بهترین فیلم های آکیرا کوروساوا | از راشومون تا هفت سامورایی
در این مقاله به رتبهبندی همه فیلم های کوروساوا، کارگردان شهیر ژاپنی پرداختهایم. همراه ما باشید.
به گزارش حرف تازه ، پیدا کردن جملهای در توصیف کوروساوا شاید کار بسیار سختی باشد. نوشتن دربارهی فیلمسازی مولف که سینمای کشورش را به جهانیان شناساند و توجهها را به سینمای آسیای شرقی جلب کرد، اصلا راحت نخواهد بود.
بررسی کارنامهی این فیلمساز بدون درنظرگرفتن سیر تحول تاریخی و اجتماعی در ژاپن کاری ناممکن است. درواقع کشورهایی که تاریخشان با مسائلی مثل جنگ و سانسور گره خورده، بدون شک سینمایی واجد شرایط بررسی خواهند داشت.
کوروساوا در طول دوران کاری خود ۳۰ فیلم را کارگردانی کرد که در همهشان یا بهطور مستقیم به جنگ، شیوههای فئودالی و دستگاه سانسور و سرکوب اشاره میکند یا در زیرمتنی از آنها پیرنگ را پیش میبرد.
کوروساوا یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینمای جهان است. از جورج لوکاس و سرجئو لئونه گرفته تا اینگرید برگمان همهشان مسحور جادویی بودند که او هم در سبک روایی و هم در سبک بصری خودش داشت.
او در آثاراش به تلفیقی از سینمای غرب و شرق رسیده بود. درواقع رویهی قهرمانپروری کوروساوا را میتوان تقلیدی از سینمای غرب دانست. سامورایی در فرهنگ ژاپنی حق رسیدن به ردههای بالا را نداشت اما کوروساوا با استفاده از نگاههای غربی به ساموراییها جایگاه ویژهای بخشید.
در فیلمهای این کارگردان فرهنگ ژاپن، یک رکن است که همراهبا مضامینی مثل اندیشههای اگزیستانسیالیستی تکرار میشود.
کوروساوا همچنین علاقهی زیادی در بهتصویر کشیدن رابطهی بین استاد و شاگرد، خشونتهای اجتماعی و سیاسی، سفر قهرمانی شخصیتها و استفاده از پتانسیل آبوهوایی در قصههایش نشان میداد.
روایتهای انسانی برای این کارگردان اهمیت ویژهای داشت و همیشه نگاهاش به داستانهایی بود که از انسان و زیستاش حرف میزدند. او در طول دوران کاریاش هم فیلمهایی با قصههای فئودالی و قرون وسطایی ساخته بود و هم ارادتاش را به سینمای هنری نمایان کرد. کوروساوا فیلمسازی متعهد بود، کارگردانی مولف که برخلاف بسیاری از فیلمسازان آسیایی و ایرانی رنج مردمان کشورش آزارش میداد.
فیلمهایی که در طول جنگ جهانی دوم و دوران اشغال ژاپن ساخته بود، گواهی بر این تفکر کوروساوا است. حال ما در این مقاله به بررسی همهی ۳۰ فیلم ساخته شده در دوران ۵۷ ساله کاری آکیرا کوروساوا پرداختهایم. با زومجی همراه این نوشتار باشید.
فیلمهای این فهرست براساس نظر هئیت تحریریه زومجی رتبهبندی شدهاند.
بهترین فیلم های آکیرا کوروساوا
۳۰- فیلم زیباترین
فیلم The Most Beautiful
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۴۴
- میانگین امتیازات The Most Beautiful در IMDB: ۵/۷
خلاصه داستان: در طول جنگ جهانی دوم از کارکنان یک کارخانه که نصف جمعیتاش را زنان تشکیل میدهند خواسته میشود تا برای تولید بیشتر و کمک به کشور، تمام توان خود را بکار گیرند و بهرهوریشان را افزایش دهند.
در ابتدا قرار بود که کوروساوا فیلمی دربارهی ارتش ژاپن در طول جنگ جهانی دوم بسازد اما وقتی که مشخص شد، ژاپن بههیچ عنوان برنده این جنگ نیست، او از ساخت چنین فیلمی صرفنظر کرد و تصمیم گرفت تا اثری درباره روحیه میهنپرستانه بسازد. کوروساوا به کارخانهی نیپون کوگاکو رفت و فیلماش را با شیوهی نیمه مستند ساخت.
او از زنان بازیگر خواست تا در خوابگاه کارخانه زندگی کنند. کوروساوا بهدلیل شیوههای عجیبوغریباش در برخورد با بازیگران، باعث بهوجود آمدن درگیریهای متعددی حین فیلمبرداری شد که گاهی زمانبندی ساخت فیلم را به عقب میانداختند.
این فیلم ملیگرایانه ادای احترامی از سوی کوروساوا به زنانی است که همپای مردان در خلال جنگ جهانی دوم به وطن خدمت میکردند. درواقع در آن سالها کشورهای درگیر جنگ از زنان میخواستند که سهم خود را برای کشورشان بپردازند که ژاپن نیز یکی از همین کشورها بود.
با همهی اینها The Most Beautiful، یک فیلم تبلیغاتی جنگی است که کمتر میتوان سینمای کوروساوا را در آن پیدا کرد، درواقع خیلیها این فیلم را اثری از سینمای خالق هفت سامورایی و راشامون در نظر نمیگیرند.
۲۹- فیلم مادادایو
فیلم Madadayo
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاتسو ماتسومرا
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- میانگین امتیازات Madadayo در IMDB: ۷/۳
خلاصه داستان: یک استاد زبان آلمانی بعد از سالها تدریس تصمیم میگیرد که شغل خود را ترک کند و به نویسندگی روی بیاورد. او به خانهای جدید نقل مکان میکند، جائی که مورد حمله هوایی نیروهای ایالات متحده قرار میگیرد.
پروندهی فیلمسازی کوروساوا با ساخت فیلم مادادایو پس از چند دهه فعالیت بسته میشود. این فیلم سیامین و آخرین فیلم از کارنامهی این کارگردان است. Madadayo که براساس زندگی یک نویسندهی ژاپنی بنام هیاکن اوچیدا ساخته شده به دوران جنگ جهانی دوم میرود وزندگی یک استاد بازنشسته را زیر نظر میگیرد.
این فیلم را همانند رویاهای کوروساوا میتوان اثری شخصی در نظر گرفت، چراکه او به پایان عمر خود نزدیک میشد و بهناچار باید حرفهاش را هم ترک میکرد.
مادادایو نمایشی دربارهی پیری و گذر عمر است، همان چیزی که این فیلمساز در آن سالها قطعا بدان فکر میکرده است. او در آخرین اثرش آدابورسوم ژاپنی را بهتصویر میکشد و تمام تلاشاش را بکار میگیرد که مادادایو فیلمی ژاپنی باشد.
فیلم همچنین یکی از عناصر و مضامین همیشگی فیلمهای کوروساوا را همراه خود و آن رابطهی استاد شاگردی است که این فیلمساز در آثارش دنبال میکند.
مادادایو اثری شاعرانه است، گویا کوروساوا تمام غمهای دوران زندگی خود را در این اثر خلاصه کرده است. فیلم هم شما را میخنداند و هم ایدههای تراژیکاش غم نهفته در مسیر پیری و رسیدن به مرگ را بهطرز نامحسوسی بهتصویر میکشد.
۲۸- فیلم افسانه جودو قسمت دوم
فیلم Sanshiro Sugata Part II
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: سوسومو فوجیتا
- سال انتشار: ۱۹۴۵
- میانگین امتیازات Sanshiro Sugata Part II در IMDB: ۶
خلاصه داستان: در دهه ۱۸۸۰یک دانشجوی هنرهای رزمی تصمیم میگیرد که تبدیل به یک استاد جودو شود. درنهایت او مهارت خود را در یک مسابقه بوکس بین جنگندههای آمریکایی و ژاپنی بهنمایش درمیآورد.
قسمت دوم افسانه جودو که براساس رمان تسونئو تومیتا ساخته شده برخلاف قسمت اول خود تا حدی فیلمی تبلیغاتی در نظر گرفته میشود. فیلم برتری جودوی ژاپنی را نسبت به بوکس غربی ترویج میدهد که پیروزی سانشیرو دربرابر بوکسور آمریکایی بهنوعی نشانه برتری جسمی، اخلاقی و معنوی ژاپنیها تلقی میشود. بعضی از منتقدان نیز این فیلم را تکهای از آرزوهای خام ژاپنیها در هفتههای آخر جنگ در نظر میگیرند، زمانیکه دیگر امیدی برای پیروزی ژاپن نبود.
