بایدها و نبایدهای انتقال جمعیت
دکتر هادی حقشناس استاندار گیلان طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی به مساله بایدها و نبایدهای انتقال جمعیت پرداخت.
به گزارش قلم آزاد، دکتر هادی حقشناس استاندار گیلان طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی نوشت؛ قبل از انقلاب مطالعه ای توسط شرکت ستیران که یک مشاور فرانسوی بود به چند دلیل انجام شد. یکی از دلایل عمده این بود که فلات مرکزی ایران کم آب است و یک دلیل دیگر این بود که شهرهای بزرگ در سواحل بنا شده و دلایلی از این دست که ثابت میکرد باید برنامه ریزی کرد تا جمعیت ایران بیشتر در سواحل مستقر شود و در هر مرحله هم پیش بینی کرده بود که چند میلیون جمعیت باید در سواحل شمال یا جنوب استقرار پیدا کنند.
این مطالعه نشان می دهد که از پنج دهه پیش تاکنون در ذهن سیاست گذاران یا برنامه ریزان چنین دغدغه ای وجود داشته که جمعیت باید به سمت سواحل هدایت و مستقر شود. از طرفی دیگر وقتی که به کشورهای توسعه یافته نگاه میکنیم، به خصوص گروه جی ۸ یا جی ۲۰ می بینیم که بسیاری از کلانشهرها در کنار سواحل قرار گرفته اند. از استانبول تا دبی، از نیویورک تا بسیاری از شهرهای پر جمعیت چین مثل شانگهای یا شهرهای پرجمعیت ژاپن، سنگاپور و هنگ کنگ.
موضوع دیگر این است که آلودگی یک پدیده محلی منطقه ای نیست، بلکه بسیاری از کشورها با این پدیده درگیر هستند. در همین خشکسالی های اخیر دیده شد که بسیاری از کشورهای همسایه در حاشیه خلیج فارس دست به دعا برداشته و نماز باران خواندند. به عبارت دیگر تغییرات آب و هوایی یک پدیده جهانی است و باید برای آن برنامه ریزی دقیق انجام داد و نمیتوان با این پدیده به شکل مقطعی یا به شکل یک پروژه برخورد کرد. درست است که جابه جایی جمعیت را می توان در این راستا تفسیر کرد اما صرف انتقال یک جمعیت مشکل حل نمیشود، چرا که انتقال جمعیت اینطور نیست که گروهی و یا خوابگاهی از نقطه ای به نقطه دیگر نقلمکان کنند و باید امکانات زندگی نیز فراهم شود.
منظور از امکانات زندگی این نیست که مثلا یک خیابان و یا شهرک مسکونی در نظر گرفته شود، بلکه باید محله یا به تعبیر امروز شهرک و یا شهرکها ایجاد شود و مهم تر از این نقل و انتقال، موضوع اشتغال برای کسانی است که به نقطه جدید منتقل می شوند.
به نظر میرسد با توجه به ادبیاتی که در خصوص اقتصاد دریا پایه شکل گرفته و از طرف دیگر سرمایه گذاری که در بخش پتروشیمی صورت میگیرد و همچنین نعمت دریا در شمال و جنوب کشور، باید یک تغییر راهبرد تعریف شود که ایران جدید یعنی استقرار جمعیت در سواحل شمال و جنوب کشور؛ یعنی ایجاد زیر ساختهای حمل و نقل، ایجاد زیر ساخت های فرهنگی، شهرسازی به سبک سلایق جدید در کنار سواحل جنوب و شمال کشور.
مطمئنا با توجه به گستردگی سواحل شمال و جنوب کشور و همچنین جزایر زیبایی که در خلیج فارس در اختیار ایران هست، در صورتی که اراده سیاسی و اجرایی و متناسب با آن بستر مناسب برای ایجاد شهرهای نو پدید آید، انتقال جمعیت نمی تواند دوراز دسترس باشد. در همین دو سه دهه گذشته بسیاری از کشورها پایتخت را منتقل کردهاند مثل مالزی یا کشور همسایه قزاقستان. میشود با یک برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت و نه تصمیمات لحظه ای و کارشناسی نشده، مشکل تامین آب و کاهش آلودگی شهرهای مرکزی را با انتقال جمعیت و البته با توجه به پیش بینی زیر ساختها قبل از انتقال جمعیت حل کرد.
البته به یک راه میان بر نیز می توان فکر کرد. علت آلودگی کلانشهرها حداقل بخش عمده یا بخش غالب ناشی از خودروهای بنزین سوز یا نفت گاز سوز است. اگر این خودروها در سنوات گذشته بهینه و مصرف آنها به مصرف استاندارد دنیا نزدیک میشد، امروز نه نیاز به واردات بنزین بود نه شهرها به این درجه از آلودگی می رسیدند. وقتی که گفته می شود دو سوم آلودگی تهران ناشی از خودروهاست، بسیار تعجب برانگیز است که می توان منشأ آلودگی را با تغییراتی در خودرو و بهینه کردن سوخت به نصف کاهش داد.
عجیب این است که سالانه هزاران نفر یا در تصادفات کشته میشوند یا به خاطر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند اما وجه غالب برای تامین یا جایگزین کردن خودروهای کم مصرف، جزو سیاست های اجرایی قرار نمی گیرد.
















ارسال دیدگاه