از پیشنهاد اولیه برای شهرداری مشهد تا ماجرای گرگان و دعوت به یزد
حرف تازه – سیدمحمدعلی ثابت قدم، به رغم اینکه به واسطه سن و سالش میتوان او را یک مدیر جوان نامید، اما تجربیات مختلف اجرایی در سطح ملی و محلی، از او مدیری باتجربه ساخته است. او علاوه بر اینکه دو بار شهردار رشت بوده، مدیرکل مهندسی سازمان امور جانبازان مدیرکل عمران و تامین مسکن بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی سازمان صنایع کوچک وشهرکهای. صنعتی ایران شهردار رشت نیز بوده است.
روزگار ما با او که این روزها به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه تدریس میکند و مشغول بررسی پیشنهادی اولیه برای شهرداری مشهد است گفت و گو کرده است.
با توجه به اینکه شما از سال ۸۱ تا پایان ۸۶ در بنیاد مستضعفان و جانبازان مشغول فعالیت بودید و سوابق شما در تامین مسکن و اجرای پروژه های انبوه به ویژه در بنیاد مستضعفان و جانبازان نقطه عطفی در سطح کشور بوده است، توضیحی در این خصوص میفرمایید؟
مایه افتخار بنده بوده است که روحیه کار نهادی و جهادی را در بنیاد تجربه کنم، بنده در سال ۸۱ ابتدا به مدت یک سال و نیم در سطح استان گیلان و سپس از اواخر سال ۸۱ تا پایان سال ۸۶ در سطح ملی ابتدا مدیرکل مهندسی و سپس مدیرکل عمران و تامین مسکن کل کشور را برعهده داشتم.
روش ما در آن سالها که میبایست از جناب آقایان فروزنده، تولایی و کامکار به عنوان رئیس و معاونین بنیاد تشکر ویژه ای نیز در این زمینه از آنها کنم، تلفیق منابع با ترکیبی از وامهای تبصره بانکی (با کارمزد ۴ درصد) و تامین مالی بنیاد و آورده فرد واجد شرایط متقاضی بر اساس اولویت بندی هایی بود که در نظام بانکی کشور و وزارت مسکن و شهرسازی وقت (فرم ج) قابلیت رصد و ثبت و ضبط را داشت و ابتدا افرادی که هیچ تسهیلاتی را در طول ادوار گذشته دریافت نکرده بودند مشمول می شدند و البته اولویت با جانبازان درصد بالا (۷۰ به بالا) و سپس (۵۰ تا ۷۰) بود که بعدها با اضافه شدن خانواده شهدا و آزادگان به این تعداد حداقل مداخله حداکثر توانمندی ایثارگران صورت میگرفت به گونه ای که خودش و خانواده اش مسئولیتپذیر و مشارکتکننده میشدند.
جالب این است که این نظام تامین مالی که در محتوایش یک فرایند اجتماعی را نیز مستقر داشت و تمرین می کرد بعدها به ویژه از سال ۸۶ به بعد در شهرداری تهران در سازماندهی بافت فرسوده با هدایت استاد راهنمای عزیزم در دوره دکتری برادر دکتر عندلیب ترویج پیدا کرد و میزان اقساط فرد نیز متناسب بود با بودجه، اشتغال و حقوق دریافتیاش.
بعدها فرآیندهای خانه بجای خانه، تامین موقت استیجاری مسکن جهت ساخت بنا و یا تملک پلاک های ریزدانه و ایجاد بلوک های بزرگ نوسازی شده با از بین رفتن نفوذپذیری بافت های فرسوده و از بین بردن بناها با بیش از ۵۰ درصد فرسودگی سازهها مدنظر قرار گرفت که به حجم تولید انبوه در بافت فرسوده تهران انجامید که این روند علیرغم فراز و نشیبها همچنان ادامه دارد و جهت توانمندسازی عموم مردم و ایجاد سرمایه اجتماعی ایجاد دفاتر تسهیلگری با گونه بندیهای متفاوت (حدود ۵۰ دفتر) در بافتهای فرسوده ادامه پیدا کرد که در رشت نیز ما این روش را با یک دفتر تسهیلگری در محله رودبارتان آغاز کردیم که متاسفانه ادامه پیدا نکرد.