آنها با ساخت این فیلم میخواستند نشان دهند که حتی با شکست در جنگ نظامی، روحیهی رزمی ژاپنی برنده خواهد ماند. Sanshiro Sugata Part II، بهدلیل درونمایه قوی ضدآمریکائیاش هیچگاه در آمریکا اکران نشد.
آمریکائیها در این فیلم بهعنوان موجوداتی ضعیف بهتصویر کشیده میشوند، افرادی که یک قهرمان ژاپنی باید آنها را سرجایشان بنشاند. در قسمت اول این سری از فیلمها کوروساوا جوهر ذاتی جودو یعنی دفاع و معنویت جاری در آن را نشان میدهد اما در این قسمت چنین چیزی وجود ندارد و جودو تبدیل به عنصری برای حمله میشود.
۲۷- فیلم داستان جودو
فیلم Sanshiro Sugata
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: سوسومو فوجیتا
- سال انتشار: ۱۹۴۳
- میانگین امتیازات Sanshiro Sugata در IMDB: ۶/۷
خلاصه داستان: سانشیرو، به شهر میآید تا در مدرسه جوجیستو ثبت نام کند. او باید علاوهبر آموختن حرکات رزمی، کنترل نیروهای دروناش را هم بر عهده داشته باشد. او درسهای مکاشفه را انجام میدهد و به قدرتهای عمیقی پی میبرد.
Sanshiro Sugata، اولین فیلم کوروساوا است که چند دنباله برای آن ساخته شد و او کارگردانی قسمت بعدیاش را هم برعهده داشت. درواقع این فیلم یکی از محبوبترین فیلمهای رزمی در ژاپن بود و طرفداران مردمی و حکومتی بسیاری داشت. کوروساوا سانشیرو را در طول جنگ جهانی دوم ساخت و همین قرینگی زمانی کافی بود تا فیلم زیر تیغ سانسورهای متعددی قرار بگیرد.
سانسورچیان از کوروساوا میخواستند که او روحیهی وفاداری و فداکاری را بهطرز عمیقی بهتصویر بکشد، بههمین دلیل نیروهای دولتی گاهوبیگاه سر فیلمبرداری حاضر میشدند تا که دستورها لازم را به کوروساوا بدهند.
پس از جنگ این فیلم دوباره مورد سانسور نیروهای متفقین قرار گرفت و آنها همهی ایدههای فئودالی و فداکاری و وفاداری را حذف کردند، بههمین دلیل هماکنون نسخهی اصلی فیلم ناقص است و تنها ۷۰ دقیقه از آن باقی مانده.
Sanshiro Sugata، در میان دو دیدگاه متفاوتی سیاسی ساخته و سانسور شد که دراینمیان تنها چیزی که اهمیت نداشت، نظر فیلمساز بود. با اینحال داستان جودو شروع خوبی را برای کوروساوا رقم زد، فیلم هم طرفداران زیادی را پیدا کرد و هم در گیشه موفق بود.
۲۶- فیلم راپسودی در ماه اوت
فیلم Rhapsody in August
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: ریچار گییر
- سال انتشار: ۱۹۹۱
- میانگین امتیازات Rhapsody in August در IMDB: ۷/۲
خلاصه داستان: مادربزرگی که از بازماندگان بمباران اتمی ژاپن است با نوههای خود دربارهی گذشتهی ژاپن صحبت میکند. او به آنها میگوید که چطور پدربزرگشان در این حملهی نظامی جان خود را از دست داده است.
Rhapsody in August، یکی از آخرین فیلمهای کوروساوا است که پس از اکران نقدهای متفاوتی را دریافت کرد. این فیلم برای اولینبار در جشنواره کن اکران شد، جائی که راجر ایبرت درباره آن نوشت: کوروساوا دیگر آن کوروساوای همیشگی نیست. اما سروصدای منتقدان برای چیز دیگری به صدا درآمده بود.
آنها از این ناراحت بودند که فیلم تنها روی بمب اتم بهعنوان یک جنایت جنگی تمرکز میکند و جنایات ژاپن در اقیانوس آرام و عملیات پرل هاربر را نادیده میگیرد. این انتقادها اما تنها به خارج از مرزهای ژاپن منتهی نشد و بسیاری از منتقدان داخلی هم از قربانی نشان دادن ژاپن عصبانی شدند.
با اینحال راپسودی در ماه اوت یکی از انسانیترین فیلمهای کوروساوا است، بهنظر میرسد که این فیلمساز در آخرین فیلمهای کارنامهی خود مشغول ساخت چیزی بوده که واقعا به آن علاقه داشته است.
Rhapsody in August، از تاثیر بمب اتم بر ژاپنیها و آمریکاییها شروع میشود، شکاف نسلی بین سه نسل ژاپن را بررسی میکند و تاثیر فرهنگ آمریکایی بر ژاپنیهای نسل جدید را نشان میدهد. کوروساوا در این فیلم به معنای اهمیت خانواده میرسد، مضمونی که در بسیاری از فیلمهای کارگردانان همنسل این فیلمساز وجود دارد و هماکنون نیز بدان پرداخته میشود.
۲۵- فیلم رسوایی
فیلم Scandal
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۵۰
- میانگین امتیازات Scandal در IMDB: ۶/۴
خلاصه داستان: ایچیرو آئویه در کوهستان مشغول نقاشی است که با خوانندهای مشهور بهنام میاکو آشنا میشود. او میاکو را به مسافرخانه میبرد و روز بعد با یکدیگر صبحانه میخورند. عکاسی پیدا میشود و ازشان عکس میگیرد که همین اتفاق باعث ایجاد درگیریهایی میشود.
دربارهی علت ساخت این فیلم و سرچشمهی ابتدایی آن چیزهای زیادی وجود دارد. کوروساوا داستان این فیلم را از رویدادهای واقعی الهام گرفته بود. او هنگام مطالعهی روزنامه به مطلبی برخورد که زندگی خصوصی افراد مشهور را واکاوی میکرد. با اینحال او بعد از مدتها توضیح داد که این فیلم را برای انتقاد از وضعیت آزادی رسانهها در شرایط اشغال ژاپن ساخته است. اما درواقع منتقدان چیزهای دیگری میگفتند که به تجربیات شخصی کوروساوا ارتباط پیدا میکرد. در همان سالها هنگامی که او متاهل بود و چند فرزند نیز داشت، شایعه شد، که کوروساوا با زنی بازیگر رابطه دارد. بههمین دلیل کوروساوا تمام خشم خود را جمع کرد تا فیلمی در مقابله با جریانی که علیهاش راه افتاده بود بسازد.
رسوایی یکی دیگر از آثار متفاوت کوروساوا است که در ژاپن پس از جنگ اتفاق میافتد و دید بسیار بدبینانهی کوروساوا را نسبت به رفتارهای پاپاراتزی نشان میدهد. این فیلم همراهبا راشومون تقویم اکرانی مشابهی را تجربه کرد، هر دو در یک سال منتشر شدند و همین اتفاق باعث شد تا رسوایی زیر سایهی موفقیت راشومون قرار بگیرد. با اینحال میفونه در این فیلم غیرسامورایی یکی از بازیهای نهچندان دلچسب خود را ارائه میدهد و برخلاف دیگر نقشآفرینیهایش نمیتواند مخاطب را به دل داستان ببرد.
۲۴- فیلم ابله
فیلم Hakuchi
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۵۱
- میانگین امتیازات Hakuchi در IMDB: ۷/۲
خلاصه داستان: کینجی کامدا، کهنهسرباز جنگ است که بهخاطر ترس از حکم اعداماش به بیماری حماقت دچار شده است. او برای آرامش خود به جزیرهای برفی سفر میکند جائی که عاشق زنی میشود. کینجی بهزودی خود را درگیر یک مثلث عشقی میبیند.
Hakuchi، یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی در میان چندین اقتباس برتر از رمان ابله داستایوسکی است. نسخهی اصلی و وفادار به رمان که در ۲۶۵ دقیقه فیلمبرداری شده بود، اکنون در دسترس نیست و تنها فیلمی ۱۶۶ دقیقهای بهعنوان کاملترین نسخهی این اقتباس موجود است.
کوروساوا این فیلم را بعد از ساخت فیلم راشامون ساخت، زمانیکه اعتمادبنفس زیادی را بهدست آورده بود و میتوانست دست روی هر رمان معروفی بگذارد. داستایوسکی نویسندهی مورد علاقه کوروساوا بود او باور داشت که هیچ نویسندهای به اندازه داستایوسکی نمیتواند انسان را بهتصویر بکشد.
