بهترین فیلم های جولیان مور | از «پایان رابطه» تا «هنوز آلیس»

تقریبا همه کسانی که عاشق سینما هستند به جولیان مور (Julianne Moore) علاقه دارند. او در اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی مشهور شد و به سرعت به یکی از تواناترین ستاره‌های نسل خودش تبدیل شد. او چهار بار نامزد و یک بار برنده جایزه اسکار شد. البته مور در اوایل دهه‌ی ۹۰ میلادی هم مشهور بود اما هالیوود در اواخر دهه‌ی ۹۰ به او اقبال خاصی نشان داد.

 به گزارش حرف تازه، مور که هم نشانی از دوران کلاسیک هالیوود داشت و هم دستی در دوران جدید و بی پرواتر، به یکی از ستارگانی تبدیل شد که نه تنها همه‌ی نقش‌هایش را به بهترین شیوه بازی می‌کرد، بلکه هر بار چیزی جدید و غیر منتظره هم به نقش‌اش اضافه می‌کرد. در این لیست نگاهی می‌اندازیم به دوازده نقش‌آفرینی برتر او در فیلم هایش. با ما همراه باشید.

بهترین فیلم های جولیان مور


۱۲. ساعت‌ها – The Hours – ۲۰۰۲

یک فیلم دست‌کم گرفته‌شده با حضور مریل استریپ در کنار جولیان مور که نیکول کیدمن نقش اصلی را برعهده داشته و به مشکلات شرایط انسان می‌پردازد. این فیلم به دلیل اجرای زیبای بازیگران و موسیقی متن تحسین شده و البته با انتقادهای مختلف رو به رو شده است. فیلم “ساعت‌ها” بر اساس رمانی نوشته مایکل کانینگهام (Michael Cunningham) ساخته شده که البته خود این رمان بر گرفته از رمان خانم دالوی نوشته ویرجینیا وولف نویسنده مشهور انگلیسی می‌باشد. داستان فیلم نمایانگر زندگی سه زن در سه دوره مختلف است که هرکدامشان به‌نوعی از این رمان برای پیشبرد زندگی‌شان الهام می‌گیرند.

مور در این فیلم نقش  لورا براون را ایفا می‌کند، زنی خانه‌دار و باردار که در سال ۱۹۵۱ زندگی می‌کند  کتاب خانم دالووی را می‌خواند. او نیز با خواندن این کتاب به دنبال هویت از دست رفته خود است.


۱۱.گلوریا بل – ۲۰۱۸ – Gloria Bell

نقش‌آفرینی مسحورکننده‌ی جولیان مور در بازسازی انگلیسی‌زبان فیلم گلوریا به دست سباستین للیو خیلی زود فراموش شد. نامزدی برای بهترین فیلم گلدن‌گلوب کمترین چیزی بود که فیلم گلوریا بل لایق آن بود. بازی زیبای مور قدرت و محبوبیت قهرمان اصلی فیلم را توجیه میکرد و نویسنده‌ی ایندی‌وایر اریک کوهن در نقدش برای این فیلم نوشته است که فیلم گلوریا بل نشان داد که بهترین داستان‌ها میتوانند بارها و بارها گفته شوند اگر کسی بلد باشد آن‌ها را خوب تعریف کند.

داستان این فیلم درباره‌ی زنی پنجاه و هشت ساله (با بازی جولیان مور) است که بعد از جدا شدن از همسرش به تنهایی و دور از فرزندانش زندگی می‌کند، اما تصمیم می‌گیرد که دوباره وارد رابطه‌ای عاشقانه شود و در زندگی‌اش تغییری ایجاد کند. “گلوریا بل” در رویکردش آرام است؛ یک داستان را روایت می‌کند ولی قصه‌گویی آن عاری از هر گونه اتفاقات عجیب و شگفت‌آور و ملودرام فریبنده است. داستان، مثل شخصیت‌اش، قابل تعمیم است.


۱۰. برش‌های کوتاه – ۱۹۹۳ – Short Cuts

متاسفانه نقش آفرینی کوتاه “جولیان مور” در فیلم “رابرت آلتمن” تحت تاثیر صحنه ای کوتاه از برهنگی کاملا بدنام شده است. زمانی که “جولیان مور” که یک نقاشی دلزده از زندگی زناشویی‌اش است، بالاخره جرأت این را پیدا می‌کند که احساسات واقعی‌اش و خیانت کردنش را به شوهرش (با بازی متیو مادلین) بروز دهد، چنان درگیر احساسات‌اش می‌شود که از یاد می‌برد که تقریبا برهنه شده است. مانند “ریچارد لینکلیتر”، کارگردان فیلم “قبل از نیمه شب”، رابرت آلتمن هم توانایی نشان دادن جر و بحث‌های واقعی زوج‌ها را دارد و در این فیلم توانایی “جولیان مور” تمرکز را از برهنگی او برمی‌دارد و معطوف به اجرایش می‌کند. مور در این صحنه هیجانات شدیدی از خود نشان می‌دهد که بلافاصله با از راه رسیدن مهمانان شان می‌تواند خود را کنترل کند و به حالت عادی بازگردد. این صحنه مثالی از توانایی بالای “جولیان مور” در کنترل و ایفای نقش‌هایش است.


