. یک روابط اجتماعی و انسانی هست که اسلام الزام می‌کند. البته برخی مواقع بدی‌های یک نفر بسیار آشکار است، به این معنی که علناً فسق و فجور می‌کند که در این صورت طبیعتاً دیگران با او رفتار نمی‌کنند و با او عکس هم نمی‌گیرند، برای اینکه آن فسق و فجور تبلیغ نشود، اما آقای نبوی بابت مسائلی، محاکمه و مجازات هم شده است. حالا من که سال‌های زیادی با آقای نبوی کار کردم، وقتی همدیگر را می‌بینیم، باید به هم پشت کنیم؟

این عکس بازتاب زیادی داشت و برخی تندروها هم برآشفته شدند. دیدگاه شما چیست؟

همین که شما این مسأله را برجسته می‌کنید، خوب نیست. ضمن اینکه یک روزنامه‌ای تندتر نوشته و روزنامه دیگری کندتر. آنان هم برادران دینی ما هستند. به بعضی از افکار آنان احترام می‌گذارم و به برخی دیگر هم انتقاد دارم، ممکن است اشتراکات من با یکی کمتر و با دیگری بیشتر باشد. اما اینها نباید باعث شود که به کسی که موضع بهتری نگرفت، بگوییم که اصلاً هیچ حقی در کلام شما نیست. شاید او هم ضررهایی برای این اتفاق قائل است، ولو اینکه اشتباه بکند. اگر از هم نگذریم، به هم رحم نداشته باشیم و اجازه وجود مخالف را در درون خود ندهیم، کارها درست نمی‌شود. ما فراموش نکنیم که دشمن سلطه جو، خونریز، قدار، کینه ورز و احمقی داریم. در این شرایط حوادثی که روابط سیاسی را تقویت کند، ولو اینکه اتفاقی باشد یا با برنامه‌ریزی، به نفع کشور است و نباید از این جور چیزها متأسف شد، بلکه باید از آن استقبال کرد. امریکا دشمنی نیست که ما از مکر و جور او اگر با هم اختلاف کنیم، در امان بمانیم. علاوه بر این در این وضعیت مشکلات معیشتی مردم که به‌دلیل سیاست‌های نادرست، یا ضعف اجرا یا اشتباه استفاده از الگوهای نامناسب رخ داده و از همه بدتر فساد سازمان یافته و شبکه‌ای که با آن رو به رو هستیم، اگر اتفاق داشته باشیم، امید پیروزی و نجات مردم از این وضعیت هست. و اگر اختلاف کنیم، دیگر امیدی هم باقی نمی‌ماند. محور حل اختلاف هم در نهایت توسل به رهبری است.

برخی‌ها گفتند این اتفاقات و نشست و برخاست‌ها می‌تواند آغازی برای گفت‌وگوی ملی باشد.

البته همین حالا هم گفت‌وگوها در پیش است و دارد انجام می‌شود، من هم از سوی آقای عارف دعوت شدم، اما به‌دلیل وضعیت جسمی که دارم نمی‌توانم در همه جلسات شرکت کنم. اما به طور کلی این نوع کارها خوب است، زیرا وقتی ما اختلاف نظر با یکدیگر را به دعوای اشخاص تبدیل می‌کنیم، اساساً نیرو هدر می‌دهیم، به عبارت دیگر، وقتی که طرفین به جای تفاهم، تنازع کنند، هر دو طرف بازنده هستند. بنابراین من همیشه از اینکه تفاهمی صورت بگیرد و نسبت به همدیگر انصاف داشته باشیم، دفاع می‌کنم، اما این امر پیش شرط‌هایی هم دارد که باید تکلیف آنها روشن شود. یکی از این پیش شرط‌های مهم این است که کسانی که می‌خواهیم با آنان کار کنیم، باید موضع خود را نسبت به وقایع ۸۸ تعیین کنند، زیرا وقایع ۸۸ فتنه عجیبی بود. من که اقتصاد سیاسی کار کردم و خواندم، می‌گویم که تأثیر وقایع ۸۸ در فشارهای سیاسی خارجی بر کشور و رمیدن سرمایه از ایران بسیار زیاد بود. به همین دلیل ما در همان زمان تلاش کردیم آقایان را از خر شیطان پایین بیاوریم تا مقصود خود را به‌صورت عقلایی تعقیب کنند، به همان صورتی که دموکراسی به آن اقدام می‌کند، اسلام دیگر سر جای خود. باوجود همه اینها، اینکه من با آقای بهزاد نبوی، با آن سوابق، احوالپرسی کنم و عکس بیندازم، این را مسأله چندان مهمی هم نمی‌دانم، ضمن اینکه اتفاق بدی هم نمی‌دانم. همه می‌دانند که من سر مواضع خودم ایستاده‌ام و احتمالاً ایشان هم سر مواضع خودشان ایستاده‌اند. ما انسانیم، مسلمانیم و ایرانی هستیم و هر دوی ما، دلمان می‌خواهد که وضع کشور درست شده و معیشت مردم بهبود پیدا کند.