این فیلم بهقدری پیچیده و عمیق بود که در زمان انتشار مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت، اتفاقی که بهشدت کوروساوا را خشمگین کرد. کوروساوا فضای امپراطوری روسیه را به ژاپن پس از جنگ تغییر میدهد او داستان خودش را در هوکایدو، شمالیترین منطقه ژاپن میبرد، جائی که برف زیادی زمین را پوشانده است.
کامدا پس از رهایی از مرگ به شهر میرسد، مرد سادهای که آنقدر شبیه مسیح است، مردم را بیدار میکند. این فیلم یک تجربهی شگفتانگیز نیز از لحاظ بصری است و برای کسانی که رمان را خوانده باشند میتواند تجربهی بسیار جذابی را رقم بزند.
۲۳- فیلم دودسکادن
فیلم Dodeska-den
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: یوشیتاکا زوشی
- سال انتشار: ۱۹۷۰
- میانگین امتیازات Dodeska-den در IMDB: ۷/۳
خلاصه داستان: در محلهای فقیر و خارج از شهر عدهای مفلوک در زاغهها زندگی میکنند. فیلم داستانهای این افراد را بهتصویر میکشد و با دردهایشان همراه میشود.
وقتی که آمریکاییها برای ساخت فیلم تورا! تورا! تورا! زیر قولشان زدند و کوروساوا را کنار گذاشتند، شایعه شد که اوضاع روحی این فیلمساز رو به وخامت رفته است.
کوروساوا برای پایان دادن به این شایعات تصمیم گرفت که دودسکادن را بسازد. این تصمیم در حالی بود که توشیرو میفونه رفته بود و از طرفی هم صنعت فیلم ژاپن در حال فروپاشی بود و استودیوهای بزرگ برنامههای تولیدی خود را کاهش داده بودند.
کوروساوا با هزینه شخصیاش این فیلم را ساخت و وارد تاریکترین مرحلهی دوران فیلمسازیاش شد. دودسکادن در گیشه شکست خورد، کوروساوا سال بعد خودکشی کرد و دیگر نتوانست بهراحتی برای فیلمهایش سرمایهگذار پیدا کند.
دودسکادن از لحاظ سبکی و فیلمنامهای نیز با دیگر آثار کوروساوا تفاوت دارد. قهرمانهای همیشگی این فیلمساز در این روایت دیگر به چشم نمیآیند و فیلم نیز مبادرت به قصهگویی نمیکند. شخصیتهای مختلفی نشان داده میشوند و فیلم بهگونهای اپیزودیک به زندگی هرکدامشان نزدیک میشود.
تصویری که این فیلم از زندگی مردمان طردشده از جامعه بهنمایش درمیآورد، بسیار واقعگراست و از طرفی هم قدرت کوروساوا را بهعنوان یک نقاش نشان میدهد. او از رنگها برای روایت داستاناش استفاده میکند و احساسات شخصیتها را به این ترتیب نشان میدهد.
پرترهای که کوروساوا از زاغهنشینان توکیو پرداخت میکند، بار دیگر نشاندهندهی عواطفی است که این کارگردان به حالات انسانی دارد. از پلانبهپلان فیلم مشخص است که کوروساوا در حال طی کردن روزهایی تاریک است اما با اینحال به آینده نیز امید دارد.
۲۲- فیلم دوئل آرام
فیلم The Quiet Duel
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا، توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۴۹
- میانگین امتیازات The Quiet Duel در IMDB: ۷/۴
خلاصه داستان: دکتر کیوجی فوجیساکی، که در طول جنگ جهانی دوم بهعنوان پزشک در ارتش خدمت میکند، بهطور اتفاقی دست خود را با یک تیغ آلوده میبرد و به سفلیس مبتلا میشود. او ناراحت و پریشان از جنگ به خانه برمیگردد و نامزداش را از خود میراند.
دوئل آرام یکی از فیلمهای کمتر شناختهشده کوروساوا است که دربارهی پزشکی است که به بیماری مسری سفلیس مبتلا شده است. او بعد از اینکه متوجه بیماری خود میشود به خانه برمیگردد و وجدان اخلاقیاش اجازه نمیدهد که با نامزد چندین سالهی خود ازدواج کند.
مضامینی مثل وجدان، عشق، مسئولیت و اخلاق ازطریق شخصیتپردازی کیوجی در فیلم بهنمایش درمیآید که باعث خلق ملودرامی جذاب میشود. توشیرو میفونه در دومین همکاریاش با کوروساوا یکی از بازیهای جذاب خود را ارائه داده و تعادل درستی را بین کشمکشهای درونی و بیرونی این نقش برقرار میکند.
این فیلم نشان میدهد که همکاری بین کوروساوا و میفونه نهتنها در آثار سامورایی به نتایج درخشانی میرسد بلکه حتی در فیلمی نیز که ایدهاش با مسئلهای دربارهی بهداشت جنسی شروع میشود، خوب کار میکند.
The Quiet Duel، را میتوان فیلمی استعاری در نظر گرفت، اثری که در مذمت جنگ است. دکتر کیوجی حین جنگ و زمانیکه دور از خانه در حال خدمت است به بیماری مبتلا میشود، او از جنگ بازمیگردد اما همچنان داغ خدمت در ارتش ژاپن را بر تن دارد. اکنون کیوجی میماند و حسرتهایی که از بیاخلاقی دیگران تا ابد همراهاش خواهد ماند.
۲۱- فیلم من در ترس زندگی میکنم
فیلم I Live In Fear
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا، توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۵
- میانگین امتیازات I Live In Fear در IMDB: ۷/۳
خلاصه داستان: کیجی ناکاجیما که در ژاپن زندگی میکند متقاعد شده که او و خانوادهاش در صورت ماندن در ژاپن در یک جنگ هستهای کشته میشوند. بنابراین او تصمیم میگیرد که عزیزاناش را بهجایی امن در برزیل ببرد.
در ژاپن پس از جنگ توشیرو میفونه نقش یک صنعتگر را بازی میکند که ترس زیاداش بابت اتم فضای سنگینی را در خانوادهاش بهوجود آورده است. او میخواهد همهی اعضای خانواده را به آمریکای جنوبی ببرد که همین اتفاق باعث ایجاد شکافهای زیادی درون خانوادهاش میشود.
I Live In Fear، یکی از مهمترین فیلمهای ژاپنی است که بهطور مستقیم و غیراستعاری به وحشت اجتماعی ناشی از وجود سلاحهای هستهای میپردازد. اما کوروساوا در دل این ایده، ایدهی دیگری نیز باز میکند و آن بهرهگیری حکومتها از ترس بهعنوان سلاحی کنترلگر است.
فارغ از اینکه ژاپن مورد تهدید سلاح هستهای قرار بگیرد یا نگیرد، مردم ترسیدهاند و ترومای ناشی از آن زندگی همه را بهم ریخته و حتی رازهای متعددی را هم برملا کرده است.
فیلم من در ترس زندگی میکنم همانند بسیاری از آثار ژاپنی آن دهه که به نقد اوضاع فرهنگی و اجتماعی ژاپن میپرداختند مشکلات موجود در یک خانوادهی معمولی که با ایدههای مردسالارانه اداره میشود را بررسی میکند و به تقابل نسل جوان و پیر با یکدیگر میپردازد.
کوروساوا از فردگرایی در خانوادههای سنتی و قدیمی انتقاد میکند و مکررا با استفاده از تصاویری از خیابانهای شلوغ یادآور میشود که وقت دوران گذار رسیده است و سنتگرایی، مردسالاری و یکهتازی جواب نمیدهد.
۲۰- فیلم یکشنبه فوقالعاده | بهترین فیلم های آکیرا کوروساوا
فیلم One Wonderful Sunday
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: چیکو ناکاکیتا
- سال انتشار: ۱۹۴۷
- میانگین امتیازات One Wonderful Sunday در IMDB: ۷/۲
خلاصه داستان: یوزو و نامزدش در روز یکشنبه طبق قرار هر هفتهشان یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها مصمم هستند که روز خوبی را با یکدیگر سپری کنند اما میفهمند که تنها سیوپنج ین همراه خود دارند.
این فیلم یکی دیگر از فیلمهای متفاوت کوروساوا است که با طرحی ساده و داستانی سرراست پیش میرود. فیلم در زیرمتنی از ژاپن پس از جنگ اتفاق میافتد که از این حیث یادآور سگ ولگرد نیز است.
رویای زندگی در اثر جنگ از بین رفته، ژاپن در شرایط سختی قرار دارد: یا مردم بدون شغل هستند و اگر نیز شغلی دارند حقوقشان آنقدر ناچیز است که نمیتوانند باهاش حتی یک خانه اجاره کنند. کوروساوا در این اثر عاشقانه به ما تصویری از کودکان یتیمشده در جنگ، زنانی که بهخاطر فقر تنفروشی میکنند و بازارهای اقتصادی که بهدست الیگاریشهای فاسد اداره میشود، میدهد.
