باهنر: اگر از تهران ثبتنام کرده بودم رأی نمیآوردم
حرف تازه : روزنامه شرق مصاحبه ای با محمدرضا باهنر در باره انتخابات اخیر انجام داده است. بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید: گفته بودید فکر نمیکردید انتخابات تهران به چنین نتیجهای منجر شود. پیش از انتخابات درباره علت ثبتنامنکردنتان با قوت گفته بودید خیالتان از بردن اصولگرایان راحت است. در غیر این صورت […]
حرف تازه : روزنامه شرق مصاحبه ای با محمدرضا باهنر در باره انتخابات اخیر انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
گفته بودید فکر نمیکردید انتخابات تهران به چنین نتیجهای منجر شود. پیش از انتخابات درباره علت ثبتنامنکردنتان با قوت گفته بودید خیالتان از بردن اصولگرایان راحت است. در غیر این صورت اگر احساس خطر میکردید، حتما به صحنه میآمدید، یعنی اگر میآمدید نتیجه به گونهای دیگر رقم میخورد؟
اگرچه رسانهها طیف وسیعی از شایعات و تحلیلها را درباره ثبتنامنکردن من مطرح کردند، اما پاسخ من به همه آنها این بود که شما مسیری را ۲۹ سال برو، اگر حوصله کردی که سال سیام هم بروی، آن وقت به من توصیه بکن که ثبتنام کنم. اصل دلیلم این بود.
چرا احساس خطر نکردید؟ واقعا هیچ پیشبینیای از باخت نداشتید؟ اینقدر خیالتان راحت بود؟
من اصولا فکر میکردم فضای تهران دوقطبی نباید بشود. فکر میکردم سهقطبی میشود. یک فهرست اصلاحطلب، اصولگرا و معتدل؛ چنانکه در گذشته هم ما یک فهرست سوم داشتیم و هنوز هم این بحث هست و شاید جزء سؤالهای بعدی شما باشد. اصلاحطلبان مدعیاند ما در کل کشور بردیم. ما این ادعا را قبول نداریم. البته من همیشه میگویم نهایتا انتخابات هیأترئیسه مجلس نشان خواهد داد چه جریانی برده است.
اصلاحطلبان کی ادعا کردهاند که انتخابات را در کل کشور بردهاند؟
کل نه، ولی جناب آقای دکتر عارف این گونه که از اخبار شنیدهام یقین دارد که میتواند رئیس مجلس شود. اشکالی هم ندارد چنین آرزویی داشته باشند. من الان نمیخواهم قاطعانه نظر دهم؛ چون مرحله دوم انتخابات هم هنوز باقی است و میتواند در تغییر آرایش مجلس اثرگذار باشد.
البته در انتخاب هیأترئیسه مجلس عوامل مختلفی اثرگذار است. شاید واقعا اصلاحطلبان هم به این نتیجه برسند که به دلایلی ریاست را به لاریجانی واگذار کنند.
بله، در جریان ما هم ممکن است این بحث باشد. برخی دوستان ما شاید بگویند اصلا مجلس دهم را واگذار بکنیم.
بله، برخی از دوستان اصولگرای شما از طیفهای بهویژه تندرو اتفاقا اعلام کردهاند طرفدار ریاست آقای عارف بر مجلساند.
من همین را داشتم میگفتم. هم اصولگرایانی که در مجلس هستند طیفی وسیعی هستند و هم اصلاحطلبان. ممکن است درونشان نظرات متفاوت و متضادی وجود داشته باشد و مجموعهای از دوستان ما معتقد باشند اصلا مجلس دهم را باید به اصلاحطلبان واگذار کنیم.
که نتیجه کار مجلس به پای اصلاحطلبان نوشته شود.
بله. البته من این تحلیل را قبول ندارم. واقعا معتقد هستم در انتخابات رقابت میکنیم و بعد از انتخابات باید رفاقت کنیم. من صراحتا میگویم برخی دوستان شاید معتقد باشند مجلس را باید واگذار کنیم تا برای ریاستجمهوری میوهاش را بچینیم. من اصلا این تحلیل را قبول ندارم. شاید اواخر امسال به این نتجه برسیم که در انتخابات ریاستجمهوری رقابت کنیم، اما آن را باید گذاشت برای وقتش.
وقتی به شما یا آقای حداد اعتراض میشد یا ایراد میگرفتند که چرا سهمیه جریانهای تندرو مثل جبهه پایداری و… در فهرست اصولگرایی اینقدر زیاد است میگفتید که نگران هستیم که سند مجلس دهم به اسم اصلاحطلبان بخورد. در واقع ائتلاف شما با جریان تندرو و سهمدهی زیاد به آنها از ترس آمدن اصلاحطلبان بود. ولی در نهایت هم اصلاحطلبان آمدند و هم شما به واسطه نوع ائتلاف خود کل سهم تهران را واگذار کردید. الان که به گذشته برمیگردید، فکر میکنید این استراتژی ائتلافیتان چقدر درست بوده است؟
ببینید، اگر اصولگراها در تهران دو یا سه گروه میشدند، که بیشتر احتمال شکست داشت. نیاز به تحلیل ندارد. آمار و ارقام میگوید که نفر اول فهرست اصلاحطلبان تقریبا یک میلیون و ۷۰۰ هزار رأی آورده است و نفر اول فهرست اصولگرایان یک میلیون و ۷۰ هزار نفر.
