یادداشتی از فرهاد علیپور؛

این روز، روز رشت ِما نیست/ در مخالفت با انتخاب ۱۲ دی بعنوان روز رشت

چند سالیست ۱۲ دی ماه بعنوان روز رشت انتخاب شده ؛ افرادی بدون بررسی لازم؛ بسیار عجولانه ؛و بدون کنکاش در همه جوانب این تصمیم روزی را بعنوان روز رشت انتخاب کردند که تا همیشه با مخالفت ها و اعتراض هایی همراه خواهد بود.

حرف تازه – فرهاد علیپور: چند سالیست ۱۲ دی ماه بعنوان روز رشت انتخاب شده ؛ افرادی بدون بررسی لازم؛ بسیار عجولانه ؛و بدون کنکاش در همه جوانب این تصمیم روزی را بعنوان روز رشت انتخاب کردند که تا همیشه با مخالفت ها و اعتراض هایی همراه خواهد بود.

دوازدهم دی روز شومی برای گیلان و رشت است؛ اما چرا شوم؟

روز ۱۲ دی روزیست که بعد از یک دوره کشتار فجیع  و غارت بزرگ ، به دست سپاه جنایتکار صفویه، رشت به عنوان مرکز گیلان انتخاب شد؛ این انتخاب  چون به دست دشمن اشغالگر انجام شد در هیچ زمینه ای باعث آسایش و رشد و سرفرازی مردم رشت و گیلان نشد! در تمام دوره چند ده ساله ای که نهایتا باعث از بین رفتن استقلال و خودگردانی چند هزار ساله گیلان شد؛ حوادث بسیار ناگواری از جمله ناامنی و نسل کشی و تجاوز و سرکوب و غارت منابع برای گیلان اتفاق افتاد.

این اتفاق در تواریخ مکررا از آن یاد شده  و اسناد بسیاری از این فاجعه بارترین اتفاق در طول تاریخ گیلان، وجود دارد؛ دوره ای چند ساله که با کشتار دهها هزار نفر از پیشنیان ما همراه بود و نهایتا برای کنترل و سرکوب همیشگی مردم به ستوه آمده گیلان  و برای انتقال سرمایه های حاصل از مازاد تولید  مُلک ثروتمند گیلان به پایتخت امپراطوری صفویه، رشت را به عنوان مرکز گیلان انتخاب می کنند.

 یکی از قیام های سیاسی مهم عصر شاه عباس قیام خان احمد خان گیلانی بود. او که آخرین فرد از خاندان حکومتی آل کیا در ناحیه بیه پیش بود در مقابل سپاه دولت صفوی به مقابله پرداخت و با وجود مقاومت زیاد عاقبت مغلوب گشت و از طریق شروان و دربند به کشور عثمانی پناه برد.

با سقوط حکومت او در ناحیه شرقی گیلان تمامی نواحی گیلان که به مدت ده قرن از زمان ظهور اسلام به دست امرای محلی اداره می شد به تصرف حکومت مرکزی ایران در آمد و به عمر حکومتهای محلی در گیلان پایان داده شد.

ملاجلال الدین محمد یزدی منجم باشی دربار شاه عباس اول درکتاب تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال؛ به رابطه بین شاه عباس و خان احمد خان گیلان پرداخته است از جمله مالیات های بسیار سنگین شاه عباس به جهت اطاعت بیشتر خان احمد گیلانی و ذکر شورشها و قیامهای مردم گیلان و سرکوب آنها.

همچنین محمود بن هدایت الله افوشته ای نطنزی در کتاب نقاوه الاثار فی الذکر الاخیار بطور مفصل در باب قیام های دوره خان احمد خان و طالشه کولی در گیلان برضد گماشتگان صفویه سخن بمیان رانده است.