در یکشنبه فوقالعاده و در توکیوی فقیر و ویرانشده بعد از جنگ داستان عاشقانهای در حال رخ دادن است. یک زن و مرد با اینکه مقدار بسیار کمی پول همراه خود دارند، باید از یکشنبهشان لذت ببرند.
عشقی که کوروساوا در این فیلم بهتصویر کشیده در میان فقر و تنگدستی احاطه شده و لحنی تلخ به خود میگیرد اما جادوی فیلم در میان همین لحظات سخت اتفاق میافتد و فیلمساز شادی را از میان جانکندنها نشانه میرود. One Wonderful Sunday، را شاید بتوان یکی از بهترین فیلمهای نئورئالیستی غیرایتالیایی آن هم از فیلمسازی در نظر گرفت که تخصصاش در ساموراییهاست.
۱۹- فیلم رویا ها
فیلم Dreams
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: مارتین اسکورسیزی
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- میانگین امتیازات Dreams در IMDB: ۷/۷
خلاصه داستان: این فیلم در هشت داستان متفاوت روایت میشود.
فیلم رویاها را میتوان اثری شخصی برای کوروساوا در نظر گرفت. او فیلمنامهی Dreams را با الهام از رویاهای تکرارشوندهای نوشت که بارها و بارها در زندگی و خواب باهاشان روبهرو شده بود. این فیلم که محصول مشترک ژاپن و آمریکا است با همکاری جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ ساخته شد. شرکت برادران وارنر سرمایهگذار این فیلم بود و رویاها به بخش جنبی جشنواره کن راه پیدا کرد. کوروساوا بهدلیل اظهارنظرهایش راجعبه بمب اتم و انتقاد به دولت ژاپن مورد غضب واقع شده بود، بههمین دلیل شرکتهای ژاپنی میل چندانی برای سرمایهگذاری روی فیلم او نداشتند.
کوروساوا در این فیلم همهی آنچه که زیست کرده و بهشان فکر کرده را، بهتصویر کشیده است. رویاها به موضوعاتی مثل هنر، معنویت، طبیعت، کودکی و مرگ میپردازد و از خطر انرژی هستهای، آسیب رساندن به محیطزیست و مرگ بیمعنی در جنگ صحبت میکند. رویاها را یک اثر هنری و بسیار متفاوت در کارنامهی کوروساوا باید در نظر گرفت. گویا او در هشتاد سالگی و زمانیکه دیگر همهی فیلمهایش را ساخته تصمیم میگیرد که فیلمی برای خودش بسازد. این فیلم باز هم دلیلی دیگر بر استعداد بیپایان کوروساوا است، چراکه روایتهای آن، از آن کسی است که آثار ساموراییاش تا ابد در تاریخ سینمای جهان ماندگار خواهند ماند.
۱۸- فیلم از جوانی گله ای نداریم
فیلم No Regrets For Our Youth
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۴۶
- میانگین امتیازات No Regrets For Our Youth در IMDB: ۷/۱
خلاصه داستان: در طول جنگ جهانی دوم یوکی دختر یک استاد لیبرال که از زندگی راحتی برخوردار است، تصمیم میگیرد با مردی که زندگی اجتماعی پرتبوتابی دارد، وارد رابطه شود و مسائل جدیدی را از جامعه درک کند.
No Regrets For Our Youth، یکی دیگر از فیلمهای کوروساوا است که تحت تاثیر فشارهای جنگ دوم جهانی ساخته شد. او از نتیجهی این فیلم راضی نبود، چراکه کارشکنیهای هئیت سانسور اجازه نمیداد کوروساوا طرح و قصهی مورد علاقهاش را پیاده کند. درواقع کوروساوا در این دوران شاهد جایگزینی یک هئیت سانسور با هیئت سانسور دیگری بود که این اتفاق بهشدت او را آزار میداد. فیلم هم بهعنوان اثری با ایدههای تاریخی و هم بهعنوان یک درام بسیار جذاب کار میکند. تنها قهرمان زن فیلمهای کوروساوا در قصهی این فیلم حضور دارد. درواقع بهتر است بگوییم یکی از مهمترین و قدرتمندترین قهرمانان کارنامهی کوروساوا. یوکی بهعنوان دختر یک استاد لیبرال که در حال تجربهی یک زندگی بورژواگونه است، تبدیل به یکی از بهترین قهرمانان این فیلمساز میشود که کوروساوا نیز به بهترین شکل ممکن دگرگونی و سفر شخصی و پیروزمندانه این کارکتر را نشان میدهد.
این فیلم که براساس یکرشته وقایع واقعی ساخته شده به یکی از سختترین و تاریکترین دوران حیات کشور ژاپن میپردازد. زمانیکه تفکرات لیبرالی یک جرم محسوب میشد و کنترل افکار در ژاپن بهدست پلیس و ارتش افتاده بود. درواقع این فیلم یک نمایش ضد میلیتاریسم ژاپنی است که این فیلمساز بهخوبی از عهدهی این نوع تفکر برآمده است. علاوهبر همهی اینها این کارگردان از جنبهی کارگردانی و خلاقیت در نوع دکوپاژ آنچنان عالی عمل کرده که فیلم از لحاظ سبک بصری تا همیشه بهخوبی کار میکند.
۱۷- فیلم مردانی که بر دم ببر پا مینهند
فیلم The Men Who Tread On The Tiger’s
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۵۲
- میانگین امتیازات The Men Who Tread On The Tiger’s در IMDB: ۶/۷
خلاصه داستان: داستان فیلم در ژاپن ۱۱۹۵ اتفاق میافتد. پس از یک نبرد خونین شاهزاده یوشیستون با افراد وفادارش لباس راهبان را میپوشند تا بتوانند از جنگل خود را عبور داده و به منطقهی دیگری بروند.
The Men Who Tread on the Tiger’s، چهارمین فیلم کوروساوا است که در زمان اشغال ژاپن توسط متفقین ساخته شد. این فیلم در ابتدا بهخاطر بهتصویر کشیدن ارزشهای فئودالی توسط دستگاه سانسور مورد خشم قرار گرفت اما وقتی که ژاپن طبق معاهده سانفرانسیسکو در سال ۱۹۵۲ دوباره استقلال خود را پیدا کرد، منتشر شد. در سالهای آخر جنگ جهانی دوم کوروساوا قرار بود که فیلمنامهی پرهزینهای را بسازد که بهدلیل محرومیت مالی و غذایی ژاپن استودیو توهو قادر به تولیداش نبود. بنابراین کوروساوا داستان جدیدی را پیدا کرد و فیلمنامهاش را یک شبه نوشت. او به استودیو قول داده بود که برای ساخت آن به چیز زیادی نیاز نداشته باشد.
فیلم مردانی که بر دم ببر پا مینهند اقتباسی از یک داستان قرن دوازدهمی است اما درواقع کوروساوا آن را بهعنوان استعارهای از شرایط درهم ژاپن جنگ جهانی دوم در نظر میگیرد. فیلم سعی در القای حس وطندوستی و وفاداری به مخاطب را دارد. The Men Who Tread on the Tiger’s، از آن دسته از آثاری است که در شرایط بسیار بدی ساخته شده، فیلم بهشدت در گرداب کمبود بودجه دستوپا میزده، تنها در یک استودیو فیلمبرداری شده و بازیگرها نیز تقریبا گرسنه به سر فیلمبرداری میآمدهاند اما با اینحال کوروساوا با نبوغ ذاتیاش اثری تأثیرگذار خلق میکند، فیلمی که طبق گفتهی خود کوروساوا ریشههای هفت ساموراییاش در آن قرار دارند.
۱۶- فیلم درسو اوزالا
فیلم Dersu Uzala
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: ماکسیم مونزوک
- سال انتشار: ۱۹۷۵
- میانگین امتیازات Dersu Uzala در IMDB: ۸/۲
خلاصه داستان: مردی بهنام آرسنیف بعد از چند سال به منطقهای در سیبری برمیگردد تا قبر یکی از دوستان بومی خود را پیدا کند. آرسنیف سالها قبل وقتی که از طرف روسیه برای کاوش به منطقهای در شرق سیبری میرود با این مرد عجیب آشنا میشود.