ولی در دورههای قبل که اصلاحطلبان شرکت جدیای در انتخابات نداشتند، طبیعتا حامیان آنها هم تمامقد وارد نمیشدند. سقف رأی اصولگرایان همینقدر و حتی کمتر بود. میشود اینگونه تقسیر کرد که اصولگرایان بیش از این در تهران رأیی ندارند. یعنی وقتی اصلاحطلبان جدی حاضر شوند دیگر فرقی ندارد که شما با چند فهرست بیایید. در هر صورت بازندهاید. این را قبول دارید؟
بله. ولی شما دارید الان دو حالت را مقایسه میکنید. شما میگویید سقف رأی اصولگرایان در تهران یک میلیون است، خب اگر دو گروه میشدیم که این سقف میشد ۵۰۰ هزار نفر. خیلی روشن است.
یک تحلیلگر اصولگرا معتقد است که در اصولگرایان دو گروه ایجاد شده است. یک گروهی که باج میگیرند و گروهی که باج میدهند. باجگیرها از باجدهندگان باج میگیرند و باجدهندگان چون آراماند و روحیه باجگیری ندارند از ترس بههمخوردن ائتلاف و وحدت، باج میدهند که نتیجهاش میشود همین انتخابات تهران. این تحلیلگر معتقد است نباید از ترس وحدت به هر قیمتی امتیاز داد.
من پاسخ این سؤال شما را اینطور میدهم که کمی تحمل کنید. انشاءالله دهم خرداد معلوم میشود چه کسانی بردهاند و چه کسانی باختهاند..
شما عضو کمیته هفتنفره تعیین نامزدهای آن فهرست بودید. چقدر در انتخاب آن ۳۰ نفر نقش داشتید؟ این فهرست در زبانها به نام آقای حدادعادل رقم خورد. ایشان سخنگوی شورا و سرلیست بود و این تصور وجود دارد که نگاه ایشان غالب بود.
من همواره گفتهام که جمعبندی نظر هفت نفر این فهرست شد. همان وقت در کنفرانس خبری هم گفتم که اگر این فهرست هفت نفره را به تنهایی به دست هرکدام از این هفت نفر میدادید یک فهرست دیگری میشد.
ولی طبیعی است که ممکن است برخی نقش بیشتر و برخی نقش کمتری در تعیین این فهرست داشتهاند.
من حاضرم حتی الان اسم ببرم از این هفت نفر که اگر فهرست دست هرکدام بود چه کسانی میماندند و چه کسانی حذف میشدند. در کار جمعی تنازع وجود دارد. اگر هفت نفر روی نظر خود پافشاری کنند که کار پیش نمیرود.
شما قبل از انتخابات چند بار مطرح کردید میخواهید فهرستی بدهید که برونداد آن اعتدال و منطق و عقلگرایی باشد. فکر میکنید خروجی فهرستتان چقدر به این ایده نزدیک بود؟
نزدیک شدیم. ما همیشه این تحلیل را داشتهایم. فرض بگیریم مجلس نهم یکسری کارهای تندروانه کرده است، ولی ما میگوییم اگر نبودیم آن وقت مجلس نهم چه میشد؟ میشد شبیه مجلس ششم شما که نه به خودش رحم میکرد نه به ما!
شما معتقدید که این فهرست به آن فهرست معتدل و عقلانی مورد نظر شما نزدیک بود. فکر میکنید به جامعه تهران هم توانستید این پیام را منتقل کنید؟
نه. من این را نمیخواهم بگویم، عرضم این است نامزدهایی که اینبار در تهران داشتیم، به صورت کمّی، اکثریتشان بیش از دوره قبل رأی آوردند.
یک علتش دوقطبیشدن فضا بود و اینکه حامیان دو جریان به میدان آمدند.
شما از کلیت فهرست صحبت میکنید، درحالیکه باید دوز یا غلظت تندروی آن را سنجید. به نسبت مجلس نهم غلظت تندروی این فهرست خیلی کمتر بود، خودتان مقایسه کنید. بنابراین اگر شما ابزاری، دماسنجی چیزی دارید که بشود این فهرست را به صورت کمی اندازهگیری کرد، اما اینکه چرا فهرست تهران رأی نیاورد، بله دلایل مختلفی دارد؛ شاید تندروی برخی اعضا اثر داشت. فضای مجازی مهم بود که بسیار متحول شده بود.
اصولگراها هم میتوانستند از این فضا استفاده کنند.
بله، ولی ما از نتیجه انتخابات کل مجلس ناراضی نیستیم، نه اینکه اوج رضایت ما باشد. بله در انتخابات تهران شکست خوردیم، اما در مشهد صددرصد بردیم. در اصفهان ۵۰-۵۰ شدیم. من نمیخواهم اینجا عدد بشمارم. میخواهم باز شما را به انتخابات هیأترئیسه مجلس ارجاع بدهم.
