برف و بحران ناتوانی
سیدعبدالباقی اسحاقی- برف و بحران ناتوانی : بحران، واژه ای است که امروزه، در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، از کاربرد زیادی برخوردار است. معمولا بحران، به حادثه ای اطلاق می گردد که از سویی، روح و روان اقشار گوناگون یک اجتماع، را تحث تاثیر قرار داده و از سوی دیگر، میزان توانایی و کفایت […]
سیدعبدالباقی اسحاقی- برف و بحران ناتوانی :
بحران، واژه ای است که امروزه، در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، از کاربرد زیادی برخوردار است. معمولا بحران، به حادثه ای اطلاق می گردد که از سویی، روح و روان اقشار گوناگون یک اجتماع، را تحث تاثیر قرار داده و از سوی دیگر، میزان توانایی و کفایت مدیران و مقامات منطقه حادثه دیده را در میدان عمل، به طور جدی و واقعی، به نمایش می گذارد.
نیروی منفی و شکننده
بحران، رویدادی است که نیروی منفی و شکننده ای را در لایه های مختلف جامعه تولید می کند، که گاه می تواند پیامدهای خطرناک و نیز غیرقابل پیش بینی داشته باشد. زیرا بحران، واقعه ای است که بدون برنامه ریزی شکل گرفته، دور از انتظار بوده، و به همین دلیل، کنترل آن، کاری دشوار و در برخی اوقات، غیرممکن است.
تهدید و فرصت
بحران، جریانی سریع است که هم می تواند تهدید باشد و هم فرصت. اما عبور حکیمانه از تهدید و استفاده هوشیارانه از فرصت نیز بستگی به فهم، بصیرت، همت و کنشگری مناسب اداره کنندگان جامعه دارد که حوادث را چگونه ببینند، با چه شیوه ای تصمیم بگیرند، و به چه سان رفتار نموده و با چه روشی عکس العمل نشان دهند، و در لحظات سرنوشت ساز، تنبلی و تغافل را از خود دور ساخته و با تمام وجود، به سوی مبارزه با مشکلات هجوم برده و منتظر حضور این سازمان و آن اداره نمانند.
ماجرای حساس
بحران، حادثه ای است که نتیجه آن، هم مردم و هم مدیران کشور، استان یا شهر را درگیر خود، می نماید. چون بحران، جریانی است که مدیران اجرایی، نظارتی و نیز میدانی را وارد ماجرایی حساس می کند و میزان قدرت فکری و کاری هر کدام را در عمل، نشان می دهد.
واقعه دشوار
بحران، واقعه ای دشوار است که مسایلی مانند: عدم توانایی، کوتاهی، عدم فراهم سازی امکانات لازم از قبل، بی مسئولیتی، کوشش برای موجه سازی ناتوانی خویش، انداختن تقصیر به گردن دیگران، و ناامیدی اجتماعی را در داخل خود دارد.
رابطه بحران و زمان
بحران، داستانی است که «زمان» در شکل دادن آن، به شدت اثرگذار است، و وقتی بحرانی روی می دهد، جامعه بین دو حالت «احساس بی پناهی و رهاشدگی» و «حس اطمینان به داشتن پشتیبانان بیدار، هوشیار، محکم و استوار» گیر می کند که تنها با یک مدیریت صحیح، متفکر و به موقع، می توان از آن رهایی یافت.
بحران برف گیلان
یکی از آن بحران ها، که روی اعتماد عمومی به اداره کنندگان جامعه، اثر مثبت یا منفی قابل توجهی داشته باشد، «بحران برف» است که در سال های اخیر، در استان گیلان و شهر رشت، به شکل های مختلف، در سال های۸۳ ، ۸۶ و امسال، تکرار شده است.
تدوین تجربیات گذشته
به طور طبیعی، بعد از هر بحران، باید تجربیات حاصل از آن، جمع آوری، دسته بندی و تدوین شده، و در اختیار سازمان های مسئول استانی و شهرستانی، قرار گیرد تا در سال بعد، هنگام رخ دادن بحران دیگری، مسئولین مربوطه، گرفتار غافلگیری، آسان پنداری یا ناتوانی در تصمیم سازی، ضعف سرعت عمل در اجرا، و کندی در حل مشکلات مردم و به دنبال آن، ایجاد نارضایتی شهروندان، نشوند. اما می بینیم که عملا چنین اتفاقی روی نمی دهد، و باز هم همان کندی های مدیریتی، خطاهای عملیاتی و کم توانی در اداره مناسب و قابل قبول بحران، مجددا تکرار می شود.
درس عبرت
با توجه به نکات مذکور، شاید بتوان گفت که بنای مدیران فعلی استان و شهرستان بر این است که از کاستی های مدیران قبلی، درس عبرت نیاموخته و بکوشند که مهار هر حادثه ای را خودشان از نقطه صفر، شروع کنند. چون ظاهرا اگر درس می گرفتند، اکنون نباید شاهد جلوه گری مشکلات چند سال قبل باشیم و یک برف ساده، موجب بلند شدن فریاد نارضایتی عمومی شهروندان عزیز در شهرها و روستاها گردد.
قدردانی از زحمات
البته رعایت انصاف و همه جانبه نگری، به این است که از کنار زحمات نیروهای عمل کننده در جریان بارش برف، مانند: شرکت توزیع برق، شرکت گاز شهری و شرکت آب، شهرداری، هلال احمر، نیروی انتظامی و همچنین حضور گاه و بیگاه استاندار محترم گیلان در صحنه های عملیاتی درون و برون شهری، نباید به راحتی و بدون قدردانی گذشت، اما اگر از تجربیات تلخ وقایع سال های پیشین، به درستی و به شکلی نیکوتر، بهره برداری می گردید، نیروهای یاد شده، می توانستند بسیار بهتر عمل کرده، و شادی مردم را از مشاهده برف که یکی از زیباترین نعمت های الهی است، دوچندان نمایند. نه آن که در چنین فصل بی نظیری، نام برف، لرزه بر اندام شهرنشینان و روستاییان بیاندازد و آنان را به یاد قطعی برق، گاز، آب و بسته شدن جاده ها و معابر اصلی و فرعی بیاندازد.
ارسال دیدگاه