شما گفت‌وگوی ملی را چقدر راهگشا می‌دانید؟

ما اساساً گفت‌وگو بلد نیستیم و همواره به جای گفت‌وگو، اعلام موضع می‌کنیم. در گفت‌وگو باید این پیش شرط را داشته باشیم که کسی که مقابل ما نشسته هم حق دارد، دنبال حق بگردیم و دنبال آن نباشیم که طرف مقابل را به سیطره خود بکشیم. باید حق را بخواهیم و حرف خود را به طرف مقابل بفهمانیم. این می‌شود تفاهم، می‌شود فهم متقابل دوطرف از یک موضوع. اگر این اتفاق بیفتد، هرطرف که باشد خوب است. من این کارها را تأیید می‌کنم. البته معتقدم برای اینکه این اتفاق بیفتد، به تفاهم بیشتری نیاز داریم.

نبوی: نماد گفت وگوی ملی تلقی شد

آیا برای گرفتن آن عکس از قبل برنامه‌ریزی شده بود یا فرد ثالثی به شما پیشنهاد داده بود؟

هیچ برنامه‌ریزی قبلی وجودنداشت، مگراینکه مدعی شویم آقای روحانی برنامه دعوت افطارخود را باهدف گرفته شدن عکس فوق ترتیب داده است؟ !!من وآقای توکلی حدود۴۰سال باافت وخیزهایی باهم رابطه داشته‌ایم.ایشان با وجوداینکه عضوسازمان«مجاهدین انقلاب اسلامی»نبودند ازجناح مرحوم آیت‌الله راستی حمایت می‌کردند و در مقابل همفکران من ازنظرفکری و سیاسی قرارداشتند، مع الوصف هرگز باهم دشمنی نداشتیم.درسال‌های بعد از زندان اخیرهم یکبارمن باایشان دریک میزگرد صمیمانه شرکت داشتم و یک باربرای دیدار و گفت‌وگو به دفتر ایشان رفتم.تصورمن این است که هردوی ما درحال حاضردرد دین، کشور وحفظ اصل نظام را داریم وطبعاً با توجه به چنین سوابقی نمی‌دانم گرفتن چنین عکسی چه اشکالی می‌تواند داشته باشد.این توضیح راهم مفید می‌دانم که وقتی من درآخرین دیداربا مرحوم راستی کاشانی بابت برخوردهای تند احتمالی دردوران اختلافات فکری، ازایشان حلالیت می طلبم وایشان هم بلافاصله ازمن بابت اینکه اگردرمجلسی حضور داشته که علیه من صحبتی شده وایشان سکوت کرده است حلالیت می‌طلبند، طبعاً اختلافات قدیمی هم نمی‌تواند مانع گرفتن چنین عکسی باشد.

آن عکس در کنار تحلیل‌های مختلفی که به‌دنبال داشت خیلی بازتاب داشت و البته با استقبال هم روبه رو شد. به نظرتان اهمیت رسانه‌ای آن در شرایط فعلی چه بود که اینقدر بازتاب یافت؟

من شخصاً بازتاب‌ها را ندیدم، ولی شنیده‌ام تندروهای دوطرف به آن معترض بوده‌اند.شاید اهمیت رسانه‌ای آن، نماد گفت‌وگوی ملی تلقی شدن آن درشرایط بحرانی کنونی کشورباشد.

خود شما جلسه فعالان سیاسی با روحانی را چطور دیدید آیا فراتر از دیدارهای مرسوم و رسمی نکات در خور توجهی داشت؟

من دیدارمذکور را بسیارمفید ومثبت تلقی کردم. آن را مقدمه‌ای برای گفت‌وگوی ملی درشرایط بحرانی کنونی کشوردانسته و از آقایان روحانی و واعظی درخواست تکرارآن را کردم.

محمد عطریانفر چه گفت؟

اگر چه نیازی نیست که همگان می‌دانند اما برخلاف ادعای کیهان هیچ سناریوی از پیش تعریف شده‌ای درکارنبود. شنبه قبل از افطار نماز جماعت به امامت آقای روحانی برگزار شد. پس از آن ودر مسیر رفتن به سوی میز افطار این دو برادر عزیز ضمن گفت‌وگوی عادی ومتعارف باهم بیرون می‌آمدند. بله! من این فرصت رامناسب دیدم که این دو پیرمرد مبارز ومخلص را در یک قاب به تصویر بکشم. این دریافت در واقع پیام نمادین ومطالبه همگان درجلسه با رئیس جمهوری بود.

وآن اینکه در شرایط فعلی که همه ارکان نظام ودلسوزان کشور باید موضع متحدی علیه دشمن یعنی امریکا داشته باشند، البته که همه گروه‌های سیاسی‌ علی الخصوص چهره‌های شاخص آن بلاتردید دست در دست هم موضع مشترکی علیه استکبار خواهند داشت. این عکس درقاب مشترک عملاً نماد این مطالبه ملی وخواست عمومی و وظیفه نخبگان بود.

بر روزنامه کیهان حرجی نیست. متولیان آن رسانه زمین خورده، نه امروز، که سالیان متمادی است قرارشان نیست واقعیات را آنگونه که هست ببینند تا بخواهند از آن گزارش معطوف بواقع روایت کنند. آنها از هر موضوعی و به هر بهانه‌ای به‌دنبال پیشبرد منویات خویشند. ان‌شاءالله که در کاشتن باد موفق باشند. تمایلات وتمناهای آن حضرات از واقعیات نه چیزی می‌کاهد ونه به آن می‌افزاید.

اللهم‌اجعل عواقب امورنا خیرا