با این اوصاف میزان خدمات ساخت و خرید مسکن در سطح ملی در آن سال ها در بنیاد چقد زیر نظرتان انجام شده است؟
ما در کل کشور پروژه های متعدد را جهت ساخت داشتیم. در حوزه تامین مسکن بالغ بر ۱۰.۰۰۰ واحد مسکونی فقط در تهران، اسلامشهر، واوان، کرج، شهریار و… در حال ساخت بود که توسط شرکتهای زیرمجموعه بنیاد و با روش تامین منابع از راه تلفیق آنها متناسب با پیشرفت فیزیکی تخصیص صورت میگرفت، در سایر نقاط کشور در شیراز، مشهد، تبریز، اهواز، رشت، بندرعباس، زاهدان، زنجان، بابل، یزد، همدان، سنندج، بروجرد، قم و بسیاری از نقاط دیگر پروژههایی را با شرکتهای مختلفی مثل کیانمهر، عمران و مسکن شمال، عمران و مسکن شرق و… داشتیم، به طور مثال شرکت عمران و مسکن ایران در اصفهان برجهای نقش جهان را میساخت که آقای مهندس اسلامی که هم اکنون وزیر راه و شهرسازی هستند بعدها رئیس هیات مدیره شرکت عمران و مسکن ایران بوده است. در بحث خرید مسکن نیز سالانه به صورت میانگین بالغ بر ۳۰.۰۰۰ واحد مسکونی تامین می گردید.دیارمیرزا
در پروژه های غیرمسکونی نیز در اکثر مراکز استانها مراکز رفاهی، فرهنگی و توانبخشی شروع و اجرا شد که بعضی از آنها همانند مجموعه شهرکرد با بیمارستان روانپزشکی نیمه کاره رها شده است بویژه بعد از سال ۸۸ اوضاع تامین مالی چنین پروژههایی با افت زیادی مواجه شد.
در حوزههای شهری فعالیت عمرانی بنیاد چه بود؟
بزرگترین مشکل تردد جانبازان و معلولین اعم از نابینا، شیمیایی، قطع نخاع و… در سطح شهرها و روستاهای کشور بود که هیچ اقدام مستمری صورت نگرفته بود. یادم هست اولین همایش مناسبسازی محیط شهری را در دانشگاه علوم پزشکی ایران که بنده دبیر آن همایش بودم آغاز کردیم که اولین سخنران ما اتفاقا آقای مهندس محسن هاشمی (رئیس شورای اسلامی فعلی تهران که آن وقت مدیرعامل مترو تهران بود) بود و در حسن ختام نیز آقای محسن رضایی و به همراه دکتر دهقان (به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران حضور داشتند.
پس ارتباط شما با آقای دکتر دهقان از آنجاست؟
بنده به واسطه اینکه به صورت مستقیم از ایشان به عنوان مدیرکل عمران و تامین مسکن حکم داشته و از طرفی ایشان به بنده لطف داشته از توان بخش مهندسی، تامین مسکن و عمران بنیاد در کشور بهره بردهام و ایشان نیز تاکید زیادی بر فرهنگسازی بویژه از ناحیه شهرداریها و وزارت مسکن و شهرسازی داشتند که ساختار این کمیتهها بدین شکل در استانداریها، بنیاد شهید و بهزیستی شکل گرفت البته بعدها کار سازماندهی گلزار شهدا در کل کشور نیز به مجموعه وظایف ما در حوزه عمرانی اضافه شد که هم موضوعات فرهنگی و هم مباحث عمرانی و حقوقی فراوانی داشت و حساسیتهای فراوانتر.