عبدالفتاح فومنی در کتاب تاریخ گیلان  در مورد نامه طالشه کولی به مردم رشت چنین مینویسد: (( …قاصدی نزد اهالی و اعیان رشت فرستاد و برین وجه پیغام داد که چون حاکم و سردار شما را بی جهتی ظار و سببی باهر مواخذه و مقید کرده اند و در مقام استیصال نهال آمال او در آمده عنقریب ملک شما پایمال حوادث خواهد گشت بلکه این فتنه و فتور در ولایت ما نیز سرایت کرده عمده ممالک گیلان مستاصل و مستهلک خواهد گردید؛ غیرت و تعصب مقتضی آن است که ما و شما به یکدیگر اتفاق نموده طایفه قزلباش را بلکلیه از ممالک گیلان اخراج کنیم …))(ص۴۷۸)

از مقایسه نوشته های افوشته ای و ملاعبدالفتاح فومنی می توان به گستره وسیع قیام مردم گیلان به رهبری طالشه کولی پی برد. افوشته ای به چند مطلب مهم در نقاوه الاثار پرداخته است که برایند انها حکایت از دو مسئله دارد :
۱- دامنه گسترده قیام که مردم بیه پیش و بیه پس در آن شرکت داشتند
۲- شجاعت و بیباکی مردم گیلان که دست از قیام برنمیداشتند

افوشته ای نطنزی  ضمن شرح تلاش های شاه عباس در سرکوب قیام ؛ آزاد شدن علی بیگ حاکم در بند رشت و فومن را تلاشی از سوی شاه عباس برای آرامش مردم گیلان دانسته است و در ادامه از بسیج گسترده سپاه به سرداری فرماندهان عالی رتبه نظامی سخن گفته است.

افوشته ای از مقاومت و تداوم ستیزه جویی مردم گیلان مینویسد : ((…  مکرر محاربات صعب به وقوع پیوسته هر کرت بسیاری از گیلانیان معروض تیغ غازیان بهرام حسام گشته لوای   وان جندنالهم الغالبون می افراشتند و گیلکان درین مدت با وجود مغلوبیت , همچنان برخلاف و نفاق اصرار نموده دست از عنان ستیزه و انکار برنمیداشتند…)) (ص ۴۷۹)

مولف تاریخ عالم آرای عباسی (اسکندربیگ ترکمان) درباره مردم گیلان به اظهار نظر پرداخته و در مورد علل پیدایش و شکست قیامهای مردم گیلان می نویسد: ((…برعالمیان پوشیده نیست که مردم گیلان به غایت خفیف عقل و تیره رای و بی عاقبت اند و نهال قامت آن جماعت در جویبار ظلمت بالا کشیده و از خوان مواهب ازلی جز مایده غدر و بیوفایی نچشیده اند بروی مروت و مردمی به مشام ایشان نرسیده عموم آنجا به مرتبه ای طالب فتنه و آشوبند که اگر برزیگر زاده ای در عهد سلطان مستقلی به اراده سلطنت و استقلال روی به بیشه مخالفت و اضلال نهند مجموع خلایق بی درنگ آهنگ ملازمت او نمده در روز اول جمعیتی فاحش دست می دهد و در همان روز به مجرد امر سهلی و استماع خبری که از خود بی خبری بدیشان رساند عقد جمعیت آن گروه پریشان عاقبت از یکدیگر پاشیده  به شئامت ان گرفتار می گردند و در روز دیگر اگر همین نوع قضیه روی نماید همان حرکت از ایشان به تقدیم می رسد و با آن که یقین ایشان حاصل باشد که فردا به شامت آن- گرفتار خواهند شد امروز را مغتنم شمرده اصلا در عواقب امور اندیشه نمی نمایند و جهت یکروزه دولت نااستوار خود را در عرصه هلاک می اندازند و دویار آشنا با حقوق نمک خوردگی هرگز خالی از نفاق یکدیگر نبوده اند و هر یک گمانی مضرتی از دیگری به خود می برده اند چه بسیار این قسم اعمال ناهنجار از آن قوم به کردار اصدار یافته و همانا /اب و هوای آن ملک جز این اقتضاء نمی کند و در هر چند روز حاکمی در آن دیار دم از استقلال می زده و اگر سرداران آنجا به تیغ غدر کشته گشته سر در فتنه و شورش نهاده اند از قومی چنان احتراز کردن در مذهب ائمه ؛خیرها واجب است بل اوجب…)
همچنین ملا عبدالفتاح فومنی در مورد قتل عام سپاه صفوی چنین می گوید: (… در سنه ثلث و الف (۱۰۰۳ ه.ق) شیخ احمد آقای میرغضب را طلبیبده مقرر نمود که قتل عام را شعار خود نماید . آن مظهر قهر الهی که در بیرحمی و سفاکی دلیر و مشهور بود در طالشستان ,خرگام دیلمان, کلیجان و سمام ؛ شمشیر خون آشام از نیام کشیده و قتل به افراط نموده بر اناث و ذکور اکتفا نفرمود و چندین مومن و مسلمان و عجزه و بیچارگان به فرموده ان مطرودان ایزدی ,  شربت شهادت چشیدند…)))
 .