درسو اوزالا شاید یکی از متفاوتترین فیلمهای کارنامه کوروساوا باشد. متفاوت نه از این جهت که او ژاپن و تاریخاش را ترک کرده بود، بلکه متفاوت از این جهت که کوروساوا از همه چیز خسته بود و میخواست دور از همهی هیاهوها در پناه طبیعت فیلمی خاص بسازد. هنگامی که کوروساوا این فیلم را ساخت در تاریکترین دوران فیلمسازی خودش قرار داشت. هیچ استودیویی حاضر به تأمین هزینه فیلمهایش نمیشد و چند سالی نیز میشد که فیلمی نساخته بود. او بعد از خودکشی ناموفقاش تصمیم گرفت که فیلمنامه درسو اوزلا را که چند سال پیش نوشته بود بسازد. این فیلم که براساس کتاب خاطرات کاپیتان ولادیمیر آرسنیف ساخته شده خاطرات مردی را بازگو میکند که در طی مأموریتاش به سیبری با یک شکارچی بومی آشنا میشود.
درسو اوزلا داستانی ساده و فراموشنشدنی از یک دوستی است. اثری لطیف که سراسر حس انسانیت، وفاداری و عشق به طبیعت را بهنمایش درمیآورد و با زیرمتنی از رویارویی تمدن و طبیعت حرکت میکند. حس بسیار زیبا و لطیفی در این فیلم موج میزند و درک و پیوندی که بین آرسنیف و درسو ایجاد میشود، دیدنی و فوقالعاده است. داستان فراموشنشدنی دوستی دو مرد با دو دنیای بسیار متفاوت که با فیلمبرداری و چشماندازهای جذابی همراه است، هیچگاه از خاطر تماشاگر فراموش نخواهد شد. درسو اوزالا یکی از فیلمهای متفاوت کوروساوا است. اثری که تنها و تنها به زندگی میپردازد. این فیلم بهعنوان نماینده روسیه برنده جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شد.
۱۵- فیلم در اعماق
فیلم The Lower Depths
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۷
- میانگین امتیازات The Lower Depths در IMDB: ۷/۳
خلاصه داستان: در یک خانه مخروبه، مردی سالخورده بههمراه همسرش اتاقها و تختهایشان را به افراد بیچاره و فقرا اجاره میدهند. در میان کسانی که به این خانه آمدهاند، پیرمردی است که با سایر افراد فرق دارد.
علاقهی کوروساوا به ادبیات روس بر کسی پوشیده نیست. او بهشدت به آثار داستایوسکی و ماکسیم گورکی علاقه نشان میداد. کوروساوا در طول دوران کاریاش از متنهای ادبی متعددی اقتباس کرد که بدون شک، اقتباسهای بسیار خوبی نیز از آب درآمدند. او برای ساخت فیلم The Lower Depths، بهسراغ نمایشنامهای از گورکی رفت که در سال ۱۹۰۲ نیز به روی صحنه رفته بود. پیش از اینکه کوروساوا بهسراغ این نمایشنامه برود، ژان رنوار در سال ۱۹۳۶ فیلمی را براساس آن ساخته بود. کوروساوا داستان این نمایشنامه را از روسیهی قرن نوزدهمی به دوران تیرهای از ژاپن میآورد و قصههایی از زندگیهای بیامید را به مخاطب نشان میدهد. در این فیلم همانند بیشتر آثار این کارگردان، روایت از انسان و انسانیت برای کوروساوا مهم است و او شخصیتهایش را آنچنان پرداخت میکند که مخاطب به عمق زندگیهای بیرویایی میرود که گویی راه خلاصی ازشان وجود ندارد.
کوروساوا در این فیلم همانند آثار دیگرش مثل ریش قرمز و زیستن رئالیسم اجتماعی را به حرکت درمیآورد و نگاه انتقادگرانهاش را به بیعدالتیها نشان میدهد. خشمی که در این اثر وجود دارد، با ایدههای طنز اثر تلطیف شده که این رویکرد باعث تاثیری دوچندان بر مخاطب میشود.
۱۴- فیلم فرشته مست
فیلم Drunken Angel
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۴۸
- میانگین امتیازات Drunken Angel در IMDB: ۷/۶
خلاصه داستان: سانادا یک پزشک الکلی است که در ژاپن پس از جنگ زندگی میکند. او یک گانگستر بهنام ماتسوناگا مبتلا به سل را تحت معالجهی خود قرار میدهد که در این بین رابطهای بینشان شکل میگیرد.
فرشته مست، اولین همکاری کوروساوا با توشیرو میفونه بود، فیلمی که باعث آشنایی این دو نفر با یکدیگر شد. بعد از این فیلم بود که میفونه در ۱۵ اثر دیگر هم برای کوروساوا بازی کرد. در ابتدا قرار بود که فیلم تنها دربارهی دکتر سانادا که نقشاش را تاکاشی شیمورا بازی میکند باشد اما وقتی که کوروساوا میفونه را دید، تحت تاثیر بازی او قرار گرفت و نقش ماتسوناگا را گسترش داد و در حد و اندازهی سانادا پرداختاش کرد. کوروساوا وقتی که فیلمنامهی فرشته مست را نوشت، ژاپن در اشغال آمریکا بود و هیئت سانسور اجازه نمیداد که انتقاد از اشغال این کشور در فیلمهای ژاپنی نمایش داده شود. با اینحال سانسورچیان نتوانستند به ظرافتهای انتقادات کوروساوا در فرشته مست پی ببرند و فقط متوجه پایان تلخ فیلم شدند.
فرشته مست، چهارمین فیلم کوروساوا اثری استعاری است. داستان فیلم در توکیوی ویرانشدهی پس از جنگ اتفاق میافتد. حوضهای پر از زباله، نوشیدنیها، زبالهها، زاغههای کثیف، بازارهای فرسوده، کودکان رها و جولان گنگسترها حکایت از شهری ویران دارد. کوروساوا در این فیلم تصویری بدبینانه از آیندهی شهر میسازد، شهری که برای هیچکس مهم نیست. فرشته مست یکی دیگر از فیلمهای اگزیستانسالیستی کوروساوا است که او از بُناش دو فیلم دیگر خود یعنی ریش قرمز و زیستن را بیرون میکشد. این فیلمساز شخصیت ماتسوناگه را در زیستن تکرار میکند و مفهوم زندگی و زنده بودن را به حرکت درمیآورد.
۱۳- فیلم دژ پنهان
فیلم The Hidden Fortress
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۸
- میانگین امتیازات The Hidden Fortress در IMDB: ۸/۱
خلاصه داستان: دو دهقان بعد از اینکه میبینند نمیتوانند در جنگ به نوایی برسند، در ازای دریافت طلا قبول میکنند تا دو نفر را از زمینهای درگیر جنگ عبور دهند. غافل از اینکه این دو نفر یکیشان ژنرال بلندپایهای است که قرار است شاهزاده خانم همراهاش را به تخت بنشاند.
دژ پنهان سرگرمکنندهترین فیلم کوروساوا است که یک ماجراجویی تمام عیار را همراه خود دارد. این فیلم طنز و اکشن را درهم میآمیزد و تبدیل به اثری الهامبخش برای یکی از پرطرفدارترین سری فیلمهای تاریخ سینمای جهان میشود. جورج لوکاس بعد از دیدن این فیلم ایدهی جنگ ستارگان به سرش میزند و به این ترتیب کوروساوا و دژ پنهاناش بهانهای برای تولید اثری کلاسیک و خاطرهانگیز میشوند. داستان اصلی فیلم بعد از نمایش مقدمهای شروع میشود و کوروساوا با استفاده از چهار شخصیت طبقات جامعهی دوران فئودالی را بهتصویر میکشد، دهقانان و دزدان، ساموراییها و اشراف.
دژ پنهان از یکی از ایدههای مورد علاقهی کوروساوا استفاده میکند، فیلم در ژاپن قرن شانزدهمی و در بحبوحه جنگ داخلی اتفاق میافتد و فیلمساز دوباره از چرخهی خشونت تاریخی بهره میگیرد. دژ پنهان فیلمی انسانی است، روایتی که احساسات آدمی را در دل یک هرجومرج پرداخت میکند. عنصر موسیقی در دژ پنهان یکی از خصوصیات قابلتوجه و تأثیرگذار فیلم است. موسیقی متن همانند فرمی برای قصه و کنشها عمل میکند و تاثیرگذاری اتفاقات داستان را به چندین برابر میرساند. دژ پنهان چهارمین فیلم پُرفروش سال ۱۹۵۸ شد و کوروساوا برای ساخت آن جایزه خرس نقرهای برلین را برد.
۱۲- فیلم سریر خون
فیلم Theron Of Blood
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۷
- میانگین امتیازات Theron Of Blood در IMDB: ۸/۱
خلاصه داستان: واشیزو و میکی پس از کسب یک پیروزی در میدان نبرد، راهشان را در جنگل گم میکنند. آنها در آنجا با روح پیرزنی روبهرو میشوند که برایشان از آینده میگوید. واشیزو بعد از این اتفاق توسط همسر جاهطلباش تحریک میشود تا به فرماندهی دژ بزرگ نظامی برسد.