چه شد از بنیاد رفتید به وزارت صنایع؟
در سال ۸۷ بود. البته دقیق تر بگویم از ابتدای دولت آقای احمدی نژاد علیرغم حمایتهای به عمل آمده از دکتر دهقان و قدرت و توانمندی ایشان در جمع کردن سه نهاد ایثارگری تجمیع یافته، هر روز شایعه حضور یکی از نزدیکان آقای احمدی نژاد به ریاست بنیاد پخش میشد تا اینکه نرسیده به انتخابات ۸۸ بود که در سال قبل از آن بنده با توجه به اینکه در مرحله دفاع رساله دکتری نیز قرار داشتم و حس میکردم که ادامه روند کار در بنیاد با شرایطی که عرض کردم میسّر نمیباشد زودتر از دکتر دهقان خارج و ایشان بعد از انتخابات ۸۸ از بنیاد رفتند و حدس ما درست از آب در آمد و بنده به سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران که متولی تمامی شهرکهای نواحی صنعتی در سطح کشور بود به عنوان معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی مشغول به فعالیت شدم. در حقیقت از مرحله تصویب ایجاد شهرکهای صنعتی، مکانگزینی، تملک زمین، بهکارگیری مشاورین و پیمانکاران، آمادهسازی زیرساختهای آب و فاضلاب، برق، گاز، مخابرات، فیبر نوری و… تا محوطه سازی و تفکیک اراضی و زون بندی کاربریها و صنایع مطابق استانداردهای جهانی و تسهیلات وام به صنایع کوچک در شهرک های نواحی صنعتی و از طرفی اداره شهرکها بعد از راه اندازی و واگذاری تدریجی امور در قالب هیات امناء در این سازمان در سطح کشور انجام میگرفت و در هر استانی شرکت شهرکهای صنعتی در قالب هیات مدیرهای متشکل از مدیرعامل، معاون استاندار، رئیس سازمان صنایع و معادن استان، مدیرکل جهاد کشاورزی و… شکل میگرفت و ما در مرکز بعنوان مجمع بالادستی شورای سازمان بودیم و گزارشات مجمع میبایست به تصویب هیأت امناء که متشکل از ۷ وزیر بود میرسید که بنده به عنوان معاون سازمان دبیر برگزاری جلسات در کل کشور بودم و در زیرمجموعه ما مدیریت مطالعات راهبردی، IT و فناوری و آمار، برنامه و بودجه سازمان و ارزیابی و گزارش عملکرد کلیه اجزاء سازمان در سطح کشور از طریق این معاونت جمعبندی و تبدیل به استراتژی و برنامههای آتی سازمان میگردید که البته مشکلات عدیدهای منجمله دخالت نمایندگان وقت در بعضی از مناطق داشتیم مثلا یادم هست در سفر استانی به مازندران همراه با مهندس محرابیان بعضی نمایندگان اصرار می کردند برخی اراضی ساحلی که قابلیت گردشگری داشت را به شهرکها صنعتی بفروشند!
بعدها به مجمع تشخیص مصلحت نظام هم رفتید؟
خب بنده از سال ۸۱ عضو هیأت علمی دانشگاه بودم و بنا به تجارب مرتبطی که عرض کردم و بواسطه شناخت دکتر دهقان به عنوان رئیس کمسیون سیاسی، امنیتی، دفاعی مجمع در کارگروه مدیریت محلی مجمع تشخیص مصلحت نظام عضو بوده و مباحث مختلفی منجمله حاشیهنشینی، بافتهای مسئلهدار و … که امروزه تحت عنوان بازآفرینی به عنوان خروجیهای آن فکر میکنند می پرداختیم.