۹. فرزندان انسان – ۲۰۰۶ – Children of Men

“جولیان مور” حتی با رفتار عادی و معمولی‌ترین میزان از انرژی هم می‌تواند کوتاه‌ترین نقش‌ها را به باور پذیرترین و زنده‌ترین نقش‌ها تبدیل کند. این مسئله باعث شده است که او بازیگری بی‌نهایت ارزشمند برای نقش‌های مکمل باشد که زمان زیادی از فیلم را اشغال نمی کنند اما نقشی حیاتی در سرنوشت قهرمان داستان یا روایت و حس و حال فیلم دارند. این دقیقا همان اتفاقی است که در فیلم فرزندان انسان به کارگردانی “آلفونسو کوارون” می‌افتد. مور در نقش جولیان، وظیفه دارد که تئو، نقش اول فیلم را، به جایی برساند که امیدی دوباره به انسانیت پیدا کند. نقش مور بیشتر شامل راهنمایی دادن به تئو برای ایفای ماموریت‌اش با کمترین میزان احساسات است اما مور می‌تواند با تنها یک نگاه، دریایی از مفاهیم را به مخاطب ارائه کند.


۸. لبوفسکی بزرگ – ۱۹۹۸ – The Big Lebowski

“جولیان مور” حتی ساده ترین و احمقانه‌ترین نقش‌ها را هم جدی می‌گیرد. در تمام طول فیلم “برادران کوئن”، “لبوفسکی بزرگ”، “جولیان مور” نقش “ماد لبوفسکی” را با جدیت و بدون ذره‌ای خنده و شوخی بازی می‌کند. او یک هنرمند مدرن است که با لهجه‌ای خاص صحبت می‌کند و سبک زندگی و هنری خاص خودش را دارد. اما هرچه “ماد” جدی‌تر و خشک‌تر این نقش را بازی می‌کند، بیشتر بامزه و خنده دار می‌شود.


۷. بچه‌ها حالشان خوب است – ۲۰۱۰ – The Kids Are All Right

“لیسا چولودنکو” در این فیلم سعی دارد نشان دهد که عشق چگونه زمانی که کمترین انتظار را داریم به سراغ آدم‌ها می‌آید. “جولیان مور” نقش جلوز را بازی می‌کند که زنی است که در رابطه‌ای همجنس‌گرایانه است و وارد رابطه‌ای عاشقانه با پدر واقعی فرزندان خود می‌شود. مور توانسته است جنبه‌های کمدی داستان فیلم و جنبه‌های دراماتیک زنی که در چنین ازدواج و چنین رابطه‌ای قرار دارد را به خوبی به تصویر بکشد. جولز هنوز هم همسرش (با بازی آنت بنینگ) را دوست دارد اما از زندگی‌اش چیز بیشتری می‌خواهد. فیلم در بخش سوم‌اش دچار تغییر لحن و حال و هوا می‌شود و این را مدیون نقش آفرینی پیچیده‌ی “جولیان مور” است.


۶. شب‌های عیاشی – ۱۹۹۷ – Boogie Nights

اگر شخصیت‌های نامتعارف این فیلم “پل توماس اندرسن” را یک خانواده در نظر بگیریم، “جولیان مور” قطعا مادر دلسوز این خانواده خواهد بود. این فیلم سرشار از شخصیت‌هایی است که سرشار از عشق هستند اما نمی‌دانند عشق‌شان را به چه کسی بدهند. مور نقش زنی به نام آمبر را بازی می‌کند که به دلیل شغل بدنام‌اش نمی‌تواند پسرش را ببیند و در طول فیلم گویا به دنبال راهی برای بخشیدن این عشق مادرانه‌اش به دیگران است. داستان فیلم در حال و هوای نه چندان زیبای دهه‌ی ۸۰ میلادی اتفاق می‌افتد و ناراحتی و افسردگی آمبر هم در مرکز داستان قرار گرفته و مور خود را وقف نقش‌اش کرده است که باعث شده هر قدم از تغییرات شخصیت‌اش در فیلم با قدرت و باورپذیر باشد.