این بود نقل فقط  گوشه ای از اسناد و کتب تاریخی که  در مورد گیلان عهد صفویه مطالب دست اولی بدست میدادند که  نشان میدهد در انتخاب روز رشت باید تجدید نظر صورت گیرد. .

اصلا قصد ورود به این موصوع که اساسا آیا  رشت نیاز به انتخاب “روزی” برای خود دارد یا نه؟ نمیشوم، .

.

اما چرا با اینکه  روزهای بهتری  برای انتخاب شهر سرفراز رشت مانند ۱۴ خرداد روز الغاء سلطنت قاجار! یا ۱۶ خرداد اعلام جمهوری، یا شهری که پیشرو در انقلاب مشروطه بود و روزهای زیادی میتوانستند درین رابطه انتخاب شوند ! صرفا انتخابش بعنوان  مرکز گیلان توسط سپاه بیگانه و آدمکش صفوی ، این روز یعنی ۱۲ دی بعنوان روز رشت اننخاب شد!؟

این روز روز تحقیر آمیزی برای مردم  رشت و گیلان است؛

بهتر بود بجای روز رشت  این روز را عزای عمومی اعلام‌میکردید…

آیا متوجه نیستید که انتخاب این روز باعث اختلاف بین شرق و غرب گیلان میشود؟ چرا؟ چون پیش ازاین تاریخ دوشهر لاهیجان و فومن در بیه پیش و بیه پس  دو مرکز شرق و غرب گیلان بودند و اینک با انتخاب  روزی که رشت مرکزیت یافت بدون هیچ دلیلی باعث تنش بین مردم گیلان خواهیم شد با اینکه روزهای بسیار خوبی برای این انتخاب وجود داشت.

دلیل مهمتر مخالفت نگارنده؛ شکل این مرکز  شدن است که نه بوسیله عوامل داخلی! بلکه توسط یک سپاه متجاوز این مرکزیت اتفاق افتاد و آن هم بعد از یک سلسله کشتار وحشیانه! آیا فقط این کشتارها در لاهیجان و شرق گیلان اتفاق افتاد؟ نخیر در مرکز و غرب گیلان هم کشتار و سرکوب های شدید اتفاق افتاد.

گویا کسانی که این روز را پیشنهاد دادند از نگاه یک مرکز نشین و یک ملی گرای افراطی و نه یک گیلانی این روز را انتخاب کردند!

ضروری است هر چه زودتر این انتخاب فاجعه و غیر کارشناسی لغو شود و اگر محدودیت هایی وجود دارد فعلا رشت روز نداشته باشد.

 رشت شهر مشروطه؛ شهر مبارزه برای آزادی و برابری؛ شهر  امن برای زنان ، شهرپذیرا  برای اقوام مهاجر  و مذاهب دیگر ، شهر تجدد و فرهنگ و  شهر بزرگان بیشماری که خدمات بزرگی برای نوع بشر کردند ؛ نیاز به «روز» ندارد ، لطفا دست از شهر ما بردارید.

منابع: 

ملاجلال الدین محمد یزدی  –  تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال 

محمود بن هدایت الله افوشته ای نطنزی –  نقاوه الاثار فی الذکر الاخیار

تاریخ عالم آرای عباسی-   اسکندربیگ ترکمان

عبدالفتاح فومنی -تاریخ گیلان

کتاب ماه تاریخ جغرافیا شماره ۴۶-۴۷

نویسنده: فرهاد علیپور

انتشار یادداشت ها الزاما به معنای تایید محتوای آن نیست.