شما هم اگر ثبتنام کرده بودید رأی نمیآوردید.
بله اگر از تهران ثبتنام کرده بودم رأی نمیآوردم. دکتر زاهدی که از کرمان رأی آورد از قبل به من میگفت تو از کرمان نامزد بشو من انصراف میدهم و رئیس ستاد انتخاباتت میشوم. ایشان خیلی به من محبت دارد، خودش هم میداند و بقیه هم میدانند که من از کرمان رأی دارم؛ یعنی اگر قرار بود بیایم مجلس، اینقدرها متوجه میشدم. من تصمیم گرفته بودم مجلس نیایم، ولی مقصودم این است که بلدم کارگردانی بکنم.
یعنی معتقدید انتخابات تهران را خوب کارگردانی کردید؟
من باز شما را به دهم خرداد ارجاع میدهم. ببینم هیأترئیسه چه از کار درمیآید. نتیجه انتخابات آن است.
چرا فکر میکنید اصلاحطلبان آمدهاند که حتما ریاست مجلس را از آن خود کنند. شاید خیلی هم با ریاست آقای لاریجانی بر مجلس مشکل نداشته باشند.
اگر کسی دستش به چیزی نرسد، ممکن است بگوید بد است. من برای آقای دکتر عارف احترام زیادی قائلم. ایشان همه توانش را برای ریاست مجلس گذاشته است. ایشان تردید ندارد که رئیس شود. اشکال ندارد. من هم میگویم به ایشان که امیدوار باشد.
با نتیجهای که انتخابات تهران داشت، شاید نوبت بازیگری آقای حدادعادل در جمع اصولگرایان تا مدتی به پایان برسد و با توجه به اینکه نخستین نشست خبری بعد از انتخابات را در سال گذشته، شما برگزار کردید، باید از این به بعد شاهد پررنگشدن نقش و حضور شما در جریان اصولگرایی باشیم. در آن نشست خبری هم شما از راهاندازی یک حزب فراگیر اصولگرایی خبر دادید. البته حرف جدیدی نبود. بعد از انتخابات ۹۲ هم این را گفته بودید. به نظر میرسد بعد از هر شکست، شما این ایده را مطرح میکنید اما در حد همان حرف باقی میماند. این بار چقدر جدی هستید.آیا قرار است آقای باهنر در نقش رهبر یک حزب قوی اصولگرا ایفای نقش کند؟ چنین برنامهای دارید؟
من که همواره گفتهام نبود حزب قوی شناسنامهدار یکی از نقاط ضعف نظام مردمسالاری دینی است و یکی از آرزوهای من است که دو، سه حزب قوی داشته باشیم. من حتی به رقبایم هم بارها گفتهام. حتی با یکی از این آقایانی که در حصر خانگی است صحبت میکردم. میگفتم شما تلاش کنید یک حزب اصلاحطلبی راه بیندازید، ما هم تلاش میکنیم حزب اصولگرایی راه بیندازیم.
حالا درباره اصلاحطلبان گفته میشود که گاهی موانع بیرونی، مانع است. اما اصولگرایان چرا نمیتوانند حزب فراگیر درست کنند؟
بالاخره کسی که میخواهد کنشگری سیاسی کند، باید چارچوبها را رعایت کند. با کار حزبی نمیشود به رقابت با نظام رفت. ما رقیب قدرتمند را به رقیب ضعیف شکستخورده ترجیح میدهیم. البته برخی زمینههایش هنوز فراهم نیست. در اصولگرایی هم دلایل متعددی دارد. شاید یکی از دلایلش این است که خودیها هنوز نتوانستهاند به یک جمعبندی برسند.
بازیگری شما چقدر جدیتر میشود؟
سعی میکنم یک قدم جریان اصولگرایی را به پیش ببرم. کمااینکه من فکر میکنم انتخابات این دوره منهای اینکه چه حزبی برد و چه حزبی نبرد، در تهران یک انتخابات رشدیافته نسبت به دورههای قبل بود. دورههای قبل مردم به طور متوسط به ۱۱ نفر رأی میدادند اما اینبار به طور متوسط به ۲۹ نفر رأی دادند. در مقابل هم باید افرادی که وارد مجلس شدهاند، در کنشهایشان به احزاب و جریانهایی که آنها را وارد مجلس کردهاند وفادار بمانند درحالیکه گاهی میبینیم اینطور نیست و افراد مدعی میشوند که مستقلاند. رؤسای جمهوری ما هم اینطور بودند. گویا عرفی و اخلاقی، حزبیبودن مذموم شده است. درحالیکه در یک نظام مردمسالاری دینی، حزبیبودن باید ممدوح باشد. اگر یک نفر در مجلس بگوید من مستقل هستم و گوش به حرف کسی نمیدهم، مثل کسی است که در شهر بگوید من هیچ قبیله و خانوادهای ندارم. اینکه افتخار نیست. او باید بگوید من اتاق فکر، حامی، عقبه و پشتیبان دارم. اگر بخواهیم کشور را حزبی اداره کنیم، حتی برخی مواد قانون اساسی هم باید اصلاح شود.
ارسال دیدگاه