سریر خون یکی از سه اقتباس کوروساوا از شکسپیر است. کوروساوا فیلمنامهی این اثر را براساس نمایشنامه مکبث نوشت، فیلمی که هماکنون به عقیدهی منتقدان بهترین اقتباس صورت گرفته از مکبث شکسپیر است.
کوروساوا که در تلفیق سینمای شرق و غرب زبانزد بود، داستان مکبث را در قالب عناصر سینمایی و داستانی ژاپن درآورد و از آن فیلمی ساخت که تماما بهعنوان فیلمی سامورایی کار میکرد. این فیلمساز معتقد بود که اسکاتلند قرون وسطی و ژاپن فئودالی مشکلات اجتماعی مشترکی دارند که زمینه را برای اقتباسی عمیق و خوب فراهم میکنند. سریر خون حتی مورد تحسین منتقدان ادبی نیز قرار گرفت و آنها نبوغ کوروساوا را برای تلفیق دو فرهنگ متفاوت با وجود وفاداری حداکثری به منبع اصلی ستودند.
توشیرو میفونه در این فیلم یکی دیگر از بازیهای عالی خود را ارائه میدهد و در کابوسی که کوروساوا ترتیب داده غرق میشود. سریر خون بیش از آنکه تماشاگر را با کشمکشهای بیرونی روبهرو کند با کشمکشهای درونی همراه است. جنون قدرت و طمعی که در روان همسر واشیزو (لیدی مکبث) وجود دارد تبدیل به نیروی محرکهای برای کنشهای واشیزو میشود.
استفاده از نمادها و کهنالگوهای زنانگی نیز بیشازپیش بر جنبههای روانی فیلم میافزاید و کنشهای درونی را تقویت میکند. کوروساوا در این فیلم باز هم از شرایط آبوهوایی مورد علاقه خود بهعنوان فرمی در پیشبرد جهاناش استفاده کرده است.
۱۱- فیلم بد ها خوب می خوابند
فیلم The Bad Sleep Well
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا، توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۶۰
- میانگین امتیازات The Bad Sleep Wellدر IMDB: ۸
خلاصه داستان: دختر مدیرعامل یک شرکت ثروتمند با منشی پدرش کویچی ازدواج میکند. درحالیکه فساد سرتاپای شرکت را فراگرفته، مشخص میشود که یکی از کارمندان شرکت بهطرز مشکوکی چند سال پیش مرده است. مرگی که به زندگی کویچی مربوط میشود.
The Bad Sleep Well، یک نوآر جنایی از کوروساوا است که در ژاپن پس از جنگ اتفاق میافتد. کوروساوا در سه فیلم دیگر خود یعنی بهشت و دوزخ، فرشته مست و سگ ولگرد نیز ژانر نوآر را بررسی میکند و استعدادش را در این زمینه نشان میدهد. قهرمان تنهای این فیلم که نقشاش را توشیرو میفونه بازی میکند، قهرمان دو فیلم دیگر کوروساوا یعنی یوجیمبو و سانجورو نیز است، چراکه هر سه تای آنها قرار است با فساد مبارزه کنند.
زمانیکه استودیو توهو بهخاطر هزینههای بیش از حد فیلم دژ پنهان از این فیلمساز ناراحت شده بود، کوروساوا تصمیم گرفت که استودیوی خود را برپا کند و برای احترام به حقوق مخاطب اثری اجتماعی بسازد. بنابراین این فیلم را میتوان اولین اثر مستقل کوروساوا در نظر گرفت، فیلمی که تبدیل به جسورانهترین و سیاسیترین فیلم او شد.
این فیلم را میتوان برداشت دیگری از زیستن و فرشته مست کوروساوا در نظر گرفت، زمانیکه کوروساوا آزادی عمل چندانی برای نمایش هرچه بیشتر فساد و عواقب بروکراسی نداشت.
سکانس ابتدایی این فیلم با یک مراسم عروسی برگزار میشود، پلانهایی طلایی که تا همیشه از لحاظ بررسی سبک بصری و روایی ماندگار خواهد بود تا جائی که فورد کاپولا بعد از موفقیت پدرخواندهاش آشکار کرد که سکانس عروسی دختر ویتو کورلئونه را با الهام از اثر جنایی کوروساوا ساخته است. بدها خوب میخوابند یکی از سه اقتباس کوروساوا از شکسپیر است که میتوان رد هملت را در این فیلم پیدا کرد.
۱۰- فیلم بهشت و دوزخ
فیلم High and Low
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۶۳
- میانگین امتیازات High and Low در IMDB: ۸/۴
خلاصه داستان: گوندو سهامدار ثروتمند یک کارخانه، حین جلسهای کاری تلفن مشکوکی را دریافت میکند. یک آدمربا ادعا میکند که فرزند گوندو را دزدیده و در ازای مقدار زیادی پول حاضر است که آزادش کند.
بهشت و دوزخ فیلمی است که ردهی آثار جنایی دیگری مثل فرشته مست، سگ ولگرد، بدها خوب میخوابند و فیلمی همچون زیستن میایستد. نمایش فساد و تباهی نقطه مشترک این فیلمها است. بهشت و دوزخ که بهنوعی عناصر فیلمهای پلیسی ژاپنی را همراه خود دارد (اتفاقی که خود کوروساوا در ژاپن شروعاش کرده بود)، داستانی پرتعلیق دربارهی اخلاق است. کوروساوا باز هم در این فیلم بهسراغ ایدهی محبوب خود یعنی انسانیت، اخلاقگرایی و انسانگرایی میرود. گوندو که برای رسیدن به موقعیت فعلیاش بسیار تلاش کرده با یک پیچش داستانی متوجه میشود که اشتباهی در رابطه با دزدیده شدن فرزندش رخ داده و حالا باید در این رابطه تصمیم صریحی بگیرد.
این فیلم نیز همانند دیگر آثار غیرسامورایی کوروساوا در زیرمتنی از ژاپن بعد از جنگ اتفاق میافتد. بهشت و جهنم تصویری از شرایط کشوری است که بهزودی قرار است در آن معجزه اقتصادی بهوقوع بپیوندد. این فیلم اثری است که با پیچوتابهایی جذاب همراهبا فیلمبرداری فوقالعاده واقعیتهای فرهنگی، اقصادی و اجتماعی ژاپن آن سالها را نشان میدهد. High and Low جدای از دستاوردهای مهم نوآر و پلیسیاش اثری اقتباسی که نشان میدهد کوروساوا چقدر میتوانسته در برداشتهای ادبی بسیار دقیق عمل کند.
۹- فیلم سگ ولگرد
فیلم Stray Dog
- کارگردان: آکیرا کوروسساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۴۹
- میانگین امتیازات Stray Dog در IMDB: ۷/۸
خلاصه داستان: موراکامی کارگاه پلیس که بهتازگی در شغل خود ارتقا پیدا کرده ، اسلحهی کمری خود را گم میکند. او ازطریق آدمهایی که میشناسد رد تفنگاش را در بازار دلالها میزند. موراکامی در این راه با شبکه پیچیدهای از جنایتکاران روبهرو میشود.
سگ ولگرد فیلمی پلیسی از کوروساوا است که به ژاپن پس از جنگ جهانی دوم میپردازد. این فیلم همانند اثر قبلی او فرشته مست خرابیهای توکیوی پس از هجوم آمریکا را نشانه میگیرد. توکیوی معاصر فرسوده و داغ است و داستان در طول گرمای تابستان اتفاق میافتد و تماشاگر بهلطف این فضاسازی احساس خفگی میکند و به درک درستی از جهانی که کوروساوا خلق کرده میرسد. درواقع استفاده از ظرفیتهای آبوهوایی یکی از تمهیدات دلخواهی این کارگردان است که در دیگر فیلمهایش نیز تکرار میشود.
منتقدان این فیلم را مقدمهای بر ژانر پلیسی ژاپنی میدانند، فیلمی که بسیاری از قواعد گونهی پلیسی را در این کشور باب کرد. با اینکه سگ ولگرد یکی از مشهورترین فیلمهای این کارگردان است اما خود کوروساوا تا اوایل دههی هشتاد به آن توجه زیادی نشان نمیداد و فیلم را خارج از دایرهی جهانبینیهای خودش میدید. او سگ ولگرد را فیلمی فنی در نظر میگرفت، اثری که بیش از حد برای او تکنیکی بهحساب میآمد. این فیلم ترکیبی جذاب از فیلمهای نوآر کلاسیک آمریکایی و نئورئالیسم ایتالیا است که تعلیق و پیچیدگیهای اخلاقی فراوانی را ارائه میدهد.