۵. مگنولیا – ۱۹۹۹ – Magnolia

مور در این فیلم بار دیگر با “پل توماس اندرسن” همکاری کرده است و در این فیلم درام در نقش زنی پول‌پرست که منتظر مرگ شوهر پیر و ثروتمندش است بازی کرده است. مور حتی وقتی نقش انسان‌هایی با خصوصیات بد را بازی می‌کند، می‌تواند کاری کند که تماشاگر با او احساس نزدیکی کند. او زنی است که به‌شدت خودشیفته است و از اینکه نمی‌تواند در آخرین روزهای زندگی شوهرش کاری کند که شوهرش او را ببخشد، در آستانه‌‌ فروپاشی روانی قرار دارد. یکی از بهترین لحظات بازیگری او آن جاست که در این فیلم با فروشنده‌ داروخانه‌ای وارد بحث و جدل می‌شود. فروشنده او را به خاطر داروهایی که در نسخه‌اش دارد مسخره می‌کند و مور هم در جواب او مونولوگی درخشان را خطاب به او اجرا می‌کند.


۴. پایان رابطه – ۱۹۹۹ – The End of the Affair

داستان این فیلم در مورد آدم‌هایی است که در دوران کودکی اعتقادات مذهبی خود را از دست داده‌اند اما در بزرگسالی دوباره به آدم‌های معتقد تبدیل می‌شوند. فیلم “پایان رابطه”، به کارگردانی “نیل جوردن”، فیلمی راجع به مذهب است اما در ظاهر فیلمی رمانتیک و ملودرام است که در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. مور نقش زنی متاهل به نام سارا را بازی می‌کند که از زندگی‌اش ناراضی است و وراد رابطه‌ای با یک رمان نویس می‌شود و پس از اتفاق افتادن یک معجزه در زندگی‌اش راهی جدید برای زندگی کردن را پیدا می‌کند. اما وقتی سارا اعتقادات مذهبی خود را دوباره پیدا می‌کند پشیمانی و احساس گم‌گشتگی بیشتری را در خود حس می‌کند؛ در حالی که اجرای چنین نقشی بسیار مشکل است، “جولیان مور” با هنر خود به آسانی از عهده ی ایفای آن بر می آید.


۳. ایمن – ۱۹۹۵ – Safe

فیلم “ایمن”، به کارگردانی و نویسندگی “تاد هینز”، اثری است که سعی در نشان دادن ترس و وحشت ناشی از بیماری ایدز و ناتوانی مردم در درک خطرناکی این بیماری در اوایل دهه ۸۰ میلادی دارد. “هینز” تم داستانش را در زندگی نقش اولش و مشکلاتی که برایش پیش می آید نشان می‌دهد؛ زنی ثروتمند و دگر جنس گرا که زندگی اش با بیماری‌ای که کسی قادر به تشخیص‌اش نیست به هم می‌ریزد. کارول، با بازی جولیان مور، در ازدواجی سرد و بی‌احساس گیر افتاده که با بدتر شدن بیماری‌اش از هم میپاشد. مور بازیگری است که می‌تواند از زبان بدنش استفاده‌ی استادانه‌ای بکند. فیلم “ایمن” سرشار از لانگ‌ شات‌هایی است که بر تنها شدن کارول تمرکز دارند و از توانایی مور در انتقال احساساتش حتی وقتی ساکت و منفعل هم هست، نهایت استفاده را برای انتقال مفاهیم فیلم به تماشاگر کرده اند.


۲. هنوز آلیس – ۲۰۱۴ – Still Alice

نقشی که در نهایت جایزه اسکار را برای “جولیان مور” به ارمغان آورد، نقشی است که نگاهی عمیقا دلسوزانه به زندگی کسی دارد که به تدریج توانایی‌هایش را در اثر بیماری از دست می‌دهد و در عین حال در تلاش است که زندگی و روابط نرمال خود را حفظ کند. داستان “هنوز آلیس “داستان غم‌انگیز استاد زبان شناسی‌ای (با بازی مور) است که با بیماری آلزایمر مواجه می‌شود. این داستان در زندگی شخصی ریچارد گلرتز، کارگردان فیلم، هم اتفاق افتاده است. خود گلرتز به بیماری ای اس ال مبتلا بود و مدت کمی پس از انتشار فیلم در گذشت. شاید به همین دلیل فیلم رابطه‌ی احساسی مستقیم و قابل فهمی با شخصیت مور برقرار می‌کند. مور این دردها و احساسات شخصی را به خوبی درک کرده و نقشی را ایفا کرده که بسیار پراحساس و تلخ و شیرین است.


۱. دور از بهشت – ۲۰۰۲ – Far from Heaven

مور در این فیلم نقش زنی را بازی می‌کند که پس از فهمیدن همجنس‌گرا بودن شوهرش وارد رابطه عاشقانه‌ای با باغبانی سیاه‌پوست می‌شود. این رابطه در جامعه تابو محسوب می‌شود و اوضاع زندگی مور را بیشتر از قبل به هم می‌ریزد. کارگردان این فیلم “تاد هینز” است که بعد از فیلم “ایمن” دوباره با مور همکاری کرده است. مور توانسته است حس و حال گذشته آمریکا را به زیبایی به تماشاگر منتقل کند و با استفاده از تمام تجربیات بازیگری‌اش این نقش را به کمال برساند.

منبع: http://www.pastemagazine.com | پروشات