موضوع دعوت شما برای شهر یزد در اوایل تابستان سال ۹۶ چه بود؟
به واسطه موضوعاتی که در شهرداری رشت در خصوص یونسکو و ثبت جهانی در زمینه خوراک شناسی داشتیم، شورای محترم شهر یزد و البته مسئولین و مردم محترم یزد به صورت یکپارچه به دنبال ادامه مسیر ثبت جهانی باقت معماری یزد و طی مراحل برندسازی آن بودند که این را افراد شهرداری با توجه به عدم انتخاب شهردار در آن مقطع به گونه ای می دیدند که علاوه بر بازدیدها، اعلام نظرات از طریق صدا و سیما و انجمن راهنمایان گردشگری، جلسهای نیز با حدود ۹ نفر از اعضای محترم شورای شهر یزد داشتیم که ضمن تبادل نقطه نظرات، بنده نیازها و در عین حال روشهای مرتبط با حوزه مدیریت شهری یزد را عرض کردم و به واسطه مباحث مختلف به مشخصات فردی که به فرهنگ یزد نزدیک باشد اشاره کردم، چرا که یزد همانند رشت میبایست از فرهنگ، اقتصاد خود را رشد دهد و قرابت فرهنگی شهردار و مردم اصل اول و پیش نیاز انتخاب شهردار بود که خوشبختانه به آقای دکتر جمالی نژاد رسیدند که البته بعد از حدود یکسال ایشان نیز برای معاونت عمرانی وزیر کشور از شهرداری تشریف بردند.
موضوع گرگان چه بود؟
گرگان وضعش فرق میکرد علیرغم اینکه بیشترین تنوع فرهنگی را در سطح شهرهای کشور دارد (۱۵ گونه فرهنگی) اما اقتصاد شهر و برندسازی و مباحث فرهنگی اتصال سازمان یافتهای پیدا نمیکرد، به بیان دیگر هر کدام را باید جداگانه تحلیل میکردیم و به همین دلیل بومی بودن شهردار گرچه میتواند یک اصل مهم باشد اما برای گرگان کمتر واجد ارزش بود و بیشتر مردم در انتظار ساختارشکنیهای کالبدی بودند.
این روزها شنیده ها از برگزاری جلساتی بین شما و پاره ای از اعضای شورای شهر مشهد مقدس به گوش میرسد، جریان چیست؟
پارهای از دوستان همیشه به بنده در نقاط مختلف کشور لطف و اعتماد دارند، به واسطه بحث بازنشستگی شهردار محترم فعلی، شورای شهر میبایست شهردار جدید انتخاب کنند و نظراتی از بنده خواستند که فعلا در حال مذاکره، مشاوره و تدوین برنامههایی برای کمک به این شهر هستیم.
پس هنوز اقدام عملی رخ نداده است؟
برای چه بحثی؟
برای شهرداری و ارائه برنامههایتان؟
خیر، عرض کردم هر شهری نسخهای ویژه ای دارد. مشهد پس از تهران دومین کلانشهر ایران و پایتخت فرهنگی جهان اسلام است و به واسطه وجود امام رضا (ع) علاوه بر مرکزیت و بهره معنوی باید به مسافران ۲۵ الی ۳۰ میلیونی از نقاط مختلف جهان خدمات ارائه کرد و به مردم عزیز بویژه توجه به جمعیت ۱.۵ میلیون نفری حاشیهنشین توجه کرد.
موضوعات مالکیت، رعایت شهرسازی ایرانی-اسلامی، برندسازی های فرهنگی، کالبدی و … و بسیاری از بخش های دیگر برنامهریزی چندبعدی در مشهد را نیاز دارد.
نظرتان را راجع به این افراد که به صورت مستقیم با آنها کار کرده اید بفرمایید:
دکتر قالیباف: عملگراترین مدیر اجرایی کشور
دکتر حسین دهقان: باهوشترین مدیر سیاسی کشور
حبیب الله بوربور: پدر مدیریت و راهبری خیرین کشور و راه اندازی خیرین مدرسه ساز
مرحوم منوچهر فرینی: پدر شهرسازی ایران
محمد فرروزه: منضبطترین مدیر اجرایی کشور
مهندس محمد اسلامی (وزیر راه و شهرسازی): تفاهم نامه اولیه تراموا یادگارش برای رشت
دکتر عباس آخوندی: دارای نظرات مهم استراتژیک در اقتصاد سیاسی کشور
امیررضا واعظ آشتیانی: سیاستمدار بیپرده و البته همه فن حریف
ارسال دیدگاه