۸- فیلم زیستن
فیلم Ikiru
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا
- سال انتشار: ۱۹۵۲
- میانگین امتیازات Ikiru در IMDB: ۸/۳
خلاصه داستان: کانجی سالهای سال است که بهعنوان کارمند پشتمیزنشینی کار میکند. او وقتی که متوجه میشود سرطان معده دارد و کمتر از یک سال دیگر زنده نیست، تصمیم میگیرد که از لحظات باقیمانده عمرش لذت ببرد.
زیستن یکی دیگر از فیلمهای کوروساوا است که تبدیل به درامی انسانی میشود و از ایدهی مورد علاقهی این فیلمساز یعنی اگزیستانسیالیست استفاده میکند. این فیلم داستانی ساده و تکاندهنده از ماههای آخر زندگی مردی است که تصمیم میگیرد به زندگی خود معنا بدهد.
فیلم در عین سادگی بسیار پیچیده خواهد بود، تصویری از عمیقترین و سختترین اتفاقات زندگی انسان یعنی مرگ و زیستن. کوروساوا در ایکیرو زندگی قهرماناش را در دو بخش قرار میدهد، نیمه اول کشف و درک مرگ توسط مردی که نمیداند زندگی چیست و نیمه دوم تایید زندگی و لذت بردن از آن، آنهم در شرایطی که میدانیم باید روزی بمیریم.
کانجی هنگامی که میفهمد بیمار است، متوجه میشود که هیچکس در زندگی دوستاش دوست ندارد. در اواخر فیلم کانجی میمیرد و نیمه دوم اثر بازگویی روزهای پایانی او توسط همکارانش است. ما متوجه میشویم که زندگی واتابه بهشدت تغییر کرده و او آخرین روزهای خود را به ساخت زمین بازی اختصاص داده است.
زیستن همانند بسیاری از فیلمهای ژاپنی آن دهه در زیرمتنی از اتفاقات ژاپن پس از جنگ جهانی دوم یعنی دههی پنجاه میلادی اتفاق میافتد و تصویری از زوال زندگی، پیوندهای خانوادگی، شکاف نسلی، توزیع نابرابر ثروت و رویدادهای اجتماعی را نشان میدهد. از نظر راجر ایبرت این فیلم غیرسامورایی، بهترین فیلم کوروساوا است که الهامبخش اینگمار برگمان برای توتفرنگیهای وحشیاش شد.
۷- فیلم ریش قرمز
Red Beard
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۶۵
- میانگین امتیازات Red Beard در IMDB : ۸/۳
خلاصه داستان: دکتر یاسوموتو به بیمارستانی محروم در روستایی فقیر فرستاده میشود. جائیکه دکتری بهظاهر خشن بهنام ریش قرمز ریاست آن را برعهده دارد. بیمارستان پر از آدمهای فقیر است و یاسوموتو از شرایطاش راضی نیست.
ریش قرمز در ژاپن قرن نوزدهم اتفاق میافتد و مضامین و ایدههای مورد علاقهی کوروساوا را تکرار میکند. رابطهی ریش قرمز و یاسوموتو تداعیگر رابطهی مورد علاقهی کوروساوا میان یک استاد و شاگرد است و فقر و ناعدالتی که در میان مردم روستایی وجود دارد بهنوعی نشاندهندهی خشونتهای تاریخی، اجتماعی و حکومتی است که در آثار کوروساوا تکرار میشود. ریش قرمز با اینکه اقتباسی از مجموعه داستان آکاهیگه به نویسندگی یاماموتو است بهشدت تحت تاثیر دنیای داستایوفسکی ساخته شده و داستانی انسانی را تعریف میکند.
این فیلم جدای از اینکه با زیرمتنهای سیاسی و اجتماعی حرکت میکند، در هستهی مرکزی خود به ایدههای رستگاری و انسانیت وفادار است. سفر قهرمانانه یاسوموتو در انتها به معنویتی میرسد که همهی ساموراییهای کوروساوا آن را طی میکنند. این فیلم پایان یکی از مراحل دوران فیلمسازی کوروساوا بود.
او بعد از ساخت این فیلم بازیگر مورد علاقهاش یعنی توشیرو میفونه را برای همیشه کنار گذاشت، چراکه معتقد بود میفونه دیگر توانایی بازیگری را ندارد. با اینحال میفونه برای اجرای نقش ریش قرمز جوایز متعددی را بهدست آورد. این فیلم در ژاپن به موفقیت تجاری بالایی رسید اما برخلاف دیگر فیلمهای مهم کوروساوا در خارج از مرزهای ژاپن نتوانست فروش خوبی را تجربه کند.
۶- فیلم سانجورو
فیلم Sanjuro
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۶۲
- میانگین امتیازات Sanjuro در IMDB: ۸
خلاصه داستان: چند جوان در حال صحبت از فسادی هستند که شهر را دربر گرفته است. رونینی تنها که در آنجا حضور دارد متوجه صحبتهایشان میشود و تصمیم میگیرد که به آنها کمک کند. در بین همین صحبتهاست که محل تجمعشان توسط سربازان محاصره میشود.
کوروساوا قبل از اینکه یوجیمبو را بسازد فیلمنامهی سانجورو را براساس داستانی از شوگورو یاماموتو نوشته بود. بعد از موفقیت یوجیمبو کوروساوا تصمیم گرفت که فیلمنامه را جوری تغییر دهد که سانجورو بهعنوان دنبالهای بر فیلم قبلیاش شناخته شود. این بود که استودیو توهو تصمیم گرفت شالودهی فیلمنامهی ابتدایی سانجورو را براساس شخصیت اصلی و رونین فیلم یوجیمبو تغییر دهد.
داستان فیلم در شهری اتفاق میافتد که در آن عدهای تصمیم میگیرند در مقابل فسادی که در شهر راه افتاده بایستند. سانجورو برخلاف فیلم یوجیمبو چندان از قواعد ژانری وسترن پیروی نمیکند و بیشتر به عناصر سینمای ژاپن و شرق وفادار است.
سامورایی کوروساوا در این فیلم نیز با همهی ساموراییهای سینمای ژاپن فرق دارد. او به طریقتی معنوی رسیده و علاوهبر شمشیری که در دست دارد آزاد و رها از هر عنصر دنیوی زندگی میکند. قهرمان فیلم سانجورو نسبت به قهرمان فیلم یوجیمبو از نظر جنبههای اخلاقی پختهتر است و آن شیطنتهای ابتدایی رونین یوجیمبو را ندارد.
سانجورو نسبت به یوجیمبو یک پله پایینتر است و پیچشها و لایهمندی اثر قبلی را فراموش کرده است. توشیرو میفونه در یوجیمبو بازی بهتری را ارائه میدهد و نقشی را نیز که بازی میکند نسبت به سانجورو عمیقتر از آب درآمده است.
۵- فیلم آشوب
فیلم Ran
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: تاتسویا ناکادای
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- میانگین امتیازات Ran در IMDB : ۸/۲
خلاصه داستان: در ژاپن قرون وسطی هیدتوری یک پادشاه سالخورده تصمیم میگیرد که امپراطوری خود را به سه پسرش واگذارد کند. اما طمع قدرت باعث میشود که سه فرزند او نتوانند با یکدیگر کنار بیایند.
آشوب در میان سه اقتباس کوروساوا از نمایشنامههای شکسپیر، بهترینشان است. این فیلم که بهعنوان پرهزینهترین فیلم کوروساوا شناخته میشود، در آن زمان گرانترین فیلم ساخته شده در ژاپن بود که تولیدی مشترک و بینالمللی با فرانسه به حساب میآمد. آشوب محصول دوران سوم فیلمسازی این کارگردان است زمانیکه کوروساوا برای تأمین هزینه فیلمهایش به مشکل برخورده بود و تنها سرمایهگذاران خارجی حاضر به ساخت فیلمهایش میشدند.
این فیلم از دید منتقدان آخرین شاهکار حماسی این کارگردان است، فیلمی که کوروساوا به روش خودش داستان شاه لیر را بازگو میکند. او در تلفیق داستانی غربی با سینمای ژاپن آنقدر موفق عمل کرده که اگر هم مخاطب از قبل با داستان شاه لیر آشنایی نداشته باشد اصلا متوجه اقتباسی بودن فیلم نخواهد شد.
آشوب یک شاهکار عظیم در زمینهی طراحی صحنه و لباس است. فیلم جدای از داستان جنگی و سامورایی خود، در بکارگیری عناصر سبک بصری آنقدر دقیق عمل میکند که تماشاگر را تا مدتها تحت تاثیر خود قرار میدهد. ران انقلابی بزرگ در بکارگیری و استفاده از رنگها است. رنگهای آشوب در قالب فرمی سینمایی قصه را به پیش میکشد و جای بسیاری از دیالوگها را حذف میکند.
فیلم دربردارندهی یکی از مضامین مورد علاقهی کوروساوا یعنی نمایش چرخهی خشونت در دورهای از تاریخ ژاپن است. آشوب در جوایز اسکار نامزد ۴ جایزه شد که امی وادا توانست جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس را ببرد.
۴- فیلم شبح جنگجو
فیلم Kagemusha
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاتسویا ناکادای
- سال انتشار: ۱۹۸۰
- میانگین امتیازات Kagemusha در IMDB : ۷/۹
خلاصه داستان: در بحبوحه جنگ داخلی ژاپن، سه طرف جنگ تمام تلاششان را میکنند تا پیروز میدان شوند. وقتی که یکی از فرماندهان جنگ زخمی میشود، دزدی خردهپا که شباهت زیادی به او دارد، بهعنوان بدلاش وارد عمل میشود تا روحیهی سربازان از دست نرود.
این فیلم یکی از چالشبرانگیزترین فیلمهای کارنامهی کوروساوا بود. او از زمان نگارش فیلمنامه تا تهیه بودجه و انتخاب بازیگر، با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم کرد. وقتی که استودیو توهو بودجه ساخت این فیلم را تأمین نکرد، کوروساوا بهدنبال یافتن سرمایهگذار با بیشتر استودیوهای اروپایی و آمریکایی وارد مذاکره شد.
درنهایت جورج لوکاس و فورد کاپولا بهعنوان تهیهکننده، شرکت فاکس قرن بیستم را راضی کردند تا هزینهی فیلم را بپردازد و در عوض فاکس امتیاز پخش بینالمللی آن را بهدست آورد. باتوجهبه چنین مصائبی که بر سر راه کوروساوا قرار داشت، کاگهموشا جز آن دسته از فیلمهایی بهحساب میآمد که قرار نبود به موفقیت چندانی برسد اما اوضاع طور دیگر رقم خورد و فیلم جوایز و افتخارات بسیاری را بهدست آورد.
کاگهموشا برنده نخل طلای جشنواره کن شد و در جوایز اسکار نیز به نامزدی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان رسید. کوروساوا با ساخت این فیلم شهرت خود را پس گرفت و موقعیتاش را دوباره تثبیت کرد. این فیلم که براساس داستان خاطرات مردگان داستایوفسکی ساخته شده به ژاپن قرون وسطا میرود و از ایدهی هویت اشتباه بهره میبرد، ایدهای که هنوز هم برای داستانهای سینمایی جذاب است و تا همیشه کار میکند.
فیلم لحن بدبینانهای دارد، دنیایش یخزده است و مخاطب را برای تفکر راجعبه آنچه که واقعی نیست و آنچه که واقعی است به چالش میکشد. دزدی در اینجا تبدیل به فرمانروا میشود، هویتش از میان میرود، رویا و واقعیت به یکدیگر گره میخورد و تنها این مرگ است که میتواند مرز بین این دو را مشخص کند. جدای از همهی اینها شبح جنگجو انقلابی دیگر در زمینهی طراحی صحنه و لباس و نبردها است. عناصری که این فیلم را تبدیل به شاهکاری بزرگ میکند.
۳- فیلم یوجیمبو
فیلم Yojimbo
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۶۱
- میانگین امتیازات Yojimbo در IMDB : ۸.۱
خلاصه داستان: سانجورو سامورایی تنهایی است که به شهری خلوت میرسد. در آنجا دو گروه خلافکار که شهر را اداره میکنند در حال درگیری و نزاع هستند. سردستهی یکی از این گروهها تصمیم میگیرد که سانجورو را برای این نبرد استخدام کند.
یوجیمبو وسترنی سامورایی است که از پلانهای ابتداییاش متوجه استعداد عجیب کوروساوا در تلفیق سینمای وسترن آمریکایی و اسپاگتی با سینمای ژاپن میشویم. کوروساوا داستان یک سامورایی را در قالب زندگی قهرمانان وسترن درمیآورد و بهطرز شگرفی آن را پرداخت میکند.
سانجورو همانند شخصیتهای اصلی وسترنهای غربی تنها و مرموزانه به شهری میرسد که ضدقهرمانهایش در حال جنگ و جدال با یکدیگر هستند. شهری که سکوتی مرگبار همه جایش را در بر گرفته است. سامورایی کوروساوا نیز در این فیلم شبیه همهی ساموراییهایش متفاوت از همهی جنگجویانی است که در سینمای ژاپن وجود دارند، سانجورو لایههایی روانی و معنوی نیز همراه خود دارد، او قرار است تغییر کند.
یوجیمبو درست است که در قالب یک فیلم نئووسترن درمیآید اما مخاطب هیچگاه احساس نمیکند که در حال تماشای فیلمی است که خواستگاه ژانریاش از سینمای آمریکا آمده است. توشیرو میفونه در نقش رونین غریبهای که وارد شهر میشود یکی از تاثیرگذارترین بازیهای خود را به ثمر میرساند.
چرخشی که کوروساوا برای سانجورو در نظر گرفته توسط میفونه بهطرز جذاب و عمیقی بازی میشود. چند سال پس از اکران این فیلم در اروپا و آمریکا سرجیو لئونه بهخاطر یک مشت دلار را تحت تاثیر این فیلم میسازد. موسیقی متن هر دو فیلم نیز جز موسیقیهای ستایش شده در تاریخ سینما هستند. یوجیمبو در سیوچهارمین دوره جوایز اسکار نامزد چهار جایزه شد و میفونه نیز جایزه بهترین بازیگر نقش مرد را در جشنواره ونیز بهدست آورد.
۲- فیلم هفت سامورایی
فیلم Seven Samurai
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۴
- میانگین امتیازات Seven Samurai در IMDB : ۸/۶
خلاصه داستان: اهالی یک روستا هرساله هنگام برداشت محصول توسط راهزنان مورد تاختوتاز قرار میگیرند. آنها برای محافظت از خودشان هفت سامورایی را استخدام میکنند تا هنگام غارت راهزنان جان سالم به در ببرند.
هفت سامورایی را میتوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان در نظر گرفت. یک نئووسترن ژاپنی که روابط انسانی را به زیباترین شکل ممکن بهتصویر میکشد و ایدههای سینمای غرب را با سینمای شرق درهم میآمیزد. کوروساوا که بعد از ساخت فیلم راشومون به چهرهای جهانی تبدیل شده بود با ساخت این فیلم شهرت خود را در سینمای جهان تثبیت کرد.
این فیلم آنقدر تأثیرگذار بود که سر از سینمای وسترن آمریکا هم درآورد و جان استرجز هفت دلاور را بواسطهی تاثیری که از این فیلم گرفته بود ساخت. این فیلم داستانی حماسی را به شیوهای جذاب نقل میکند و آنقدر در داستانگویی خوب پیش میرود که هنوز هم نمیتوان مشابهاش را در سینمای ژاپن پیدا کرد.
ساموراییهای کوروساوا، بواسطهی جهانبینی خاص این فیلمساز، دنیایی عمیقتر را سیر میکنند و سفر قهرمانیشان به تزکیه روح ختم خواهد شد. هر هفت سامورایی این فیلم کارکترهایی بیادماندنی هستند، آنها ایدههای عمیقی را از روان و خصوصیات انسانها بههمراه دارند که برای یک شخصیتپردازی تمامعیار کافی است.
هفت سامورایی نیز همانند دیگر آثار مهم کوروساوا بازتابدهندهی ایدهها و مضامینی است که همیشه ذهن این فیلمساز را به خود مشغول کرده است. داستان فیلم در بستری از خشونتهای تاریخی و همیشگی قرن شانزدهم ژاپن اتفاق میافتد و آن رابطههای استاد شاگردی مورد علاقه کوروساوا هم در فیلم به چشم میآید.
۱- فیلم راشامون
فیلم Rashomon
- کارگردان: آکیرو کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه
- سال انتشار: ۱۹۵۰
- میانگین امتیازات Rashomon در IMDB : ۸/۲
خلاصه داستان: یک دزد، یک راهب و یک هیزمشکن به دروازههای معبد راشامون پناه میگیرند تا که از باران و طوفان در امان بمانند. در این بین آنها برای یکدیگر داستان قتلی را تعریف میکنند که چند وقت پیش در بیشهها اتفاق افتاده است.
ارسال دیدگاه